خرید تور تابستان

گفتگو و آیین درویشی

مهرداد احمدی شیخانی در شرق نوشت:

در این روزهایی که از هر ســو اخبار تلخ می رسد، بعضی خبرها هم هست که خوشحال مان می کند، یکی از
آن خبرها همین آزاد شــدن «حســین رونقی» و عده دیگری از بازداشتی های این روزها است که به نظر می رسد
ادامه خواهد داشت. اینها خبرها و نشانه های خوبی است که باید دستان هرکس را که باعث کاستن از رنج مردم
می شــود، به گرمی فشــرد و از آن استقبال کرد و با حمایت از کســانی که باعث آن شده اند، به پیشواز ادامه آن
رفت؛ اما چگونه این اتفاق، یعنی آزادی جمعی از بازداشتی ها ممکن شده است؟ مدتی پیش ریاست محترم قوه
قضائیه، جناب آقــای اژه ای، از منتقدان و معترضان دعوت به گفت وگو کرد. این دعوت با واکنش های متفاوتی
روبه رو شد؛ ولی برای خود من جالب بود که حتی بعضی از مخالفان قسم خورده جمهوری اسالمی که سابقه
چهار دهه مخالفت علنی و تمام قد با حکومت را دارند و این مخالفت را همیشه ابراز کرده و حتی بعد از خروج
از کشــور هم بر آن پای فشرده و اصرار دارند، مانند جناب «جواد خادم» که وزیر کابینه شاپور بختیار بوده، نیز از
آن استقبال کرده اند…

…چراکه گفت وگو را تنها چاره گذار از بحران های کشــور می دانند. به گمان من
این نشانه مهمی است، اینکه بتوانی حتی بر هویت خود فائق بیایی و آینده کشور را
مهم تر از خواست های خود ببینی و آبروی خود را گرو آنچه ممکن است برای خودت
هم ناخوشایند باشد، بگذاری و بگویی باید از گفت وگو استقبال کرد. آنچه این روزها
در کشور می گذرد تلخ است، اما بعضی در همین ایام آبروی خود را گرو گذاشته اند؛
آبرویی که ممکن است به حداقل رسیده باشد، ولی باز هم بعضی همان را هم که
مانده، خرج مردم می کنند. اینکه عده ای در داخل از پیشنهاد گفت وگوی رئیس قوه
قضائیه استقبال کرده و به دیدن او رفتند تا در این دوره خشم از دو سو، بتوانند راهی
به سوی خیر و صالح باز کنند، ارزشمند است و همین آزاد شدن بازداشتی ها که این
روزها خبرش می رسد، از همین نتایج ارزشــمند است. در این میان تندروهای هر دو
ســو به تحقیر آنچه انجام شده است، مشغول اند. یکی می گوید نباید گفت وگو کرد
و یکی می گویــد نباید آزاد کرد؛ اما وقتی یکی مثل «بهــزاد نبوی» با همه توهین و
تحقیرهایی که از دو سو دیده و همچنان می بیند، به همراه موافقان خود پای به میان
می گذارد و به دیدار جناب اژه ای می رود و از این دیدار و گفت وگو، آزادی بازداشتی ها
حاصل می شود، منصفانه کدام است؟ اینکه تالش بهزاد نبوی و همراهانش را ارج
نهیم و قدر بشناســیم یا همچنان بر او بتازیم؟ این را که قوه قضائیه با وجود فشــار
تندروهایی که به کمتر از اعدام بازداشــتی ها رضایت نمی دهند، شروع به آزادسازی
دستگیر شدگان کرده به عنوان یک حرکت درست تأیید کنیم یا اینکه با تندروها همراه
شــویم و بعد از این عمل قوه قضائیه، همچنان بر طبــل گفت وگو نکردن بکوبیم؟
شایدتندترین رفتار با یک انسان شرافتمند در این ۵۰ سال، رفتاری بوده که ما، همه ما،
با مهندس بازرگان داشتیم. همه ما او را انسانی وابسته، منفعل، غیرانقلابی، ترسو و
با بسیار خصلت های نکوهیده دیگر می دانستیم و چه فحش ها و ناسزاها که به او در
زمانه خودش در نشریات ندادیم. همه و به خصوص روشنفکرانی که امروز بر صدر
می نشانیم و قدر می گذاریم، در آن روزهای ابتدای انقالب از هیچ توهین و تهمتی به
او دریغ نکردند؛ هم مذهبی ها و هم غیرمذهبی ها. او که با شروع اعدام های ابتدای
انقلاب و از همان اولین اعدام در مقابل آن ایســتاد و چه بسیار فحش خورد، متهم
شد به غرب گرایی، لیبرال منشی، وابستگی، ترسویی و غیرانقلابی بودن. روزنامه های
آن روز را ورق بزنید، حتی یک نشــریه را نمی بینید که از او دفاع کرده باشــد. تنهای
تنها بود و باز از آرمان دموکراســی و آزادی دفاع می کرد و آزادی و دموکراسی را در
پرهیز از خشــونت می دید. نه اینکه فقط دولت خشونت نکند، بلکه همه خشونت
نکنند. و حاصل چه شد؟ همه بر او شوریدند. همه از اعدام ها حمایت کردند. همه
در خیابان فریاد می زدند «اعدام کن اعدام کن». روزی که سفارت آمریکا تسخیر شد،
تنها کســی بود که با آن مخالفت کرد و حتی اعضای کابینه اش هم از این موضع او
حمایت نکردند. صفحات مطبوعات آن روزها را ببینید. شاملو و کانون نویسندگان هم
از اشــغال سفارت دفاع کردند، آن وقت امروز همه مخالف اشغال سفارت شده اند.
دموکراســی از دل گفت وگو بیرون می آید، هیچ وقت کینه و عداوت به دموکراسی و
آزادی منتهی نمی شود. کینه یک کلید نیست که با آن در خانه را باز کنی و وقتی به
داخل خانه رفتی، درون جیب بگذاری و تمام شــود. وقتی با کلید کینه یک در را باز
کردی، دیگر شــاه کلیدت می شــود و می خواهی درهای دیگر را هم با آن باز کنی و
امکان ندارد که دیگر آن را به درون جیب برگردانی. تجربه ما همین است. تکرارش
نکنیم. امروز آیین درویشی در گفت وگو است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا