عروس هم باید دستگیر شود و پاسخگو باشد
علیرضا احمدی، فیلمساز، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به بهانهی 8 مارس به تبعیضهای جنسیتی حاصل از شرایط کرونا پرداخته و مینویسد: دوران کرونا که پویشهای مختلف اجتماعی را ایجاد کرد نتایج قابل توجهی از تبعیضهای جنسی فزاینده را نشان داد. بیشترین نگرانیها در کلام افراد صاحب نظر از فتح بابهایی است که کوششهای گذشته را از بین ببرد یا مسیر جدیدی به شکاف جنسیتی جامعه نشان دهد. در جامعه ما بسیاری از شکافهای شکل گرفته که به مرز تابو رسیدهاند از پیشینههای مبهمی برخوردارند. مثلا عدم حضور در استادیوم برای زنان هنوز منطق نظری و یا عملی دقیقی ندارد، چیزی شبیه محدودیت رانندگی زنان در عربستان که البته بالاخره حل شد ولی برای یک ایرانی خیلی محدودیت قابل درکی نبود. در اخبار چند روز اخیر چیزی شنیدم در مورد بازداشت دامادها در عروسیهای بدون مجوز مناطق پر ریسک کرونایی. معمولا واکنش به اخبار معرف حساسیت عمومی جامعه است. در واکنشها کسی نپرسید چرا عروس را نمیگیرند.
به کلیت عروسی در فرهنگ ایرانی فکر کردم که به لحاظ اقتصادی مسئولیت عروسی بین هر دو جنس تقسیم شده، از خرج عروسی تا جهیزیه و… همینطور ابعاد اجتماعی مثل میهمانان مراسم و یا توافق بر زمان و بسیاری نکات دیگر. چرا در اتفاقی که کاملا مشترک است باید یک طرف احساس مسئولیت بیشتری کند و یا تقصیرها گردن او باشد. آیا عروس به میهمانهای طرف خودش میگوید نیایید و من هم راضی به مراسم نبودم و یا عرفاٌ دامادها علاقهی بیشتری به عروسی گرفتن دارند. جواب به چرایی جنسیتزدگی این خبر تنها باور به تفاوت مرد و زن در حدی است که زن لازم نیست جوابگو باشد و مرد باید جواب همه چیز را بلد باشد. ساختار غلطی که مرد را به مرور وادار میکند بسیار محافطهکار شود چون پاسخ به همه چراییها با اوست و زن هم باید در هاله امنیت قرار بگیرد و از او محافظت شود.
بسیاری از چالشهای امروز برای گرفتن امتیازهای جنسیتی زنان محصول همین زیاد مسئول دانستن مرد است؛ که به مرور زمان مردانی عبوس و عصبانی ساخته که باید جواب همه چیز را بلد باشند. جالب است که چند هفته اخیر رشتهای از اتفاقات جنسیتمحور در ایران پیش آمد؛ از اظهارنظر دربارهی گفتن نام همسران در منزل و یا تمرین صخرهنوردی در فضای آزاد و آخرین آن هم اظهارنظر یکی از مسئولین در مورد جایگاه زن که خود را اگر پیرو مرد بداند همه مشکلها حل میشود. خوب میدانیم مشکلات جنسیتی محدود به مرزهای کشوری نیست، مثل صحبتهای رییس المپیک توکیو و یا چالشهای پس از صحبت مجری تلویزیون مصر در مورد حجاب که واکنشهای عجیبی در پی داشت. مثالهایی که آوردم در سویهای متفاوت از هم نشان میدهد مسئلهی زنان و زندگی امروزی آنها فاصله زیادی با یک شکل متعاد و منطقی دارد.
برای کشور ما خطرناکترین اتفاق شکلگیری عرفهای غلط است. باید قبول کنیم کشور ایران در نهادینه کردن عادات عجیب در مردم همیشه و همیشه محل مطالعهی پر و پیمانی بوده است. به مثالی شما را دعوت میکنم که هیچ کدام از ما هنوز دقیقا دلایل آن را نمیدانیم و اگر قبلا میدانستیم حالا دیگر برایش توضیح قابل قبولی نداریم. چرا در آموزشهای رانندگی باید حتما یک همراه با مهارتآموز زن و استاد مرد باشد؟! اگر نتوانستید به این سوال جواب دهید که هیچ، اما اگر جوابی برای آن دارید پس باید بتوانید پاسخ دهید که چرا در اسنپ و آژانس گرفتن اینطور نیست. مسیرهای پیشنهادی ویز و گوگل از کوچه پس کوچههای خلوت و پرخطر تهران است و هیچ کس را حساس نمیکند. کافی است که لحظهای توجه کنید و ببینید که منطق درستی حکم فرما نیست. یعنی از هر طیف فکری که باشید جوابی ندارید و سوال پیش میآید که چرا به این مسئله هرگز به طور جدی پرداخته نشده است. قطعا دلایلی از قبیل تفاوت سینما رفتن و ورزشگاه رفتن. باید توجه کرد به محض شکل گرفتن یک فرم عرف در هر جامعه تغییر آن مصیبتبار است. به نظر میآید در این مسیر راهکار اول این است که جنس زن به اخبار و اتفاقات جامعه به نحوی واکنش نشان دهد که اگر کار درست و هنجار صحیح موجب سختی و دردسر برای اوست باز آن را بخواهد. بهایش این باشد که حتی به خاطر نیمی از میهمانها هم شده، نیمی از دردسر بعدش را به دوش بکشد. نباید لباس ظریف و حساس عروس باعث شود یک تنبلی همراه با عواقب عرفی پیرو آن شکل بگیرد. و بعد هم قدمهای دیگر.
انتهای پیام