نمایندهای که تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفت!
جلال جلالیزاده در روزنامه آفتاب یزد نوشت: درباره نمایندگان مجلس بعد از پایان کارشان مردم می توانند قضاوت کنند به طور کلی شاهد انواعی از نمایندگان در مجلس هستیم که بعد از پایان دوره خود برخی که در یک سازمان یا اداره مشغول بوده اند به همانجا باز می گردند و برخی که استخدام نبوده اند نیز دچار مشکلاتی می شوند.
اما باید گفت برخی نمایندگان فکر اقتصادی داشته و از فرصت مجلس جهت تقویت بنیه مالی خود استفاده می کنند، برای برخی نیز این چنین نیست. به ویژه نمایندگانی که کاملا با هدف خدمت به مردم وارد مجلس شوند به لحاظ مادی ضرر می کنند!
در یک دسته بندی کلی می توان گفت چهار دسته نماینده داریم، دسته اول که با هدف خدمت به مردم، تصویب طرح و لوایح و امور نظارتی وارد می شوند، دسته دوم که جهت منافع شخصی وارد مجلس شده اند، دسته ای که شغل و مقامی نداشتند اما حالا به جایی رسیده اند و گروهی که بعد از نمایندگی دچار مشکلات بسیار اقتصادی شده اند. نگارنده به اسم نماینده ای را می شناسد که بعد از پایان کارش در مجلس به دلیل اینکه استخدام ارگانی نبود با افزایش مشکلات مالی ناچار تحت پوشش کمیته امداد نیز قرار گرفت هرچند که شاید برای مردم قابل باور نباشد اما نمایندگان مناطق محروم اغلب بعد از پایان دوره کاری خود فراموش می شوند، یا باید به حوزه انتخابیه خود برگردند اگر در تهران بمانند نیز در حد یک کارمند معمولی می توانند زندگی خود را ادامه دهند. البته نمایندگانی هم داشتیم که پیش از نمایندگی در شهرستان مستاجر بودند اما پس از آن در تهران چندین خانه برای اجاره به دیگران داشته اند!
با این حال به طور کلی نمایندگان مناطق محروم بعد از پایان کار خود با چالشهایی مواجه می شوند این درحالی است که در این مناطق حتی سالها بعد از
پایان کار نمایندگی مردم منطقه از آنها انتظار سفارش کاری یا کمکهای مالی نیز دارند.
این روزنامه در همین ارتباط در گزارشی نوشت: آنطور که بهروز نعمتی عضو هیئت رئیسه مجلس دهم گفته آخرین جلسه مجلس پایان این ماه خواهد بود، این یعنی خرداد ماه مجلس فعلی دیگر وجود نخواهد داشت و باید آماده شد تا اولین جلسه از مجلس جدید تشکیل شود. دوم اسفند 98 انتخابات مجلس برگزار شد. انتخاباتی که اصولگرایان برنده آن بودند. از نکات جالب توجه این انتخابات نه تنها رد صلاحیت چهرههای سیاسی زیادی از جناح اصلاحطلب بلکه رد صلاحیت تعداد قابل توجهی از نمایندگان فعلی مجلس نیز بود. از چهرههای شناخته شدهای چون علی مطهری، محمود صادقی و غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی تا چهرههای کمتر شناخته شده همچون کاتب. رد صلاحیت برای این نمایندگان به معنای پایان عمر نمایندگی بود که برخی بعد از چهار سال یعنی یک دوره و برخی هم بعد از چندین دوره حضور در بهارستان دیگر شانس حضور در خانه ملت و تصاحب صندلیهای سبز آن را نداشتند. چهرههایی که در طول این سالهای نمایندگی هرکدام به فراخور شهرتشان در رسانههای سراسری و یا استانی حوزه انتخابیه بسیار در چشم بودند، بسیاری از مسئولین دولتی ملی و استانی باید به آنها حساب پس میدادند، برخی از این نمایندگان برای مردم عادی گرفته تا دوست و آشنا توصیه و نامههایی مینوشتند یا امضا میکردند. اما همه این روزگار تمام میشود و باید با لباس نمایندگیِ مردم خداحافظی کنند. اما بعد از پایان دوران نمایندگی برای هر نماینده چه آیندهای وجود خواهد داشت؟ به چه کاری مشغول خواهد شد. همین روزها اگر چنین موضوعاتی را در اینترنت جستجو کنیم اخبار کم نیستند. به ویژه آینده چهرههای شناخته شده بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب و پرسروصدای این مجلس از جمله همان نمایندگان است. او میگوید: «کار اصلیام تدریس در دانشگاه است و حالا هم مجددا به دانشگاه باز خواهم گشت.» محمود صادقی البته وکیل دادگستری هم هست و میگوید که این شغل را هم ادامه خواهد داد. غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی هم که این دوره با ردصلاحیت روبرو شد، بعد از دو دوره حضور در پارلمان، میگوید که بعد از پایان مجلس دهم به تدریس در دانشگاه ادامه خواهد داد. هادی قوامی هم بعد از ۱۲ سال تکیه بر صندلی سبز بهارستان، قرار نیست در ۴ سال آینده در پارلمان حضور داشته باشد. او در گفتگویی با خبرآنلاین میگوید عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی است و به تدریس در دانشگاه ادامه خواهد داد. یا محمدعلی وکیلی که عضو هیئت رئیسه مجلس دهم است اما شانسی برای حضور در مجلس یازدهم نداشته میگوید:«اولویت اول من این است که کار رسانهای انجام دهم و درعین حال اگر جایی به کمک من نیاز باشد آماده خواهم بود اما اولویت من پیگیری جدی کار رسانهای است.» او با اشاره به ادامه فعالیت سیاسی خود بعد از حضور در مجلس دهم تاکید میکند؛ «امروز نیازمند این هستیم که راه طی شده اصلاحطلبی نقد و آسیبشناسی شود و از نسخه نواصلاحطلبی نیز رونمایی شود و این امور را با توجه به تجربهی در مجلس بودن پیگیری خواهم کرد.»
> شایعه حقوق مادام العمر
اما آیا وضعیت همیشه به این منوال بوده و هست و نمایندگان با خیالی آسوده به دوران بعد از خدمت در مجلس میروند؟ نگاه جامعه همیشه این بوده که افرادی که در دورهای در مجلس بوده اند توانسته اند به لحاظ اجتماعی و مادی جایگاه مناسبی را برای خود دست و پا کنند و به قول مثل عامیانه بار خود را بسته اند.
نکته جالب اینکه درباره نمایندگان یک موضوع جنجال برانگیز هم همیشه در جامعه شایع بوده است اینکه آنها حقوق مادام العمر دریافت میکنند. طی دور هشتم مجلس شورای اسلامی استفساریه و یا به عبارت بهتر تفسیر نمایندگان از قانون خدمات کشوری نقل محافل و رسانهها شد. این استفساریه که در محافل عمومی به “حقوق دائمی و مادامالعمر مسئولان کشور” معروف شده بود با واکنش منفی رسانهها، تشکلهای دانشجویی، مردم و حتی برخی نمایندگان مجلس روبرو شده و نقدهای بسیاری هم به آن ابراز شد. در ماده 71 قانون مدیریت خدمات کشوری، آمده است که اگر چنانچه افراد استخدام دولت در جایگاهی با عنوان مدیریت سیاسی منصوب شوند و دو سال در این پست بمانند و همچنین بعد از دوران مدیریتشان بر سر همان شغل سابق بازگردند، تا 80 درصد مزایای آن گروه و پایه دوران مدیریت را دریافت میکنند. حالا استفساریه درباره این ماده از قانون انجام شده است که آیا شمول ماده 71 قانون مدیریت خدمات کشوری، شامل حال این بازنشستگان هم میشود یا خیر که این استفساریه حقوق مدیریتی را شامل حال آنها هم دانست. اما نمایندگان مجلس شورای اسلامی در یکی از جلسات علنی خود پس از بررسی دو فوریت طرح حذف تبصره ۳ ماده ۷۱ قانون مدیریت خدمات کشور مصوبه ۱۳۸۶ که به رای مجلس هم نرسید، بررسی دو فوریت طرح لغو استفساریه تبصره ۳ مواد ۷۱ و ۱۱۷ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶ را در دستور کار قرار دادند. حمید رسایی نماینده اسبق تهران که خود از طراحان حذف تبصره ۳ ماده ۷۱ و ۱۱۷ قانون مدیریت خدمات کشوری بود و دوفوریت و یک فوریت آن هم به تصویب مجلس نرسید در مخالفت با دوفوریت این طرح گفته بود:«با رای به این دوفوریت و تصویب این طرح تبعیضی برطرف نمیشود، اگر مجلس موافق رفع تبعیض است باید مشکل را ریشهای حل کند و حل ریشه آن حذف تبصره ۳ است. تصویب این طرح برطرفکننده شبههای که متوجه مجلس است نمیشود. رسایی ادامه داد: چرا باید خود را در مظان اتهام قرار دهیم، به تعبیر غلط برخی دوستان برخی نمایندگان را وکیلالدوله میخوانند.»
تبصره 3 ماده 71 اعلام میکند؛ مقامات مذکور در این ماده که حداقل دو سال در پست مدیریتهای سیاسی انجام وظیفه نموده یا بنمایند پس از تصدی مقام در صورتی که به سمت پایینتری منصوب شوند، چنانچه حقوق ثابت و فوقالعاده مستمر آنها در مسئولیت جدید از هشتاد درصد (80%) حقوق ثابت و فوقالعاده مستمر وی در پست قبلی کمتر باشد به میزان مابهالتفاوت تا (80%) را تفاوت تطبیق دریافت خواهند نمود. این تفاوت تطبیق با ارتقاهای بعدی (عوامل شغل و شاغل و فوقالعادهها) مستهلک میگردد و این مابهالتفاوت در محاسبه حقوق بازنشستگی و وظیفه نیز ملاک عمل خواهد بود.
محسن کوهکن نماینده مردم لنجان در مجلس دهم که خود در زمان بررسی استفساریه معروف در مجلس هشتم حضور داشت نیز، در تشریح موضوع دریافت حقوق وکلای ملت بعد از خروج از حوزه نمایندگی اظهار داشت: « نمایندگان در مجلس چند دسته هستند، افرادی که اشتغال دولتی نداشته و بعد از اتمام دوره نمایندگی به کار سابق خود مشغول میشوندمانند یک روحانی که بار دیگر به بحث و منبر خود بازمیگردد اما گروه دیگر نمایندگانی هستند که بعد از سن بازنشستگی در شغل خود وارد حوزه کاری مجلس شدهاند و با اتمام دوره نمایندگی بار دیگر حقوق بازنشستگی خود را دریافت میکنند.» کوهکن با بیان اینکه بنده نیز بازنشسته آموزش و پرورش بوده و حقوق بازنشستگی ام را از تامین اجتماعی دریافت میکنم، گفته: «با تطبیق حقوق خود بعد از 4 سال دوره نمایندگی در مجلس هیچ تغییری در آن بوجود نیامد زیرا بازنشستگی خود یک افزایش سنواتی دارد» نماینده مردم لنجان همچنین تصریح کرد:«اشخاصی که جزو کارکنان دولت هستند و در اواسط 30 سال خدمتشان به حوزه مجلس وارد میشوند، این امر بر درجه کاریشان تاثیرگذار است البته این قانون مربوط به پیش از انقلاب اسلامی است. او اذعان داشت: آن کارمند بعد از اتمام نمایندگیش در مجلس دیگر حقوق نمایندگی خود را دریافت نمیکند بلکه به عنوان یک کارمندی که با گروه 10 وارد مجلس شده بعد از خروج از مجلس تنها گروه و پایه کاریش افزایش پیدا میکند لذا میزان حقوق دریافتیش نیز بالاتر میرود.» کوهکن در ادامه با اشاره به دوره خدمت خود در آموزش و پرورش بیان داشت:«بنده پیش از ورود به دوره چهارم مجلس در آموزش و پرورش خدمت میکردم، زمانی که کار نمایندگی بنده به پایان رسید به آموزش و پرورش بازگشتم. نماینده لنجان افزود:«اما در مقایسه با همکار خود که تحصیل، سابقه کار و سنوات خدمت یکسانی با یکدیگر داشتیم؛ همکارم 47 هزار و پانصد تومان و بنده 51 هزار و دویست تومان حقوق دریافت کردیم، یعنی 4 سال نمایندگی من باعث شد تا گروه و پایه شغلیام بالا برود.» تا کنون چندین بار در پی اخبار و مطالبی که در برخی رسانهها مبنی بر دریافت حقوق مادام العمری نمایندگان از مجلس مطرح شده اما باید گفت که چند سال قبل و در مجلس هشتم چنین طرحی در جلسه علنی مجلس مطرح شد که مورد موافقت نمایندگان قرار نگرفت.
با پایان شایعه حقوق مادامالعمر شاید برای بررسی بیشتر اینکه نمایندگان بعد از پایان دوره خدمت چه تجربههای متفاوتی میتوانند داشته باشند و همچنین برای کسانی که به هرحال چهار سال در بالاترین سطح حکومت داری بودهاند چه تدبیری اندیشیده شده تا از تجربیات آنها استفاده شود گفتگو کردیم با یک فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده اسبق مجلس. داریوش قنبری در پاسخ به این سوال که نمایندگان بعد از پایان دوره حضور خود در بهارستان چه گزینههایی را برای نقشآفرینی در اجتماع دارند و چقدر از آنها استفاده میشود به «آفتاب یزد» گفت:«به طور کلی نمایندگان بعد از پایان دوره خود هیچ جایگاه خاصی ندارند، اگر نمایندهای قبلا دارای پست دولتی بوده یا در ارگانی فعال بوده به آن اداره بازمیگردد و اگر نمایندهای هم دارای شغل آزاد بوده باید بار دیگر همان شغل را از سر بگیرد. با این حال نکته دیگری که مطرح است اینکه آینده کاری نمایندگان به نوع ارتباطات آنها با دولت مستقر نیز بستگی دارد، در دورههای پیشین که اینگونه بود شاید دولت روحانی چنین رویهای نداشته باشد اما دولتها براساس اینکه یک نماینده سابق چقدر با دولتشان رابطه مناسبی داشته گاه به نمایندگان سابق مناصبی را میدهند در غیر این صورت حتی ممکن است چالشهایی نیز برای نمایندگان سابق ایجاد شود. به عنوان نمونه در تجربه شخصی که داشتم بعداز پایان دوران نمایندگی به کار سابق خود بازگشتم و به نوعی به ناچار از صفر شروع کردم و دولت اسبق نیز چون من میانه خوبی با آنها نداشتم و در واقع جزء منتقدان آن بودم حتی موانعی را برسر کار من ایجاد کرد یا گاه رفتارهای توهین آمیز را به چشم دیدم و حدود یک سال نیز هیچ حقوقی دریافتی نداشتم. درباره اینکه از تجربیات نمایندگان چه استفادههای مطلوبی در سطوح مختلف میتوان داشت هیچ قانون یا تدبیری نیز اندیشیده نشده است. بنابراین برای دستیابی به موقعیتی قابل قبول نماینده باید با مسئولان اجرایی روابط مناسبی داشته باشد که البته اگر این رویه از سوی یک نماینده دنبال شود میتواند آسیب زا نیز باشد. چرا که برای بدست آوردن رضایت دستگاه اجرایی یک نماینده گاه باید اهرمهای نظارتی خود را کنار بگذارد که این باعث صرف نظر کردن از حقوق مردمی میشود که نماینده از آنها رای گرفته است. با این حال به نظر میرسد اگر توجه ویژهای به نمایندگان شود میتوان ارزش افزوده در بخشهای مختلف ایجاد کرد. البته نمیگویم هرکس نماینده بوده حالا فرد توانمندی است اما به هرحال بخشی از این نمایندگان از تحصیلات سطح بالا در کنار تجربه در یک جایگاه بالا برخوردار بوده اند میتوانند یاریرسان در بخشهای مختلفی شوند. حداقل موضوع این است که میتوان از این نمایندگان سابق در مرکز
پژوهشهای مجلس استفاده کرد اما متاسفانه حتی در بخش پژوهش یا سازمان اداری مجلس نیز از نمایندگان سابق استفادهای نمیشود و این تجربیات هدر میرود.
> چالشهای معیشتی برای نماینده سابق!
از این نماینده اسبق درباره وضعیت مالی نمایندگان بعد از پایان دوره نمایندگی و باور عمومی که همه نمایندگان در آینده نیز از وضعیت مطلوبی برخوردارند نیز پرسیدیم. قنبری در پاسخ گفت:«این باور عمومی اشتباه است، بنده زمانی که نماینده بودم شاهد بودم که نمایندگان ادوار گذشته مراجعه میکردند و از مشکلات خود در حوزههای مالی یا اشتغال میگفتند. حتی نمونههایی را میشناختم که یک نماینده بعد از پایان دوران نمایندگیاش به مسافرکشی برای تامین هزینههای خود روی آورده است، متاسفانه این باوری شایع است که نمایندگان از وضعیت مناسبی برخوردارند، بار خود را بسته و نیاز مادی ندارند اما در واقعیت اینگونه نیست. یک نماینده در دوران حضور خود در مجلس حقوقی ماهیانه دارد که اگرچه معمولا 50 درصد از حقوق یک کارمند معمولی بیشتر است اما به هرحال هزینههای یک نماینده نیز بیشتر است. اما به هرحال وضعیت مناسب نمایندگان چنان به باور عمومی تبدیل شده که واقعا تغییر دادن آن در اذهان مردم بسیار دشوار است، حتی در میان اقوام و نزدیکان خانوادگی یک نماینده نیز این باور وجود دارد و حداقل من نتوانستم در میان اقوام خود این باور را تغییر دهم و این باور عمومی واقعا در میان جامعه تثبیت شده است. اما باید گفت نماینده با پایان دوران کارش در کشور ما جایگاهی ندارد و حتی برخی از نمایندگان بعد از این دوران برای مسائل ساده معیشتی خود به مشکلاتی برمیخورند و این یک واقعیت است هرچند کسی باور نکند. میتوان گفت ایران در این زمینه یک استثنا است که فردی در یکی از بالاترین مناصب برای حداقل چهارسال حضور یابد و بعد به یک باره از صحنه کنار گذاشته شود و تجربیات او نیز به هدر رود. به طور مثال هر نماینده میتواند پنج مشاور داشته باشد حتی از نمایندگان سابق در این ظرفیت نیز استفاده نمیشود و همانطور که گفتم مراکز پژوهشی نیز به همین منوال.
> تغییر رفتارها
از این فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده اسبق همچنین درباره این موضوع پرسیدیم که تفاوت رفتارها در جامعه چه به لحاظ بخشهای دولتی و چه مردم بعد از پایان دوره نمایندگی چقدر تغییر میکند؟ قنبری اظهار داشت: «قطعا برخوردها در دوران نمایندگی با برخورد بعد از پایان این دوره یکسان نیست، حتی این ضرب المثل در میان نمایندگان معروف است که سال آخر کسی جواب سلام ما را نمیدهد. به هرحال نمایندگی جایگاه خاصی است که با پایان یافتن آن رفتارها نیز از سوی افراد و بهویژه دولتیها تفاوت میکند. البته فاکتور مهم دیگر در این زمینه پایگاه اجتماعی یک نماینده است. به عنوان نمونه بنده بعد از پایان کارم در مجلس به برکت لطف خدا و عنایت مردم محبوبیتم در حوزه انتخابیه ایلام اگر نگویم بیشتر شد کمتر هم نشده است. من در دو دوره هفتم و هشتم نماینده ایلام بودم و حتی در دور دوم رای بیشتری را کسب کردم و برای دورههای بعد اما رد صلاحیت مانع از حضورم در انتخابات شد با این حال به عنوان نمونه برای مجلس دهم که رد شدم اما از کاندیدایی حمایت کردم و با توجه به آبرویی که میان مردم داشتم او نفر اول ایلام شد. بنابراین جایگاه اجتماعی بستگی به این دارد که یک نماینده در دوران مسئولیت چقدر در راستای منافع مردم تلاش کرده، چقدر برای تحقق رفع مشکلات مردم گام برداشته است، بدون شک مردم ایران مردم قدرشناسی هستند بنابراین اگر یک نماینده در دوران خدمت از مردم فاصله بگیرد بعد از آن نیز وضعیت مناسبی به لحاظ محبوبیت اجتماعی نخواهد داشت و باید توجه کرد که جایگاه سیاسی او نیز دیگر از دست رفته است اما اگر به مردم نزدیک باشد بعد از نمایندگی نیز تلاشهای او به آبرویی تبدیل میشود که دیگر به سادگی از بین نمیرود، به سرمایهای اجتماعی تبدیل شده و در واقع دارایی یک نماینده بعد از پایان کارش در مجلس است.
انتهای پیام