«مسئولان دانشگاه آزاد را به مناظره دعوت میکنم»
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: ظاهرا آن ها که قصد کرده بودند عبدالکریمی را از دایره بحث و دانشگاه دور نگاه دارند زورشان بیشتر از آن چیزی بود که من فکرش را می کردم. به توصیه دوستان تصمیم گرفتم با یکی از همکارانشان لایو اینستاگرامی برگزار کنم. دکتر قاضی سعیدی که خود از قربانیان این ماجراهای اخیر بود و به داستان آقای عبدالکریمی هم وقوفی تام و تمام داشت قبول زحمت کرد. خبرش را هم در خبرگزاری منتشر کردیم تا اگر کسی سئوالی دارد بپرسد. سر ساعت معهود همانها که زورشان زیاد بود پیج اینستاگرامی خبرآنلاین را که بیش از صدهزار مخاطب داشت بلاک کردند تا بفهمم موضوع جدیتر از این حرفهاست.
ماجرای اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی از دانشگاه آزاد سر و صدای زیادی به پا کرد. حقیقتا دور از انتظار. فکر نمی کردم اخراج نویسنده جدی و نامتعارفی چون او این قدر مورد توجه قرار بگیرد. برای این که ماجرا هرچه زودتر ختم بخیر شود حتی چیزی ننوشتم. منتظر ماندم تا سوءتفاهم هرچه زودتر پایان گیرد و یا عقلای قوم چاره ای بیندیشند. اما ظاهرا آن ها که قصد کرده بودند عبدالکریمی را از دایره بحث و دانشگاه دور نگاه دارند، زورشان بیشتر از آن چیزی بود که من فکرش را می کردم. به توصیه دوستان و باز هم برای رعایت حال آقای عبدالکریمی و برای این که اوضاع از این که هم هست خراب تر نشود، تصمیم گرفتم با یکی از همکارانشان لایو اینستاگرامی برگزار کنم.
دکتر قاضی سعیدی که خود از قربانیان این ماجراهای اخیر بود و به داستان آقای عبدالکریمی هم وقوفی تام و تمام داشت قبول زحمت کرد. خبرش را هم در خبرگزاری منتشر کردیم تا اگر کسی سئوالی دارد بپرسد. سر ساعت معهود همان ها که زورشان زیاد بود پیج اینستاگرامی خبرآنلاین را که بیش از صدهزار مخاطب داشت بلاک کردند تا بفهمم موضوع جدیتر از این حرف هاست. با این حال از رو نرفتیم و گفت و گو را با مخاطبان بسیار کمتر در پیج شخصی خودم برگزار کردم اما همانجا به مخاطبان قول دادم صورت مکتوب این گفت و گو به زودی در خبرگزاری منتشر خواهد شد و گذشت آن زمانی که با بستن و فیلتر کردن بتوان صدایی را به این سادگیها خاموش کرد. و حالا این شما و این هم صورت مکتوب آن گفت و گو. همان طور که قبلا هم عرض کردم مدعیان میتوانند به سخنان آقای سعیدی پاسخ دهند. ما نیز در کمال ادب و احترام حاضریم حرفهایشان را بشنویم و منعکس کنیم اما به بازی یک طرفه تن نخواهیم داد. لااقل تا وقتی زورمان برسد.
آقای دکتر سعیدی ممنون از این که دعوت مارا پذیرفتید. دست به نقد برای دوستانی که با حضرتعالی آشنایی کم تری دارند مختصری از خودتان بگویید تا برویم سر موضوع دانشگاه آزاد و اخراج دکتر عبدالکریم.
رضا قاضی سعیدی هستم، دانشیار دانشکده فنی مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، ۳۱ سال پیش در همین روزها افتخار حضور در دانشگاه آزاد اسلامی را پیدا کردم و هر سه دوره تحصیلی خودم را در دانشگاه آزاد گذراندم و این سعادت به من دست داد که عضو هیات علمی شوم.
اگر زحمت بکشید و مختصری هم درباره نحوه اخراج آقای دکتر بفرمایید ممنون می شوم. این که چه اتفاقی افتاد و بعد از دفاعی که دوستان نویسنده و روزنامه نگار از ایشان کردند موقعیت فعلیشان چگونه است؟
در هفدهم شهریور امسال، به طور ناگهانی، حکم اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی صادر شد. در این حکم اعلام شده است که ایشان فاقد صلاحیت برای عضویت در هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی هستند. قبل از پرداختن به سابقه و نحوه اخراج آقای عبدالکریمی، نگاهی به نحوه پذیرفته شدن افراد در هیئت علمی دانشگاه بیندازیم. روش جذب در چند سال اخیر تغییر کرده است اما در زمان ایشان، اینگونه بوده که فرد متقاضی به عنوان استاد حق التدریس وارد دانشگاه میشد، چندسالی تواناییهای فرد محک زده میشد، بعد مهارتهای علمی و عمومی آن فرد را بررسی میکردند، گزینش میشدند و زمانی که از صلاحیت فرد مطمئن میشدند با او قرار داد پیمانی میبستند. در ادامه فرد باید یکسری دورهها و کلاسهای آموزشی را پشت سر میگذاشت تا ارتقا انجام میشد.
موضوع دکتر بیژن عبدالکریمی از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی از جنبه شخصی است و دیگری جنبه شخصیتی. اگر بخواهیم جنبه شخصیتی دکتر عبدالکریمی را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که ایشان شخصی معقول با دوران تحصیلی و سطح سواد مناسب هستند که هیچگونه مشکل مالی یا اخلاقی ندارند. شخصیت دکتر عبدالکریمی بر اساس تفکرات فلسفیشان است و آن چیزی که به آن میاندیشد و عمل میکند.
تا اینجای کار هیچ ایرادی وجود نداشت، اما مشکل اصلی از جایی آغاز شد که منتقدان آقای عبدالکریمی به جای انتقاد عالمانه به انتقام وحشیانه روی آورند. اخراج آقای عبدالکریمی تنها اخراج یک فرد نیست، بلکه اخراج تفکر، عقل و اندیشه است.
واژه اخراج در دانشگاه هیچ معنایی ندارد و وقتی به آیین نامههای دانشگاه مراجعه میکنید میبینید که برای کنار گذاشتن یک استاد از واژه اخراج استفاده نمیکنند، بلکه از واژه بازنشسته یا بازخرید استفاده میکنند اما اینبار این اتفاق رخ نداد.
اگر کسی خلافی مرتکب شود بازهم نمیتوان او را اخراج کرد؟
چرا میتوان اما ما واژه اخراج نداریم. در متن حکم آقای عبدالکریمی هم آمده است که ایشان بازخرید شدند. ما یک آیین نامه درباره رسیدگی به تخلفات اساتید داریم. این تخلفات از غیبت غیر موجه، تمرد از اجرای موارد قانونی مافوق و کوتاهی در کنترل پایاننامه تا افشای سوالات امتحانی و سو استفاده از مقام شغلی. اگر تخلفات ساده رخ دهد، با انفصال خدمت از سه تا شش ماه مواجه میشویم، اگر کمی پیچیدهتر باشد و در دسته دوم قرار گیرد، انفصال از خدمت از شش ماه دو سال است. آقای عبدالکریمی به دادگاه میروند و به خاطر انفصال از خدمت ار دانشگاه شکایت میکنند و خوشبختانه دادگاه رای بازگشت به کار میدهند و ایشان هم تقاضای تجدید نظر میکنند.
الان آقای عبدالکریم سر کلاس میروند؟
بنده اطلاعی ندارم ولی حتی اگر بروند هم خیلی راحت میتوانند وسط ترم عذرشان را بخواهند، اما هیچ تغییری در حکم ایشان به وجود نیامده است، ایشان رفتهاند دادگاه، دادگاه حکم انفصال از خدمت ایشان را بررسی کرده است و حکم بازگشت به کار را برای ایشان صادر کرده است.
وقتی این حکم صادر شده لازم الاجرا نبوده است؟
چرا صد درصد لازم الاجرا بوده است
پس چه کسی مانع اجرایی شدن آن شده است؟
آنها از مرجع بالایی خود دستور داشتند که جلوی ورورد ایشان به دانشگاه را بگیرند.
مگر بالاتر از مرجع قضایی هم وجود دارد؟
بله زمانی که مرجع قضایی حکمی را صادر میکند، یک مرجع خارجی به حساب میآید. اگر من به عنوان مدیر تابع قوانین باشم باید حرف قانون را بپذیرم اما اگر خودم را بالاتر بدانم دلیلی برای توجه به قانون وجود ندارد.
استنباط شما از اتفاقی که برای آقای عبدالکریمی رخ داد چیست؟
در سالهای آینده که به این موضوع نگاه کنید این کلمات را خواهید شنید، انفصال، اخراج، بیژن عبدالکریمی، خلیج فارس، خلیج عربی، دانشگاه آزاد و رضا قاضی سعیدی. باید این موارد را مورد بررسی قرار دهیم که زمانی که من توانایی گفتمان و رقابت را نداشته باشم و بنیه علمی کافی هم نداشته باشم، طبیعتا رقیب خودم را از صحنه حذف میکنم. هرچند که مقام معظم رهبری کاملا مخالف چنین رفتارهایی خصوصا در دانشگاه هستند. آقای بیژن عبدالکریمی و رضا قاضی سعیدی، معلول یک سیستم هستند. ما باید برویم دنبال علت یا عامل اصلی این موضوع. من بخاطر یک انتقاد ساده و حمایت از حاکمیت ایران و فقط به این خاطر که گفتم چرا در صفحه اصل سایت دانشگاه آزاد اسلامی، زیر نقشه ایران به جای خلیج فارس نوشتهاید خلیج عربی، به دستور شخص آقای محمدمهدی طهرانچی بلافاصله در ابتدا سه ماه تعلیق و بعد از آن هم یکسال انفصال از خدمت پیدا کردم.
به شما گفتند بابت انتقادی که انجام دادید این اتفاق رخ داده است؟
۲۴ ساعتی پس از رخ دادن ماجرا، حراست دانشگاه با من تماس گرفت و گفتند آقای طهرانچی از دست شما ناراحت شده است، شما چرا این انتقاد را انجام دادید؟ من هم همانجا گفتم از دست بنده عصبانی هستند یا از دست مدیریت ناکارآمد که صفحه اول دانشگاهش را چک نکرده است؟
بعدش کلمه خلیج عربی را برداشتند؟
بله. من در یک گروه واتساپی برای دانشگاه فنی مهندسی که توسط یکی از معاونان آقای تهرانچی ساخته شده است، این موضوع را به عنوان یک نکته گوشزد کردم تا آن را اصلاح کنند.
یکسری از موارد این برخوردها شخصی است که فکر می کنم در هرجایی از دنیا ممکن است رخ بدهد اما چیزی که در نحوه برخورد با آقای عبدالکریمی و حضرتعالی وجود دارد و نگران کننده است این است که مبادا این برخوردها برنامه ریزی شده باشد که البته امیدوارم این گونه نباشد اما شواهدی وجود دارد که ممکن است این گونه هم باشد.
یکی از بزرگواران میگفت من یک لیستی در اختیار دارم که نام چند هزار استاد در آن نوشته است که قرار است اخراج شوند. یک زمانی برخورد سیستماتیک است، یک زمانی برخورد شخصی است. آن چه ترسناک است برخورد سیستماتیک با اهل اندیشه است.
اگر شما به ایراد مورد نظر اشاره نمیکردید مشکلی برایتان پیش نمیآمد؟
خیر، اما کافیست یک انتقاد ساده انجام دهید تا نتیجهاش را اینگونه ببینید.
در دو سه هفته اخیر این اخراجها ادامه داشته است؟
من اطلاعی از وضعیت دو، سه هفته اخیر دانشگاه ندارم. اما یک مثال ساده بزنم؛ در سرمای زمستان استاد وارد دانشگاه شده و وسایل گرمایشی هم خراب بوده است، به همین دلیل با کلاه و دستکش و لباس گرم سر کلاس حاضر میشود، یکی از دانشجویان تصویری از استاد میگیرد و برای شبکههای ماهوارهای ارسال میکند. استاد را توبیخ میکنند که تو چرا سردت بود!
در دوران مدیریت قبلی هم این اتفاقات رخ میداد؟
اتفاقاتی که در دوران مدیریت جدید رخ میدهد بی سابقه است، البته تمام این موارد معلول است، ما باید دنبال علت بگردیم. عاملش این است که در دانشگاه آزاد اسلامی هیچ گونه صیانتی از حقوق کارمندان و اساتید انجام نمیشود و از نظر وزارت علوم، ما شهروند درجه دو به حساب میآییم. همین مورد باعث میشود که افراد اعمال نظرات شخصی انجام دهند. سیستم دانشگاه ما هم از نظر ساختاری، هم از نظر مدیریتی دارای ناکارآمدی سنگین است.
یک نفر در حال حاضر رییس یکی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی است. تخلفات ایشان بیش از دهها بار با سند و مدرک به بازرسان هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی ارائه شده است گزارشی از مراجع ذیربط مبنی بر اینکه این فرد صلاحیت تصدی پست اجرایی در دانشگاه آزاد اسلامی را ندارد، صادر شده است. این فرد علیرغم تمام این گزارشات میشود رییس دانشگاه یکی از بزرگترین واحد های تهران. کسی که در طول هشت سال و نیم نتوانسته دکترایش را بگیرد، ناگهان در دوران ریاستش در عرض دو سال از استادیار میشود دانشیار و فعالیتهای خود را ادامه میدهد با وجود چنین شرایطی و چنین افرادی من و آقای عبدالکریمی انفصال از خدمت میگیریم.
مهمترین مشکلی که دانشگاه آزاد اسلامی با آن مواجه است هم از نظر ساختاری و هم از نظر نظارتی؛ مدیریت آن است. همچنین موقعیت تعارض منافع است. هیچ یک از مدیران و معاونان دانشگاه آزاد اسلامی مرتبط به بدنه دانشگاه نیستند، بلکه همه این افراد حقوق بگیر دولتی هستند. در دانشگاه آزاد اسلامی، ما هیچ راهی برای دریافت بودجه دولتی نداریم، تمام درآمد ما از شهریه تامین میشود. دانشگاه آزاد اسلامی در حال رشد، توسعه و بالندگی بود، به محض اینکه این را به مدیران دولتی واگذار کردند، نابود شد و در حال حاضر در وضعیت بسیار بد و تاسف آوری است.
وقتی بحث معیش و امرار معاش دکتر عبدالکریمی پیش میآید، هیچ کس پیگیر نمیشود که دکتر عبدالکریمی و امثال عبدالکریمیها چگونه گذران زندگی میکنند آیا حداقلهای رفاهی را دارند؟ حداقلها شامل یک خانه و یک ماشین میشود، اینکه یک نفر هزینه ترمیم دندان خود را داشته باشد یا نداشته باشد در حد استاد دانشگاه واقعا زشت نیست؟ البته این موضوع فقط در دانشگاه آزاداسلامی رخ نمیدهد. به طور مثال ما نیشکر هفت تپه را به کسانی دادیم که نه تنها ضرر کردند، بلکه نتوانستند حقوق کارگردان و کارمندان خود را هم پرداخت کنند. در واقع میخواهم بگیم این سوء مدیریت فقط مرتبط به دانشگاه آزاد نیست. یکی از موقعیتهای تعارض منافع، اشتغال بیرونی یا اشتغال همزمان است. مثلا به مدیران دانشگاه آزاد نگاه کنید، هم در سیستم دولتی هستند هم در یکی از سمتهای دانشگاه حضور دارند. دانشگاه آزاد اسلامی تبدیل شده است به کانون بازنشستگان یک نهاد لشکری خاص.
موقعیت تعارض منافع باعث به وجودآمدن این بحران شده است. بنده به گروه ایکس تعلق خاطر دارم و چون چنین موضوعی وجود دارد، بنده را تعلیق میکنند، این تعارض منافع میشود. حالا چه میشود که با درنظر گرفتن چنین شرایطی، افراد روی کار میآیند و رییس دانشگاه آزاد اسلامی میشوند؟ چنین فردی دائم برای ما تعیین تکلیف میکند و بخشنامه الف و ب میفرستد. شما هر مشکلی که در دانشگاه آزاد اسلامی میبینید از روی کارآمدن مدیران ناکارآمد تا دیگر مشکلات ناشی از همین موضوع است. این افراد حتی نحوه تعامل و صحبت کردن با یک فیلسوف را نمیدانند. سه سال است که گزارش حسابرسی مفید راهبر از دانشگاه ازاد منتشر نمیشود؛ چرا؟ کجای کار مشکل است؟ گزارش مالی همه دانشگاههای کشور به روز در سایت وزارت علوم وجود دارد ولی سه سال است جلوی اسم دانشگاه آزاد خالی است … مخاطب حق ندارد شک کند؟ آیا دانشگاه آزاد اسلامی حسابرسی نشده است؟ چرا عین هر سه سال این اتفاق رخ داده ولی گزارشی از آن در دسترس نیست؟
بنده پنج بار درخواست صحبت حضوری با دکتر طهرانچی کردم. ایشان ظاهرا به مونولوگ تمایل دارند. من از همین تریبون رسما ایشان را به مناظره دعوت میکنم و مطمئن باشید در هر زمینهای اعم از آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اداری و مالی عملکرد ایشان را به چالش خواهم کشید.
انتهای پیام