«چيزی از ائتلاف «امید» باقی نمانده است»
«كورش چهاردوری» در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی آرمان با علی صوفی نوشت: دو ماه از آغاز به كار مجلس دهم گذشته است. امروز موضوع ليست اميد در بوته نقد قرار دارد. آن هم با تغيير جهتهاي نمايندگاني كه با ليست اميد وارد مجلس شدند و بعدا از فراكسيون اميد جدا شدند. موضوع رياست مجلس و شكست محمدرضا عارف، موضوعي ديگري است كه هنوز جزئيات بسياري از آن در هالهاي از ابهام است. گلايههاي اصلاحطلبان از نمايندگان راه يافته به مجلس، بيش از پيش بالا گرفته است. امروز دولت توسط اصلاحطلبان نقد ميشود.«علي صوفي» رئيس ستاد اصلاحطلبان تهران به پرسشهاي صريح «آرمان» پاسخهايي صريح داد! او امروز ائتلاف اميد را از دست رفته ميداند، هرچند هنوز اميدوار است. گفتوگوي تفصيلي «علي صوفي» با «آرمان» را در ادامه می خوانید:
اين روزها، با شكلگيري فراكسيون مستقلين و جدايي برخي از اعضاي فراكسيون اميد، شاهد انتقاداتي هستيم كه اصلاحطلبان به اعضاي ليست اميد وارد ميكنند. وضعيت موجود را چطور ارزيابي ميكنيد؟
از كوزه همان برون تراود كه در اوست! بيش از اين از ليستي كه ما در شوراي عالي سیاستگذاري اصلاحطلبان بستيم، انتظاري نيست. اين هم نه بدان جهت است كه ما در شرايط برابر از هويت خود عبور كرديم و تساهل و تسامح در پيش گرفتيم و به سراغ افرادي رفتيم كه يا از جريان مقابل بودند يا اينكه حداقل در چارچوب اصلاحطلبي نميگنجيدند، بلكه به اين جهت است كه شرايط به ما تحميل شد و ما در شرايطي قرار گرفتيم كه تنها دو راه پيش روي ما قرار داشت. اول، تحريم انتخابات و دوم، ارائه ليستي اينچنيني! البته شخصا فكر ميكنم كه هدف از رد صلاحيتهاي گسترده اين بود كه ما را به موضع سال ۹۰ و انتخابات مجلس نهم بكشانند. اما اصلاحطلبان از اين مساله عبور كرده بودند و به هيچوجه حاضر نبودند كه سلاح تحريم را در دست بگيرند. استراتژي اصلاحطلبان اين بود كه تحت هر شرايطي در صحنه انتخابات حضور پيدا كرده و سعي كنند اهداف خود را اولويتبندي كنند و اهدافي را كه دسترسي به آنها امكان پذير است، پيگيري كنند. يكي از اهداف بسيار مهم آن بود كه به سه دوره مجلس اصولگرايي و تندرو، در كنار دو دوره رياستجمهوري و قبضه كردن اركان اجرایی توسط جريان اصولگرا كه پيامدهاي تلخ و سنگيني داشت، خاتمه داده شود. كوشيديم همچنان كه در سال ۹۲ با اتحاد و اتفاق و با وجود فقدان كانديداهاي اصلي خود در عرصه انتخابات رياستجمهوري، بين خير الموجودين به اجماع و وحدت برسيم تا اجازه ندهيم كه روند گذشته ادامه پيدا كند. ما اين شكل از اتحاد و ائتلاف را در سال ۹۲ تجربه كرده و طعم شيرين پيروزي را هم چشيده بوديم. دومين ركن انتخابي كه باقي مانده بود، مجلس بود. در انتخابات مجلس هم ما همان استراتژي قبل را داشتيم. يعني حضور در صحنه با حداقلها و اجماع و تهيه ليست واحد سراسري، براي كنار زدن جريان تندروی حاكم بر مجلس. ما از استراتژي ايجابي تشكيل مجلس اصلاحطلبي صرفنظر كرديم و به استراتژي نفي مجلس تندرو رو آورديم. مردم هم همين استراتژي را پذيرفتند. بنابراين انتخابات از حالت رقابتي خارج و به مبارزه تبديل شد. مبارزه براي كنار زدن جريان حاكم بر مجلس و تعديل شرايط و رفع خطر از كشور. چرا كه جريانهاي تندرو، كشور را تا سر حد جنگ هم پيش بردند. در اينجا مردم انگيزه ايجابي و رقابتي خود را از دست داده بودند. بنابراين با انگيزه پاي صندوقهاي راي آمدند. ما قبلا هم از اين انگيزه در انتخابات سال ۹۲ استفاده كرده بوديم. مردم براي اينكه جريان وابسته به دولت مستقر حاكم نشود، احساس خطر كردند و با وجود اينكه نامزدهاي اصلي اصلاحطلب در صحنه حضور نداشتند و همه رد صلاحيت شده بودند، مردم براي مبارزه وارد صحنه شدند. اين در حالي است كه آقاي حسن روحاني چهرهاي اصلاحطلب محسوب نميشد اما چون اصلاحطلبان در پشت سر او قرار گرفتند، مردم او را برگزيدند. حتي آقاي عارف اصلاحطلب، مصلحت را در آن ديد تا با تشخيص شوراي مشورتي اصلاحطلبان و شخص رئيس دولت اصلاحات، صحنه را به آقاي روحاني واگذار كند. در انتخابات ۹۴ هم همين موضوع پيش آمد. ما در كنار اصولگرايان معتدل قرار گرفتيم. اگر در حوزهاي رقابت بين يك اصولگراي معتدل و يك اصولگراي تندرو بود، اصلاحطلبان از اصولگراي معتدل حمايت كردند و حتي نام آنها را در ليست اميد قرار دادند. با نماينده دولت كه حزب اعتدال و توسعه بود، ائتلاف كرديم كه نامزدهاي مورد نظر آن حزب، كه نه با شاخصه اصلاحطلبي بلكه با شاخصه حمايت از دولت انتخاب ميشدند را حمايت كنيم. خاصه نمايندگاني كه در مجلس نهم حضور داشتند و از دولت تدبير و اميد حمايت كرده بودند، در ليست قرار گرفتند. حتي حزب اعتدال و توسعه پيشنهاد كرد كه عنوان ائتلاف اصلاحطلبان به ائتلاف اميد تغيير كند. ما اين پيشنهاد را هم پذيرفتيم. با چنين شروط و شرايطي ائتلافي شكل گرفت تا ما بتوانيم به هدف خود كه كنار گذاشتن مجلس تندرو بود، دست پيدا كنيم.
پس چرا با تمام اين اوصاف، اصلاحطلبان تاكيد دارند كه تمامي نامزدهايي كه در ليست اميد قرار داشتند، حتي اصولگرايان معتدل، بايد در انتخابات رياست مجلس به آقاي عارف راي ميدادند و حتي امروز از جدا شدن برخي از آنها از فراكسيون اميد و پيوستن به فراكسيون مستقلين ناراحتند؟
دقت كنيد كه در اين ائتلاف، تضمينهاي جرياني و سياسي وجود نداشت. شما در چنين تضمينهايي كساني را انتخاب ميكنيد كه چهرههاي معتبر سياسي، امتحان پس داده و شناخته شدهاي هستند كه نيازي نيست كسي از آنها بخواهد كاري را انجام دهند. چنين چهرههايي هر قدمي كه بردارند در راستاي آرمانهاي خودشان است. آنها عناصر مبارزاتي هستند. شاخصه يك عنصر مبارز اين است كه شجاع و مومن به آرمانهاست و جهتگيري مشخص سياسي و انگيزهاي قوي دارد. اما در نامهايي كه در ليست اميد قرار گرفته بودند، چنين افراد و چنين شاخصههايي وجود نداشت. اينجا براي ما ترديدي پيش آمد كه آيا اساسا ليست ببنديم يا نه! در شوراي عالي سیاستگذاري، بحثهايي حول اين محور شكل گرفت. بحث اين بود كه اگر شرايط به نحوي پيش رفت كه ما نامزدهاي اصلي خود را نداشتيم، با يك ميثاقنامه مساله را حل كرده و نيروهاي اصولگراي معتدل را در ليست خود جاي دهيم. البته اين نظر موافقان و مخالفاني داشت اما اكثريت راي دادند كه ميثاقنامه باشد. در حال حاضر ناراحتي اصلاحطلبان از چند مورد است. اول اينكه چرا كساني كه ميثاقنامه را امضا كردند به آن وفادار نماندند. دوم، كساني كه در ليست اميد قرار گرفتند و ميثاقنامه امضا نكردند، به هرحال بايد گرايش و تعهدي به اين ليست، به عنوان كساني كه در اين ليست و برآمده از اين ائتلاف هستند، نشان ميدادند. چرا كه اگر در ليست اميد قرار نميگرفتند، قطعا راي نميآوردند و اخلاقا بايد به اين موضوع پايبند ميماندند. سوم، حزب اعتدال و توسعه به عنوان طرف اعتدالي و حامي دولت در اين ائتلاف، باید بیشتر پاي اين ائتلاف ميايستاد. ورود وزراي دولت به نفع جريان نامزد جريان مقابل هم مايه گلايه مندي شد. گلايه اصلاحطلبان تا حد زيادي به افراد مربوط نيست. مربوط به جرياني است كه در سال ۹۲، اصلاحطلبان خود را پشت او قرار دادند و راي اين جريان، عقبه اصلاحطلبي داشت. مربوط به جرياني است كه با ما در اين انتخابات ائتلاف كرد و هر پيشنهادي دادند، ما پذيرفتيم. اما بعد از انتخابات ديديم كه از آن عدول كردند. نه تنها عدول كردند و درظاهر، ساز بيطرفي كوك كردند بلكه عملا ديديم كه بيطرف هم نبودند. بيشترين گلايهها از اين باب است.
درصحبتهاي شما مواردي هست كه هنوز در هالهاي از ابهام است و مايلم از شما پاسخ صريح در اين باب داشته باشم. مثل اينكه آيا ميثاقنامهاي وجود داشت و اگر پاسخ مثبت است، همه افراد ليست اميد در سراسر كشورآن را امضا كردند؟
ميثاقنامه وجود داشت. اصل بر اين بود كساني كه در ليست اميد قرار ميگيرند، آن را امضا كنند. در بعضي مناطق كه با تعدد كانديداهاي اصولگراي معتدل مواجه بوديم، قرار شد كسي كه ميثاقنامه را امضا كرد، در ليست قرار بگيرد. كساني كه امضا كردند، در ليست قرار گرفتند و بديهي است كه كساني هم كه امضا نكردند، در ليست قرار نگرفتند. در تهران، آقاي علي مطهري كه موضع مستقلي در انتخابات داشت، ميثاقنامه را امضا كرد. اما تاكيد كرد كه الزام حضور در فراكسيون اصلاحطلبان را كه بند چهارم ميثاقنامه بود را ملاحظه خواهد كرد.
اما آقاي مطهري در فراكسيون اميد هم حضور پيدا كرد!
بله، شروط ديگر ميثاقنامه را نيز پذيرفت. بنابراين ميثاقنامه وجود داشت و قريب به اتفاق كساني كه در ليست اميد قرار گرفتند، اين ميثاقنامه را امضا كردند.
پس چرا افرادي مثل آقايان كاظم جلالي و بهروز نعمتي مدعي هستند كه ميثاقنامهاي نديدند و آن را امضا نكردند؟
من خاطرم نيست كه اين دو نفر ميثاقنامه را امضا كرده باشند يا اساسا اصراري صورت گرفته باشد كه اين دو نفر ميثاقنامه را امضا كنند. شايد از ابتدا هم انتظاري از اين دو نفر نبود كه بخواهند در فراكسيون اميد قرار بگيرند. چون اين افراد پيشنهاد حزب اعتدال و توسعه در ائتلاف بودند و در مجلس نهم به عنوان حاميان دولت محسوب ميشدند.
در ميثاقنامه شرط پایبندي وجود داشت كه امضاكنندگان را ملزم كند در انتخابات رياست مجلس، به آقاي عارف راي دهند؟
به هيچوجه چنين الزامي وجود نداشت. تنها حضور در فراكسيون اصلاحطلبان كه بعدها فراكسيون اميد نام گرفت و تمكين از راي اين فراكسيون، شرط بود.
در بخشي از صحبتهاي خود اشاره داشتيد كه انتظار اصلاحطلبان از حامیان دولت اين بود كه تا آخر در كنارشان بماند. اين«آخر» دقيقا كجاست؟
توقع ما اين بود كه حامیان دولت، بيشتر از كساني كه ميثاقنامه را امضا كردند، پايبند به ائتلاف باشند. بعد از اتمام انتخابات و در بازه زماني كه تا افتتاح مجلس وجود داشت، احساس شد كه آنها ساز ديگري ميزنند و به ويژه فعاليت دولت براي پيروزي آقاي لاريجاني به صورت آشكار و پنهان، ادامه داشت. به نحوي كه يكي از نمايندگان ادعا كرده كه شش وزير با او تماس گرفتند و وعدههايي به او دادند تا به آقاي لاريجاني راي دهد! برخي ديگر از وزرا، مواضع آشكارتري داشتند.
ميتوانيد به نامهاي اين وزرا اشاره كنيد؟
خير، اجازه دهيد از اين حد فراتر نروم. البته وزيري كه موضع كاملا آشكاري داشت، آقاي محمود واعظي بود كه گفت من اصولگرا هستم و آشكارا هم از آقاي لاريجاني حمايت كرد. سه وزير ديگر در جلسهاي كه با رئيس دولت اصلاحات داشتيم، حضور داشتند و از آقاي لاريجاني اعلام حمايت كردند و از رئيس دولت اصلاحات هم خواستند كه ايشان از آقاي لاريجاني اعلام حمايت كند.
رئيس دولت اصلاحات هم كه نپذيرفتند!
بله، رئيس دولت اصلاحات با اين استدلال نپذيرفتند. كانديداي ما هم از ابتداي امر آقاي دكتر عارف بودند. رئيس دولت اصلاحات در آن جلسه صراحتا اعلام كردند كه شخصا نظر من آقاي عارف است.
پس شما بر نقش وزرا در انتخاب آقاي لاريجاني تاكيد داريد!
حتي در جلسهاي كه با استانداران داشتيم، آنها هم همين حرفها را ميزدند. بسياري از وابستگان به دولت هم به اين مساله اشاره ميكردند كه يارگيري به اين شكل توسط دولت انجام ميشود. ما كارگروه تعامل داشتيم. چند نفر مشخص شدند و تقريبا همان افرادي بودند كه قبلا با حامیان نزدیک دولت براي بستن ليست ائتلاف مذاكره كرده بودند. همين دوستان و چند نفر ديگر مامور شدند تا با حزب مذاكره كنند.
مذاكره بر سر چه موضوعي؟
مذاكره براي يافتن پاسخ اين سوال كه آيا ائتلاف تا درب مجلس بوده يا ائتلاف تا انتخابات سال ۹۶ ادامه خواهد داشت. با قاطعيت پذيرفتند كه ما پايبند به ائتلاف هستيم. آقاي دكتر نوبخت موضع رسمي و رسانهاي اتخاذ كرد و گفت كه ما پايبند به ائتلاف اميد و فراكسيون اميد هستيم. گمان ميكنم كه در استان گلستان بود كه آقاي نوبخت اين موضعگيري را انجام داد. خيال ما از اين بابت راحت شد اما چند روز بعد برخی دیگر موضع بيطرفي اعلام كردند. آن هم در روز چهارشنبه قبل از افتتاح مجلس. اين اعلام بيطرفي، به جهت انتقادات و اعتراضاتي بود كه به دولت صورت ميگرفت. اما بعدا از طرف رئيس دولت اصلاحات اين مطلب به آقاي رئيسجمهور منتقل شد و آقاي عارف اين كار را انجام داد. به آقاي جهانگيري و آقاي نوبخت هم اين مطلب اعلام شد. بعد از آن قرار شد آقاي روحاني اعلام موضع بيطرفي كند و در جلسه هيات دولت اين كار انجام شد. آقاي مجيد انصاري، معاون سابق پارلماني رئيسجمهور موضع بيطرفي دولت را تكرار كرد. اما اين بيطرفي زماني اتخاذ شد كه وزرا با وعده و وعيد، كار خود را انجام داده بودند و يارگيريها در فاصله دهم ارديبهشت تا هشتم خرداد انجام شده بود.
چرا آقاي عارف حاضر نشدند در جريان انتخاب رئيس، دست به تعاملي با آقاي لاريجاني بزنند تا رقابت بين اين دو نفر، در صحن مجلس رخ ندهد؟ چرا كه آقاي لاريجاني مدعي شدند چند روز مانده به انتخابات رياست، آقاي عارف در تماسي گفتند كه چند نفر براي مذاكره حول موضوع رياست نزد رئيس مجلس نهم ميروند اما نهايتا مذاكرات بينتيجه ماند!
تا جايي كه من به خاطر دارم، اساسا اين مذاكرات شكل نگرفت! چرا كه آقاي لاريجاني گفت اگر قصد صحبت داريد، منهاي رياست مجلس مذاكره ميكنيم و اعلام كرد كه روي موضوع رياست مجلس، مذاكره نميكند.
يعني تا اين حد مطمئن بودند كه پيروز ميشوند؟
هم مطمئن بودند و هم اينكه موضع داشتند. حاضر نبود كه بنشيند با آقاي عارف سر موضوع رياست صحبت كند. آقاي لاريجاني مطلقا حاضر نشد روي اين موضوع مذاكره كند. من همان زمان هم اعلام كردم كه ما براي مذاكره اعلام آمادگي كرديم اما آقاي لاريجاني هيچ پالس مثبتي نشان نداد. آقاي لاريجاني، هم مصمم بود و هم با يارگيريها و با ضعفهايي كه در طرف مقابلش ميديد، مطمئن شده بود كه راي با اوست. در جريان رايگيري هم ۳۵ نفر از كساني كه از حزب نزدیک دولت به ليست اميد معرفي شده بودند، همان زمان از فراكسيون اميد جدا شدند و با موضع مشخصي كه وزرا گرفتند، آنها به اين نتيجه رسيدند كه به آقاي لاريجاني راي دهند. چرا كه نمايندگان با دولت و وزرا كار دارند. به همين جهت اصلاحطلبان به اين نتيجه رسيدند كه نه تنها دولت در پي رياست آقاي دكتر عارف نيست، بلكه سعي دارد كه آقاي عارف رئيس مجلس نشود.
شما اشاره كرديد كه آقاي نوبخت، اعلام كرده كه تا انتخابات سال ۹۶ به ائتلاف با اصلاحطلبان پايبند است. حال سوال اينجاست كه با مشكلات و اختلافاتي كه پيش آمد كرده، اين ائتلاف از جانب اصلاحطلبان، كان لم يكن اعلام ميشود يا شما با حزب نزدیک دولت وارد مذاكره ميشويد و تصميمگيري را به بعد از مذاكرات موكول ميكنيد؟
فضاي موجود در بين اصلاحطلبان، فضاي مثبتي در راستاي تداوم ائتلاف نيست. چون در حال حاضر چيزي از ائتلاف باقي نمانده است! اما به هر حال اصلاحطلبان در پي تامين منافع ملي هستند. در بسياري موارد هم گذشت كردند و حتي در انتخابات سال ۹۲ پشت كسي ايستادند كه صراحتا گفت من اصلاحطلب نيستم! گرچه بعدا مواضع اصلاحطلبانه بسيار عالي و جالبي داشت. به حق ميتوان گفت كه مواضع آقاي روحاني، هيچ كم و كاستي از مواضع اصلاحطلبان ندارد. آن زمان اصلاحطلبان براي تامين منافع ملي ترجيح دادند كه گذشت كنند و آقاي دكتر عارف هم پذيرفت!
حاضريد براي سال ۹۶ بار ديگر گذشت كنيد؟
بله! اين قابل تكرار است. اما چون بدعهديهايي ديده شده، شايد با عهد و پيمانهاي استوار و محكمي همراه باشد. اين نظر شخصي من است اما شواهد و قرائني ديده ميشود كه برخي از اصلاحطلبان ميگويند ما ديگر از هويت خود عبور نخواهيم كرد! اين نشان ميدهد كه اگر جبهه اصلاحات ميخواهد در سال ۹۶ به پيروزي برسد، بايد ميثاق محكمي بين سران اصلاحات و اعتدال يا شوراي عالي سیاستگذاري صورت گيرد.
پس ميتوانيم همه اين اختلافات را علت عدم حضور آقاي عارف در ضيافت افطاري رئيسجمهور بدانيم؟
نه! من از آقاي عارف در اين خصوص چيزي نشنيدم كه او به جهت دلخوري در ضيافت افطاري شركت نكرده باشد. من سوال كه كردم، گفتند كار داشتم! اين را نميتوانيم ملاك قرار دهيم.
شوراي عالي سیاستگذاري از چهوقت فعاليت خود را براي انتخابات سال ۹۶ آغاز ميكند؟
ماموريت اصلي شوراي عالي سیاستگذاري اصلاحطلبان، برگزاري انتخابات مجلس دهم بود. اما انسجام بخشي اصلاحطلبان و ايجاد ساختار مستحكمي براي وحدت و اجماع اصلاحطلبان، در فرایند انتخابات هفتم اسفند، دستاورد بزرگي است كه به راحتي نميتوان از كنار آن گذشت. تصور اين است كه اين شورا استمرار خواهد داشت. اما لازمه اين استمرار آن است كه ارزيابي دقيقي از عملكرد شوراي عالي سیاستگذاري توسط شورا و كارگروههايي كه دارد صورت بگيرد و در حال حاضر يك نظرسنجي از سراسر كشور، از احزاب و شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در دست انجام است. گمان ميكنم كه تا پايان مرداد ماه تكليف شوراي عالي سیاستگذاري با جلسه در محضر رئيس دولت اصلاحات، به عنوان بنيانگذار اين شورا، روشن خواهد شد. در اين جلسه گزارشي از نحوه عملكرد شورا ارائه و فعاليت و ماموريت جديد شوراي عالي سیاستگذاري براي انتخابات پيش رو تعيين خواهد شد.
بعد از شكست آقاي عارف، انسجام اوليه فراكسيون اميد، فرو ريخت. سوال اينجاست كه چرا فراكسيون اميد دچار اين انفعال شد؟
اساسا شكلگيري فراكسيون اميد منسجم، قوي و با برنامه نبود. چون بر آمده از ليستي بود كه هويت اصلاحطلبي نداشت و آرمان و انگيزه مشخصي در افراد اين ليست وجود نداشت. اغلب آنها چهرههاي گمنامي بودند كه حضور و پيروزي آنها در انتخابات، به جهت كنار گذاشتن چهرهها و نامزدهاي اصلي اصلاحطلبان بود. بنابراين، اين پيروزي براي بسياري از اعضاي ليست اميد، غير مترقبه بود. حتي شايد برخي از آنها آمادگي لازم را براي اين پيروزي نداشتند. چنين نمايندگاني در بدو ورود، در معرض وعده و وعيدهاي رئيس مجلس نهم و وزرا و چهرههاي شاخص قرار گرفتند. طبيعي است كه اين وضعيت تعادل افراد را بر هم ميزند. آنها هم آينده نگري ميكنند كه آينده سياسيشان در كجا و در گرو چيست! فراكسيون اميد چنين فراكسيوني است. به تعبير بعضي دوستان، فراكسيوني ژلهاي است. پس فراكسيون اميد از همان ابتدا قدرت كافي را نداشت. درست در نقطه مقابل آن، آقاي لاريجاني و تيم او، بعد از هفتم اسفند كار خود را با برنامهريزي دقيق شروع كردند. اينكه عرض ميكنم دقيق به اين دليل است كه اگر مثلا فراكسيون اميد جلسهاي را تشكيل ميداد، از همان نخستين جلسه، بلافاصله در جناح مقابل اعلام جلسه ميشد. روز اولي كه قرار شده بود از اعضاي ليست اميد براي تشكيل فراكسيون اميد در ساعت هشت صبح دعوت كنند، همان زمان آقاي لاريجاني همه نمايندگان را دعوت كرد. از او گله كرديم كه ما قبلا با شما هماهنگ كرده بوديم. نهايتا جلسه فراكسيون اميد موكول شد به ساعت دو بعد از ظهر! در همان ساعت دو، جامعه روحانيت مبارز، نمايندگان را به جلسه دعوت كرد. هر زمان كه فراكسيون اميد جلسهاي تشكيل داد، از طرف مقابل براي اينكه جلسه به حداقل برسد، با تدابيري دقيق، جلوي آن را ميگرفتند. اينها موضوعاتي است كه ما از دوستان خود در فراكسيون اميد شنيديم. بنابراين فراكسيون اميد، با ضعفهايي که داشت و تجاربي كه نداشت، به رقابتي فشرده و سرنوشتساز ورود كرد. رقابت اول كه بحث روساي شعب بود، اهميت روساي شعب، وظايف و نقشي كه بعدها در تركيب كميسيونها دارد، اصلا براي اعضاي فراكسيون اميد مشخص نبود. حتي از اعضاي فراكسيون اميد شنيدم كه گفتند وقتي ما براي تعيين روساي شعب شركت كرديم، برخي از دوستان ما كه كانديداي رياست بودند را نميشناختيم! آنها هم ما را نميشناختند! فراكسيون اميد چنين وضعيتي از سر گذراند و رقابتها را به طور نسبي واگذار كرد. اما به تدريج در حال منسجم شدن است و تاثيرگذار هم خواهد شد. به طور مثال توانستند در موضوع نمايندگاني كه بايد در شوراها حضور پيدا كنند، كانديداهايي معرفي كرده و در صحن مجلس راي بگيرند. اعضاي فراكسيون اميد تشكيلاتي نيستند اما به تدريج اين روند شكل خواهد گرفت.
فكر نميكنيد كه آقاي عارف ميتوانستند بيش از اين در انسجامبخشي و رهبري فراكسيون اميد نقشآفريني كند؟
آقاي عارف انساني اخلاقي است. او در مقابل بداخلاقيها واكنش نشان نميدهد. شايد اين نقطه ضعفي در او باشد. خاصه در امر سياسي. فعاليت سياسي هيجانات خود را ميطلبد وسازو كارها و چالشهاي خود را دارد. دكتر عارف سعي كرد تا جايي كه ميتواند سكوت كند و احساسات خود را كنترل نمايد. واكنشهاي بعدي كه از آقاي عارف ديديم، موضعي بود كه آقاي عارف بايد زودتر از اينها نشان ميداد. من به آقاي عارف اميدوارم. او گرچه در صحنههاي مختلف گذشت و ايثار كرد اما عملكرد طرف مقابل را هم رصد ميكند. وقتي هم واكنش نشان ميدهد، پاي آن ميايستد. اگر بدعهدي ديد، صراحتا حرف خود را ميزند! بنابراين آقاي عارف به زمان احتياج دارد. در مراحل بعدي، شاهد قاطعيت بيشتري از او خواهيم بود.
موافقيد كه آقاي عارف بعد از شكست دچار سرخوردگي شدند؟
من موافق نيستم. به اين دليل كه آقاي عارف گفت من از دو هفته پيش از انتخابات رياست ميدانستم كه راي نخواهم آورد. اما مجبورم بمانم! او گفت من همچنان كه در سال ۹۲ احساس وظيفه ميكردم كه كنار بكشم، در سال ۹۴ با وجود اينكه مطمئن بودم راي نخواهم آورد، احساس وظيفه كردم كه بمانم. حتي شنبه شب كه مجلس افتتاح شد و فراكسيون اميد جلسه داشت و من در آن جلسه حضور داشتم، آقاي عارف به هيچوجه اميدوار نبودند كه راي بياورند. بنابراين چون از قبل توقع داشتند، سرخوردگي ديگر معنا ندارد. البته اين به آن معنا نيست كه شكست، براي آقاي عارف ضربه نبود! شخصا معتقدم كه ضربه بود اما به هر حال براي آقاي عارف دور از انتظار نبود. اما دو هفته بعد از آن با قضيه كنار آمد. به طوري كه وقتي در كميسيون آموزش و تحقيقات ثبت نام كرد، اگر زمينه را مساعد ميديد براي رياست كميسيون هم ثبت نام ميكرد. قبل از آن شاهد رايزنيهاي او بودم. يا اگر از طرف آقاي لاريجاني و هيات رئيسه به جد از آقاي عارف براي رياست مركز پژوهشها دعوت ميشد، ميپذيرفت. اما احساس ميكرد كه درخواست جدي نيست. به همين دليل پا جلو نگذاشت. آقاي عارف در جريان انتخابات رياست، از افراد كمتر دلخور بود. حتي آقاي نعمتي كه به او انتقاد ميشد كه بايد به ليست اميد وفادار بماند، به آقاي عارف راي داد! برخي از اصولگرايان به آقاي عارف راي دادند. بيشتر دلخوري آقاي عارف از دولت و نزدیکان دولت بود.
انتهای پیام