یادداشت نوروزی احسان شریعتی
احسان شریعتی در یادداشتی که روز گذشته در کانال تلگرامی او منتشر شده نوشت:
«بهنام ِ«خداوندِ هستی و هم راستی»
«چه جورها که کشیدند بلبلان از دی
به بوی آن که دگر نوبهار بازآید»
امروز آخرین روزِ فرخنده از سالی شوم در تاریخ معاصر ماست. ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، سالروز ملیشدن صنعت نفت ایران، که یادآور یک روز پیروز در تاریخی پُر از شکست است. روزی که اتحاد ملی و مبارزهٔ مردمی یک ملت استعمار (و استبداد وابسته) را یک گام به عقبنشینی واداشت و مهمترین دستآوردش نشان دادن امکان شکست دادن نظم ناعادلانهٔ حاکم بر جهان به ملتهای زیرسلطه بود، به گونهای که بنا به اعتراف یک مستند بی.بی.سی.، تاریخ امپراطوری نفت را میشود به پیش از مصدق و پس از آن تقسیم کرد.
امروز همچنین روزی فرخنده است از آنرو که فردا نقطهٔ پایانی است برسال نحس پیش و از راه رسیدن «نوروز»، رمزِ ماندگاری جانِ ایرانی در گذر روزگار و گزندِ رویدادهای جانگداز. نوروز امسال اما تجربهای بیسابقه و بینظیر است. پرهیز از هرگونه دید-و-بازدید حضوری کمترین کار زجرآور است در میان اخبار بدی که هرروز از شمار روزافزون قربانیان میشنویم.
در این «موقعیت مرزی» تازه که جانِ ایرانی در معرض آزمونِ مرگ و زندگیِ دیگری قرار گرفته است، از ما ایرانیان که قهرمانان بقا در برابر قتل و غارتهای تمدن و فرهنگ مان، خواه با تاخت-و-تازها(ی اقوام متصف به «وحشی»)، و خواه آفات و بلایا(ی معروف به «طبیعی»)، بودهایم، انتظار میرود که راه برونرفتی از این بحران بزرگ بیابیم . توفیق این راه از تلفیق عزم و حزم، اراده و آگاهی، برای شناخت و مهار کردن خطر بهدست میآید. «خانگی کردن» دشمن و هضم-و-دفع آن (در اینجا، قطع شبکهٔ سرایت تا زمان یافتن واکسن)، یعنی شیوهای که ایرانیان در طول تاریخ توانستهاند با آن برحریف چیره شوند، در اینجا بیش از پیش مصداق و قدرت توفیق دارد (زیرا در موارد گذشته، گاه این شیوه موجب «دنائت» اخلاقی- بهتعبیر دکتر مصدق- و یا «پفیوزی» بهتوصیف مهندس بازرگان – در کتاب «سازگاری ایرانی» – میگشته است). ارجاع به سنتها (یا فرادهش) تاریخی فرهنگ ایرانی (و تداومش در اسلام علوی با جهانبینی توحیدی)، و از جمله توجه وسواسگونه به پاکیزگی در فرهنگ باستانی ایران (و سپس آداب و مناسک طهارت در اسلام) که بهتدریج از محتوای واقعی و بخردانهٔ نخست خود خالی و بدل به خرافه شدهاند، ارتجاع نیست، «ازسرگیری»، نوزایی (رنسانس)، و نوپیرایی (رفرماسیون) است.
آری، ما ایرانیان وظیفه داریم که «روز را از نو» (و روزی را باز از نو) بیآغازیم.
و از فردا، پای از «حصر» خانگی خویش برون نگذاریم، مگر برای آغازی دیگر، نوع دیگری از نگریستن به جهان و به دیگران.
فرارسیدن فردا، سال نو مبارکباد! نوروز پیروز! صد سال «به» از این سالها !
🔹 «من خود میدانم که یک گناه بیشتر ندارم، و آن ایناست که تسلیم بیگانگان نشده و دست آنها را از منابع طبیعی ایران کوتاه کردم!»
دکتر محمد مصدق»
انتهای پیام