تلخیهای سال گذشته
حمیدرضا ترقی طی یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: از آنجا که فقر پدیدهای اقتصادی است، بهطور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویرانگر برجای مینهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غدهای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا میگیرد و به مرگ اجتماع میانجامد
تلخیهایی هم داشتیم، که از بین همهی تلخیها آنی را که از همه به نظر من سختتر و مهمتر است عرض میکنم و آن تنگی معیشت مردم، مسئلهی گرانیها و تورّم و این چیزها بود که خب باید حتماً علاج بشود. [اینها] چیزهای علاجپذیری است، آیت الله خامنه ای ۱۴۰۰/۱/۱
تلخی ها
۱- جان باختن ۸۰ هزار هموطن در سه موج سنگین کرونا
فروردین ۱۴۰۰ با موج چهارم کرونا آغاز شد و در تابستان و زمستان هم موج های پنجم و ششم با سویه های دلتا و امیکرون گرفتارمان کرد. خبر تلخ این که آمار فوتی های کرونای ما از ۶۱ هزار نفر در ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ به مرز ۱۴۰ هزار نفر تا روز گذشته رسید و این یعنی در سالی که گذشت ۸۰ هزار هموطن را به خاطر کرونا از دست دادیم.
۲- بینظمیهای برقی
تابستان ۱۴۰۰ یک ماجرای روی اعصاب دیگر هم داشت و آن قطعی های مکرر و بدون برنامه در کشور بود. علاوه بر مردم، تولیدکنندگان ،کارخانجات هم از این وضعیت کلافه شدند و خسارت بسیاری دیدند، وزارت نیرو هم این بی تدبیری را پذیرفت و بابت آن عذرخواهی کرد.
۳- افزایش نجومی قیمت اجاره ومسکن
مستاجران در سال ۱۴۰۰ روزهای دشواری را پشت سرگذاشتند افزایش نجومی نرخ اجاره بها بسیاری از مستاجران را به شهرهای حاشیه ای تهران کوچ داد و برخی از پدیده ها از جمله اتوبوس خوابی ، پشت بام خوابی و اجاره مسکن اشتراکی همزمان با موج گرانی ها افزایش یافت.
۴- ضررسرمایه گزاران دربورس
بورس در ۱۴۰۰ تحت تاثیر نوسان عجیب سال ۹۹ قرار داشت. صعود شاخص کل تا بالای ۲ میلیون واحد و سقوط شدید پس از آن موجب شد شاخص سال ۹۹ را با یک میلیون و ۳۰۷ هزار واحد تمام کند. در سال ۱۴۰۰ شاخص در اواخر خرداد به کمتر از ۱/۱میلیون واحد نیز رسید و در ادامه در تاریخ ۶ شهریور به یک میلیون و ۵۷۵ هزار واحد رسید اما در نهایت در اکثر روزها ۳/۱ و ۲/۱ میلیون واحد بود تا سرانجام در روز گذشته به یک میلیون و ۳۴۵ هزار واحد برسد. در این میان اعتراضات سهامداران به ادامه زیان گسترده و انتظار از دولت برای بهبود بورس، مهم ترین وجه اتفاقات درباره تالار شیشه ای بود.
۵- رتبه اول جهان شدن درافت ارزش پول
ناتوانی دولت قبل دربرگرداندن ارز حاصل از صادرات کشور موجب افت ارزش پول کشور شد زیرابرای اینکه ارزش پول ملی کشور در مقابل سایر کشورها حفظ شود، باید درآمد ارزی به کشور وارد شود، حال این درآمدهای ارزی چه از طریق افزایش تولید یا صادرات غیرنفتی یا نفتی باشد و یا از طریق جذب سرمایه گذاران مستقیم خارجی.
۶- افزایش فاصله طبقاتی و فقر معیشتی مردم
براساس گزارش موسسه عالی پژوهش سازمان تامین احتماعی کاهش رشد اقتصادی و تورم باعث شده فاصله طبقاتی در کشور افزایش یابد و جمعیت زیر خط فقر از ۱۵ درصد به حدود ۳۰ درصد برسد
سال ۱۴۰۰ از نظر فقر نسبت به سه سال گذشته بدترین سال بود، «در کنار تحریمها، دولت هر چقدر ذخیره ارزی داشت برای کسری بودجه خرج کرد. بنابراین در سال جاری منبعی برای کسری بودجه نداشت.».
«از سوی دیگر تغییر دولت در سال ۱۴۰۰ نیز در وضعیت اقتصاد ایران موثر بود. سیستم سیاسی کشور اینگونه است که وقتی دولت عوض شود بسیاری از کارها معطل میماند. معمولا سرمایهگذاران هم منتظر میمانند تا دولت و مدیران مشخص شود. این موضوع نیز به واحدهای اقتصادی لطمه وارد میکند.».
: «مجموعه این عوامل در کنار بیکاری و نداشتن منبع درآمد برخی از مردم، فشار اقتصادی و اجتماعی به مردم وارد کرد. چنین شرایطی موجب گسترش فقر در کشور طی سال ۱۴۰۰ شد.».
در حالی که تورم نقطه به نقطه کل کشور در اسفندماه سال گذشته ۷/ ۴۸ درصد بوده، تورم خوراکیها و کالاهای با دوام با سرعت بیشتری ادامه داشته است. تورم نقطه به نقطه خوراکیها و آشامیدنیها در اسفندماه سال ۹۹، حدود ۶۷ درصد و تورم نقطه به نقطه کالاهای بادوام در این زمان، ۸/ ۸۳ بوده است. بالا بودن تورم خوراکیها و آشامیدنیها و همچنین کالاهای بادوام از دو جهت سبب میشود که فقرا نسبت به سایرین کاهش رفاه بیشتری را متحمل شوند: نخست آنکه هزینه خوراک سهم بیشتری از هزینههای فقرا را تشکیل میدهد؛ دوم آنکه تورم بالای کالای بادوام، اگرچه باعث افزایش ارزش دارایی گروههای بالای درآمدی میشود، همزمان بهعنوان مانعی برای افزایش دارایی فقرا عمل میکند.
آخرین داده های مرکز آمار ایران از میزان هزینه های زندگی نیز نشانگر آن است که در تهران کف هزینه زندگی برای هر خانوار حدود ۱۰ میلیون تومان در ماه است. این امار همچنین نشان می داد که کف هزینه ها در ارزان ترین استان کشور یعنی سیستان و بلوچستان، حدود ۶.۵ میلیون تومان و به طور متوسط در سطح کشور بیش از ۸ میلیون تومان است.
فقری که همان گونه که اشاره شد ناشی از عوامل متعدد چون رشد نرخ تورم، افزایش سرسامآور قیمتها در بازار، بیکاری، عملکرد ضعیف مسئولان در مدیریت اقتصاد به همراه کاهش درآمدهای ارزی کشور است و چنین عواملی باعث شده تا سفره قشر ضعیف و کم درآمد جامعه بویژه کارگران روز به روز کوچکتر شود.این مشکلات موجب شد اقشار مختلف در ایران، از جمله کارگران، بازنشستگان، و معلمان، بارها با برگزاری تجمعهای متعدد نسبت به درآمدهای ناچیز، زندگی دشوار، وضعیت اشتغال، و اوضاع بد معیشتی معترض شده و سفرههای خودراهر روز کوچکتر ببینند.
بسیج عمومی دستگاههای زیرنظر رهبری برای کاهش فشاربرفقرا
به دستور رهبری قرارگاه امام حسن مجتبی(ع) با مشارکت سپاه پاسداران، بسیج، بنیاد مستضعفان، کمیته امداد امام خمینی (ره)، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و آستان قدس رضوی برای حمایت از سه و نیم میلیون خانوار نیازمند، تشکیل شد.
این قرار گاه با هم افزایی و استفاده از مشارکت مردم به حمایت ورسیدگی به اقشار ضعیف و نیازمند کشور پرداخت و میلیونها بسته معیشتی وصدها هزار مسکن ودههاهزار جهیزیه و میلیاردها تومان سرمایه کار و اشتغال را به این قشر اختصاص داد .که توانست تاب آوری این قشر را دربرابر فشار اقتصادی سل ۱۴۰۰ افزایش دهد .
چرافقرمعیشتی مردم تلخ ترین است
برخورداری از رفاه اجتماعی و اقتصادی حق طبیعی مردم درجامعه اسلامی محسوب میشود؛ واز آنجا که نابرابری و فقر سبب طردشدن افراد از اجتماع میشود. این طردشدگی از لحاظ روحی و روانی آسیبهای فراوانی بر اقشار درگیر وارد میکند و عوارض ناخوشایندی مانند خشم و نارضایتی و افسردگی را در پی دارد. نابرابری وفقدان عدالت جامعه را لایهلایه کرده و شکافهای عمیقی را بین این لایهها ایجاد میکند. نابرابری اجتماعی حتی منجر به این میشود که مردم احساس تهیدستی کرده و مانند فقرا رفتار کنند (در این ارتباط احساس فقیربودن عمیقتر از خود فقر است و اینان در تصمیمگیریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود؛ انتخابهایی مانند فقرا دارند و این امر از جمله تأثیرات روانی نابرابری اجتماعی است). یعنی وقتی نابرابری اجتماعی در یک نظام اجتماعی افزایش مییابد، از انسجام، همبستگی و تعادل اجتماعی کاسته میشود و آسیبهای اجتماعی بسیاری شکل میگیرد.
فقر ونابرابری اجتماعی دارای ارکان مهمی مانند نابرابری اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، قومی و… است.
اولین نکته قابل توجه این است که بهطورکلی بین میزان نابرابری اجتماعی و میزان انسجام اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی به میزانی که نابرابری اجتماعی افزایش مییابد.به همان میزان از انسجام و یکدستی جامعه کاسته میشود و به شکافهای اجتماعی افزوده میشود.
دومین نکته قابل توجه این است که بین میزان نابرابری اجتماعی در یک جامعه و میزان همبستگی اجتماعی هم رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی در یک جامعه به مقداری که به نابرابری اجتماعی افزوده میشود به همان مقدار از همبستگی اجتماعی کاسته میشود. منظور از همبستگی اجتماعی نیرویی است که افراد یک جامعه را به هم پیوند میدهد و نابرابری اجتماعی و تبعیض بین افراد یک نظام اجتماعی، سبب ایجاد نوعی گسست اجتماعی و کاهش پیوندهای اجتماعی افراد در یک جامعه میشود
نکته سوم قابل توجه این است که بین نابرابری اجتماعی و خشونت اجتماعی نیز رابطه مستقیم وجود دارد؛ یعنی هرچقدر نابرابری و احساس تبعیض در یک جامعه بیشتر باشد؛ به همان میزان رفتارهای خشونتآمیز نیز افزایش مییابد و افراد مختلف که احساس تبعیض میکنند بهطور ناخودآگاه از خود رفتارهای خشونتآمیز بروز میدهند.
نکته چهارم، اگر در یک جامعه نابرابری گسترش یابد، مذهب نیز نمیتواند نقش همبستگی خود را ایفا کند. در واقع در یک نظام اجتماعی نسبتا برابر، مذاهب میتوانند نقش کاتالیزور را بازی کرده و باعث افزایش همبستگی اجتماعی و انسجام شده و در جامعه از تنشها و خشونت جلوگیری کنند و نوعی آرامش و یکدستی در جامعه به وجود آورند
نکته پنجم ؛این است که به میزانی که در یک جامعه به نابرابریهای اجتماعی افزوده میشود، از میزان رفتارهای اخلاقی و اخلاقمحورانه کاسته میشود و افراد رفتارهای غیراخلاقی بیشتری از خود بروز میدهند. در کشورهایی که مردم در یک موقعیت نسبتا برابر هستند؛ از خود رفتارهای اخلاقی بیشتری نشان میدهند. در واقع در این جوامع؛ میزان خشونت پایین است، پلیس، دادگستری و زندانها کار زیادی ندارند و به مقدار زیادی آرامش، شادابی و نشاط در جامعه وجود دارد.
نکته ششم این است که بین میزان نابرابری اجتماعی و مشارکت اجتماعی نیز رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی هرقدر در یک نظام اجتماعی به نابرابری اجتماعی افزوده شود به همان میزان از مشارکت مردم در امور مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کاسته میشود و در این ارتباط با افزایش نابرابری اجتماعی از مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی نیز کاسته خواهد شد؛ درواقع یکی از علل کاهش مشارکت مردم درانتخابات ۱۴۰۰ را باید همین فقر و نابرابری دانست .
آخرین نکته اینکه از آنجا که فقر پدیدهای اقتصادی است، بهطور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویرانگر برجای مینهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غدهای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا میگیرد و به مرگ اجتماع میانجامد.وقتی که نگرش بر فقر، مساوی و همجوار با مرگ و کفر باشد برای جوامع فقیر دو مشکل پیش می آید.
۱- از بین رفتن حیات مادی و معنوی و شخصیت اجتماعی و سیاسی و حقوقی بدین معنا که فرد یا جامعه ای که در فقر باشد قدرت حضور در هیچ صحنه ای پیدا نخواهد کرد. لذا برخوردی هم که با او می شود متناسب با عملکرد خودش خواهد بود
۲- ازدست دادن آرمانها، آمال و آرزوها، یعنی همانطور که کفر آرمان سوز است و آنچه را که در جامعه است نابود می کند فقرهم چنین می کنند.
ما امسال امیدواریم بخشی از اینها برطرف بشود، چون همهی اینها دفعتاً برطرف نمیشود، به تدریج برطرف خواهد شد. این که آدم عجله کند، بگوید نهخیر، به همین زودی، واقعبینانه نیست. لکن انشاءالله امیدواریم بعضی از اینها در طول ۱۴۰۱ که سال اول قرن هم هست، ــ قرن پانزدهم هجری شمسی ــ انشاءالله برطرف بشود. رهبری ۱/۱/۱۴۰۰
- انتهای پیام