خرید تور تابستان

حمله‌ی سایت اصولگرا به منتقدان مهدی گلشنی در ماجرای اخراج استاد دانشگاه شریف

در پی انتشار مصاحبه و یادداشتی از ابراهیم آزادگان رییس گروه فلسفه‌ی دانشگاه شریف در روزنامه‌ی شریف و انصاف نیوز [لینک] که دلیل کنار گذاشتن آرش اباذری از این دانشگاه را مخالفت صریح مهدی گلشنی خوانده بود، یک سایت اصولگرا تمام ادعاها درباره‌ی او را رد کرد.


متن کامل نوشته‌ی سایت اصولگرای «خبرنامه دانشجویان» با تیتر «آقای آزادگان! آزاده باش/ اتهامات وارده به مهدی گلشنی در دانشگاه شریف کذب است» که حاوی ادعاهای بسیاری است در پی می‌آید:


در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر عدم جذب یکی از اساتید گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف در رسانه ها منتشر شد که به ادعای مدیر گروه فلسفه علم مهدی گلشنی از اساتید با یابقه و قدیمی این گروه و دانشگاه در عدم جذب وی نقش داشتند. از این رو در ادامه یادداشتی ارسالی از محمد جمالی، فارغ التحصیل دکتری فیزیک دانشگاه صنعتی شریف را در این خصوص می خوانیم.

اخیرا رئیس گروه فلسفۀ علم دانشگاه صنعتی شریف ادعا کردند که جناب دکتر گلشنی طی تماسی تلفنی به ایشان فرموده اند: «اجازه نمی‌دهم دکتر اباذری به شریف برگردد!». این ادعا که البته توسط دکتر مهدی گلشنی مطلقا تکذیب شده است، موجب قضاوت های عجولانه و بعضا کینه توزانه ای شد و متاسفانه بازتاب گسترده ای را در فضای مجازی و رسانه ها به دنبال داشت. لذا به عنوان کسی که سال ها در فضای شریف تنفس کرده است و از نزدیک جریانات دانشگاه و شخصیت جناب دکتر گلشنی را می شناسم بر خود لازم دانستم نسبت به اجحاف صورت گرفته در حق ایشان روشنگری نمایم. در ادامه برخی نکات گفته نشده در مورد جذب آرش اباذری و ارتباط آن با جناب دکتر گلشنی را بیان میکنم تا در گرد و غبار رسانه ای به راه افتاده، حقیقت ماجرا روشن شود.

فرض بفرمایید که من بگویم آقای دکتر آزادگان تلفنی به من گفته اند: «عدم جذب آقای اباذری مربوط به دولت قبل بود، او بهانه ای بود برای تخریب دکتر گلشنی…!» این ادعا چگونه قابل راستی آزمایی است؟! آیا میشود به صرف یک گزارۀ غیر قابل اثبات قضاوت نمود؟! استاد گلشنی مطلقا منکر ادعای دکتر آزادگان شده و آن را «دروغ محض» خوانده اند، همه آگاهان می دانند که ایشان بعد از بازنشستگی بدلیل بی حرمتی های دکتر آزادگان، ارتباط خود را با ایشان قطع کرده و هیچ تماس تلفنی برای هیچ موردی -حتی بسیار مهم تر از این موضوع- با وی نداشته اند! لذا اصل ادعای دکتر آزادگان برای کسانی که با استاد آشنا هستند غیرواقعی است. آن هم در شرایطی که آقای دکتر گلشنی، نه مسئولیتی در وزارت علوم یا دانشگاه داشته اند و نه اساسا بدلیل خصومت ها و تنگ نظری های موجود، راهنمایی ها و ارشادات ایشان توسط مسئولین شنیده شده است! ظلم های بیشماری که توسط وزارت علوم و دانشگاه شریف بر این استاد معزز در این سالها وارد شده است، خود گواه کذب صحبت دکتر آزادگان است.

البته از کسی که به نقل از یکی از اعضای هیات جذب دانشگاه، سابقۀ «جعل» تایید همکارانش (بدون آگاهی ایشان) برای جذب افراد مد نظر خود در گروه فلسفه علم را در کارنامه اش دارد نسبت دادن چنین «دروغ» بزرگی به جناب استاد گلشنی، خیلی دور از انتظار نیست …! ظاهرا آقای دکتر آزادگان برای رسیدن به هدف، استفاده از هر «وسیله» ای را مجاز می شمارند!

حواشی جالبی که پرده از اصل ماجرا برمی‌دارد!
قبل از اینکه به اصل ماجرا بپردازم، برای روشن تر شدن حقیقت در گرد و غبار رسانه ای ایجاد شده، پیشنهاد میکنم که روی چند سوال تامل کنیم.

یکی از نکات جالب و عجیب این ماجرا این بود که برخی از اساتید دانشکدۀ فیزیک از مدت ها قبل، تحسین کارهای فلسفی آقای دکتر اباذری و تاکید بر لزوم پر شدن خلاء دانشگاه در زمینۀ فلسفه توسط ایشان را در دستور کار خویش قرار داده بودند، همان اساتیدی که در دانشکده فیزیک، مانع برگزاری کلاس های دکتر گلشنی در درس هایی مثل فلسفۀ کوانتوم می شدند، در حالی که در دنیا ایشان را بعنوان یک متخصص سطح بالا در آن زمینه می شناسند. همان اساتیدی که سالها دانشجویان را از تفکر فلسفی و حضور در کلاسهای گروه فلسفۀ علم منع میکردند. به راستی چه شده که چنین اشخاصی حامی فلسفه شده اند؟ افرادی که حتی به گرایش فیزیک بنیادی (که در مرز فیزیک و فلسفه است) هم رحم نمی کنند و تلاش میکنند تا اثری از آن نباشد، چرا ناگهان حامی فلسفه علم شده اند!؟

بعد از دروغ دکتر آزادگان، همین افراد بودند که بیشترین حملات را به جناب دکتر گلشنی روا داشتند و بی حرمتی را به جایی رساندند که بر مبنای یک حرف باطل، ماجرا را با دورۀ اقتدار نازی ها در آلمان مقایسه کردند!! اتفاقا همین‌ها بیشترین نفوذ را در وزارت علوم داشته اند و اعمال قدرت و مخالفت‌هایشان در جذب افرادی با صلاحیت و تخصص بالاتر صرفا به دلایل سیاسی و فرهنگی، همواره مورد انتقاد و شکایت امثال دکتر گلشنی بوده است. همۀ آن افراد رزومه های بسیار قوی داشتند و الان در جاهای دیگر هیات علمی هستند. مثلا معاون سابق دانشگاه به یکی از ایشان که درحال حاضر عضو هیات علمی دانشگاه خواجه نصیر هستند، گفته بود نظر تو در مورد دکتر گلشنی چیست؟ آیا این سوال، یک سوال علمی و تخصصی برای جذب است؟! و یا دانشکدۀ فیزیک به متقاضی دیگری که الان عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی هستند فهماندند که تو از لحاظ فکری و فرهنگی به ما نمیخوری! اوضاع دانشجویان اما مصیبت بارتر است…! به عینه دیده ام دانشجویان مظلومی را که گرفتار سنگ اندازی ها و مانع تراشی های این اساتید برای همکاری با دکتر گلشنی یا دفاع از رساله شان به هدایت دکتر گلشنی بوده اند؛ دانشجویانی که تنها جرمشان علاقه به همکاری با دکتر گلشنی بود! شاید باورتان نشود ولی همین اساتیدی که در مخالفت با اقتدارگرایی، بر سر دکتر گلشنی عربده می کشند، در عمل روی نازی ها را سفید می کنند! این دوگانگی گفتار و رفتار جای تامل ندارد؟

در همین گروه فلسفه علم، آقای دکتر آزادگان بارها به آقای دکتر چاوشی که با 20 سال سابقه عضو رسمی آن گروه هستند، دیکتاتورمابانه اجازۀ تدریس ندادند و با هماهنگی دکتر فتوحی رئیس سابق دانشگاه با سنگ اندازی ها مانع ارتقاء ایشان و در نتیجه بازنشستگی زودهنگام و غیرقانونی دکتر چاوشی شدند و اتاق ایشان گرفته شد و حتی اسمشان از سایت گروه فلسفه علم حذف شد!، (البته دکتر چاووشی از حقشان کوتاه نیامدند و بعد از 2 سال پیگیری و شکایت، نهایتا با رای دادگاه به گروه فلسفه علم بازگشتند؛ منتها در این دو سال هیچ حقوقی دریافت نمی کردند و از سر ناچاری با فروش کتابهای ارزشمندشان به قیمت نازل به کتابفروشی ها امرار معاش می کردند…!)؛ بی اخلاقی ها همچنان در حق دکتر چاوشی ادامه دارد. (جزئیات بیشتر)

پس از بازگشت ایشان، دکتر آزادگان (تا پایان ریاست دکتر فتوحی) از تخصیص اتاق به دکتر چاوشی جلوگیری کرد و اجازه ارتباط دانشجویان و برگزاری دروس توسط ایشان را نداد و تاسفبارتر اینکه همین عدم ارائۀ دروس را به بخش مالی دانشگاه گزارش داد و حقوق دکتر چاوشی را برای یک ماه قطع کرد! چرا در این مورد هیج اقدام رسانه ای برای دفاع از مظلوم صورت نگرفت و نمی گیرد؟ یا مثلا کتابخانه بسیار ارزشمند گروه فلسفۀ علم که با پول جایزه درس علم و دین دکتر گلشنی از موسسه Templeton تهیه شده بود، توسط دکتر آزادگان (بدون توجه به نظر سایر اعضای گروه) منحل شد و حتی آنقدر عجله داشتند که درب آنجا را شکستند! ایشان اکثر دانشجویانی که به نحوی با فلسفه علم (مثل فلسفه فیزیک، فلسفۀ زیست شناسی و غیره) مرتبط بودند و یا به نحوی با تفکر دکتر گلشنی در حوزه فلسفه علوم هم رای بودند را در مصاحبه دکتری -حتی در شرایطی که سایر اعضای گروه با قبولی آنها موافق بودند- رد کرد! ایشان حتی در جلسات تصمیم گیری گروه -که طبق قانون باید همه اعضای هیات علمی شرکت کنند- اجازه حضور برخی همکارانش را نداده است! حال باید از خود بپرسیم که در ماجرای پیش آمده، آیا ظاهر فرافکنی های غیراخلاقی چنین فردی که کارنامۀ مدیریتی اش پر است از اقتدارگرایی و مشی غیرآکادمیک، پشت پرده ای هم دارد؟

و اما اصل ماجرا
در رابطه با عدم جذب آقای دکتر اباذری در گروه فلسفۀ علم دانشگاه صنعتی شریف نکاتی وجود دارد که در هیاهوی رسانه ای مغفول مانده است و برای قضاوت صحیح ماجرا لازم است به آن ها توجه شود. اولا اکثریت اعضای هیئت علمی گروه فلسفه علم با توجه به سیاست های علمی گروه و همچنین رزومۀ علمی آقای دکتر اباذری، از لحاظ تخصصی با جذب ایشان مخالف بوده اند. وقتی اکثریت گروه با جذب ایشان مخالف هستند، این همه تلاش آقای دکتر آزادگان برای جذب شدن ایشان و حتی توسل به دروغ و ایجاد فشار رسانه ای بر مسئولین چه دلیلی دارد؟ آیا این رفتار دکتر آزادگان رفتاری آکادمیک و حرفه ای است یا نشانۀ مشی اقتدارگرایانۀ ایشان است؟

می دانیم که حتی در کمیته جذب دانشگاه هم برخی با این جذب مخالف بودند ولی رئیس سابق دانشگاه اصرار بر جذب ایشان بصورت دستوری داشت و البته بدلیل اعتراض تخصصی سایر اعضای فعلی گروه فلسفه علم به شورای عالی جذب و بیان دلایلشان به آن شورا، با جذب دکتر اباذری در دولت قبل مخالفت شده بود و این ماجرا ربطی به دولت فعلی ندارد؛ اصل ماجرای جذب دکتر اباذری، یک بحث علمی درون گروهی و مخالفت اکثریت از یک طرف و یک فشار و اصرار غیرعلمی توسط دکتر آزادگان و دکتر حسینی و رئیس دانشگاه برای جذب ایشان از طرف دیگر بود. من شخصا در جریان امور بوده ام و می توانم اسامی اساتید مخالف و کسانی که دلایل تخصصی خود را بر عدم جذب ایشان بیان داشتند را در صورت لزوم مطرح کنم.

متاسفانه همانطور که عرض شد، منطقی پشت ماجرا نیست و مسئله با فرافکنی در حال پیشروی است؛ از طرفی دوره 4 سالۀ دکتر آزادگان به اتمام رسیده است و با توجه به کارهای غیرحرفه ای ایشان در گروه و فضای استبدادی حاکم بر گروه و اعتراض سایر اعضای گروه به ریاست دانشگاه، احتمال تغییر ایشان وجود دارد. در چنین فضایی، داغ شدن ماجرای دکتر اباذری با جنجال رسانه ای و دروغ و… در ظاهر دو فایده برای دکتر آزادگان خواهد داشت: یکی اینکه با فشار افکار عمومی دوباره جذب ایشان را بصورت دستوری از بالا به پایین به شریف تحمیل کنند و دیگر اینکه حاشیۀ امنی برای جایگاه فعلی خودشان ایجاد نمایند.

دلایل علمی مخالفت با جذب امثال آقای دکتر اباذری
دکتر گلشنی بارها فرموده اند که روند فعلی گروه فلسفۀ علم شریف به انحراف رفته است و دلایل مخالفتشان را با بیان و قلم ابراز نموده اند. اما اجازه دهید کمی ماجرا را بازتر کنم؛ «فلسفه علم» چه به صورت عام و چه به صورت خاص آن مثل فلسفه فیزیک، فلسفه بیولوژی و غیره، معنای خاص خود را دارد. سیاست گروه فلسفه علم شریف نیز مشخص بوده است و از آنجا که در یک دانشگاه صنعتی بنا شده، مشخص است که باید رویکرد آن چگونه و تمرکز آن در چه حوزه هایی باشد. حال چنین گروهی و با چنین مختصاتی میخواهد فردی را جذب کند که تخصصش فلسفه هگل است.

فلسفه هگل در حوزه فلسفه قاره ای و فلسفه غرب مطرح است و علیرغم اینکه در جای خود مهم است، ربط مستقیمی با فلسفه علم -بالاخص با رویکرد و اولویت های گروه فلسفه علم شریف- ندارد، حالا سوال اساسی اینجاست که چرا در حالی که افراد متخصصی در فلسفه علم بویژه در فلسفه خاص علوم مثل فلسفه فیزیک، فلسفه بیولوژی، فلسفه علوم کامپیوتر، فلسفه نوروساینس و غیره وجود دارند و معطل جذب هستند، باید شخصی که ربط مستقیمی به مباحث تخصصی فلسفه علم ندارد در اولویت جذب قرار بگیرد؟! از طرفی گروه فلسفه علم شریف یک گروه تحصیلات تکمیلی است و دانشجوها می بایست در حوزه فلسفه علم هدایت شوند و پروژه های تخصصی برای ایشان تعریف شود، خب یک فرد متخصص در فلسفه هگل چگونه میخواهد رساله هایی را در حوزه تخصصی فلسفه علم هدایت کند؟ پیشنهاد میکنم مراکز مهم فلسفه علم در دنیا را بررسی کنید و ببینید که روی چه موضوعاتی کار می کنند و اعضای هیات علمی آنها اکثرا چه تخصص هایی دارند؟ آیا این درست است که برای تدریس یک یا دو درس عمومی فلسفه غرب، یک هیات علمی تحقیقاتی در آن حوزه جذب شود در حالی که گروه، شدیدا نیاز به اعضای هیات علمی متخصص در فلسفه علم دارد؟

البته ممکن است کسی بگوید بالاخره شاید فلسفه هگل در مباحثی از فلسفه علم مانند فلسفه علوم اجتماعی موثر باشد؛ بله یک فیلسوف علم یا متخصص در فلسفه علوم اجتماعی (بر فرض که در اولویت سیاست های دانشگاه صنعتی شریف باشد) که آشنا به فلسفه هگل باشد خوب است که پرونده اش مورد بررسی قرار گیرد، نه فردی که سابقۀ تحقیقاتی اش در فلسفه علم نبوده و مقالات وی در هیچ ژورنال تخصصی فلسفه علم منتشر نشده است (بلکه یا در فلسفه بوده و یا در تاریخ فلسفه).

البته تخصص خود آقای دکتر آزادگان هم ارتباط مستقیمی ندارد (محدود مقالات ایشان در مورد فلسفه دین و اخلاق است) و واضح است که باید برای تثبیت خودشان بدنبال تغییر کل گروه باشند! بیایید از این منظر ببینیم که چه افرادی موافق جذب آقای دکتر اباذری بوده اند: دکتر آزادگان که روزمۀ ایشان نشان می دهد تخصص جدی ای در فلسفه علم ندارند. آقای دکتر حسینی که تخصصشان فلسفه اسلامی است و آقایان رشتچیان و فتوحی مدیران قبلی دانشگاه که خب هیچ ورودی به فلسفه علم ندارند! بله در شرایطی بدلیل نبودن افراد متخصص و با فشار از بالا به پایین، بنا به مصلحتی دکتر آزادگان جذب شدند در حالی که دکترایشان را در پژوهشگاه دانش های بنیادی ظاهرا بدون داشتن مقاله معتبر بین المللی تمام کرده بودند و رزومه قابل دفاعی نداشتند. ولی امروز که ما متخصصین فراوانی در حوزه تخصصی فلسفه های علوم داریم آیا اولویت جذب، با چنین افرادی است؟ اگر هم باشد آیا یک نفر میتواند خودسرانه اینکار را انجام دهد و یا باید با نظر تخصصی تمام اعضای گروه این فرآیند انجام شود؟

دعوت به مناظره
امیدوارم آنها که به دنبال حقیقت هستند بیشتر تحقیق کنند. متاسفانه افرادی که بخاطر خیانت ها و بی قانونی هایشان در دولت قبل، باید الان پاسخ گو باشند، پشت یک جو رسانه ای پنهان شده اند و نقاب عدالتخواهی به چهره زده اند. برای روشن شدن افکار عمومی، من رسما آقایان آزادگان، منصوری و یا کریمی پور را به مناظره دعوت می کنم تا مردم دلایل را در فضایی شفاف بشنوند و بعد قضاوت کنند. در غیر اینصورت انشاءالله طی دو مقالۀ علمی وضعیت گروه فلسفه علم و دانشکدۀ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف را بررسی و نقد خواهم نمود.

یک سینه حرف موج زند در دهان ما …

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. وقتی که دانشمند فرهیخته و شناخته شده ای همچون جناب فاضلی را اخراج میکنند، و وقتی که دانشجویان جناب اباذری به کفایت ، دانش و توان بالای علمی ایشان گواهی میدهند (و با توجه به سابقه تحصیل و فعالیت جناب اباذری در دانشگاه های معتبر بین المللی) ، دیگر چه جای تصورات یک فرد است که بر مبنای آن ، از اخراج جناب اباذری دفاع میکنید!!؟

    3
    4
  2. شایسته ناسالاری یعنی استاد توانمندی چون دکتر گلشنی بازنشسته اجباری بشن و عده ای نابلد و بدجنس بیایند سرکار!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا