خرید تور تابستان

نامه ی یک احمدی نژادی به صادق خرازی

عبدالرضا داوری، یکی از فعالان جریان احمدی نژاد نامه ی سرگشاده ی «کمال رستمعلی» یکی از اعضای این جریان را خطاب به «صادق خرازی»، از اعضای حزب ندا در پاسخ به اظهارات اخیر او منتشر کرده است.

به گزارش انصاف نیوز، متن این نامه در پی می آید:

جناب آقای صادق خرازی
سلام بر آن که شایسته ی سلام است!
در جدیدترین اظهار نظرتان تاکید کردید که قصد حذف و نابودی اندیشه ی منحوس احمدی نژادی ها را دارید.
اگر عموی بزرگوار و سایر اعضای خاندان جلیل القدرتان در سپردن مسوولیتی در آن سوی مرزها به شما، در اوج جوانی و در اوج عدم آگاهی از مسائل بین الملل، شتاب نمی کردند، فرصت می داشتید کمی در تاریخ و جریان های فکری سیاسی مطالعه کنید و اندک اطلاعاتی در خصوص این مهم کسب کنید که اندیشه را اساسا نمی شود حذف کرد.
مطالعه و تدبر در تاریخ و علوم اجتماعی و انسانی، در همان زمان جوانی که به خود آمده نیامده مسوولیتی مهم به شما داده شد، به کارتان می آمد و حتما جلوی اظهارات سطحی این روزهای تان را می گرفت.
جالب آن که در زمان جوانی شما، که عموی مکرم و فامیل عزیز، پست بین المللی به جناب تان هدیه می دادند، نهایت محبت و هدیه ای که جوانان هم سن و سالتان از خانواده دریافت می کردند، پول بلیط فیلم تاراج بود. یعنی ته هدیه ای که جوانان هم وطنت می گرفتند فرصت تماشای زینال بندری بود.
تماشاگران تاراج و زینال اما در همان سینماها و در همان مدرسه های شلوغ و پشت کنکور و در بازار کار و دانشگاه و مغازه و زمین کشاورزی شان چیزهایی آموختند که تو در گردش دور دنیایت نیاموختی.
دوستان هم فکرت می گویند همه ی عمر در کار جمع آوری کتاب های خطی بوده ای. من قضاوتی در خصوص صحت یا کذب ادعای هم فکران سیاسی ات ندارم، اما اگر واقعا چند کتاب هم جمع کرده ای، لابد در میان شان تذکره الاولیایی چیزی هست.
جناب خرازی، نگذار آن کتاب ها خاک بخورند، نگذار اگر تذکره عارفان میان شان هست، خاک بخورد. در جوانی که نشد، حالا و در سرازیری عمر، فرصت خوبی هست که پای درس عارفان و جوانمردان و عیاران بنشینی.
آن کتاب ها را گاه ورقی بزن، کمتر به صدا و سیما و این دانشگاه و آن همایش برو، بنشین پای کلام ابوسعید، دل بده به کلام خرقانی، بنوش از پیاله ی بایزید، کمی گوش بده، کمی در سکوت دل بده به فروتنی و مهربانی و فتوت شان.
آن ها برای تو هدیه ها دارند، آن ها به تو خواهند آموخت که در پی حذف نباشی، که اندیشه ی کسی که هم فکرش نیستی را منحوس نخوانی.
آن ها به تو می آموزند که قارون با همه ی شکوهش و با همه ی گنج هایش و با صدها کلید گاو صندوق های سرمایه اش چنان توسط زمین بلعیده شد که گویا اصلا از اول نبوده است.
عارفان و جوان مردان به تو چنان افق و وسعتی هدیه می دهند که هرگز دیگر نه از خون ریختن سخن بگویی و نه حذف اندیشه.
آن گاه خواهی دید، این هدیه، تا چه اندازه ارزشمند تر از هدیه ای است که در جوانی به شما دادند.
و عاقبت برای پرهیزگاران است.
کمال رستمعلی
۲۳ آذر ۹۴

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا