بررسی: مهمترین حوادث کوهنوردی دردهههای گذشته
فرهاد بنی زمان، کارشناس مدیریت ریسک و بحران، انصاف نیوز: بیشک از زمانی که انسان به زندگی شهرنشینی روی آورد هیچگاه خود را بینیاز و بیمیل به حضور در طبیعت ندید و هرگاه فرصتی به دست آورده است، با رهتوشهای هرچند اندک دل به طبیعت زده است و ساعاتی را بهدوراز هیاهوی شهر میگذراند. البته آنچه شیرینی این علاقه و اقدام را به تلخکامی تبدیل کرده است، عدم شناخت کافی از طبیعت و یا خطرات و پیشامدهای غیرمنتظرهای است که در کمینش نشسته بوده است. آنهم نه از سر کینه و دشمنی طبیعت زیبا و بخشنده که از ناآگاهی، بیتجربگی و گاهی بیتوجهی طبیعت گرد نشات گرفته است. کوهستان با همه عظمت و زیباییهای طبیعی که برای گردشگران و ورزشکاران حرفهای دارد همواره آبستن حوادث مختلفی بوده و هست.
به همین خاطر بیعلت نیست که هر از چندی خبرهای ناگواری از حوادث کوهستان بهعنوان بخش قابلتوجهی از طبیعت از جایجای کشور به گوش میرسد. حوادث کوهستان در زمره حوادث غیرطبیعی انسانساخت است که گاهی در پی بیاحتیاطی کوهنوردان و کوهپیمایان در صعود و فرود از ارتفاعات کوهستانی و پایین بودن ضریب ایمنی آنان در کوهستان رخ میدهند. ازاینجهت حوادث کوهستان در گروه حوادث غیرطبیعی قرار میگیرند که انسان خود را خواسته یا ناخواسته بدون بهره از میزان آمادگی لازم، بدون توجه به پیشبینیهای جوی بدون در اختیار داشتن تجهیزات کافی و دهها عامل دیگر در معرض کوهستان با شرایطی ناشناخته قرار میدهد. درحالیکه وقوع هر واقعه طبیعی در کوهستان بدون حضور انسان و بدون ایجاد خسارت و تلفات به انسان خود جزو سوانح طبیعی محسوب میشود. در مطلب ادامه، پس از معرفی کوهستانهای ایرانی، مروری از مهمترین حوادث کوهنوردی در ارتباط با سقوط بهمن و برف و بوران صورت گرفته است و در پایان شماری از علل و عوامل وقوع این حوادث موردبررسی قرارگرفتهاند.
کوهستانهای ایران
ایران کشوری کوهستانی است که رشتهکوههای گوناگون در بیش از نیمی از مساحت آن پراکنده هستند. کوههای ایران از چهار قوس شمالی، غربی – جنوبی، شرقی و مرکزی تشکیل یافتهاند و ارتفاع بسیاری از قلل آنها از ۳۵۰۰ متر بیشتر است. کوههای ایران در چهار رشته اصلی؛ کوههای البرز، کوههای زاگرس، کوههای مرکزی و کوههای شرقی ۵۴ درصد از مساحت کشور را پوشاندهاند. در ادامه بهمرور برجستهترین قلههای مرتفع در ایران پرداختهشده است؛
– قله دماوند یا دنباوند یکی از کوههای آتشفشانی شمال ایران است که بهعنوان نماد ایرانزمین شهرت دارد. رشتهکوه دماوند دارای 5610 متر ارتفاع است که سن تخمینی آن 38500 سال است. کوه دماوند جزء رشتهکوه البرز و بلندترین قله ایران است.
– از دیگر کوههای بلند ایران میتوان به علمکوه اشاره کرد. ارتفاع این قله برابر با 4850 متر است. این رشتهکوه نیز در شمال ایران و در استان مازندران واقعشده است. علمکوه از آن دسته قلههاست که فتح آن کار هرکسی نیست. چراکه دامنه شمالی علمکوه دارای سختترین مسیر برای سنگنوردی و دیوار نوردی است.
– یکی دیگر از معروفترین کوههای ایران که در شمال غرب کشور واقعشده است، قله سبلان است. ارتفاع این کوه برابر با 4811 متر است که فاصله بسیار نزدیکی با شهر اردبیل دارد. کوه سبلان، سفلون یا ساوالان از زیباترین کوههای ایران است که در قله خود دریاچه بسیار زیبایی دارد.
– رشتهکوه سهند یکی دیگر از آتشفشانهای غیرفعال ایران است که دارای چشمههای آبمعدنی و طبیعی زیادی است. این رشتهکوه دارای 3 قله مرتفع است که ارتفاع بلندترین قله کوه سهند برابر با 3700 متر است که در نزدیکی شهرستان تبریز واقعشده است. نام قلههای رشتهکوه سهند شامل جام، مورتال داغی، گیرو داغی، آتاشان، سهند، سلطان، کمال، دمیرلی، آغ آغ، شیر داغی، درویش و حرم داغی است.
– رشتهکوه دنا یکی از بلندترین قلههای رشتهکوه زاگرس است که بین دو استان کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان واقعشده است. قله دنا دارای 4448 متر ارتفاع است که نزدیکترین شهرستان به آن دنا نام دارد.
– اشترانکوه از دیگر کوههای مرتفع ایران است که طول آن 50 کیلومتر است. این رشتهکوه فاصله بسیار نزدیکی با شهرستان ازنا در استان لرستان دارد. بلندترین قله اشترانکوه بانام چال دارای ارتفاع 4100 متر است.
– در نزدیکی شهر یزد یکی دیگر از زیباترین کوههای ایران واقعشده است. نام این کوه شیرکوه است که ارتفاعی برابر با 4075 متر دارد.
– قالی کوه یکی دیگر از مرتفعترین کوههای ایران است که ارتفاعی برابر با 4055 متر دارد. قالی کوه واقع در جنوب غرب ایران و در نزدیکی شهرستان الیگودرز واقعشده است.
قله توچال با ارتفاع ۳۹۵۹ متر در شمال تهران و بخشی از دامنه رشتهکوه البرز است. دامنه جنوبی توچال در مجاورت شهر تهران و در شهرستان شمیرانات واقعشده است. این رشتهکوه از شمال به روستاهای آهار، شکراب و شهرستانک مشرف است.
– قله تفتان آتشفشانی نیمه فعال در منطقه جنوب شرقی ایران، در استان سیستان و بلوچستان، منطقه سرحد و شهرستان تفتان است و با ارتفاع ۳۹۴۱ متر از سطح دریا بلندترین کوه جنوب شرقی ایران محسوب میشود.
– از دیگر رشتهکوههای زیبا در شمال ایران، رشتهکوه بینالود است. ارتفاع این کوه برابر با 3250 متر است. رشتهکوه بینالود به معنی کوهی است که در میان دو دشت قرار دارد و در واقعیت نیز رشتهکوه بینالود دو دشت نیشابور و مشهد را از یکدیگر جدا کرده است.
مروری بر حوادث کوهستانهای ایران
حادثه سال 1363 پَلوار کرمان
تعطیلات نوروز فرصتی مناسب برای کوهنوردان به شمار میآید تا برنامهها و صعودهای طولانی خود را به اجرا برسانند. در نوروز سال 1363 نیز گروهی از تهران برای صعود به قله پلوار واقع در ماهان کرمان با ارتفاع 4233 متر، عازم آن منطقه شدند. قبل از حرکت تیم، پدر حسین محبوب (سرپرست برنامه) بهطور ناگهانی فوت کرد و برنامه در آستانه لغو شدن قرار گرفت. اما پس از مراسم خاکسپاری، با پیگیریها و اصرار اعضای تیم بهویژه مهرداد قلیزادگان، دوباره برنامه پا گرفت و پس از چند روز دوباره بلیت قطار کرمان تهیه و کوهنوردان به سمت منطقه رهسپار شدند.
ذبیحالله حمیدی از اعضای آن گروه در خاطرات خود اینگونه حادثه را شرح میدهد:
هوای آن روز سرد و ابری بود و بعد از حرکت ما باران شروع شد و در ارتفاعات تبدیل به برف شد. حوالی ظهر بعد از عبور از دیوارههای مسیر که راهی سنگچین شده در میان آنها بود به یال زیر قله رسیدیم. در این هنگام بارش برف شدت گرفت و تبدیل به بوران و کولاک شد که تصمیم به بازگشت گرفتیم. پس از دورهم جمع شدن گروه، متوجه کمتحرکی و نشستن مهرداد قلیزادگان بر روی زمین شدیم. با صحبت کردن با او دریافتیم سرما بر او غلبه کرده و میزان هوشیاریاش بسیار پایین آمده است. بلافاصله کت یکی از بچهها را تنش کرده و با کمک هم بلندش کردیم که در این شرایط چند قدمی ما را همراهی کرد. به علت صعبالعبور بودن مسیر و پر شدن برف در بین سنگها، حرکتمان بسیار کند بود. بعد از چند دقیقه مهرداد دیگر نتوانست ادامه دهد و تقریباً نقش بر زمین شد. در این موقع سرپرست برنامه ۲ نفر را به پایین و طرف روستا فرستاد تا درخواست کمک کنند. ما چند نفر هم با تلاش زیاد سعی کردیم هرچه سریعتر پیکر مهرداد را که دیگر کاملاً بیهوش شده بود از میان صخرهها عبور داده و به پایین برسانیم. بعد از یک ساعت تلاش بیوقفه متوجه شدیم مهرداد علائم حیاتی ندارد و متأسفانه درگذشته است. با طنابی که در اختیار داشتیم او را بسکت کرده و با سختی زیاد به پایین صخرهها رساندیم. بعد از آن او را بر روی برفی که بر روی شیبهایی که در موقع صعود خشک بود، کشانده و تا اول دره حمل کردیم.
بعدازآن مهرداد را در «زیر سنگی» بزرگی قرار داده و رویش را سنگچین کردیم و با نزدیک شدن به تاریکی هوا بهطرف روستا حرکت کردیم. در این هنگام اعضای دیگر تیم که برای درخواست کمک، پیشتر به سمت روستا رفته بودند به ما رسیدند که به همراه خود کیسهخواب، آب گرم و غذا آورده بودند. آنها وقتی خبر فوت مهرداد را شنیدند، مات و مبهوت شدند. همگی در تاریکی هوا در حالتی شوک زده و گیج بهطرف روستا بازگشتیم. الباقی داستان شامل رسیدن ما به روستا، خبر کردن ژاندارمها (نام نیروی انتظامی ویژه روستاها در آن زمان) و متعاقب آن، خبر دادن به خانواده قلیزادگان و حمل جسد او به تهران، مراسم خاکسپاری دردناکش و جلسه گزارش برنامه ما در حضور خانواده محترمش و مهمتر از همه خاطره برخورد بسیار متین و ارزنده آنها با ما بود.
از سمت راست: جهانگیر چراتی ـ زندهیاد مهرداد قلی زادگان ـ فرهاد …. ـ مهدی شیرازی
عکاس: ذبیحالله حمیدی (روستای دربر، روز قبل از صعود)
مهرداد قلیزادگان جوانی بود ۲۷ ساله و بسیار موقر و باشخصیت، دارای خانوادهای تحصیلکرده و محترم. یادم میآید تنها جمله ملالتآوری که از پدر او، موقعی که به کرمان آمده بود شنیدیم این بود که: «چرا هوا خراب بود، بالا رفتید؟»
این سؤال هنوز در ذهن من تداعی میکند، بعدها آگاه شدیم که مهرداد در کودکی دچار روماتیسم قلبی بوده است و به گفته پزشکان، سرمای وحشتناک آن روز بهطور ناگهانی باعث ایست قلبی او شده بود.
بخشی از مسیر صعود قله پلوار، از میان دیوارهای میگذرد که نام آن، پسازاین حادثه به یاد مهرداد قلی زادگان، به دیواره «مهرداد» شهرت یافت.
حادثه ۱۳۸۱ دماوند
در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۸۱ طوفان مهیبی در کوهستانهای البرز مرکزی به وقوع پیوست که بیشباهت به پدیده مشهور هواشناسی جت استریم نبود. اصطلاح (جت استریم کوهنوردی) به طوفانی گفته میشود که در ارتفاعات کوهستان رخ میدهد. این طوفان با باد بالای ۱۰۰ کیلومتر سرعت به همراه مه و کولاک شدید تشکیل میشود.
در آن روز جلال رابوکی (فروزان) از کوهنوردان نامی ایران، حوالی ظهر پس از صعود قله، راه بازگشت از مسیر جنوبی دماوند را نیافت و بعد از شش ماه جسد او را در دره یخار یافتند. تیمی ۳۰ نفره با مشکلات فراوان پیکر جلال را از ارتفاع ۴۳۰۰ متری دره مخوف یخار پایین آوردند. تنها توضیحی که میتوان برای چگونگی رفتن او از جبهه جنوبی به جبهه شرقی دماوند در آن هوای طوفانی و حرکت به داخل دره یخچالی و ریزشی یخار آورد، این است که شاید باد شدید او را به آنجا پرت کرده باشد.
حادثه ۱۳۸۴ کل جنو اشترانکوه
اشترانکوه رشتهکوهی به طول حدود ۵۰ کیلومتر است که در سلسله کوههای زاگرس قرار دارد و ارتفاع بلندترین قله آن به ۴۱۵۰ متر میرسد. اشترانکوه به آلپ ایران شهرت دارد. قله کولجنو یا کولجنون به معنی کوه صدادار شناخته میشود و این منطقه از زاگرس به بهمنهای بسیار مهیب و خطرناک شهرت دارد.
در آذر ماه سال ۱۳۸۴ احسان شهبازی کوهنورد کرمانشاهی و همنوردانش قصد صعود به قله کل جنو اشترانکوه لرستان را داشتند که در برگشت از قله در هوای سرد و طوفانی به علت سرما زدگی و کاهش دمای عمومی بدن یا به اصطلاح پزشکی، هیپوترمی جان خود را از دست میدهند. تیمی متشکل از ۱۲ کوهنورد از کرمانشاه و بروجرد برای حمل جسد احسان شهبازی عازم منطقه میشوند. در جریان عملیات نجات، بهمن باعث گرفتار شدن تیم شد و در اثر سقوط بهمن سه نفر «مسعود مولایی، فرشاد احسان پورو مهدی مرزبان» جان خود را از دست میدهند که در فصل بهار و تابستان سال ۸۵ با تجسس، جسد آنها از زیر برف و یخ پیدا میشود.
حادثه ۱۳۸۸ دیزین
کلاس آموزش کوهنوردی توسط یکی از مربیان با سابقه این حوزه در دیزین با سقوط بهمن هشت کشته به جای گذاشت. این گروه برای آموزش کلاس «اتاق برفی» به دیزین رفته بودند. به دلیل این که قرار نبود در این کلاس به کارآموزان مدرک داده شود موضوع به هیئت کوهنوردی اطلاع داده نشده بود. فرشاد خلیلی از مربیان باسابقه کوهنوردی بود که پس از مشاهده وضعیت منطقه تصمیم به بازگشت گرفت که در راه برگشت دو بهمن ریزش کرد و ضمن گرفتار کردن بیش از ۵۰ نفر منجر به مرگ هشت نفر شد.
حادثه ۱۳۹۰ بزگوش
کوهنوردان هیات کوهنوردی استان آذربایجان شرقی و استانهای همجوار به کوههای بزگوش سراب صعود کرده بودند که بهمن آنها را گرفتار کرد. در این حادثه چهار کوهنورد دچار حادثه شدند که دو نفر توسط گروه امداد و نجات کوهستان تبریز به وسیله بالگرد نجات یافتند و به بیمارستان عالی نسب تبریز انتقال داده شدند. اما دو تن دیگر از این کوهنوردان در پی این حادثه متاسفانه فوت کردند.
حادثه ۱۳۹۵ قلقله بانه
هشتم بهمن سال ۹۵ سقوط بهمن جان دو کوهنورد را در کوههای قلقله بانه گرفت. در این حادثه که به علت سقوط بهمن در ارتفاعات قلقله شهرستان بانه روی داد متاسفانه چهار کوهنورد بوکانی زیر برف گرفتار شدند. دو نفر از کوهنوردان توسط نیروهای امدادی از زیر بهمن بیرون کشیده شدند، اما دو نفر دیگر جان خود را از دست دادند.
حادثه ۱۳۹۵ عون بن علی
روز پنج شنبه ۱۴ بهمن زوج کوهنورد تبریزی به ارتفاعات عون بن علی تبریز رفته بودند و شب هنگام بستگان آنها به علت برنگشتنشان به منزل مراتب را به پلیس ۱۱۰ اعلام کردند. حوالی ساعت ۱۲ شب نجاتگران متوجه سقوط بهمن در منطقهای از کوهستان عون بن علی شدند و با احتمال این که زوج جوان با سقوط بهمن مواجه شدهاند اقدام به کنار زدن برفها و جستوجو کردند. سقوط بهمن زوج کوهنورد را به ته دره پرت کرده بود و این زوج در زیر برف به ارتفاع بیش از دو متر مدفون شده بودند.
حادثه ۱۳۹۵ اشترانکوه
دی ماه سال 1395 سعید گودرزی یکی از کوهنوردان تیم کوهنوردی که از شهرستان الیگودرز به قلل اشترانکوه عازم شده بودند هنگام صعود به این ارتفاعات گرفتار سقوط بهمن شدند و به دلیل ضربه مغزی جان باخت.
حادثه ۱۳۹۶ علم کوه
مهدی فولادی کوهنوردی که به همراه یک تیم قصد صعود به علم کوه را داشت به دلیل بروز حادثه جان خود را از دست داد. همراهان فولادی بیش از 7 ساعت منتظر حضور تیم امداد و نجات بودند که متاسفانه این انتظار بی نتیجه با فوت کوهنورد حادثه دیده همراه شد. رضا زارعی رئیس وقت فدراسیون کوهنوردی درباره مرگ مهدی فولادی در ارتفاعات علم کوه گفته بود: مهدی فولادی به دلیل ازدحام روی یک برف چال به ارتفاع 4000 هزار متر به پایین پرت میشود و جان خود را از دست میدهد. نفراتی که پایین کوه بودند حدود هفت ساعت برای حضور هلال احمر انتظار میکشند اما خبری از بالگرد نمیشود و فولادی فوت میکند. او در پاسخ به این سؤال که چرا هلال احمر در محل حادثه حاضر نشده است افزود: بعد از درخواست کمک، هلال احمر اعلام میکند مختصات منطقه حادثه در خط رأس علم کوه است و امکان پرواز در این نقطه وجود ندارد. البته پیش از این در منطقه بالگرد امداد پرواز کرده است و اینکه در آن روز چه شرایطی بوده، من نمیدانم. پس از اینکه از نیروی هوایی هلال احمر جواب منفی شنیدند، از نیروهای زمینی هلال احمر خواسته میشود تا به محل بیایند، که متاسفانه باز هم جواب منفی میشنوند و بعد از 7 ساعت حادثه دیده فوت میکند. شاید حتی اگر سایر کوهنوردان همراه مهدی فولادی اطلاعاتی راجع به درست کردن برانکارد با وسایلی همچون کوله و عصای کوهنوردی داشتند، امکان نجات او وجود داشت. زارعی ادامه داد: همه می دانیم تعلل در چنین زمانهایی جایز نیست. اما متاسفانه تعداد بالگردهای امداد بسیار کم است و هماهنگی آن دشوار است. هلال احمر باید در این باره پاسخگو باشد که چرا بالگردی را برای امداد به منطقه نفرستاده است. چون قبلاً در این منطقه شاهد حادثه بودهایم و بالگرد هلال احمر هم حضور داشته است. البته هلال احمر لطف میکند و به حادثه دیدگان کوهستان کمک میکند. سالهاست به دنبال آن هستیم که سازمان امداد و نجات کوهستان زیر نظر هلال احمر اداره شود.
حادثه ۱۳۹۶ اشترانکوه
روز پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۶ یک تیم ۱۴ نفره کوهنوردی از مشهد که متشکل از ۱۲ مرد و ۲ زن بودند به قصد صعود به قله کلجنو در منطقه اشترانکوه به استان لرستان سفر کردند و در شهرستان الیگودرز یک راهنمای کوهنوردی محلی نیز به آنها ملحق شد.
در این حادثه با ریزش بهمن در منطقه اشترانکوه ۹ کوهنورد جان باختند و ۶ کوهنورد دیگر زنده ماندند. این تیم قصد صعود به قله کل جنو را داشتند که در بازگشت ریزش بهمن آنها را گرفتار کرد.
حادثه ۱۳۹8 علم کوه
تیمی متشکل از ۱۷ نفر ساعت ۴ صبح روز شنبه، نوزدهم مرداد ماه سال 1398، تهران را به مقصد صعود ۲ مسیر گرده آلمانها و سیاه سنگها ترک کرد و ساعت ۱۱ به قرارگاه کوهنوردی ونداربن در ارتفاع ۲۲۲۰ متری رسید. حدود ساعت ۴ صبح روز دوم صعود، تیم اول به تعداد ۵ نفر به سرپرستی محسن سلیمی راهی صعود مسیر فنی گرده آلمانها شدند و ساعت ۶ صبح تیم دوم به قصد صعود قله علم کوه از مسیر سیاه سنگها کمپ شبمانی را ترک کردند.
یک نفر از اعضا به دلیل عدم آمادگی لازم جهت صعود، در کمپ سرچال باقی ماند. تیم سیاه سنگ پس از عبور از منطقه یخچالی علم چال و پشت سر گذاشتن یخچال و مسیر شن اسکی چالون در ساعت ۱۰ صبح به گردنه بین چالون و سیاه سنگ رسید. ۵ نفر از اعضای تیم به دلیل عدم آمادگی فنی لازم به صلاحدید سرپرست برنامه از صعود بیشتر بازماندند و به کمک سرپرستیِ علیرضا کاظمی به طرف منطقه سرچال بازگشتند. تیم اصلی پس از کمی استراحت به طرف قله سیاه سنگها حرکت کرد و در نهایت به قله علم کوه دست یافت.
تیم دوم (گرده آلمانها) به دلیل مواجه شدن با هوای طوفانی و رعد و برق شدید کمی از برنامه خود بازماندند و در داخل پناهگاه سیاه سنگها پناه گرفتند که کوهنوردی هراسان به کمپ گروه مراجعه و درخواست کمک کرده بود. تیم ۵ نفره باشگاه که در حال استراحت بودند با نامبرده جهت امداد و کمک رسانی به همنورد این تیم سه نفرهشان که در حال فرود از قله سیاه کمان بودند راهی ارتفاعات بالاتر شدند و در نهایت با تلاشی ۶ ساعته فرد مصدوم را که از ناحیه پا دچار ضرب دیدگیِ پرتاب سنگ شده بود، با کمک یک قاطر به پناهگاه سرچال رساندند که متأسفانه ساعاتی بعد به دلیل افت فشار و مشکلات داخلی که به اصطلاح به آن، آمبولی شدن هم میگویند، این کوهنورد جوان ۳۳ ساله اهل انزلی به نام سینا متجدد درگذشت. بعدها مشخص شد، دقیقاً زمانی که رعد و برق شروع شده بود آنان جایی برای پناه گرفتن نداشتند و به حرکت خود ادامه دادند که متاسفانه سنگی لغزیده و به پای سینا متجدد اصابت کرده و پای او را شکسته بود. در هنگام شکستن استخوانی از بدن انسان ممکن است ذرهای از استخوان یا چربی جدا شده در سیستم گردش خون جریان پیدا کند و این امری است خطرناک که در علم پزشکی آمبولی نامیده میشود. اگر در داخل چنین پناهگاههایی وسایل اولیه پزشکی امداد و نجات مانند کپسول اکسیژن و سرم و غیره مهیا میبود، شاید وقوع چنین مصدومیتهایی در کوهستان، منجر به یک مرگ ناخواسته و نابهنگام نمیشد.
حادثه ۱۳۹۹ کلکچال
پنجم دی ماه 1399 یکی از تلخترین روزهای تاریخ کوهنوردی ایران بودکه به جمعه سیاه معروف شد. در این روز تعداد 12 نفر از هموطنان عزیزمان در ارتفاعات کوهستانی تهران جان خود را از دست دادند. علاوه بر تعداد بالای جانباختگان در این روز، رخداد حادثهای با تعداد 8 نفر فوت شده در ارتفاعات کلکچال، که در زمره کوههای آسان و کمخطر شمال تهران محسوب میشود، بسیار سؤال برانگیز بود. از طرف دیگر در بین جانباختگان منطقه کلکچال، کوهنوردان با سابقهای همچون هادی بهادری و اشکان رضوانی نراقی وجود داشتند که در کارنامه آنها صعودهای داخلی و خارجی شاخصی به چشم میخورد.
پنجم دی ماه ۱۳۹۹، هادی و اشکان به همراه تعدادی از همنوردان سابق انجمن کوهنوردی دانشجویان دانشگاه تهران، در قالب یک تیم دوستانه تصمیم به صعود قله کلکچال گرفتند. تیم صبح زود از پارک جمشیدیه اقدام به صعود میکنند، تعدادی از نفرات تا پناهگاه و تعدادی دیگر تا گردنه اسپیلت (زین اسبی) صعود میکنند و هادی و اشکان برای صعود قله کلکچال اقدام میکنند، صعودی که هیچگاه بازگشتی نداشت!
طبق فیلمهای بدست آمده از گوشی موبایل اشکان، هادی و اشکان ساعت 10:38 صبح روز جمعه 5 دی ماه 1399 در یک هوای سرد ولی بدون باد و طوفان، بر روی قله کلکچال بودند اما متاسفانه به دلیل تغییر ناگهانی شرایط جوی و طوفان شدید، در مسیر بازگشت از قله جان خود را از دست دادند و پیکرشان روز بعد در ششم دی ماه توسط تیم نجات کمی پائینتر از قله کلکچال پیدا شد
.
تراژدی مرگ در ارتفاع 4600 متری، صعود بیبازگشت 2 کوهنورد تهرانی در علمکوه، دی ماه 1400
علمکوه با ارتفاع ۴۸۵۰ متر در مرکز رشتهکوه تختسلیمان واقع در شهرستان کلاردشت قرار دارد و بعد از دماوند دومین قله بلند ایران به شمار میرود. دیوارهای که در دامنه شمالی قله علمکوه قرار دارد از فنیترین و سختترین مسیرهای سنگنوردی و دیوارهنوردی کشور محسوب میشود. رشتهکوههای تختسلیمان بیش از ۴۵ قله بالای چهار هزار متر دارد و به خاطر داشتن یخچالهای متعدد، برف چالها و دیوارهها همواره مورد توجه کوهنوردان و گردشگران داخلی و خارجی است. دو نفر از کوهنوردان تهرانی به نامهای عباس کلهر، مربی برف و حامد شاهحسینی، راهنمای سنگ طی برنامهریزی از قبل تعیینشده قرار بود سهشنبه ۲۱ دی قله علمکوه را از مسیر گرده آلمانها صعود کنند که بهدلیل سرمای شدید زمینگیر شدند و تلاش امدادگران برای نجات آنها بینتیجه ماند و هر دو نفر جان خود را از دست دادند.
سخنگوی سازمان امدادونجات جمعیت هلالاحمر در اینباره گفت: «دو کوهنورد به نامهای حامد شاهحسینی و عباس کلهر قصد داشتند صعود زمستانی را در روز هفدهم دی ماه ثبت کنند. صعودی که بسیار سخت و تقریباً غیرممکن بود. برنامهای بسیار سنگین. از چند روز پیش به منطقه میرفتند و آنجا را ثابتگذاری میکردند و برمیگشتند. چهارشنبه دچار مشکل میشوند و ساعت 11 با اورژانس مازندران تماس برقرار میکنند. اطلاع میدهند که آقای شاهحسینی دچار سرمازدگی شدید شدهاست و از ناحیه دست مشکل دارد. در یک طاقچه دیواره سنگی گیر کرده بود. به تیمهای امدادی مازندران خبر دادند و ما هم در جریان قرار گرفتیم. چهارشنبه ظهر با فدراسیون کوهنوردی هماهنگ کردیم تعدادی از نفرات فنی فدراسیون که کار دیوارهنوردی و کارهای فنی انجام میدهند، با ما همراه شوند تا بتوانیم این دو مرد را نجات دهیم. چهارشنبه ساعت 3 به ما اطلاع دادند که قرار است امداد هوایی به منطقه برود اما به دلیل شدت بادی که در منطقه و تهران بود همچنین ابرناکی که در بعدازظهر چهارشنبه در منطقه وجود داشت، امکان امداد هوایی همچنین امداد زمینی نبود. چهار روز زمان میبرد تا بتوانند به منطقه برسند، احتمال ریزش بهمن هم وجود داشت. هماهنگیها انجام شد تا پنجشنبه صبح یک تیم متشکل از سه نجاتگر هلالاحمر استان تهران و سه نفر از فنیهای فدراسیون کوهنوردی با تجهیزات کامل وارد منطقه شوند. پیشبینی میشد اگر نجاتگران به منطقه برسند، دو یا سه روز باید در کوه بمانند، چون بارش برف و باران و برودت هوا مانع از حرکت تیم میشد.
ساعت 7 صبح تیم نجاتگران از طریق تیم هوایی به منطقه اعزام شد. با درایتی که خلبان داشت، بالگرد در ارتفاع 4600 متری سه نفر را در منطقه پیاده کرد. قرار بود تیم دوم در مرحله بعدی پیاده شوند، اما دیگر امکان اوج گرفتن بالگرد وجود نداشت. سه نفر اول وارد منطقه خرسان شدند. از همان محل فرود تا منطقهای که کوهنوردان دچار آسیب شده بودند، 2 ساعتی راه بود. نجاتگران در شرایط سخت برفروبی و پیادهروی کردند تا ساعت 12 به کوهنوردان رسیدند.
آقای کلهر را به منطقهای امن انتقال میدهند، ولی در طول مسیر به دلیل سرمازدگی شدید او هم جانش را از دست میدهد. این عملیات تا بعدازظهر طول میکشد. بعدازظهر باد شدیدی حدود 60 کیلومتر بر ساعت در منطقه شروع به وزیدن میکند که خطر جانی برای سه نجاتگر پیشبینی میشد.
یکی از دوستان عباس کلهر در مصاحبهای میگوید: «عباس در جمعه سیاه 5 دی ماه سال 99 یکی از نجاتگران بود. همان جمعهای که بهمن آمد و 12 کوهنورد را از دست دادیم. اما اگر مردانی چون عباس نبودند تعداد کشتهها بیش از این بود. چه کسی فکر میکرد یکسال پس از آن حادثه تلخ و جانفشانی، عباس دیگر کنار ما نباشد. حالا ما ماندهایم با داغی که فراموشمان نمیشود.
بررسی عوامل وقوع حوادث کوهستان برای کوهنوردان
بررسی حوادث کوهستانهای گذشته نشان داده است که همیشه مجموعهای از عوامل مختلف ولی تکراری دستبهدست هم میدهند تا یک حادثه کوهنوردی دارای تلفات و جراحتهای انسانی شکل بگیرد. عمده دلایلی برمیگردد به خطاها، سهلانگاریها، بیاطلاعی، ناآگاهی و ضعفهای مهارتی و تجهیزاتی عوامل انسانی در کنار ضعف سازمانهای حامی شامل فدراسیون کوهنوردی و هلالاحمر که در مواجهه با خطرهای بالقوه موجود در طبیعت کوهستانهای مهیب چنین حوادث غمانگیزی را رقم میزنند.
مطالعهای که روی مرگ کوهنوردان ایرانی انجام شده نشان میدهد که طی پنج سال منتهی به سال 1399، ۲۹ نفر از کوهنوردان جانشان را از دست دادهاند. آمار مشابهی اما در رابطه با آلپنوردها در دسترس است که نشان میدهد میزان قربانیان احتمالی آنها تنها چهار مرگ به ازای ۱۰۰ هزار نفر است. اما از ۲۹ نفر کوهنورد ایرانی که طی پنج سال جانشان را از دست دادند فقط ۲۱ درصدشان بهواسطه سقوط بهمن بوده است.
مسالهای که در کشورهای دیگر در حوزه مخاطرات بهعنوان اولویت مطرح است بحث «افزایش درک خطرپذیری مخاطرات» است. ما مخاطرات بسیاری داریم و مخاطره زمانی است که هنوز اتفاق نیفتاده است و هنوز به آسیب منجر نشده است تا حادثه شکل بگیرد. مخاطره رویدادی است که میتواند خسارت بزند، وقتی افرادی با توجه به شرایط آب و هوایی قصد کوهپیمایی دارند یعنی در معرض مخاطراتی همچون سقوط بهمن یا تغییر ناگهانی وضعیت جوی کوهستان که بسیار متغیر است قرار دارند. جامعه ایران از آنجا که روی گسل زندگی میکنند باید درکی از افزایش خطرپذیری مخاطره زلزله داشته باشند و بدانند در صورت این اتفاق چکار باید بکنند. به همین نسبت این افراد هم باید در رابطه با چنین مخاطراتی درکی از وضعیت موجود داشته باشند. البته در این زمینه نقش فدراسیون کوهنوردی و اداره هواشناسی بسیار پر رنگ است.
مجموعه ۱۵ خطر شناختهشده در ورزش کوهنوردی عبارتاند از:
1) سقوط از بلندی صخرهها، یخچالها، درهها و شیبهای تند، 2) ریزش و پرتاب سنگ از ارتفاع، 3) سرمازدگی (هایپوترمی)، 4) خطر ریزش بهمن، 5) شکست نقابها و تلهها و شکافهای برفی،6) ایست یا سکته قلبی،7) ارتفاع زدگی شدید، 8) آدم مغزی یا ریوی (تجمع آب در سلول)، 9) مسمومیت و گزیدگی، 10) خطر رعدوبرق، سیل، زلزله و آتشفشان،11) مفقود شدن و محبوس شدن در کوهستان،12) پاره شدن طناب یا ناکارآمدی ابزار فنی، 13) خطر حمله حیوانات وحشی گرسنه، حامله و سگهای گله، 14) خطر آسیب از سوی نیرویهای مرزی، شکارچیان و آشوبطلبان و 15) بیدقتی، بیتجربگی، بیبرنامهای و عدم رعایت نکات ایمنی و آموزشی در هنگام صعود و فرود (خطاهای انسانی)
باوجود چنین مخاطراتی و بیان آنها در کلاسهای آموزشی، کمتر توجهی از طرف کوهنوردان به آنها میشود. و لازم است کوهنوردان قبل از صعود به ارتفاعات از طریق کلاسهایی که فدراسیون برگزار میکند، آموزشهای لازم را ببینند تا بدانند در مواقع ضروری چه واکنشی از خود نشان دهند. برای مثال میتوان در منطقه کوهستانی بهراحتی با باتوم، کولهپشتی و کاپشن برانکارد ساخت. همچنین باید قبل از صعود به مناطقی که در آنجا کمپی وجود ندارد با باشگاههای تخصصی کوهنوردی شهر خود هماهنگ کنند تا در صورت لزوم به کمک آنان بیایند.
بنابراین، وقوع حوادث برای کوهنوردان آماتور (غیرحرفهای) بیشتر بنا به دلایل برخوردار نبودن از آموزش و مهارتهای لازم، بیتوجهی به هشدارهای هواشناسی، ضعف بدنی، ناآشنایی به مسیرها و عواملی ازایندست صورت میگیرند. متأسفانه کوهنوردان به هشدارهایی که حتی از سوی هواشناسی داده میشود، توجهی ندارند که این موجب شده دچار مفقودی و یا حادثه شوند. هرچند بر اساس قوانین مدیریت بحران جمعیت هلالاحمر با همکاری فدراسیون کوهنوردی موظف شده پاسخگوی حوادث کوهستان باشد، اما تجهیزات موردنیاز کوهستان آنگونه که باید تکمیل نیست تا پاسخگوی نیاز همه حوادث باشد. به همراه نداشتن تجهیزات مناسب کوهنوردی، بیتوجهی به شرایط جوی در ارتفاعات بهخصوص در فصل پاییز و زمستان و ضعف در اطلاعرسانی ازجمله مواردی است که روزبهروز برشمار تلفات حادثه دیدگان کوهستان میافزاید.
در سطحی حرفهایتر، ناهماهنگی بین اداره هواشناسی، فدراسیون کوهنوردی، هلالاحمر و امداد و نجات کوهستان در اطلاعرسانی و عملیات امداد و نجات و کمبود امکانات پیشرفته امداد و نجات از عوامل کلیدی به وقوع پیوستن حوادث کوهستان بهشمار میروند.
مراجع:
- درگاه اینترنتی هلالاحمر
- اطلاعات دریافتی از درگاه اینترنتی سازمان مدیریت بحران کشور
- خبرگزاری ج. ا. ایران
- خبرگزاری خراسان
- خاطرات و یادداشتهای ذبیح اله حمیدی
- https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper/item/87068
انتهای پیام
توچال فقط در طول یک سال ۱۳ تا کشته داد. تکچال چون دم دست و نزدیک هست معمولا جدی گرفته نمی شود.