خرید تور تابستان

تحلیلی بر ماجرای رییسی و آجیل فروش و پس از آن

فراز دیلی نوشت: چه چیز خاطر ایرانیان را رنجانده که یک شهروند برای سلام و علیکی ساده با رئیس‌جمهوری و تعارف کردن یک مشت شکلات به او از همشهریانش عذرخواهی می‌کند. سوال مهمی که این دو فیلم باید برای نظام حکمرانی کشور به همراه داشته باشد این است که آیا این همان جامعه‌ای است که در تبلیغات رسمی به تصویر کشیده می‌شود؟

ابراهیم رئیسی پایان هفته گذشته را در شهر سنندج گذراند. شهری که در جریان ناآرامی‌های دو ماه و نیم اخیر یکی از مراکز اصلی اعتراضات و حتی خشونت‌های شهری بود. یکی از مهمترین بخش‌های این سفر که در رسانه‌ها هم بسیار برجسته شد، حضور خیابانی رئیس جمهوری در بین مردم بود. رسانه‌های حامی دولت با ستایش این رفتار آن را نشانه مردمی بودن دولت و رئیس آن و البته عادی بودن اوضاع دانسته بودند.

در این حضور خیابانی موقعیتی توسط تیم همراه رئیس جمهوری ثبت و منتشر شد که حاشیه‌های زیادی به همراه داشت. در این فیلم ابراهیم رئیسی به یک مغازه می‌رسد که قبل از او یک زن قصد خرید از آنجا را دارد. آن زن با وجود حضور رئیس جمهوری حتی روی خود را هم به سمت وی نمی‌کند و با حرکتی که به نظر می‌رسد از روی قصد است، پشت به مقامات دولتی به سرعت وارد مغازه شده و مشغول خرید می‌شود.

این حرکت بازتاب‌های فراوانی در فضای مجای و میان کاربران مختلف داشت. بسیاری این بی‌توجهی را به جو حاکم بر بسیاری از شهرهای ایران و از جمله سنندج مرتبط می‌دانند. جوی که در آن مردم اصرار دارند تا بین خود و مقامات رسمی فاصله روشن و قابل مشاهده‌ای ایجاد کنند. فاصله‌ای که نشان دهد این دو از یک جنس و دسته نیستند.

در این فیلم اما فرد دیگری هم حضور دارد که واکنشی متفاوت از آن زن خریدار نشان می‌دهد؛ مغازده‌داری که حضور رئیسی را خوشامد گفته و با خوشرویی زیاد به او شکلات تعارف می‌کند. اتفاقا این مردم بر عکس آن زن در شبکه‌های مجازی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. آن هم بابت یک مهمان‌نوازی ساده.

بسیاری هم او را به همکاری و هماهنگی با دولت برای اجرای این صحنه متهم کرده‌اند. اما مساله به همینجا ختم نمی‌شود. اتفاقا اصل ماجرا هنوز در پی است.

تنها کمتر از دو روز بعد از انتشار این فیلم، آن مرد فروشنده ویدئویی کوتاه از خود منتشر کرده و شرح می‌دهد که برنامه‌ریزی در کار نبوده و ناگهان در آن موقعیت قرار گرفته‌است. این فروشنده دست خود را بر روی قرآن می‌گذارد و قسم می‌خورد که به خطای خود پی برده و از مردم، مخصوصا همشهریانش استدعا دارد او را ببخشند!

به طور قطع نه آن زن در فیلم منتشر شده کار خلافی کرده و به این مرد فروشنده. رئیس جمهوری هر که باشد، هم یک شهروند حق دارد تا به او بی‌توجهی کند و هم یک شهروند آزاد است تا به استقبال و مهمان‌نوازی وی برود. درباره حرکت آن فروشنده اتفاقا فارغ از مسایل سیاسی او یک رسم اصیل ایرانی یعنی تکریم از مهمان را به جا آورده که نباید آن را تا این حد آغشته سیاست کرد. در واقع این جای تاسف دارد که ایرانیان به خاطر به جای آوردن یک رسم و اصل مهم اخلاقی و اجتماعی خود، یعنی پذیرایی از مهمان کسی را اینگونه مورد انتقاد قرار دهند. اما نکته این است که چرا جامعه ما به اینجا رسیده و آیا حاکمان کشور متوجه این وضعیت هستند؟  

احتمالا دولت و حامیانش از این موقعیت و ویدئوی عذرخواهی آن فروشنده سنندجی برای پذیرایی از رئیس جمهوری با یک شکلات ساده ناراحت و رنجیده خاطر باشند. اما مساله این است که باید اندیشید چه چیز خاطر ایرانیان را رنجانده که یک شهروند برای سلام و علیکی ساده با رئیس‌جمهوری و تعارف کردن یک مشت شکلات به او از همشهریانش عذرخواهی می‌کند. سوال مهمی که این دو فیلم باید برای نظام حکمرانی کشور به همراه داشته باشد این است که آیا این همان جامعه‌ای است که در تبلیغات رسمی به تصویر کشیده می‌شود؟

این دو فیلم نشان می‌دهد که ما در وضعیت نامطلوبی قرار داریم. وضعیتی که در آن حتی تحویل گرفتن رئیس جمهوری هم می‌تواند برای یک شهروند دردسرساز باشد و آنقدر او را از سمت جامعه تحت فشار قرار دهد که مجبور به عذرخواهی گردد.

به چنین وضعیتی می‌توان از زوایای مختلفی نگریست. می‌شود حتی تا جای زیادی به درستی افرادی که این فروشنده را مورد نقد و فشار قرار داده‌اند که چنین ویدئویی را منتشر کند، نقد و ملامت اخلاقی کرد. اما برای نظام حکمرانی کشور باید مهمتر از هر چیز این مساله باشد که چرا کار جامعه به اینجا کشیده شده و چرا شکاف بین جامعه و حاکمیت با این سرعت در حال تشدید است.

کتمان این وضعیت با روش‌های تبلیغاتی یا فرار از اصل موضوع نه تنها امتیازی برای حاکمیت ایجاد نمی‌کند بلکه ضررها و صدماتی را در ادامه برای او در پی خواهد داشت.

در دو فیلم منتشر شده از فروشنده سنندجی پیام‌های مهم و اساسی وجود دارد که اگر دیده و شنیده شود و حاکمیت بدون قضاوت ارزشی به آن بیاندیشد قطعا می‌تواند منجر به اتفاقات مثبتی در کشور گردد. به شرط آنکه این موقعیت و اتفاقی که رخ داده به رسمیت شناخته شود و نهادهای رسمی سعی نکنند با روش‌های مختلف اصل آن را به مسیر دیگری ببندند.

مساله تائید اخلاقی فشارهایی نیست که به این فروشنده وارد شده و او را مجبور به عذرخواهی کرده. حتی به طور قطع بخشی از این فشارها هم سیاسی و با منشاء گروه‌های معاند است. اما این فشارها همیشه بوده و آنچه باعث شده تا این بار به ثمر بنشیند حتما همراهی بخشی از جامعه با آن است. آن هم نه الزاما در فضای مجازی بلکه در فضای حقیق. مساله این است که جامعه چرا باید اینقدر رنجیده خاطر باشد که دست به چنین اقدامی بزند؟

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. پیش تر اقایان شهروندی را با چشمی کبود جلوی دوربین نشاندند تا بر خلاف میلش صحبتهایی را مطرح کند. این نوع «فشارها» هم باید محکوم شود. اگر گروه معاند فشار میاورد خوب معاند است. صدا و سیما هم معاند است؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا