«رای نیاوردن یزدی و مصباح كار مردم بود»
به گزارش انصاف نیوز، متن گفتگوی مرتضی حاجی، وزير آموزش و پرورش دولت دوم اصلاحات و از فعالان اصلاح طلببا روزنامه ی آرمان در پی می آید:
حضور مردم در انتخابات هفتم اسفند و رأي معناداري كه به صندوقهاي رأي ريختند نشان داد جامعه ايران در حال يك تحول شگرف و چشمگير در پيگيري مطالبات خود است. شما حضور مردم و نتايج به دست آمده در انتخابات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انتخابات مجلس دهم از بسياري از جهات داراي اهميت ويژهاي بود. دولت آقاي روحاني در دو سال گذشته بخش مهمي از مشكلات پبيش روي نظام جمهوري اسلامي را از سر راه برداشته و زمينه را براي حل كردن مشكلات ديگر فراهم كرده است. به همين دليل بسياري از شخصيتهاي سياسي گمان ميكردند در شرايط كنوني ميتوانند به دولت آقاي روحاني كمك كنند و به همين دليل در انتخابات ثبت نام كردند تا دولت آقاي روحاني را در حل مشكلات مردم ياري دهند. رهبر معظم انقلاب در اقدامي سنجيده امسال را سال «همدلي و همزباني دولت و ملت» نامگذاري كرد. به نظر من همدلي و همزباني ملت و دولت در انتخابات هفتم اسفند رقم خورد و مردم نشان دادند نسبت به سياستهاي دولت آقاي روحاني رضايت دارند و خواستار ادامه مسير اعتدال و عقلانيت در مديريت كشور هستند. پيام ديگر مردم در روز هفتم اسفند«نه» بزرگ به افراطيون و مخالفان دولت آقاي روحاني بود. رأي مردم نشان داد مردم ايران از افراط و تفريط خسته شدهاند و خواستار عقلانيت و سعه صدر در مديريت كشور هستند. پس از ردصلاحيتهاي گسترده توسط شوراي نگهبان نوعي احساس نگراني در بين جريانهاي سياسي براي مشاركت حداكثري مردم به وجود آمده بود. با اين وجود با حُسن تدبير و دورانديشي جريان اصلاحات شرايطي در انتخابات به وجود آمد كه همه مردم با انگيزه و اميد زياد شركت كردند. شايد مهمترين اتفاق انتخابات هفتم اسفند رأي قاطع مردم تهران به ليست اميد و اصلاحطلبان بود. بدون شك در كمتر انتخاباتي يك ليست ميتواند به صورت كامل رأي مردم را به دست بياورد. به نظر من اين رأي قاطع در نفي تندروي به صندوقها ريخته شد. رأي مردم تهران يك واكنش مدني و دموكراتيك به تغيير فضاي سياسي از تندروي به سمت اعتدال و عقلانيت بود. مردم در انتخابات هفتم اسفند نشان دادند تصميمگيرنده اصلي و نهايي درباره اينكه چه گروه و افرادي وارد مجلس شوند خود مردم هستند و هيچ مانعي نميتواند در اين مساله خلل ايجاد كند.
چهرههای شناختهشده جريان اصلاحات به دليل ردصلاحيت موفق به حضور در مجلس آينده نشدند. اين در حالي است كه رأي مردم سبب شد چهرههای شناختهشده اصولگرايي نيز امكان حضور در مجلس را نداشته باشند. در نتيجه ما با يك مجلس بدون چهره شناختهشده از هر دو جريان مواجه خواهيم بود كه قرار است در يكي از مهمترين مقاطع تاريخ معاصر ايران تصميمهاي مهم و بزرگ بگيرد. به نظر شما آيا مجلس آينده توانايي اين مساله را خواهد داشت؟
این افراد کسانی هستند كه چندين دهه براي رشد و پرورش آنها سرمايهگذاري شده و جزئي از سرمايههاي انساني كشور به شمار ميروند. بسياري از اين افراد داراي تجربه بالايي در رسيدگي به مشكلات مردم هستند و در تنگناهاي سياسي و اقتصادي كشور را از تنگناها عبور دادهاند. جامعه ايران براي به دست آوردن چنين افرادي هزينههاي بسيار گرانسنگي پرداخت كرده و به همين دليل از دست دادن آنها «كفران نعمت» به شمار ميآيد. با اين وجود عدم حضور چهرههاي مطرح جريانهاي سياسي در مجلس دهم اين حُسن و مزيت را نيز به همراه خواهد داشت كه چهرههاي جوان و متخصص وارد عرصه مديريت كشور شوند و مديريت كشور شكل بانشاطتر و شادابتري به خوب بگيرد. رئيس دولت اصلاحات همواره عنوان ميكردند مردم دنبال قهرمان نگردند بلكه خود مردم قهرمانهاي واقعي جامعه هستند. مردم ايران در انتخابات هفتم اسفندماه تصميم گرفتند به جاي چهرههاي مطرح به چهرههاي جوانتر رأي بدهند. با اين حال راههاي مناسبي نيز براي جبران كمبود تجربه اين افراد در عرصه تصميمگيري وجود خواهد داشت. يكي از اين راهها استفاده از مشورت افراد باتجربه در عرصه تصميمگيري است. به نظر من كساني كه وارد مجلس دهم شدهاند بايد در تمامي مسائل تصميمگيري با افراد باتجربه مشورت كنند و از آزمون و خطا پرهيز كنند. شرايط كشور و مشكلات مردم به شكلي نيست كه فرصت آزمون و خطا وجود داشته باشد. بدون شك مجلس دهم جاي آزمون و خطا نيست. اين مجلس نبايد فرصتهاي پيش رو را از دست بدهد و بلكه بايد با تمام تواناييهاي خود از فرصتهاي به وجود آمده نهايت استفاده را به عمل بياورد. بنده به چپ و راست بودن افراد كار ندارم. دغدغه بنده حفظ و احترام به سرمايه انساني كشور است كه براي پرورش آنها زحمات بسيار زيادي كشيده شده است. مجلس دهم بايد با تشكيل اتاقهاي فكر و مشورت با افراد باتجربه در همه زمينهها شرايط حل مشكلات مردم را به صورت عقلاني و حساب شده فراهم كند.
به نظر شما واكنش شكست خوردگان انتخاباتي و همچنين تندروهايي كه از قافله مجلس دهم جا ماندهاند چه خواهد بود؟ آيا اين عده مانند انتخابات رياستجمهوري از فرداي تشكيل مجلس دهم مخالفتهاي خود را نسبت به دولت آقاي روحاني و مجلس دهم با استفاده از ابزارهايي مانند رسانهها و تريبونهايي كه در اختيار دارند ادامه خواهند داد؟
به نظر من برخي از اين افراد نسبت به منافع ملي دلسوز هستند اما از روش مناسبي براي بيان ديدگاههاي خود استفاده نميكنند. در عين حال در بين اين افراد كساني حضور دارند كه منافع ملي هيچ اهميتي براي آنها ندارد و همواره به دنبال تنش وهياهو هستند. كساني كه عنوان ميكنند رأي نياوردن برخي از چهرههاي سياسي به دليل توطئه انگليس و آمريكا و همدستي يك جريان سياسي با اين كشورها است به صورت علني به شعور و فهم مردم ايران توهين ميكنند. خوشبختانه مردم ايران هيچگاه به سخنان اين افراد توجه نميكنند و همواره در بزنگاهها تصميم صحيح و منطقي اتخاذ كردهاند. مقام معظم رهبري رأي مردم را حق الناس نام نهادند. در نتيجه زير سوال بردن رأي مردم غيراخلاقي و غيرموجه است. من به برندگان انتخابات اسفندماه نيز توصيه ميكنم قواعد بازي جوانمردانه را رعايت كنند. قهرمان در فرهنگ ايراني كسي نيست كه بازنده را زمين بزند و بلكه كسي است كه منش پهلوانانه و جوانمردانه داشته باشد و به رقيب خود احترام بگذارد. در شرايط كنوني هواداران جريان اصلاحات بايد به رقيب خود و به شخصيتهاي اصولگرا احترام بگذارند و تلاش نكنند فضاي دو قطبي و جناحي در كشور شكل بگيرد. به هر حال همه جريانهاي سياسي از درون يك خانواده هستند و همگي براي اعتلاي ايران اسلامي تلاش ميكنند. در نتيجه پس از برگزاري انتخابات همه رقابتهاي سياسي بايد به دوستي و مودت تبديل شود. هيچ كدام از گروههاي پيروز انتخابات نبايد دچار ذوق زدگي شوند و از ادبياتي استفاده كنند كه در شأن يك جريان سياسي نيست. در شرايط كنوني اصلاحطلبان بايد رفتار پهلوانانه از خود نشان بدهند و براي تحكيم وحدت جامعه و نزديكي جريانهاي سياسي پيش قدم شوند. مساله مهم ديگر اينكه در بين كساني كه موفق نشدهاند وارد مجلس شوند افراد باصلاحيت و متعهد زيادي وجود دارد كه هر كدام از اين افراد جزو سرمايههاي انساني كشور هستند.
يكي از اتفاقات بسيار مهم صورت گرفته در انتخابات هفتم اسفند راي نياوردن محمدتقي مصباحيزدي و محمد يزدي رئيس مجلس خبرگان توسط مردم بود.
راي نياوردن اين افراد از صحنه سياسي كشور محصول نوع تفكر خود اين افراد است. كسي كه به صراحت عنوان ميكند رأي مردم زينتي است در شرايط كنوني كه مردم به آنها راي ندادند نبايد ناراحت باشد. با اين وجود از گوشه و كنار شنيده ميشود برخي عنوان ميكنند آمريكا و انگليس براي رأي نياوردن اين افراد توطئه و دسيسه كرده است. آمريكا و انگليس هيچگاه دلسوز ملت ايران نبودهاند. اصلاحطلبان نيز هيچگاه براي تصميمگيري سياسي به بيرون از مرزهاي كشور توجه نكردهاند و همواره مصلحت مردم را در نظر گرفتهاند. ملت ايران در سالهاي اخير به جز تحريم و تهديد هيچ خيري از انگليس و آمريكا نديده است. در نتيجه چگونه ممكن است در انتخابات از سياستهاي آنها پيروي كند. متاسفانه برخي دچار تصورات باطل و توهمات قدرت شدهاند وبراي رسيدن به قدرت به هر حربه و شيوهاي متوسل ميشوند. اين عده به جاي اينكه نگاه به بيرون داشته باشند بايد در رفتار خود تجديد نظر كنند و در خلوت خود فكر كنند چه رفتاري از آنها سر زده كه مردم به آنها راي ندادند.
يكي از مهمترين دلايل پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند در تهران و ساير نقاط كشور وحدت و انسجام در بين لیدرهای جريان اصلاحات در اين زمينه بود. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري سال۹۲ و همچنين اسفند۹۴تدبير و درايت مناسبي از خود نشان داد و زمينهساز پيروزي بزرگ مردم شد. اتاق فكر جريان اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري تصميم گرفت آقاي عارف صحنه انتخابات را به سود آقاي روحاني ترك كند و همين مساله زمينهساز پيروزي آقاي روحاني در انتخابات شد. در انتخابات مجلس دهم نيز هنگامي كه ليست جريان اصلاحات بسته شد از تمامي افرادي كه در ليست نبودند خواسته شد صحنه انتخابات را ترك كنند تا چند دستگي و تشتت آرا به وجود نيايد. خوشبختانه همه اين افراد اين مساله را پذيرفتند و صحنه انتخابات را ترك كردند تا در نهايت ليست اميد در تهران به پيروزي مطلق دست پيدا كند. اينگونه رفتار نشاندهنده بلوغ سياسي و فكري جريان اصلاحات و سعه صدر و روحيه بزرگ منشي اصلاحطلبان است. نكته ديگر محوريت رئيس دولت اصلاحات در تصميمگيري مدبرانه و عقلاني اصلاحطلبان براي هر دو انتخابات است. به نظر من پيام رئيس دولت اصلاحات در انتخابات اسفندماه پيام يك شخصيت دلسوز نظام و متعهد به آرمانهاي انقلاب و جمهوري اسلامي است كه مردم را تشويق به رأي دادن ميكند. حركت رئيس دولت اصلاحات در انتخابات اسفندماه در راستاي فرمايش رهبرمعظم انقلاب در راستاي حضور حداكثري مردم در انتخابات بود.
با توجه به اتفاقات رخ داده در فضاي انتخابات به نظر شما رئيس مجلس آينده چه كسي خواهد بود؟چقدر شانس براي آقاي عارف براي رياست مجلس قائل هستيد؟ به نظر شما از بين آقاي عارف و لاريجاني كدام يك بهتر ميتوانند مطالبات مردم و جريان اصلاحات را پيگيري كنند؟
به نظر من بهترين گزينه اصلاحطلبان براي رياست مجلس آقاي عارف است. با اين وجود هنوز تركيب مجلس بهطور كامل مشخص نشده و بايد منتظر ماند در نهايت كدام يك از جريانهاي سياسي اكثريت مجلس را به دست ميآورند و مجلس از چه اقليتهايي تشكيل خواهد شد. بدون شك اصلاحطلبان نقش مادر فرزند را برعهده دارند و دايه فرزند نيستند. به همين دليل حاضر خواهند بود براي مصلحت فرزند خود فداكاري و ايثار كنند. رياست آقاي لاريجاني بر مجلس نهم قابل قبول بود و ايشان در مسائل مهم مورد تصميمگيري مجلس مانند مساله برجام درايت و عقلانيت مناسبي از خود نشان دادند. به همين دليل بنده رفتار و مواضع آقاي لاريجاني را با مطالبات جريان اصلاحات بيگانه نميبينم. بنده نه رياست آقاي لاريجاني را بر مجلس تايید ميكنم و نه اين مساله را رد ميكنم. به نظر من در شرايطي كه ايشان به رياست مجلس برسند سياستهايي را در پيش خواهند گرفت كه مورد نظر جريان اصلاحات نيز خواهد بود. به هر حال در سالهاي اخير ايشان چهره متعادلي از خود بروز دادهاند و اين مساله به قرابت ديدگاههاي ايشان و جريان اصلاحات كمك كرده است. به نظر من هر دو اين افراد ميتوانند مطالبات جريان اعتدالگرايي ايران را در مجلس دهم مديريت كنند و از عهده اين كار به خوبي برخواهند آمد.
شما از بين آقاي لاريجاني و عارف كدام را ترجيح ميدهيد؟
من به صورت طبيعي آقاي عارف را ترجيح ميدهم. با اين وجود اگر مصلحت ايجاب كنند اصلاحطلبان نقش «مادر» را بازي خواهند كرد و براي فرزند خود فداكاري خواهند كرد.
حسن روحاني با مشي اعتدالي خود فضاي سياسي كشور را از تقسيمبندي اصلاحطلبي و اصولگرايي به سمت حاميان دولت و منتقدان دولت تغيير داده است. اين در حالي است كه برخي در اتاق فكرهاي خود به چهارساله شدن رياستجمهوري وي ميانديشند. به نظر شما مهمترين چالشها و فرصتهاي پيش روي دولت آقاي روحاني و مجلس دهم چيست؟
مجلس دهم تا حدود زيادي به دولت آقاي روحاني نزديك خواهد بود و در اغلب سياستها با يكديگر همپوشاني خواهند داشت. اين مساله كار آقاي روحاني را در مسائل اجرايي تا حدود زيادي راحت ميكند اما در پاسخگويي به مطالبات مردم مشكلتر خواهد كرد. با اين وجود برخي تلاش ميكنند شرايطي را فراهم كنند كه آقاي روحاني نخستين رئيسجمهور چهارساله ايران شود. به نظر من اين عده تصورخام و باطلي دارند و اين اتفاق هيچگاه رخ نخواهد داد. بدون شك مسيري كه آقاي روحاني در دو سال گذشته طي كرده رياستجمهوري هشت ساله ايشان را تضمين كرده است و هشت ساله شدن رياستجمهوري ايشان هيچ گونه ترديدي وجود نخواهد داشت. كساني كه به دنبال چهار ساله شدن دولت آقاي روحاني هستند آب در هاون ميكوبند و هيچگاه به نتيجه نخواهند رسيد. در شرايط كنوني آقاي روحاني از مقبوليت بالايي در بين مردم برخوردار است و اگر مسير اعتدالي و عقلاني خود را ادامه دهد در انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ به راحتي پيروز خواهد شد. بنده به اين افراد توصيه ميكنم همه برنامههاي خود را براي پس از دوران هشت ساله رياست جمهموري آقاي روحاني تدوين كنند و به هيچ عنوان به فكر چهارساله شدن دوران رياستجمهوري ايشان نباشند. آقاي روحاني هر روز موفقتر از روز گذشته خواهد بود. در سالهاي آينده و به ويژه انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ هيچ كس توانايي رقابت با آقاي روحاني را نخواهد داشت. مجلس آينده شايد مجلس ايده آل اصلاحطلبان نباشد اما به مراتب از مجلس نهم بهتر خواهد بود و با محوريت اعتدالگرايان تشكيل خواهد شد. آقاي روحاني منادي گفتمان اعتدال در كشور هستند و مشي كه دنبال ميكنند بيانگر ميانه روي و عقلانيت است. نكته مهم در اين زمينه اينكه ميانه روي و اعتدال نميتواند با يك جريان سياسي خاص امتزاج شود و خود را تقليل بدهد. در نتيجه نبايد توقع داشت كه آقاي روحاني در انتخابات مجلس به صراحت از اصلاحطلبان حمايت كند و در زمين آنها بازي كند. اين در حالي است كه جريان اصلاحات نيز هيچگاه از دولت تدبير و اميد سهمخواهي نكرده و در آينده نيز نخواهد كرد. در دنياي سياست قرار نيست به همه مسائل پاسخ دو طرفه داد. گاهي بايد سكوت كرد و با زمانشناسي استراتژي مناسب را انتخاب كرد. در نتيجه قرار نيست اصلاحطلبان با روحاني بده وبستان سياسي كنند. دولت آقاي روحاني به هر حال دولتي برآمده از جريان اصلاحطلبي است و اين مساله بر همگان آشكار است، يعني اينكه جنس دولت از جنس اصلاحطلبي دور و غريب نيست. اين اصلاحطلبان بودند كه در انتخابات رياستجمهوري باعث پيروزي آقاي روحاني شدند. در شرايط فعلي هم جريان اصلاحطلبي و هم دولت با يك رقيب سياسي مشترك روبه رو هستند كه همين عامل سبب هرچه نزديكتر شدن اصلاحطلبان به حاميان آقاي روحاني شده است. هم اصلاحطلبان و هم دولت تمايل دارند برنامههاي دولت با مشكلات كمتري در مجلس آينده مواجه شود. از سوي ديگر تحولات اجتماعي و سياسي امروز كشور مقتضي اين مطلب است كه قواي مقننه و مجريه بيش از گذشته به هم نزديك و همراه باشند و به همين دليل هم دولت و اصلاحطلبان تلاش ميكنند كه مسير تحولات كشور به شكلي پيش برود كه كشور بيش از هر زماني به وحدت و هماهنگي در همه زمينهها برسد.
انتهای پیام
[…] یادمه چقدر رای تو مجلس ششم باطل شد تا حداد نفر 30 ام شود
آﻧﭽﻪ ﺑﻘﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻧﻪ ﻗﻮﻱﺗﺮﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺗﺮﻳﻦ، ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻥ ﻧﻮﻋﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲﺩﻫﺪ.
“ﺩﺍﺭﻭﻳﻦ”