چرا دکتر عبدالکریمی به دنبال تحول ساختار حاکمیت است نه براندازی؟
میلاد آهنگر در یادداشتی تلگرامی با عنوان «چرا دکتر عبدالکریمی به دنبال تحول ساختار حاکمیت است نه براندازی؟» نوشت:
جمهوری اسلامی از همان ابتدای تأسیس توسط بنیانگذارش همواره با تهدیدات خارجی و داخلی توسط معاندین مواجه بوده است. طرح براندازی نظام از همان ابتدا روی میز دشمنان و مخالفان از جمله آمریکا بوده است و گام های زیادی در این راستا برداشته شده که البته تا بحال ناکام مانده است.
بعد از گذشت چهل و سه سال از تأسیس جمهوری اسلامی آیا امکان براندازی آن هست یا نه؟ برای تغییر باید تن به اصلاحات ساختاری زد یا نظام را ریشه کن کرد و نظامی جدید بر سر کار نهاد؟
فارغ از نگاه ایدئولوژیک و با بررسی دقیق و پدیدار شناسانه و با دیدن حقایق موجود جامعه می توان به این نتیجه رسید که تنها راه نجات کشور-به تعبیر عبدالکریمی- حفظ همین نظام و اصلاحات ساختاری است. چرا؟
در درون ساختار حاکمیت ما با نیرویی نظامی-امنیتی-اقتصادی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مواجه هستیم. نیرویی که از همان ابتدای جمهوری اسلامی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی تأسیس شد و بعد از گذشت چهل و سه به قدرتی در کشور مبدل شده است که هیچ عاملی نمی تواند مانع از فعالیت های گسترده نظامی و اقتصادی و عمرانی آن شود. کما اینکه در تحریم های ظالمانه آمریکا که دولت وقت را کمرشکست، قرارگاه خاتم الانبیا سپاه توانست ۲۵۰۰پروژه عمرانی را در کشور اجرا کند. این قدرت که در کشور جز مقام معظم رهبری گوش به فرمان و پاسخگو به احدی نیست، در فردای براندازی نظام چگونه می خواهند با آن مواجه شوند؟!
نیرویی که حتی توانایی سرکوب اعتراضات و کودتای نظامی را نیز دارد.
از سپاه که بگذریم به جریان مصباح یزدی می رسیم که مهمترین جریان ایدئولوژیک نظام است. جریانی که در صدد تقویت گفتمان انقلاب اسلامی در اقشار مختلف جامعه خصوصا نسل جوان است. «تمدن نوین اسلامی»،« علوم انسانی اسلامی» و «اندیشه سیاسی اسلام» از جمله گفتمان های اصلی این جریان است.
اکثر تریبون داران جناح انقلابی از شاگردان یا متأثرین مصباح یزدی هستند و به نوعی اندیشه های او را در سه حوزه مذکور دنبال می کنند. این جریان نیز به کمتر از حاکمیت اسلامی راضی نیستند و حتی جمهوری اسلامی را گامی برای رسیدن به حکومت اسلامی می دانند و با توجه به فعالیت های گسترده در سطح کشور و ترویج اندیشه های مصباح یزدی در دانشگاه و مدارس و مساجد دارای یک پایگاه قوی اجتماعی هست و خیل عظیمی از جوانان مومن و انقلابی متاثر از این جریان فکری است.
اضافه بر آن ۱۸ میلیون نفر در انتخابات اخیر به کسی رأی دادن که همه سیاست های جمهوری اسلامی ایران را به جد دنبال خواهد کرد. هم سیاست های اقتصادی، خارجی، منطقه ای، فرهنگی و…
حال باید پرسید با توجه به این پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی در بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی، بعد از براندازی نظام و تغییر حکومت چگونه با این جریان فکری و پایگاه اجتماعی مواجه خواهید شد؟ جریانی که همیشه در میدان حاضر بودند و هیچ گونه تغییر حاکمیت را بر نمی تابند. اعتراضات مخالفین جهت براندازی با واکنش این جریان مواجه خواهد شد. آیا این مواجه نتیجه ای جز جنگ داخلی به همراه خواهد داشت؟
اینها را هم کنار بگذاریم تنوع قومیتی، اقلیت های مذهبی و جریانهای تجزیه طلب و تمامیت خواه را هم بدان اضافه کنیم، قوز بالای قوز خواهد شد.
در جریان اپوزیسیون خارج از کشور نیز باتوجه به تمامیت خواهی جریانهای سیاسی و عدم وحدت آنها، هرج و مرج داخل به شدت تشدید خواهد شد.
پس تنها گزینه پیش رو، گزینه تغییر ساختار و اصلاح درونی نظام جمهوری اسلامی است. همان راهی که جناب عبدالکریمی انتخاب کردند که راه بسیار معقول و منطقی است. به واقع ایشان با دیدن واقعیت های موجود چنین راهبردی را اتخاذ نمودند که هم می تواند ما را به آینده ای روشن امیدوار کند و هم می تواند کشور را از خطر هرج و مرج و جنگ داخلی و تجزیه حفظ کند.
عجیب است که بسیاری از مریدان و شاگردان دکتر عبدالکریمی برخلاف ایشان در فضایی کاملاً نامعقول و بدور از واقعیتهای موجود به براندازی حکومت می اندیشند که امری نامعقول است. عبدالکریمی فردی میهن پرست و دغدغه مند که در اندیشه او «ایران» به منزله یک مسئله اصلی مطرح است .
از این رو می توان -فارغ از نگاه ایدئولوژیک- دغدغه های ایشان را ستود.
انتهای پیام