ما و همکلامی با یک تبعه رژیم صهیونیستی | سرباز روحالله رضوی
سرباز روحالله رضوی، دانشجوی دکتری دین پژوهی، ادمین پیج اسکرینشاتمدیا در اینستاگرام پس از برگزاری مناظرهای بین علی اصغر شفیعیان مدیر انصاف نیوز و کوروش علیانی، در پیج خود نوشت:
گفتگوی اینستاگرامی من با علی اصغر شفیعیان و کورش علیانی هرچند خوب جلو نرفت اما در میان هیاهوی گفتگو، نکاتی هم طرح و عیان شد که جای تامل دارد. من قبل و بعد از گفتگوی دیشب نیز تلاش کردم نظرات و آرا همه را ببینم و بخوانم و حتی بعضا تلفنی دیدگاههای برخی را بشنوم. بخشی از جمعبندیام را در ادامه مینگارم.
از منظر رسانهای سه حالت را برای همکلام شدن با یک تبعه رژیم صهیونیستی میتوان متصور شد. اینجا سخن از یک منظر رسانهای ـ و نه شخصی ـ در همکلامی با یک تبعه رژیم صهیونیستی است. مراد از تبعه رژیم صهیونیستی هم، انسان یهودیای است که از اصل موجودیت اسرائیل ولو محدود به سرزمینهای ۱۹۴۸ دفاع کرده و از حقوق و مزایای شهروندی این رژیم ـ که مبناییترینش سکونت بر روی زمین فلسطینیهاست ـ بهره میبرد. این سه حالت همکلامی شامل موارد ذیل میشود:
همکلامی در مسائل متفرقه (گفتگو)؛ مانند دعوت از اتباع رژیم صهیونیستی برای اظهار نظر و گفتگو در مورد تغییرات آب و هوایی یا مسائل ورزشی یا تکنولوژی و فناوری.
همکلامی برای همسویی در نقد رژیم صهیونیستی (گفتگو)؛ مانند اقدام انصاف نیوز در همکلامی با مژگان نوی که خلال گفتگو اقدام به انتقاد از رفتارهای رژیم صهیونیستی در برابر فلسطینیها کرد.
همکلامی برای به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی (مناظره)؛ مانند اقدام برخی شبکههای خبری در دعوت از طرف اسرائیلی و مشارکت دادن آنها در مناظرات.
اتخاذ موضع در قبال این شرایط محتمل رسانهای، مبتنی بر شناخت از «مساله مشروعیت» رژیم صهیونیستی است و گرنه از همان ابتدا ممکن است که به خطا برویم. شکل دادن رژیمی بر سرزمینی دزدی، با همه حمایتهای علنی و مخفی قدرتهای جهانی، کار آسانی نبوده و هرچند دولتهایی در جهان با این رژیم همراهی کردند اما افکار عمومی همان کشورها هم همواره در برابر این رژیم گارد داشته است. برای همین یکی از مهمترین راهبردهای رژیم در عرصه بینالمللی عادیسازی روابطش با کشورهای دنیا و عادیسازی تصویرش در اذهان مردم دنیا بوده است و هزینه هنگفتی را نیز در این زمینه کرده.
راه اندازی واحد دیپلماسی دیجیتال در وزارت خارجه، سرمایهگذاریهای کلان بر سر رسانههای جریان اصلی دنیا، اعمال فشار و نفوذ بر روی بسترهای شبکههای اجتماعی و کلانپروژه معروف و جنجالی هسبارا (Hasbara) همگی حاکی از اهمیت حیاتی مشروعیت ـ چه در سطح دولتی و چه در سطح عمومی ـ برای این رژیم است. در واقع «مشروعیت»، پا به پای «امنیت» برای رژیم صهیونیستی مهم است. همانقدری که موشکهای مقاومت این رژیم را آزار میدهند و کیانش را به خطر میاندازد، طرح رسانهای این مساله که رژیم صهیونیستی فاقد اعتبار و مشروعیت بینالمللی است، برای این رژیم آزاردهنده است.
در همین راستا هسبارا از اوایل دهه هشتاد میلادی و تحت عنوان «پویش روابط عمومی» رژیم صهیونیستی آغاز به کار کرد و با انتشار کتاب و محصولات مکتوب به کار خود ادامه داد و به عرصهی رسانههای جمعی کشیده شد. در اوایل قرن ۲۱ دورههای آموزشی هسبارا هم رسما شروع به کار کرد و دانشجویان ساکن در آمریکا، با سفر به سرزمینهای اشغالی، چگونگی دفاع از رژیم صهیونیستی در فضاهای منتقد دانشگاهی را خلال دورههای آموزشی فرا میگرفتند. در حال حاضر هسبارا کلانپروژهای فرا وزارتخانهای در رژیم صهیونیستی که تمامی اتباع این رژیم را به عنوان یک نیروی بالقوه خویش برای مقابله با جریان مشروعیتزدایی بینالمللی از این رژیم، در نظر میگیرد.
اینجاست که مواجهه رسانهای با هر تبعه رژیم که قائل به مشروعیت بنیادین این رژیم باشد، میتواند قرار گرفتن در پازل رسانهای صهیونیستها باشد ولو اینکه تبعه مذکور، خود را منتقد پروپاقرص سیاستهای این رژیم نشان دهد چه آنکه از جمله اصول اولیه آموزشی در هسبارا این است که دست از دفاع صددرصدی از رژیم بردارید تا در ذهن مخاطب فرصتی برای تاثیرگذاری داشته باشید.
با در نظر داشتن این پیشفرض، گفتگو با یک تبعه رژیم صهیونیستی چه در موضوعات متفرقه و چه حتی در موضوع انتقاد از رژیم صهیونیستی، خطایی رسانهای است.
نمونهی بارز این خطا در گفتگوی انصاف نیوز رقم خورد؛ چه آنکه تمام صحه گذاشتن مصاحبه شونده بر جنایات رژیم صهیونیستی، لفافهای برای این سخن است بود که: «الان اسراییل واقعیتی است که وجود دارد» و مصاحبهکننده نیز پاسخی به این اظهار نظر نداد. پشت تمامی عادیسازیهای دولتی و مردمی که خلال هفت دهه گذشته رقم خورده، همین جمله وجود دارد که: الان اسراییل واقعیتی است که وجود دارد. گفتگو با اتباع این رژیم در موضوعات متفرقه و غیر مرتبط با مساله محوری نیز در راستای همین عادی جلوه دادن تحلیل و تفسیر میشود و از این رو خطاست.
اما سوال محوری در رقم زدن گفتگوهای چالشی یا مناظره، با اتباع این رژیم است که تفاوتی جوهری با دو گونه نخست از همکلامی دارد. تفاوت در آن جاست که دو گونهی نخست همکلامی، در ژانر «گفتگو» قرار میگیرند ولی گونه سوم «مناظره» است. پیشفرض گفتگوها، در نظر گفتن احتمال حقی برای طرف مقابل است اما اساس مناظره بر باطلپنداری طرف مقابل رقم میخورد. اینجاست که میتوان تحت شرایطی بدنبال این دست از همکلامی یعنی مناظره با اتباع رژیم صهیونیستی بود. از این رو، مقایسه کردن مناظرات با اتباع اسرائیل با گفتگوهایی از جنس گفتگوی اخیر انصافنیوز مبنائا نادرست است؛ آنها مناظره است و اینها گفتگو. اینکه تحقق چنین مناظراتی تحت چه شرایطی درست است و ملاحظات مد نظر چه باید باشد و اینکه آیا در مناظرات با اتباع رژیم صهیونیستی رسمی و غیر رسمی بودن رسانهی مذکور تفاوتی دارد یا ندارد مواردی است که تلاش خواهم کردم خلال یادداشت دیگری بدان بپردازم.
انتهای پیام