کارگران چه میخواهند؟
هممیهن دلایل شکلگیری 9 اعتصاب اخیر را بررسی کرد
حدود یک ماه گذشته، گروههای کارگری در مجموعههای بزرگ اقتصادی در قالب اعتراض و اعتصاب مطالبات انباشتشده اقتصادی خود را به گوش مسئولان و متولیان رساندند. بسیاری از واحدهای پتروشیمی و پالایشگاهی و صنعتی طی روزها و هفتههای گذشته دست به اعتراض، تجمع و اعتصاب زدند. اگرچه جریاناتی عمدتا در رسانههای خارج از کشور سعی داشتند این خواستها را صرفا در چارچوبهای سیاسی تحلیل کنند، اما بررسیها نشان میدهد عمق و ریشه این اعتراضات فراتر از اتفاقات 50-40روز گذشته است. با وجود اینکه تقریبا تمامی این واحدها در اختیار دولت قرار دارد و به نظر میرسد که باید از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار باشند، اما در این سالها و همینطور در سال جاری موفق به پرداخت بهموقع مطالبات نیروهای خود نشدهاند. پیگیریها از فعالان و نمایندگان کارگری این واحدها و مجتمعهای صنعتی نشان میدهد که خواست اصلی کارگران پیرامون چند موضوع شکل گرفته است. بازنگری در طرح طبقهبندی مشاغل، افزایش حقوق و دستمزد و تغییر قراردادهای موقت به قراردادهای دائم از جمله مهمترین این مطالبات هستند که از سالهای قبل تا به امروز وجود داشته است. در واقع بهنظر میرسد که باید بین وضعیت اقتصادی بنگاهها و وضعیت اقتصادی کارگران تمایز قائل شد، چراکه لزوما اوضاع خوب واحد صنعتی به بهبود وضعیت پرسنل و کارگران آن منجر نشده است. کارشناسان بر این باورند که طی سالهای گذشته دولتها موفق به اجرای یک سیاست اجتماعی قوی برای حمایت از کارگران نشدهاند و سیاستهایی مثل مسکن مهر یا نهضت ملی مسکن در این دولت هم که با هدف خانهدار شدن اقشار ضعیف به جریان افتاد، عملا شکست خورده است، چراکه پیشنیازها و زمینههای آن دیده نشده بود. از این رو نقش سیاستگذار و متولیان حوزه کار در عدم طراحی سیاستهای حمایتی اجتماعی طی این سالها بهخصوص در یک دهه گذشته به دنبال بدتر شدن شاخصهای اقتصادی بسیار پررنگ شده است. حسن حبیبی، عضو هیئتمدیره کانون شوراهای کار در گفتوگو با «هممیهن» در پاسخ به این پرسش که مطالبات اصلی کارگری به چه حوزههایی برمیگردد، میگوید: «مطالبات کارگری کلا حول چند محور میچرخد که اگر به آنها توجه شود، این مسائل حل خواهد شد. این مطالبات هم الان به وجود نیامده است. اگر بخواهیم ریشهای به موضوع بپردازیم این مسئله به دادنامه 179 دیوان عدالت اداری برمیگردد. این دادنامه که در سال 1375 تصویب و صادر شد، منجر به این شد که در رابطه با قرارداهای کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، کارفرمایان که بزرگترین آنها دولتیها هستند، مسئولیتی در قبال قراردادها نپذیرند که منجر به موقتی شدن قراردادها و سوءاستفاده شود. وقتی این قراردادها موقت شد، باعث شد موضوع ماده 13 قانون کار معطل بماند و شرکتهای پیمانکاری که در حال حاضر نقش بیشتری دارند، تحت عنوان تامین نیرو در بدنه دولت برای فرار از تعهدهای کارفرمایی نسبت به کارگران ایجاد شوند.» او ادامه میدهد: «بخش خصوصی هم که از دهه 80 اوج گرفت در واقع از این چراغ سبز دولت برای انعقاد قراردادهای موقت استفاده کرد. برای نمونه پتروشیمیها و تراکتورسازی همگی متعلق به دولت هستند. پیمانکاران یا شرکتهای تامین نیرو نوعا روی کاغذ هستند و وجود خارجی ندارند. در یک پروژهای مثل پتروشیمی یا تراکتورسازی یک کارگر 10سال سابقه دارد اما 10 شرکت پیمانکاری عوض میکند. کارفرما مثلا همان پتروشیمی است، ولی پیمانکاراناش مختلف هستند. این تخلفات در دولتها باعث شده است که شرکتهای خصوصی هم به این سمت بروند. علاوه بر این موضوع دستمزدها مطرح است. ما در قانون کار ماده 12 را داریم که میگوید که کارفرمای جدید، قائممقام تعهدات کارفرمای سابق است. یعنی هر نوع تغییر حقوقی مثل واگذاری، فروش یا انتقال منجر به این نمیشود که کارگری که قراردادش قطعیت یافته نادیده گرفته شود و از این رو کارفرمای جدید باید تعهدات را بپذیرد. ولی ماده 12 عملا با بحث قراردادهای موقت از حیز انتفاع ساقط شد. در بحث تشکلیابی هم این موضوع وجود دارد. کارگران پیمانکاری و کارگران موقت از جمله در پتروشیمیها و تراکتورسازی نمیتوانند تشکلیابی کنند، چون قراردادهایشان موقت است. عامل همه اینها دادنامه 179 است که با واگذاری در بورس و خصوصیسازی این شرکتها واگذار شدند و کارگرانشان را آواره کردند. تمام این مطالبات در طول این چهار دهه وجود داشته است.»
اما بررسیها نشان میدهد که طی حدود دو هفته گذشته اعتراضات و اعتصاباتی کارگری بهویژه در حوزه جنوب کشور شکل گرفته که عمدتا دغدغهها و خواستهای صنفی و اقتصادی داشته است. واحدها و شرکتهایی مثل نیشکر هفتتپه، پتروشیمی بوشهر و عسلویه، پالایشگاه آبادان، پتروشیمی کنگان، مجتمع پارسجنوبی و موتورسازی تبریز از جمله واحدهایی بودهاند که بخشی از کارگرانشان در هفتههای اخیر برای یک یا دو روز دست از کار کشیدهاند. حتی خبرهای رسیده حاکی از آن بود این اعتصابات از واحدهای صنعتی و نفتی فراتر رفته و به بورس تهران و اصفهان هم کشیده شده است. از این جهت در اینجا دلایل اعتصاب تعدادی از این واحدها را در روزهای اخیر مرور کردیم و به این پرسش پاسخ دادیم که مهمترین مطالبات پرسنل و کارگران هر یک از این واحدها چه بوده است.
نیشکر هفتتپه
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سالهای قبل هم شاهد اعتصابات و اعتراضات صنفی بوده است. در سال 1397 کارگران نیشکر هفتتپه به مدت 14 روز دست از کار کشیدند. در جدیدترین حرکت اعتراضی در این شرکت منابع آگاه به هممیهن اعلام کردند که در تاریخ 26 مهر کارگران نیشکر به مطالبه همسانسازی حقوقهایشان تجمعاتی را برگزار کردند و دست به اعتصاب زدند. اطلاعات رسیده از وضعیت اعتصابات نیشکر حاکی از آن است که در حال حاضر و پس از گفتوگو میان کارگران و مدیریت مجموعه وعدههایی به افراد معترض مبنی بر اصلاح حقوقهایشان داده شده و اکنون کارگران به سر کار خود بازگشتهاند. موضوع مالکیت شرکت هفتتپه در سالهای گذشته محل بحث و مناقشه بسیاری بوده است. بعد از واگذاری این شرکت به بخش خصوصی مجددا با تصمیم دولت و وزارت کار، نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه صنایع نیشکر واگذار شد تا مجددا مالکیت آن به دولت سپرده شود. در دورانی که مالکیت شرکت در اختیار بخش خصوصی بود، اعتراضات صنفی به دلیل مشکلات وخیم اقتصادی در این مجموعه شدت گرفت تا اینکه در سال 1400 با تصمیم دولت مالکیت آن تغییر کرد.
پتروشیمی بوشهر
در خصوص پتروشمی بوشهر خبرهای رسیده حاکی از آن بود که در تاریخ 18 مهر کارگران آن دست از کار کشیدهاند. گفته شد که در سایت یک پتروشیمی بوشهر واقع در عسلویه کارگران تجمعاتی را برگزار کردهاند و بخشی از آنها دست از کار کشیدهاند. همچنین خبرهایی از اعتصاب کارگران در پتروشیمی دماوند و هنگام هم شنیده شد. در ابتدا رسانههای خارج از کشور موضوع اعتراضات این پتروشیمی را سیاسی دانستند، ولی منابع آگاه به تازگی اعلام کردهاند که اصل اعتراضات در پتروشیمی بوشهر مربوط به حقوق کارگران بوده است. از منظر فعالیت اقتصادی، پتروشیمی بوشهر با تصویب شرکت ملی صنایع پتروشیمی با هدف و تعیین چشمانداز بزرگترین پتروشیمی منطقه برای تولید محصولات مختلف از جمله متانول، گوگرد و… در سال 1389 تاسیس شد. استان بوشهر در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی نقش مهمی دارد؛ بهگونهای که ۷۴ درصد گاز کشور از استان بوشهر تولید و انتقال داده میشود و ایندرحالی است که ۹۰ درصد نفت کشور از این استان صادر میشود. از این رو پتروشیمی بوشهر جایگاه ویژهای در این استان دارد. اما اخیرا و در سالهای اخیر به دلیل برخی مشکلات اقتصادی این مجموعه استاندار بوشهر وعده داده بود که با راهاندازی صنایع پاییندستی پتروشیمی مشکل اشتغال در این مجموعه برطرف شود؛ بهطوریکه پتروشیمی بوشهر بتواند در رفع مشکل بیکاری استان اثرگذار باشد.
پالایشگاه آبادان
همزمان با اعتصابات در پتروشیمی بوشهر گفته شد که در فاز 3 پالایشگاه آبادان هم در تاریخ 18 و 19 مهر دست به تجمع و اعتصاب زدند. فاز ۳ این پالایشگاه نیز در چند سال قبل به مدار تولید وارد شد. این همان فازی است که در چند ماه گذشته خبرساز شده بود و دود سفید متصاعدشده در پالایشگاه آبادان نیز مربوط به همین فاز بوده است. پالایشگاه آبادان به عنوان یک قطب صنعتی در کشور شناخته میشود که بیش از دو هزار نفر به صورت مستقیم و ۱۰هزار نفر به صورت غیرمستقیم در آن مشغول فعالیت هستند. اما گفته شد که کارگران پیمانکاران برای مطالبات حقوقشان دست به اعتصاب زدهاند. به گفته فعالان این واحد کسانی که در استخدام پالایشگاه و پتروشیمی هستند با کسی که پیمانکار است متفاوت است و آن کسی که پیمانکار است برای مدت محدودی کارگر میگیرد. منابع آگاه در این مورد به هممیهن گفتهاند؛ کسانی که دست به اعتصاب زدهاند مربوط به پیمانکاران مجموعه بودهاند و ارتباطی با کارگران واحد نداشته است و اگر هم کارگران اعتصاب کردهاند، فقط محدود به یک یا دو روز بوده که در حال حاضر مشغول کارشان هستند. به نظر میرسد که عمده بحث اعتصابکنندگان در بخش پیمانکاری آبادان مربوط به افزایش حقوقها میشده است. پالایشگاه آبادان به عنوان یکی از قطبهای پالایشگاهی کشور روزانه 400هزار بشکه نفت خام سنگین را به فرآوردههای نفتی تبدیل میکند. براساس آنچه مسئولان این پالایشگاه اعلام کردهاند پالایشگاه آبادان به عنوان تنها پالایشگاه کشور است که توانایی تبدیل نفت سنگین به فرآورده نفتی را دارد.
پتروپالایش کنگان
در خصوص اعتصابات پتروشیمی کنگان واقع در استان بوشهر اطلاعات کمتری در دست است. اما شنیده شد که همزمان با پتروشیمی عسلویه، اعتصاباتی در پتروشیمی کنگان هم انجام شده است. با این وجود شنیدهها حاکی از آن است که در روزهای پایانی مهر اعتصاباتی در این واحد برگزار شده است و پیگیریهای هممیهن نشان میدهد که اگرچه برخی شعارهای سیاسی هم از طرف کارگران شنیده شده، اما عمده بحث مربوط به موضوع همسانسازی حقوقها بوده است. سایت 2 پتروشیمی کنگان در بخش مرکزی شهرستان کنگان واقع شده است. در حال حاضر این سایت فازهای 11، 12، 13، 14 و 19 و چند طرح بزرگ LNG را در برمیگیرد. حجم سرمایهگذاری در پارس 2 کنگان 2/5برابر حجم سرمایهگذاری در سایت یک آن است.
مجتمع گازی پارس جنوبی
منابع مطلع در مورد مجتمع پارس جنوبی اعلام کردند که کارگران این مجموعه در تاریخ سهشنبه 26 مهر دست به اعتصاب زدند. با این وجود به نظر میرسد که حرکت اعتراضی کارگران این مجتمع فقط مربوط به همین تاریخ است و در روزهای بعد ادامه نداشته است. البته خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در این مورد اعلام کرد که از مجموع 40هزار نفر نیروی مجموعه پارسجنوبی فقط تعداد اندکی نسبت به تاخیر در دریافت حقوقهایشان دست به اعتراض زدند. شرکت مجتمع پارسجنوبی بزرگترین شرکت گازی ایرانی است که به عنوان یکی از زیرمجموعههای شرکت ملی گاز ایران در زمینه تولید و بهرهبرداری از تاسیسات مستقر در خشکی (فازهای 1 تا 24) میدان گازی پارس جنوبی فعالیت میکند. شنیدهها در مورد مجتمع پارسجنوبی حاکی از آن است درخواست و مطالبات مربوط به تغییر قرارداد از پیمانی به رسمی بوده است.
رانندگان تانکرهای حمل سوخت آبادان
شنیدهها حاکی از آن بود بعد از اعتصاب در پالایشگاه آبادان و بهدنبال آن، بخشی از رانندگان تانکرهای حمل سوخت نیز در تاریخ 26 مهر دست به اعتصاب زدهاند. در این خصوص برخی رسانههای خارج از کشور ادعا کرده بودند که تانکرهای سوخت آبادان که متعلق به بخش خصوصی و بخش پالایشگاهی هستند، از ورود به پالایشگاه آبادان خودداری کرده و با خاموش کردن ماشینهای خود در میدان گیت 18 این پالایشگاه راه ورودی را مسدود کردند. اما در واکنش به این اخبار روابط عمومی شرکت پالایشگاه نفت آبادان اعلام کرد: «برخی افراد به دنبال آن هستند تا با دروغپراکنی روند عادی کار در بخش نفت و گاز کشور و این افتخارات ملی را تحت تاثیر قرار دهند که با هوشیاری کارکنان صنعت نفت تیر آنها به سنگ خواهد خورد.»
موتورسازی تبریز
برخی خبرها حاکی از آن بود که کارگران بخش موتور تراکتورسازی تبریز روز دوشنبه دوم آبان اعتصاب کردهاند. گفته شده است که خواست اصلی کارگران این مجموعه بازنگری در طرح طبقهبندی مشاغل و افزایش حقوق و دستمزد است. کارگران این مجموعه پیش از حوادث یک ماه اخیر در بهمنماه سال 1400 با خواستهایی ازجمله امنیت شغلی و به رسمیت شناختن حق تشکل و اجرای طرح طبقهبندی مشاغل دست به اعتصاب زده بودند و فعالان کارگری آن در حال حاضر اعتراضات اخیر را در راستای حرکتهای مربوط به ماههای گذشته تعبیر میکنند که عمده مطالبات مسائل اقتصادی بوده است.
لولهسازی ماهشهر
در مورد لولهسازی ماهشهر صرفا برخی شنیدهها حاکی از اعتصاب چندروزه کارگران آن بوده است اما هیچ منبع مطلعی قطعی بودن این اعتصاب و اعتراض از سوی کارگران این مجموعه را تایید نکرده است.
اعتراضات در بورس تهران و اصفهان
اما جدا از واحدهای تولیدی و صنعتی، برخی روایتها حکایت از آن داشت که در تاریخ چهارشنبه 4 آبان اعتراضاتی در تالار بورس تهران و اصفهان رخ داده است. در این مورد گفته شد که معاملهگران حاضر در تالار بورس تهران، به نشانه اعتراض به وضعیت این روزهای بازار سرمایه دست از کار کشیدند. همچنین شنیده شد که تالار معاملات اصفهان در این تاریخ نیز در اعتراض به وضعیت نابسامان بورس، دست از کار کشیده است. به نظر میرسد که دست از کار کشیدن معاملهکنندگان کاملا جنبه اقتصادی داشته و مربوط به شرایط نامطلوب بازار بوده است.
نگاه کارشناس
کمال اطهاری پژوهشگر توسعه در گفتوگو با «هممیهن»:
مطالبات جریان کارگری فراگیر نشده است
طبقه کارگر در ایران از قبل از انقلاب تا به امروز به لحاظ ماهیت و سیر تحولی فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. مطالبات آنها از بحثهای معیشتی تا مسائل سیاسی در سطح کلان را در برمیگرفته است. در این رابطه کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه بر این باور است که جای سیاستهای اجتماعی به دلیل بازتاب کمرنگ آنها در جامعه و جریانهای روشنفکری و رسانهای برای طبقه کارگر همواره خالی بوده است.
در هفتههای گذشته بخشی از طبقه کارگر در واحدهای بزرگ تولیدی مثل پتروشیمیها و پالایشگاههای جنوب دست به اعتصاب و اعتراض زدند که بازتاب نسبتا زیادی هم داشت. خواست طبقه کارگر در حرکت اعتراضی اخیر چیست؟
طبقه کارگر ایران در یک فرآیند گذرا طی دهه اخیر قرار گرفته که فعالتر از سه دهه گذشته شده است و مطالبات را پیگیرانهتر دنبال میکند. دنبال کردن این مطالبات نشان میدهد که بهشدت بخش مولد ایران در حال ورشکستگی است و از سوی دیگر تورم شدید وجود دارد. فرآیندی که بهوجود آمده این است که بخش رانتی، بخش مولد را فلج کرده است که به آن بیماری هلندی میگویند. این فلج کردن باعث ورشکستگی کارگاههای بسیاری شده است. اما بخش دیگر مربوط به این است که بخش خصولتی یا کارخانههای دولتی بزرگ پیرو اقتباسی از سیاستهای مبتذل نئولیبرال بودهاند. اینها هم بخش مهمشان تامین اجتماعی فراگیر، شامل حالشان نشده است. از سوی دیگر هم تحریمها و تورم فشار زیادی را به بخش مولد وارد آورده است. برای همین واکنشها نسبت به فشار بنیانکنی که بر طبقه کارگری وجود داشته، به تدریج بیشتر و بیشتر شده است. اما یک موضوع بسیار مهم این است، اینکه طبقه کارگر عمدتا کارگاهی فعالیت میکند. یعنی یک واکنش کارگاهی نسبت به این مسائل نشان میدهد. در بعضی از این واکنشهای کارگاهی شعارهایی هم به دنبال داشته که از امر کارگاهی فراتر رفته است. ولی در واقع خطابش همان کارگاه است، مثل مشارکتی شدن مدیریت کارگاهها. در واقع حالا طبقه کارگری که در کارگاههای بزرگ صنعتی دولتی و خصولتی فعال است، واکنش نشان داده است. برای اینکه حداقل شغل ثابت و پیوند را داشتهاند. کارگاه هم بزرگ است و امکان واکنش وجود داشته است. اما فراتر از کارگاه نرفته است. یعنی نه محلی شده و نه ملی شده است.
محلی بودن اعتراضات کارگری دقیقا به چه معناست؟
محلی نشده چون همین طبقه کارگر در مورد سکونتگاههای غیررسمی حضوری نداشته و فعالیتی انجام نداده است. در صورتی که بخشی از همان کارگرانی که در همان بنادر و صنعت نفت فعال هستند و اعتصاب کارگاهی میکنند در سکونتگاههای غیررسمی ساکن هستند. در بقیه مناطق هم همینطور است. ملی هم نشده است، برای اینکه جهتگیری به سمت سیاست اجتماعی ندارد. سیاست اجتماعی امر فراگیری مثل مسکن اجتماعی را در دستور کار قرار میدهد و این یک مطالبه اساسی در مورد طبقه کارگر است. یا اینکه موضوع بازنشستگی کارگرهای مشاغل ثابت در قالب سیاست اجتماعی مطرح نشده است یا موضوع بیمه کشاورزان وجود دارد که بیمه بازنشستگیشان فراتر از 10درصد نرفته است. بخش زیادی از طبقه کارگر ریشه روستایی دارند، ولی توجهی به این موضوع نشده است. در مواردی هم موضوع حقوق توسعهای مطرح میشود. اگر کارخانهای نتواند کالای رقابتی با خارج تولید کند، مسلما ورشکسته میشود. این یک امر ملی است و میبایست جزو چانهزنیهای اتحادیههای کارگری قرار بگیرد. این جهتگیریها هیچوقت وجود نداشته است. یک عامل دیگر هم این است، روشنفکران ما این جهتگیریها را نداشتهاند. این نقد در مورد مزد حداقل برای دفاع از طبقه کارگر وجود داشته است. در اروپا آنچه که ضریب جینی ناخالص میگویند، یعنی توزیع مزد، سود و شکاف بین دستمزد یقهسفیدها و یقهآبیها. وقتی این شاخص در اروپا محاسبه میشود، 70/0 تا 80/0 بهدست میآید. یعنی نزدیک به عدد «1» است، در واقع به معنی نابرابری کامل است. اما وقتی که این با سیاست اجتماعی مثل مسکن اجتماعی و آموزشهای حین کار و بازنشستگی و امتیازات مختلف بازتوزیع میشود به 25/0تا 35/0کاهش مییابد. یعنی نزدیک به برابری میشود. اگر به مزد حداقل اکتفا کنیم، عملا داریم روی 70/0 و 80/0بحث میکنیم. اگر روی سیاست اجتماعی کار کنیم، حدود 50 واحد را میتوان به برابری نزدیک کرد. در اروپا همین بحثها وجود دارد، آن هم در شرایطی که اعتصابات آزاد است و سندیکاها قدمتهای چندصدساله دارند. توجه رسانهها به سیاست اجتماعی برای حمایت از طبقه کارگر وجود ندارد، کسانی هم که به دنبال عدالتخواهی هستند، درباره مزد حداقل حرف میزنند، ولی نمیگویند که چرا دولت نتوانسته مسکن اجتماعی بسازد؟ در سالهای 1320 طبقه کارگر ما ضمن اینکه بحث حقوقاش را مطرح میکرد، در اعتصابات برای ملی شدن صنعت نفت هم شرکت میکرد. نقش روشنفکران را هم نمیتوان در این موضوع فراموش کرد. بعضیها فرافکنی میکنند و میگویند چرا طبقه کارگر ما فعال نیست، بعد در همان حال میگویند که باید علیه سرمایه والاستریت بجنگیم یا به مزد حداقل اکتفا کنیم. این مسلم است که طبقه کارگر هم در محدوده کارخانههای بزرگ دولتی و خصولتی در چارچوب کارگاهی فعالیت خواهد کرد و با بقیه جامعه هیچ ارتباطی ندارد و حتی برای تخاصم با طبقه متوسط تهییج میشود. این مجموعه عوامل طبقه کارگر ما را از یک فعالیت ملی و فراگیر دور کرده است و در چارچوب منافع کارگاهی بزرگ محدود کرده است. باید این اِشکال را نه به طبقه کارگر بلکه باید به جریانهای فکری عدالتخواه گرفت. جریانات روشنفکری رسمی هم جهتگیریشان به این سمت بوده که همه را به آزادی دعوت کردهاند و موضوع حقوق شهروندی اجتماعی را کنار گذاشتهاند یا اصلا تخاصم داشتهاند و کارگاههای زیر 10 نفر را از قانون کار خارج کردند. این مجموعه جریانات فکری و سیاسی ما بسیار از این امر پرت بودهاند که پیوند طبقه کارگر را با طبقات دیگر برقرار کنند. یک عده دچار نسیان شدهاند، چون نسیان طبقاتی رایج است. آنهایی هم که پستمدرن شدند که میگویند بیایید در خیابان تا اهدافمان بعدا مشخص شود.