تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی با عنوان «تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
مطلب اول:
نگاههای متفاوت به حوادث و شرور
اول، نگاه فیلسوفانه:
شرور نسبی هستند، در بعضی موارد و برای برخی شر است، مگرنه در کل نظام خیرهستند.
مشکل این نظریه این است که؛ این نگاه اگر مورد درک جامعه هم قرار گیرد اما برای عموم جامعه سودی ندارد.
دوم نگاه اخلاق مدارانه:
حوادث روزگار نتایج اعمال و معاصی بشر است. تا جایی که فرمودند: گناه جدید بلاء جدید را همراه خواهد داشت.
مشکل این نگاه هم این است که؛ این نگاه کلیت ندارد، چون اولا؛ ممکن است، ابتلاء و یا بلاء جدید فقط برای عامل آن گناه باشد و نه سطح عموم جامعه. و ثانیا؛ چطور برخی از بد رفتاران در امنیت و نعمت اند!؟
سوم نگاه عارفانه:
نگاه زیبا دیدن همه آفات و بلیّات که سخن شبانه روزشان این است: “ما رایت الاجمیلا”
گرچه این نگاه، نگاه زیبایی است که از ذهن زیبایی تراوش میکند، اما نمیتوان انتظار داشت این نگاه، مورد قبول عموم باشد.
مطلب دوم:
بررسی جامعترین نظریه مبتنی بر «قرآن، عرفان، برهان»؛
یکم: علم و مدیریت خدا
حوادث طبیعی به عمر پیدایش جانداران در هستی، بوده و هست و خواهد بود.
به صراحت قرآن برگی از درختی نمیافتد مگر اینکه خدا اشراف علمی و مدیریت کامل دارد؛ «وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا» (انعام/۵۹)
تا اینجای قضیه را همه مکاتب الهی پذیرفتهاند و از باورهای قطعی همهی ماست.
دوم: عالَم ماده عالَم حوادث است
حوادث ورخدادهای پرخطر درمسیر هر تکاملی قرار دارد چرا که تکامل بدون موانع و رفع ان موانع که منجر به تزاحم و شدائد میشود، امکانپذیر نیست.
امام علی (ع) فرمود: «دنيا با بلاء ها در آميخته، و به مكر و فريب شهرت يافته، احوال دنيا ناپايدار و تغییرپذیر است و نمیتوان از چنگ او فرار کرد…؛ دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ- لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا يَسْلَمُ نزالها ..»(نهج خ/۲۲۲)
شیخ الرئیس ابن سینا؛ درباره رخدادهای شر در هستی می گوید: «اگر بگویند چرا خدا مانع شر در عالم نشد تا جهانی محقق شود که خیر محض است؟ در پاسخ باید گفت: اگر عالم مادی که تلازم اجتنابناپذیر با شرور دارد، به گونه ای خلق میشد که در آن شری محقق نمیشد، دیگر، مادی نبود؛ بلکه عالم دیگری می شد که خیر محض است؛ در حالی که خداوند، چنین عالمی را پیش از این خلق کرده است.» (الهیات شفا/۴۲۱)
سوم: انسان توانایی مهار حوادث را دارد
از آن رو که خدا رحمت بی پایان و حکمت بی انتهاء است؛ “توانایی مهار” بسیاری از حوادث را به بشر کرامت نموده و از اوخواسته برای مدیریت و تسلط بر حوادث تلخ طبیعی، به دانایی و فکر و پژوهش بپردازد؛ «وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون» (جاثیه/۱۳)
اینجاست که مدیران و حاکمان جامعه، محکوم به زمینه سازی برای تلاش علمی و تدبیر عملی در برابر همه حوادث احتمالی، قبل ازوقوع آن هستند تا زودتر ساختارهای مربوطه را تامین کرده وجامعه را از خطرات جدی حفظ کنند.
پس اگر مسئولین یک نظام، دربرابر حوادث طبیعی بی خیال باشند و بلایای زمینی و آسمانی به گونه ای لشگرکشی کند که میرود تاریشه انسان را بِکَند! تقصیرِ خدای سبحان است؟
چهارم : نزول عذاب های وسیع ،مشروط است
در نزول عذابهای بزرگ الهی بر عالَم و آدم بستگی به اراده های انسانی در عدم پذیرش دعوت انبیاء دارد. و این در صورتی است که مردمان از نزدیک معجزات انبیاء را دیده و منکر شده باشند.
آیاتی که خبراز غرق شدن انسانها دارد؛ “فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ”. (زخرف /۵۱)، و یا آیاتی که نشان از طوفان و زلزله مهیب فراگیر و تخریب دارد؛ مانند؛ “قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ”.(یونس /۹۸) و آیات دیگر.
در نزول این عذابهای دنیوی دو شرط مهم باید محقق شود:
اولا؛ باید”حجت تمام” باشد تا عذاب دردناک که از آن به “عذاب استیصال” نام برده میشود، نازل شود.
خداوند فرمود: «ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ؛ ما بدون اینکه رسولى براى تبیین حقایق براى مردم بفرستیم، عذاب وکیفرشان نمى کنیم.» (اسراء/۱۵)
و ثانیا؛ در این عذابهای عمومی و ریشه کن، براساس آیات قرآن صالحین نجات پیدا میکنند.
مانندنجات صالح پیامبروپیروانش؛ “نَجَّيْنَا صَالِحًا .. بِرَحْمَةٍ مِنَّا”(هود/۶۶) و مانند نجات شعیب نبی وپیروانش؛ “نَجَّيْنَا شُعَيْبًا .. بِرَحْمَةٍ منا”(هود/۹۴) و در مورد انبیاء دیگر و نزول عذاب نیز چنین است.
درنتیجه درآخرالزمان و امم فعلی جهان، عذابهای این چنینی فرض قرآنی وعقلی نخواهد داشت.
پنجم؛ دخالت اراده انسان بر پیامدهای مثبت و منفی جهان
نفوذ و تاثیر اراده انسان بر پیدایش حوادث تلخ و شیرین عالَم بر اساس قرآن تثبیت شده است که منشاء تغییرات یک جامعه را در رفتار خود آنان جستجو کنید؛
“إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ.. (رعد /۱۱)
این گزاره قطعی قرآنی در نگاه فیلسوفان بدین شکل آمده؛ “هیچ گاه ادعا نمیکنیم که هیچ بلایی به خاطر عقوبت گناه مردم آن سرزمین نیست، بلکه برخی از زلزلهها یا دیگر حوادث ناگوار به جهت عقوبت از گناهان میباشد ولی این بدان معنا نیست که گناه علت مادی و طبیعی و فیزیکی زلزله باشد بلکه هر زلزله و حادثه طبیعی از طریق مجاری و علل طبیعی خود پدید میآیند ولی جهان ماده با همه علل و معلولاتش به خاطر علل ماوراء مادی است و این چیزی نیست که در علوم تجربی قابل تحقیق باشد، بلکه بررسی آن از طریق فلسفی و متافیزیکی است.” [علامه طباطبائی اصول فلسفه ؛مقاله نهم]
نکته مهم این است؛ این سنخ بلیّات با سنخ عذابهایی که در امم انبیاء شکل گرفته متمایز است.
درعذابهای امم انبیاء عمومی است و همه کفار را میگیرد ولی دراین بلّیات مانند بیماری و یا فقر همه کفار روی زمین رانمیگیرد.
وثانیا در عذابهای امم انبیاء، مومنان نجات می یابند ولی دراین حوادث سختی که از سوی ظالمان بر جامعهای تحمیل میشود، مومنان و کافران طعم نا آرامی و مشکلات رامی چشند: “وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَموا مِنكُم خاصَّة”(انفال/۲۵)
دخالت اراده آدمیان، به دو شکل خود را نشان میدهد وباعث ایجاد شرور و بلاها میشود.
شکل اول؛ بی توجهی انسانها به دستورات کارشناسان
این نمونه راملاحظه کنید؛ فرقهای مذهبی در کره جنوبی ماه گذشته مراسم مذهبی در شهر دگو برقرار کرد و در آن مراسم ناقل های ویروس کرونا حضورداشتند و بعد با سفر به نقاط مختلف کرهجنوبی ویروس را پراکنده کردند. ورهبر۸۸ ساله این فرقه مذهبی در کلیسای شینچانجی در کنفرانس خبری به زانو افتاد و تعظیم کرد وگفت: “با اینکه عمدی نبود اماخیلیها مبتلا شدند، مانهایت سعیمان را کردیم اما قادر نبودیم از آن پیشگیری کنیم”.
شکل دوم؛ ظلم و تباهی و حق کشیها
دست ظالمانه بشرِ زیاده خواه و تعدی محور است که این همه فساد را می آفریند؛
خدا فرمود: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ .. ؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد…» (روم۴۱)
آیه ۲۵ سوره انفال دلیل قاطعی است که اگر “ظلم” در مورد جامعه شکل گیرد، آتش آن ظلم دامن فقط ظالم را نگرفته وبلکه گریبان همگان را میگیرد؛ 《وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَموا مِنكُم خاصَّةً》
نکته اینجاست که در کنار آیه سوره انفال که سخن از پدید آمدن شرائط بسیار سخت دارد، این ایه آمده؛ “يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُم”
و این آیه نشان از نوع فتنه و ظلم در حق جامعه را روشن میکند وآن “خیانت در دین و در حقوق آدمی” است.
این دو عامل یعنی؛ خیانت در دین و خیانت در حقوق شهروندان، جامعه را زیر و رو میکند!
علامه طباطبایی اختلافات داخلی را نمونه ای آن دسته ظلمهایی میداند که عموم جامعه را گرفتار بلاء میکند؛ “اختلافات الداخلیه.. و هذا الظلم هو الذی یسری اثره الی عامه الامه..”
“بازی قدرت” که رقابت وحذف رقیب و کوبیدن برطبل خشونت را به همراه دارد و بازگشتش به “دیکتاتوری” است؛ روی خوش را از جامعه میگیرد و دیگر چه عوام و چه خواص، و چه مومن و چه غیرمومن جملگی در پریشانیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتا خانوادگی قرار میگیرند.
باید در موضوع ابتلائاتی که در جامعه ظهور میکند، از گناهان فردی دیده بست، و دیده را به افقی بالاتر و وسیعتر گشود و آن تخلفات و معاصی و ظلمهایی است که به شکل نهادینه شده از سوی حاکمان و فرمانروان شکل میگیرد.
نمونه گناهانی که در روایت آمده شاهد بر این مدعاست؛ مثلا فرموده اند “ظلم”؛ باعث نزول نقمت است و یا حُکم ناحق قاضی؛ باعث خشکسالی میشود. این معاصی ماورای گناهان فردی است. [ر.ک؛کافی، ج۲ ص۴۴۷و۴۴۸]
بازخورد اعمال انسان
۱) گاه تقاص معاصی اجتماعی با تسلط مدیران بی رحم شکل میگیرد؛
رسول خدا (ص) فرمود: “خداوند عزّ و جلّ فرموده است: چون كسى از آفريدگانم كه مرا ميشناسد نافرمانى من كند، كسى از آفريدگانم را بر او مسلّط ميكنم كه مرا نميشناسد.
قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:إِذَا عَصَانِي مِنْ خَلْقِي مَنْ يَعْرِفُنِي سَلَّطْتُ عَلَيْهِ مِنْ خَلْقِي مَنْ لاَ يَعْرِفُنِي”[الفقیه، ج۴ص۴۰۴]
۲) گاهی به شکل بروز بیماری و خصوصا بیماریهای ناشناخته خود را نشان میدهد؛
امام رضا(ع) فرمود: ”هر گاه بندگان مرتكب گناهانى شوند كه قبلاً انجام نمى داده اند ، خداوند بلاهايى را بر ايشان پديد آورد كه سابقه نداشته است.
كُلَّما أحدَثَ العِبادُ مِن الذُّنوبِ ما لَم يَكُونوا يَعمَلُونَ أحدَثَ اللّه ُ لَهُم مِن البَلاءِ ما لَم يَكُونُوا يَعرِفُونَ.”[کافی ج ۲ص۲۷۵]
۳) گاهی در کمبودهای اقتصادی پدیدار میشود؛ پيامبر خدا (ص) فرمود: “هر گاه خداوند بر امّتى خشم گيرد و بر آن عذاب نازل نكند ، قيمت ها در آن بالا مى رود ، آبادانى اش كاهش مى يابد ، بازرگانانش سود نمى برند ، ميوه هايش رشد نمى كنند ، جوى هايش پُر آب نمى گردند ، باران بر آن فرو نمى بارد ، و بَدانش بر آن سلطه مى يابند.
إذا غَضِبَ اللّه ُ عَلى اُمَّةٍ و لَم يُنزِل بِهَا العَذابَ ، غَلَت أسعارُها ، و قَصُرَت أعمارُها ، و لَم تَربَح تُجّارُها ، و لَم تَزكُ ثِمارُها ، و لَم تَغزُر أنهارُها ، و حُبِسَ عَنها أمطارُها ، و سُلِّطَ عَلَيها شِرارُها.”
[کافی ج۵ ص۳۱۷ وفقیه و تهذیب]
مطلب سوم: «رحمت الهی»
در کنار آن عواقب پر رنج باید سعه رحمت الهی هم دیده شود.
در قرآن؛ خداوند در چهار مورد متصف به «ارحم الراحمین» شده است؛ [اعراف/۱۵۱، یوسف/۶۴، یوسف/۹۲و انبیاء/۸۳]
و در یک مورد هم به «خیر الراحمین» متصف گردیده؛ [مؤمنون/۱۱۸]
خدایی که رحمت او از غضبش سبقت دارد و جهان غیب و شهود را با اسم “الرحمن” خود اداره میکند، امکان ندارد در نزول بلاها و رنج ها، عباد خود را مورد رحمتش قرار ندهد. او “رحمت” را بر خویشتن ضروری نموده؛”كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ”[انعام/۵۴]
امام صادق (ع) فرمود: “همانا مؤمن گناهى كند و پس از بيست سال بيادش آيد و از خدا راجع بآن گناه آمرزش خواهد و خداوند برايش بيامرزد، و هر آينه (خداوند) بيادش اندازد تا برايش بيامرزد، و همانا كافر گناهى كند و همان ساعت آن را فراموش كند.
إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَيُذَكَّرُ بَعْدَ عِشْرِينَ سَنَةً فَيَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِنْهُ فَيَغْفِرُ لَهُ وَإِنَّمَا يُذَكِّرُهُ لِيَغْفِرَ لَهُ وَإِنَّ اَلْكَافِرَ لَيُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَيَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ.”[کافی ج ۲ص ۴۳۸]
امام باقر و امام صادق فرمودند: “خدا بمخلوقش مهربانتر از آنست كه ايشان را مجبور بر گناه كند و سپس بجهت آن عذابشان نمايد و خدا عزيزتر از آنست كه چيزى را بخواهد و نشود ؛
قَالاَ: إِنَّ اَللَّهَ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ يُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى اَلذُّنُوبِ ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا وَ اَللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرِيدَ أَمْراً فَلاَ يَكُونَ..
باور بهرهمندی از رحمت الهیه، انسان را در مواجهه با مشکلات و بلاها از یک روح و روان مستحکمی بهرمند میکند.
مطلب چهارم: خروجی این حوادث
غیر رشد علم و تجربه و آگاهیها و باز شدن راههای ناپیموده در رسیدن به اسرار عالَم ماده، میتواند آثار معنوی برای انسانها داشته باشد.
بر اساس آموزه های قرآنی؛ ابتلائات و سختیها مانند بیماری ها میتواند دو خصوصیت مهم را برای انسان بهمراه داشته باشد؛ اول بیرون آمدن ازغفلت ها و توجه به مبدا هستی و خدای متعال؛ خداوند مهربان میفرماید: «فَاَخَذْنَاهُمْ بِالْبَاْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ؛ و ما آنها را به حوادث غمانگیز و رنجها گرفتار ساختیم، شاید به درگاه خدا روی آروند».(انعام ۴۲)
و دوم؛ ورود به عرصه “امتحانات” الهی و کسب درجات معنوی و دائمی؛ در این راستا معروف ترین آیه قرآن، آیه ذیل است؛
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الاَمَوَالِ وَالانفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِالصابرین»(بقره/۱۵۵)
نتیجه میگیریم به تعبیر زیبای استادمطهری؛ تمام شرور در هستی نمیتواند از دو حالت خارج باشد:
یا “مجازاتی عادلانه” است مقدماتش را خود آفریده ایم.
و یا “آزمایشی هدفدار و پاداشآور” است.
مولوی میگوید:
زهر مار آن مار را باشد حیات
لیک آن مر آدمی را شد ممات
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد این را هم بدان
مطلب پنجم: راه نجات درچیست؟
یکی از روشنفکران معاصر در نظریه ای بر این تاکید دارد که دین راه نجاتی ارائه نکرده و آنچه بعنوان راه نجات مطرح است افزوده های به دین است و صریحا در مورد حادثه کرونا میگوید :
«اپیدمی کرونا یک حادثه است در این عالم؛ حادثهی تلخ. ما نمیتوانیم از دین انتظار داشته باشیم که در مقابل این حوادث تلخ یک پروژهی درمانی آسمانی ویژهای ارائه بکند، چنین چیزی وظیفه دین نبوده و چنین ادعایی را پیشوایان دین نکردهاند، اینها حرفهایی است که به تدریج بر دیانت افزوده شده است.»
اگر مقصود گوینده ؛ ارائه دارو از سوی دین باشد، با ایشان همراهیم و به آنچه به آن به اسم طب اسلامی! مشهور شده باور نداریم، اما اگر مقصود این است در برابر حوادث تلخ، دین برای نجات از آن، هیچ ره آوری ندارد، قابل پذیرش نیست.
“ارتباط با معبود” شاخصه مهم دینی برای گذر از حوادث تلخ است.
در ارتباط با معبود؛ توبه و استغفار، دعا و توسل به وسائط فیض الهی نقش اول را دارد.
در توبه و استغفار، پاکی نهاده شده و این پاکی وجه مشترک بین انسان و فرشتگان میشود و باعث سنخیت میشود و بعد از استغفار، با دعا ایجاد ارتباط شکل میگیرد.
در دعا؛ ارتباط با ذات متعالی برقرار میشود که همه چیز در دست و اراده اوست ؛ “إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه ” (آل عمران/۱۵۴)
با ندای امید بخش؛ “ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ”(غافر/۶۰) حیاتی دیگر حاصل میشود و به تعبیر نهج البلاغه اجازه ارتباط و بهرمندی از خزائن الهیه میدهند.
ودر توسل به ائمه (ع)، راه بهرمندی از فیوضات خدا سریعتر میشود.
توسل و زیارت امامان (ع) از نزدیک و یا از دور، تمسک به وسائط فیض خداست.
آنان به صراحت قرآن دارای حیات ملکوتی هستند و شاهد بر ما نیز میباشند؛
“وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا” (بقره/۱۴۳)
پس این سخن که این روزها از برخی روشنفکران شنیده شد که: “آنان صدای ما را نمیشنوند و زیارتشان و توسل به آنان بی معناست”! قطعا سخنی بهت آور و در نهایت اشتباه است.
باری؛ توجه به قبور بزرگان ریشه قرآنی دارد.
وقتی اصحاب کهف بعد از بیدارشدن، به حیاتشان خاتمه داده شد، برخی پیشنهاد دادند این مکان بعنوان زیارتگاه یا مسجد حفظ کنیم؛ «إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا»؛ (كهف/۲۱)
نکته پایانی
بلیّات و ابتلائات اختصاص به کشورهای اسلامی و مومنین ندارد. و دیگر ملل جهان هم شریکند.
چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم سوره نساء، آیه ۱۰۴می فرماید: “اگر شمامومنان رنج مى کشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج مى کشید، رنج مى کشند، و حال آن که شما امیدى به خدا دارید که آنان ندارند.
«ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون».”
اما نکته مهم اینجاست که کشورهای اسلامی و خصوصا حاکمیت و دولتهای آنان باید مراقب باشند که در برخورد با حوادث طبیعی و بیماریها ، موجبات وهن و تخریب وجه شان در پیشگاه جهانیان به وجود نیاید.
حضرت ابراهیم (ع) وقتی در جمع مومنان، فقیری میدید به خدا عرضه میداشت خدایا؛ “این مشکلات ما را سبب فتنه انگیزی کافران در برابر ما قرار مده؛ “ربنا لاتجعلنا فتنه للذین کفروا فصیرالله فی هؤلاء أموالاً و حاجه، و فی هؤلاء أموالاً و حاجه.”[کافی ج ۲/۲۶۲]
انتهای پیام
با دید گاه نویسنده محترم همراه هستم ایشان به وضوح و روشنی در مورد بلایای طبیعی و اجتماعی توضیح داده اند مردم باید با صبر و مقاومت مشکلات را بر طرف کنند وبا مشکلات به صورتی ساده لوحانه روبرو نشوند اگر در عالم ماده حوادث به وجود نیاید انجا دنیا نیست تغییرات چه خوب و چه بد مختص دنیا و عالم ماده است ماییم که باید با مشکلات به صورثی موجه برخورد کنیم