در فضیلت خاموشی؛ نگاهی متفاوت به مصاحبه دریادار سیاری
محسنحسام مظاهری در یادداشتی تلگرامی با عنوان «در فضیلت خاموشی» به بهانهی مصاحبهی پرحاشیهی امیر دریادار حبیبالله سیاری با ایرنا نوشت:
۱. کشور ما نیز مثل هر کشور دیگری به نیرویی نظامی نیازمند است که مورد وفاق حداکثری شهروندان باشد. نیرویی که بیرون از مجادلات سیاسی روزمره و در جایگاه حافظ منافع کلان کشور بایستد. وجود چنین نیرویی بهویژه در بزنگاههای تاریخی و موقعیتهای بحرانی که نظام سیاسی مستقر دچار چالش میشود بیش از هر زمان حیاتی است تا مانع از تسری فروپاشی دولت به جامعه شود. معمولاً از ارتشها انتظار میرود چنین نقشی را ایفا کنند. در ایران معاصر، چه در دورهی پهلوی و چه جمهوری اسلامی، ارتش کمابیش چنین جایگاه و مختصاتی داشته است.
۲. برداشت شخصی من براساس برخی مشاهدات و بررسیها اینست که از حیث منزلت و سرمایهی اجتماعی دربین نیروهای مسلح ایران، ظاهراً ارتش در جایگاهی فراتر از دیگر نیروهای مسلح قرار دارد. بهنظر میرسد نیروی انتظامی بهجهت سردرگمی ساختاری (محصول ادغام چند نیروی انتظامی غیرمتجانس) و انجام مأموریتهایی که عرفاً در حیطهی وظایف «پلیس» نیست و ریشه در هویت و انتظارات ایدئولوژیک نظام دارد (مانند برخورد با بدحجابی)، در افکار عمومی پایینترین منزلت را در بین نیروهای مسلح داراست. سپاه پاسداران نیز که حوزهی نفوذ و منزلتش متمرکز بر اقشار مذهبی و هوادار نظام است، بهدلیل حضور پرحاشیه در عرصههای گوناگون غیرنظامی، از فرهنگ و سیاست تا اقتصاد و امنیت با بحران منزلت روبهرو شده است. این میان، ارتش، به همان میزان که کمتر به حوزههای غیرنظامی ورود کرده و بهتبع کمتر زیر ذرهبین رسانهها بوده، ظاهراً وضعیت بهتری دارد.
۳. بااینوجود برخی نشانهها این گمان را تقویت میکند که گویا جریانی در ارتش از حضور کمرنگ این نیرو در فضای رسانهای و تبلیغاتی، ناخرسند است؛ گویی در رقابت با سپاه، احساس عقبافتادن میکند و با حضور رسانهای، با ورود به فعالیتهای اقتصادی (نظیر تأسیس بانک و بنگاههای مالی) و فعالیت در عرصهی سیاست داخلی (مثلاً پوشیدن قبای وکالت مجلس و وزارت و چهبسا ریاست جمهوری) و اخیراً حتی با فعالشدن در عرصهی فراغت و سرگرمی (مانند راهاندازی رستوران، شهربازی، محیطهای تفریحی و…) میخواهد این عقبماندن را جبران کند. و چون ارتشیان نوعاً تجربه و شناخت لازم از این میدانهای جدید (رسانه، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، سبک زندگی و…) را ندارند و فوتوفن تبلیغات را نمیدانند، احتمال بازیخوردنشان زیاد است (مشابه ماجرای تولید کلیپ «انرژی هستهای» توسط تتلو روی عرشهی ناو جماران!). اشتباه بزرگ دقیقاً همینجاست. اینکه ارتشیها احساس کنند مسابقهای هست و در آن از رقیب عقب افتادهاند و حالا شتابزده برای جبران مافات بخواهند به رفتار همان رقیب تشبث کنند. غافل از آنکه این تشبث آغاز سقوط ارتش از جایگاه ملیاش خواهد بود.
۴. سرمایهی ارتش، سلاحهای سازمانی و ادوات جنگی روزآمدش نیست؛ سرمایهی ارتش پروپاگاندای تبلیغاتی و رسانهای نیست؛ سرمایهی ارتش حضور پررنگش در معادلات سیاست داخلی و نقشآفرینی به عنوان کارفرمای مادر و تبدیلشدن به بنگاه بزرگ و بیرقیب در فرهنگ و اقتصاد کشور نیست؛ سرمایهی ارتش سهمش از تبلیغات صداوسیما (که بعید است کسی از آن انتظار رفتار عادلانه داشته باشد) نیست؛ سرمایهی ارتش، فهرست طویل کتابهای داستان و رمان و شعر و خاطرات پرآبوتاب چاپ سازمانهای فرهنگی تبلیغاتی مرتزق از بیتالمال نیست؛ سرمایهی ارتش، همین جایگاه نسبتاً مورد وفاق عمومیاش است. این سرمایه، که به سختی بهدست آمده و به آسانی میتواند از دست برود. مواردی مثل محکومیت فرزند فرمانده سابق کل ارتش در یک پروند فساد مالی، مثل حرف و حدیثها دربارهی فعالیتهای اقتصادی، مثل حتی همین حضورهای رسانهای هرازگاهی امرا (بدون پیوست رسانهای لازم) میتواند به این سرمایه لطمههای جبرانناپذیری بزند.
۵. ارتش، باید نیروی نظامیِ هشیار، قوی، سالم، اما خاموش و بدون هیاهوی ایران بماند. حرفش را آرام و متین بزند؛ تاریخش را و روایتش را از جنگ، نه با تشبه به روایت عاطفی، مذهبی و اسطورهای رقیب، بلکه در همان چهارچوب گفتمان ملی و میهنیاش تدوین کند؛ و به داوری تاریخ، اعتماد داشته باشد؛ بدون هیچ تعجیلی. برای روزهایی که ایران به ارتشش نیاز دارد.
انتهای پیام
موافقم
مطلب زیبایی بود ، مختصر و مفید ویک دنیا حرف و سخن ، البته اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد که بعید می دانم متشکرم