یادداشت یک رزمندهی دفاع مقدس خطاب به نوریزاد
«مرتضی باقری» از رزمندگان دفاع مقدس در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز گذاشته است، در حاشیه ی نامه ی محمد نوری زاد، نویسنده ی سابق کیهان در پی پیوستن فرزندش به سازمان مجاهدین (منافقین)، نوشت:
سوابق و پیشینه ی سازمان مجاهدین خلق تحت الشعاع پیوستن این سازمان به ماشین جنگی صدام حسین و ایفای نقش بارز جاسوسی و ستون پنجمی در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مهمترین وجه بارز و تاریخی این جریان شد. پیوستن علنی فرزند جناب محمد نوری زاد به این سازمان طی اجلاس این سازمان در پاریس نوعی مایه ی تعجب نسبت به کوته فکری و بینش ضعیف سیاسی و فرهنگی و مذهبی فرزند جناب محمد نوری زاد بوده که خود موضوع برجسته ای نبست. غرض این قلم بررسی مختصر آن مطلبی است که جناب محمد نوری زاد در این باره نوشته است، یعنی:
«در باره پیوستن پسرم به مجاهدین…»
برجسته ترین موضوع نامه ی ایشان این عبارت است:
«خیزش مسلحانه ی مجاهدین دیروز… را مطرود میدانم. اما مجاهدین امروز را با اسلحه ای که به مجامع جهانی داده اند معترضانی می دانم در هیاهو… هواداری از اینان را چه ایراد… که در محدوده ی حرف، خواستار خواسته های خود داند…»
جناب اقای نوری زاد!
جنابعالی با همین چند جمله در واقع به جانبداری از جریانی اقدام کرده اید که برجسته تربن چهره ی این تشکیلات حمایت همه جانبه از ماشین جنگی متجاوزین بعثی در طول جنگ تحمیلی بوده است. جاسوسی از جبهات جنگ ایران توسط این تشکیلات باعث شکست عملیات متعددی بود که اینک اسناد آن بعد از سقوط رژیم صدام متشر شده است. نیروهای زبده ی این تشکیلات اعتراف می کنند که در عملیات مختلف از جمله فکه وقتی بیسیم چی های ایرانی با استفاده از زبان زرگری اطلاعات جبهه ها را منتقل می کردند این سازمان مجاهدین بود که با کشف این رمزها سبب شکست عملیات فکه شد. یا وقتی دیگر اعتراف می کنند که خلبانهای عراقی قبل از بمباران مناطق داخل ایران توسط نیروهای مجاهدین خلق توجیه می شدند.
جناب نوری زاد!
در انگلستان که قانون اعدام لغو است در یک مورد قابل اعمال است و آن جاسوسی به نفع دشمن در زمان جنگ…
حال نفرمایید شما از این برجسته ترین اوصاف مجاهدین خلق بی اطلاعید.
اما اینکه سابقه ی این تشکیلات را در خیزش مسلحانه محدود سازید و امروز این تشکیلات را هم با عبارت اسلحه ای که به مجامع جهانی تحویل داده اند وصف کنید صرفا یک تجاهل آشکار از جانب جنابعالی و کاستن از تالمات شدید مایه ی شرمساری از پیوستن فرزندتان به این تشکیلات رسوای جهانی است.
جنابعالی همیشه یک نیروی افراطی بوده اید و این افراطی گری رسوخ در عمق تفکر و اندیشه و رفتارتان دارد. نه مجیز گویی هایی دوران عضویتتان در روزنامه ی کیهان و نه مواضع افراطی همه چیز و همه را تخطئه کردن فعلی تان از مواضع پیکره ی سالم یک اندیشه ی مستقل برخوردار نیست. در لابلای همین تطهیر یکی از فرقه گرایانه ترین تشکیلات های تاریخ معاصر ایران و جهان یعنی سازمان مجاهدین خلق می توان اندیشه ی جنابعالی را باز شناخت.
برای توجیه اقدام پیوستن فرزندتان به مجاهدین خلق آنچنان تلاشی در کاستن از عمق تبهکاری مجاهدین به عمل آورده اید که گویا این تشکیلات به میل خود اسلحه هایشان را تحویل مجامع جهانی داده اند؛ توجیهی که خود این تشکیلات عاجز از بیانش بوده است!
این اتفاق یعنی پیوستن فرزندتان به این سازمان می تواند ربطی به جنابعالی نداشته باشد همانگونه که مرقوم فرموده اید ولی در لابلای مقاله و نامه ی شما می توان آثار کتمان حقیقت و توجیه انحرافات و اوصاف برجسته ی فرقه ی رسوای مجاهدین خلق را به وضوح مشاهده کرد و دریافت که این اتفاق نشان داد جنابعالی برای توجیه اقدام پسر دلبندتان حاضر به لجن مال ساختن حقایقی بس آشکار شدید. بسیار شایسته است در کنار کوبیدن زمین و زمان و محکوم ساختن همگان قدری هم در خلوت خود به این روند افراطی سرنوشت خود و فرزندتان هم بیاندیشید. گمان مبرید با کثرت مقالات و نامه ها و مصاحبه های تند و انتقادات گاها بجا شناخته خواهید شد..گاهی خداوند در میدان عملی بسیار لطیف چون امتحان به فرزند افراد را به سنجش میکشاند.امیدوارم این اقدامتان در تطهیر مجاهدین خلق را جبران کنید تا مبادا باین سنجش ثبت شوید.
انتهای پیام
درود بر نويسنده كه بسيار به جا و شايسته حرف دل رزمندگان زمان دفاع مقدس را زد؛ بايد به جناب نورى زاد گفت: اگر فرزند دلبندتان به جاى مجاهدين به سلطنت طلب ها يا كمونيست ها ميپيوست اينقدر تلخ و دردناك نبود، قبول كنيد اقدام او زشت و توجيه جنابعالى زشت تر ! با اين توجيه عجولانه و آبكى تان دهان كسانى را بستيد كه بنا به هر دليل از پاره اى از اقدامات شما دفاع ميكردند. چطور هر جا سخن از اقدامات اشتباه و تند انقلابى به ميان ميآيد متواضعانه خود را مقصر دانسته و عذر خواهى ميكنيد، الآن نيز از شما انتظار ميرود اولاً خشم خود را بخاطر انتقاد صحيح همكاران و دوستان سابق فرو ببريد و ثانياً صادقانه به اشتباه خود و فرزند عزيزتان اعتراف كنيد. باور كنيد اين سازمان جهنمى روسياه تر از آنست كه عملكردش قابل دفاع باشد.
راستی چرا ؟اقای نوریزاد چه چیز را باید باور کنیم؟ این چه ادباریست که دامن همه را گرفته؟دیگر که را باید باور کرد؟ایادیگر چیزی برای باور کردن باقی مانده؟دیگر کدام پلشتی را باید نکوهید؟از این زشت تر ومتعفن تر چیست؟ خود میدانید چه میگویم . فرزندتان میان ان افراط واین تفریط سرگردان بود ……پس انتخاب کرد. چه نیکوست نگاهی به اینه بیاندازید………
اقای نوری زاد فرزندتان انتخاب کرد چون گریزی دیگر نداشت همه حق دارند انتخاب کنند اما سرگردان ویلان بودن وماندن تاکی؟ پس انتخاب کرد …. اوانتحار را انتخاب کرد …مگرانتحار فقط تیغ به رگ انداختن است؟ یکنوع دیگر هم هست وان هدم وازاله هویت است فرقی نمیکند فرزند محمد نوریزاد باشد یامحسن رضایی ویا حسین شریعتمداری ……. بازهم پدرمادر مامتهمیم……..
سلام رزمنده گرامی
نمی دانم چرا خودتان را پیشوند رزمنده معرفی فرموده اید. این آیا به این معنی است که نامه شما به توری زاد را باید از زمان یک دلسوخته کشور خواند؟ حتما همینطور است و ما همه قدردان زحمات شما بزرگواران هستیم. چه خوب که جماعتی از دلسوختگان و جبهه رفتگان سکوت طولانی خود را شکستند و به مسائل اطراف از دریچه نقد نگریستند. یادتان باشد که نوری زاد هم کم برای این انقلاب زحمت نکشید. سالهای خیلی دور وی بالای سر زن و فرزند خود نبود وقتی در بییانهای سیستان بلوچستان جهادگری می کرد. شما را چه شده که با اشتباه فرزندش یک بخش از نامه او را برجسته می کنید و بر سرش می کوبید؟ نامه نوریزاد بخش های دیگری هم دارد. از شما می خواهم به آن بخش ها هم بپردازید و نظر شریفتان را درباره آنها هم بفرمایید که ما سراپاگوشیم:
نوریزاد:
« اگر جماعتی با پیوستن پسرم اباذر به مجاهدین، در پی داغ ننگی اند بر پیشانیِ من، این داغ ننگ در هرکجای این سرزمینِ سوخته و به غارت رفته دم دست است. در هرکجا….» ادامه نامه را زحمت بکشید خودتان پیدا کنید و بخوانید.
خدا به همه ما انصاف عنایت بفرماید.