سردار! از کدام «مردم» سخن میگویید؟
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی با عنوان ««سردار» وزیر کشور از کدام «مردم» سخن میگویید؟» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، در نقد اظهارات اخیر وزیر کشور دولت سیزدهم نوشت:
واگذاری پستهای مهم به «نظامیان پاسدار»، اذهان عمومی را متوجه خود ساخته و ابهاماتی ایجاد نموده به گونهای که سردار وحیدی (وزیر کشور) در مراسم معارفه «استاندار سردار پاسدار» قم، در صدد ابهامزدایی برآمده و گفته: «حضور سرداران و رزمندگان در مسند استانداریهای کشور تقاضای مردم و نمایندگان مجلس بود».
نویسنده که خود پاسدار دوران دفاع مقدس و نزدیک به دو دهه بعد (تا آخر 1382) بوده و بازنشسته فعلی هستم، شاهد محبوبیت کمنظیر «سپاه پاسداران و پاسداران سپاه» در دو دهه اول انقلاب بهخصوص در دوران دفاع مقدّس بودم و شک ندارم که مردم همیشه نسبت به خادمان خود در هر لباس عشق میورزند ولی جواب مثبت دادن به این سؤال که «آیا «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در این سه دهه بعد از دوران دفاع مقدس با عملکرد خود در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و …؛ توانسته از محبوبیت بینظیر دهه اول انقلاب پاسداری کند و آن را حفظ کرده و ارتقاء بخشیده یا در این زمینه ناموفق بوده است؟» به این آسانی که سردار گمان میکند، نیست و نشانههای معتبری دال بر تداوم این «محبوبیت کمنظیر» وجود ندارد!
بنیانگذار جمهوری اسلامی، سپاه و بسیج را از دخالت در امور سیاسی مانند دیگر نظامیان به صراحت نهی کرد و راه معقول ورود نظامیان به سیاست هم این است که لباس نظامی را از تن به در کرده و از نهاد سپاه به واقع جدا شوند و مانند دیگر سیاسیون با تکیه بر توانمندی خود و با ایجاد حزب سیاسی، به فعالیت سیاسی بپردازند و برای تصدی مقامات سیاسی، خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند و در صورت انتخاب، وارد گود شوند.
اما نظامیانی که در این دو دهه اخیر وارد عرصه سیاست شدهاند، این مسیر طبیعی را طی نکرده و هر گاه هم که خواستهاند «به ظاهر و ناقص» از این مسیر طبیعی وارد شوند، نتوانستهاند رأی اعتماد مردم را به خود جلب کنند و شاید پیام این رأی ندادن مردم هم این بوده که شما محبوب هستید در صورتی که به همان صحنه نظامی و دفاعی بازگردید و بدان وفادار بمانید یا اگر میخواهید وارد صحنه سیاست شوید و مناصب سیاسی را عهدهدار گردید، از راه طبیعی و به گونه صحیح وارد شوید؛ به واقع از سپاه استعفا دهید و در صحنه سیاست وارد گردید و توانمندی خود را اثبات کنید تا رأی ما به سبد شما ریخته شود.
به عنوان نمونه سردار «محسن رضایی» فرمانده دوران جنگ از پاسدارانی بود که بعد از خرداد 76 به ظاهر لباس سپاه را کنار نهاد و وارد میدان سیاست شد ولی چون به عنوان یک سیاسی نتوانست فعالیت مبرّزی از خود بروز دهد، با این که خود را در معرض انتخاب مردم در انتخابات مجلس ششم، ریاست جمهوری نهم، دهم، یازدهم و سیزدهم قرار داد، هیچگاه نتوانست رأی مردم را کسب کند و مسندی انتخابی را عهدهدار گردد تا این که اخیرا از طرف آقای رئیسی [که خود در انتخاباتی با شرکت اقلیت واجدان حق رأی به ریاست جمهوری رسیده است] به معاونت اقتصادی ریاست جمهور منصوب شد.
نمونه دیگر سردار شمخانی است. وی که از جانب سید محمد خاتمی به عنوان وزیر دفاع معرفی و رأی آورده بود، در دوره هشتم ریاست جمهوری به عنوان رقیب وارد صحنه شد و موفق به کسب کمتر از 3 درصد آراء گردید.
سردار قالیباف رئیس فعلی مجلس در دوره نهم ریاست جمهوری کاندیدا شد و موفق به کسب حدود 14 درصد آراء گردید. در دوره یازدهم و دوازدهم هم کاندیدا بود که در دوره یازدهم موفق به کسب حدود 17 درصد شد و در دوره دوازدهم هم قبل از رأیگیری انصراف داد تا این که در انتخابات مجلس یازدهم با شرکت حدود 43 درصد واجدان شرایط و با کسب حدود یک ملیون و سیصد هزار رأی از تهران که فقط 25 درصد واجدان حق رأی در انتخابات شرکت کرده بودند، به مجلس راه یافت و توسط «نمایندگان اقلیتی» به ریاست انتخاب گردید.
حالا با توجه به این سابقه آن هم از طرف سرداران طراز اول سپاه؛ چگونه سردار وحیدی مدعی شده که انتصاب سرداران سپاهی به استانداریها خواست مردم ایران است؟ ایشان به عنوان وزیر کشور مجاز است هر کسی را که صالح و توانمند میداند، برای تصدی استانداری به دولت معرفی کند و هیئت دولت هم حق دارد به او رأی اعتماد بدهد ولی آیا این انتصابها را خواست مردم شمردن آن هم بدون وجود قرینه محکم، صحیح است؟
انتهای پیام
همچنان که به رییسی جمهور رای دادند وگرنه بقیه که مردم نیستندهمه عامل دشمن و نفوظی و فریب و فتنه و…
سلام…منظور از مردم در جمله آقای وزیر ،،شایدهمان چند نفر انسانی که آقای وزیر راهم راهی می کنند و مشاوره می دهند وباهم غذامی خورند وسفرها رامی روند. عجب در عصر امروز این جمله،،مردم خواستند،،،در زبان بعضی ها خوب جای گرفته….