خاطرات هاشمی | به فلاحیان گفتم ماموران تندرو را مهار كند
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
چهارشنبه 2 خرداد 1369
آقاى ابوالفضل توكلى بينا، مشاور رييس جمهور در امور اصناف آمد. از كارهاى آقاي غلامحسين كرباسچي، شهردار تهران انتقاد داشت؛ مطلب مهمي نبود. جناح راست با شهردار تهران موافق نيست.
ناهار آقاى عباس واعظ طبسى، توليت آستان قدس رضوي، مهمانم بود. درباره امور كشور مذاكره داشتيم؛ از تندرويهاى راديكالها انتقاد داشت.
دكترعلياكبر ولايتى، وزير امور خارجه آمد؛ نامه جواب صدام حسين را آورد. در جواب نامه جوابيه من نوشته، به مطالب تند نامه من انتقاد نموده و برادرش برزان تكريتي را به عنوان نماينده خود معرفى كرده كه با نماينده ما آقاى سيروس ناصرى در ژنو، براى آماده كردن زمينة ملاقات سران مذاكره كنند. اصرار كرده است كه ملاقات بايد بين رهبرى و رييسجمهور ايران از يكسو و او و جانشيناش از سوى ديگر باشد. قرار شد در جلسه شوراى امنيت روز شنبه به بحث گذاشته شود.
پنجشنبه 3 خرداد 1369
دانشجويان اعضاى انجمنهاى اسلامى سراسر كشور آمدند. درباره سياست سازندگى كشور، برايشان مفصل حرف زدم و تندروىها و افراطها را محكوم كردم.
آقاى محسن رضايى آمد. براى رفع مشكلات سپاه و كمك به موافقت رهبرى با كنارهگيرياش استمداد كرد؛ تشويق كردم كه بماند.
عصر مديران بانك مركزى آمدند. خبر دادم كه با اجازه رهبرى، پانصد ميليون دلار به قيمت آزاد بايد فروش برود و ريال آن، به مصرف نهضت سواد آموزى و موارد ضرورى ديگر برسد و در جهت پايين آوردن قيمت ارز آزاد صرف شود.
جمعه 4 خرداد 1369
محسن آمد و گزارش بازرسى از اختلاف شهردارى تهران و سازمان تبليغات اسلامى بر سر صدور مجوز ساختمان گفت.
شنبه 5 خرداد 1369
عصر شوراىعالى امنيت ملى جلسه داشت. درباره نامة دوم صدام حسين، رييسجمهور عراق بحث كرديم و مطالبىكه بايد در جواب آن بگنجانيم، مشخص شد. نظر اكثريت اين بود كه عراق دنبال صلح است.
يكشنبه 6 خرداد 1369
شب آيتالله خامنهاى مهمان من بودند. متن جواب به صدام را خوانديم؛ تأييد شد. درباره مسايل مجلس و راديكالها و امور جارى كشور مذاكره كرديم.
دوشنبه 7 خرداد 1369
آقاى علياكبرمسعودى خمينى آمد. از كشف گنجى خبر داد و خواستار بهرهبردارى از آن شد؛ گفتم اينگونه ادعاها زياد شنيده و گفته مىشود كه معمولاً تاكنون نادرست بوده است؛ تاكيد بر صِحّت مطلب داشت. قرار شد از طريق مرجع قانونى آن، سازمان ميراث فرهنگى اقدام شود.
چهارشنبه 9 خرداد 1369
خانواده آقاي مهرداد كوكبى كه به اتهام آتشزدن كتابفروشي پنگوئن، ناشر كتاب آيات شيطانيِ سلمان رشدي، در انگلستان زندانى است، آمدند. به آنها گفتم اگر مسأله او را سياسى كنند، ممكن است آزادياش مشكلتر شود و انگلستان بهاى بيشترى بخواهد.
آقاى علي فلاحيان، وزير اطلاعات آمد. از تضعيف وزارت اطلاعات، در اثر برخوردهاى انتقادى من در بعضى از جلسات دولت، اظهار نگرانى كرد؛ توضيحاتى براى او دادم و مطمئناش كردم. حمايت و سياستها را توضيح دادم و از ايشان خواستم كه در خط سياست دولت عمل كنند و مأموران تندرو را مهار كنند كه با سختگيرىها، مردم را آزار ندهند و آزادىها را مخدوش نكنند؛ گفتم عمده انتقاد از دولت هم از همين بابت است و طبعاً من هم با آنها همنظر مىشوم. درباره دو نفر از افراد آنها كه با شكايت منافقين، در آلمان بازداشت شدهاند، اظهار نگرانى داشت؛ عصر خبر رسيد كه آن دو نفر آزاد شدهاند.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. آقاى عبدالله نورى وزير كشور گفت درباره جلوگيرى از برخورد و درگيرى جامعه روحانيت مبارز تهران و مجمع روحانيون مبارز تهران، در انتخابات مجلس خبرگان رهبري، بايد كار كرد و راه آن ائتلاف است.
شنبه 12 خرداد 1369
در مراسم عزادارى پاسداران براى رحلت امام شركتكردم. آقاى صادق خلخالى نماينده قم آمد. از قطع مبلغ 250هزار تومان كه در زمان توليت آقاى مولايى به مدرسه حكيميه تحت اداره او داده مىشده و اكنون آقاى رى شهرى، تؤليت آستان حضرت عبدالعظيم حسني قطع كرده است، ناراحت بود و از من استمداد كرد. همچنين از اينكه آقاي علي يونسي، دادستان تهران، چند نفر از نمايندگان مجلس را كه در اظهاراتشان اهانت به افراد كردهاند و شكايت شده، احضار كرده است، هم نگران بود و هم شاكى و براى حل موضوع استمداد مىكرد.
آقاى محمد غرضى، وزير پست و تلگراف وتلفن و معاونانش آمدند. از وزارت اطلاعات در خصوص استفاده از تلفن و پست در انجام وظايف و سانسور شكايت داشتند. از عملكرد سازمان برنامه و بودجه هم انتقاد ميكردند. به آقاى فلاحيان، وزير اطلاعات تذكر دادم كه برخلاف قانون اساسى، اقدامى نشود.
يكشنبه 13 خرداد 1369
عصر جلسه هيأت دولت داشتيم. شب مهمان آيتالله خامنهاى بودم. درباره وضع توليد و توزيع و نيازهاى ارتش و سپاه و مسايل امنيتى و سياسى، مذاكرات و تصميمگيرى داشتيم.
دوشنبه 14 خرداد 1369
ساعت نُه صبح، با هليكوپتر از اردوگاه منظريه در شمال تهران، به مرقد امام رفتم. جمعيت زيادى براى شركت در مراسم اولين سالگرد ارتحال امام آمده بودند. رهبرى سخنرانى كردند. بىنظمى در انتظامات بهچشم مىخورد؛ ادعا مىشد كه به خاطر دخالت محافظان است.
در مراجعت، با هلىكوپتر به اردوگاه كُلَك چال در شمال جماران رفتيم؛ مكان جالبى است. تاكنون نديده بودم. متعلق به آموزش و پرورش است كه بعد از پيروزي انقلاب به خاطر امنيت جماران، تعطيل شده است؛ گفتم براى استفاده مردم فعال شود. سپاه پاسداران، بنا دارد كه آنجا را بگيرد؛ مخالفت كردم.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1369
انتهای پیام