چرا دستگاه دیپلماسی، فرصتها را از دست داده و میدهد؟
علی صالحآبادی در یادداشتی با عنوان «چرا دستگاه دیپلماسی، فرصتها را از دست داده و میدهد؟» در روزنامهی ستاره صبح نوشت: آمریکا چند ماه است که با رایزنی با متحدانش در منطقه و دیگر جاها تلاش میکند نقشه راه خود را در خاورمیانه عملی کند و در این راستا در تلاش است تا به صورت پیدا و پنهان بر ایران فشار آورد و با رایزنی با 15 عضو شورای امنیت، نظر موافق آنان را برای موافقت با قطعنامه خود درباره تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران (که 13 سال پیش آغاز شده و قرار است 27 مهر امسال به پایان برسد) جلب کند؛ این قطعنامه امروز در دستورکار شورای امنیت قرار دارد، هرچند به دلیل شکاف عمیقی که بین چین و آمریکا (بر سر جنگ تجاری و سایر مسائل بین طرفین) و تا حدی بین روسیه و ایالاتمتحده وجود دارد، این قطعنامه به تصویب نرسد، اما آمریکا با این اقدام چه موفق شود و چه موفق نشود، در حال یارگیری در اطراف ایران و جاهای دیگر است. پس از تغییر نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و رفتن برایان هوک و آمدن الیوت آبرامز، ارسال نامه دبیرخانه «شورای همکاری کشورهای خلیجفارس» به شورای امنیت هرچند با مخالفت قطر روبرو شد، اما دیگر کشورهای عضو این شورا درباره این نامه سکوت اختیار کردهاند. انگار دستگاه دیپلماسی کشور در برابر این اقدامات خواب است یا خودش را به خواب زده یا کاری نمیتواند انجام دهد.این اقدامات نشانه یارگیری ایالاتمتحده علیه ایران است. آمریکا اگر در شورای امنیت هم شکست بخورد، ممکن است با رایزنی، «مکانیسم ماشه» علیه ایران در برجام را فعال کند و با استفاده از ابزار دیپلماسی و جلب نظر روسیه و چین، برای مقابله با ایران استفاده خواهد کرد. تحقق احتمالی این موضوع به زیان ایران خواهد بود.
موضوع دیگر اینکه کاخ سفید در روزهای اخیر توانست امارات متحده عربی و اسرائیل را وادارد تا با صدور بیانیه مشترکی، روابط دیپلماتیک خود را پس از 49 سال قطع، دوباره برقرار کنند. اسرائیل یک گام به عقب برداشت و شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی را به حالت تعلیق درآورد. این توافق میتواند پای اسرائیل را به بازار امارات باز کند و درعینحال این رژیم به لحاظ جغرافیایی و سوقالجیشی به ایران نزدیک میشود. ازآنجاکه روابط ایران با رژیم اشغالگر قدس در حالت تخاصم است و آمریکا هم پشت امارات و اسرائیل ایستاده است، این اتفاق میتواند برای امنیت ملی و منافع کشور ناگوار و دارای هزینه باشد. اقدام دیگری که در روزهای اخیر آمریکا انجام داد، ماجرای توقیف چهار کشتی نفتکش بود که به زعم آمریکا متعلق به ایران بوده، اما سفیر ایران در ونزوئلا گفته کشتیها و پرچم آن متعلق به ایران نبوده است. البته این کشتیها چه متعلق به ایران باشند و چه نباشند، پشتصحنه اقدام آمریکا، فشار به ایران و احتمالاً وادار کردن تهران به یک درگیری -ولو محدود- است، تا دونالد ترامپ که موقعیت مناسب در نزد افکار عمومی ندارد و احتمال شکست او در انتخابات بالاست، بتواند به نفع خود از آن بهره گیرد.
متأسفانه به دلیل اینکه اختلافات بین ایران و آمریکا، نهتنها حلنشده، بلکه عمیق و تشدید هم شده است، سالهاست که موضوع ایران محور مباحث انتخابات آمریکا شده است و کاندیداهای انتخابات آمریکا از کارت ایران برای پیروزی به نفع خود استفاده میکنند. وقتی دستگاه دیپلماسی قادر نیست مشکل را حل کند، نتیجهاش فشار بر گُرده مردم از طریق تحریم است. ترامپ در تازهترین اظهارنظر خود گفته اگر پیروز شود حاضر است پس از 30 روز با ایران بر سر مسائل اختلافی معامله کند، نه بعدازآن. پیشازاین هم وی گفته بود بهتر است ایران قبل از انتخابات با من معامله کند، نه بعدازآن. به عقیده نویسنده، دستگاه دیپلماسی کشور که تاکنون بسیاری از فرصتها را ازدستداده و در سالهای نتوانسته به کشورهای عرب منطقه نزدیک شود یا از نزدیک شدن آنها به اسرائیل جلوگیری کند، اکنون نباید بیکار بنشیند و به نتیجه انتخابات ماه نوامبر (13 آبان) آمریکا هم دلخوش نباشد.
دیپلماسی هوشمند این است که با سیگنالها برخورد مناسب صورت گیرد، نه امتناع و قهر. وقتی روش دیپلماسی اینگونه باشد، برخی کشورهای منطقه به آمریکا و اسرائیل نزدیک و با ابزارهای پیدا و پنهان مردم ایران را تحتفشار قرار میدهند.
انتهای پیام