حال نهاد وکالت خوب نیست | محمدهادی جعفرپور
محمدهادی جعفرپور در خبرآنلاین نوشت: در جامعهای که قیمت مرغ و تخم مرغ به نوسان ارز و طلا وابسته است،حتما و لاقید حال دلال جماعت در بهترین حالت ممکن تصور می شود و حالِ و روز سایر حِرَف اعم از منِ وکیل و پزشک،مهندس،کارمند،کارگر روزمزد،معلم ،پرستار و…اصلا تعریفی ندارد!
یادش بهخیر روزگاری در کسوت معلمی که مقارن بود با سالهای ابتدایی حضور در عرصه وکالت ، آنچنان شوق و ذوق وکیل شدن در تار و پودِ وجودم تنیده شده بود که جهان پیرامون این حرفهی دوست داشتنی را سرشار از شوق و ذوق و انگیزه میدیدم لذا از هر فرصتی استفاده میکردم تا برای همدرسان عزیزم توصیفی از اوصاف سرباز عدالت و حرفه وکالت بیان کنم.گویی هر آنچه نیکی و خوبی در جهان هستی پدیدار بود را در این حرفه که بدون ذرهای تعصب آن را ،شریف و مقدس، میدانم، میدیدم.از سر همین ذوق و شوق بود که جوانان عزیز را به حضور در همان جهانی دعوت می کردم که روح و روانم را صیقل داده بود و حالی خوب و خوش برایم ارمغان آورده بود.
اما امروز با نهایت تاسف و شرمساری باید اقرار کنم هیچ نشانی از هر آنچه، آن روزها از اوصاف حرفهی وکالت میدیدم و بیان میکردم دیده نمیشود و از همین روی به شدت شرمسار همقطاران جوانی هستم که به پوشیدن ردای وکالت تشویقشان کردم .از سر همین احساس شرمندگی است که در راهرو های عدلیه و کانون وکلا و…سعی میکنم از چشم به چشم شدن با همدرسان دیروز و همکاران امروز حذر کنم ،تا مبادا احساس شرمساری ام موجبات نومیدی بیش از پیش ایشان را فراهم نیاورده،لحظه ای در ذهن و فکرشان خطور نکند که وقتی حال و روز وکیلی با بیست سال سابقه اینگونه است پس وای به روزگار آتیهی ما جوانان نورستهی این جماعت!گرچه بنا به آنچه همگان میبینیم و شنیده ایم کمتر جماعتی در این روزها حال و روز خوب و خوش دارد جز عدهای دلالمآب که واسطهی معاملهی همهچیز با همهکس هستند از شیرمرغ تا جان آدمی!
پرواضح است درجامعهای که قیمت مرغ و تخم مرغش به نوسان ارز و طلا وابسته است و این دو متاع دست نیافتنی و غیر قابل کنترل به طرفهالعینی بسان عقاب تیز چنگ بر آسمان اقتصاد ایران اوج می گیرند وپرش و جهش آنچنانی دارند حتما و لاقید حال دلال جماعت در بهترین حالت ممکن تصور می شود و لذا بد بودن حال و روز منِ وکیل و آن پزشک محترم و جناب مهندس و سایر عزیزانِ کارمند و معلم وپرستار و کارگرد روزمزد و راننده تاکسی و…را باید امری طبیعی دانسته،خودمان به خودمان دلداری بدهیم که بالاخره درست می شود و با این خیال خام خودمان را سرگرم کنیم بلکه کمتر حرص خورده مبادا دِقمرگ نشویم.
و این حال بد و اوضاع نابسامان محصول تفکراتی است که تنها راه حل مشکلات کشور را در سخنرانی و حرف زدن و اقدامات نسنجیده و بدون مطالعه میبیند ،بدون کمترین دوراندیشی و آینده نگری طرح و لایحه از خودشان بروز می دهند و به خیال خودشان با وضع قانون مشکلات جامعه را حل می کنند! ،نمونه اش بلایی است که همین چند ماه گذشته بر نهاد وکالت آوار کرده اند و این حرفهی تخصصی_خدماتیِ مامور به دفاع از حقوق عامهی ملت را به یک کسب وکار ساده در هیبت فروش خدمات تنزل دادند آن هم به این بهانه که به قول آقای اقتصاددانِ همه فن حریف چون وکلا مُفتکی کار نمی کنند پس مشمول قاعده ی بازار و کسب و کار هستند ،به خیال خامِ اشتغال زایی برای جوانان بر طبل شادی کوبیده و خودشان به خودشان آفرین ها و دست مریزاد گفته!!از کرده ی بی تدبیر خویش با افتخار یاد می کنند!حتی حاضر نیستند به چشمان خویش اعتماد کرده ،نتیجه ی تصمیمات نسنجیده در شیوه ی پذیرش کارآموزان وکالت آن هم با این نمرات درخشان ببینند(نمره ۴و۵ از بیست )این چند سطر را امروز به یاد داشته باشید تا فردا روز نگویید، شما که از اوضاع و احوال حرفه و صنف خویش خبر داشتید چرا حرفی نزدید!
جالب تر آنکه حضرات کماکان دست از هجمهها و تولید انواع و اقسام چالش ها برای این تنها نهادمدنی بر نداشته،در اقدامی متعارض و در تقابل با ادعای حمایت از اشتغال جوانان و کثرت خدمات وکالت در صدد تصویب طرحی هستند تا به عوض وکیل دادگستری ،افرادی تحت عنوان نماینده ی حقوقی از حقوق شرکت های خصوصی در محاکم دادگستری دفاع کنند!آن هم بدون نیاز به احراز صلاحیت علمی این افراد.نکته ی غم انگیز آنجاست که جوان فارغ التحصیلی که با هزار امید پای درس و مشق نشسته و در آزمون وکالت ولو با همان نمره ی ۴و ۵پذیرفته شده است باید معطل پرونده بماند و شخصی که قادر به پذیرش در همان آزمون ساده هم نبوده،به عنوان نماینده ی حقوقی شرکت های خصوصی در محاکم حضور یابد! و محصول چنین تدبیر و تعقلی را می توان در شرایط امروز جامعه ی ایران و معیشت مردم به وضوح دید!.
انتهای پیام
ناله ها کردم؛ ولی اثر نداشت، که نداشت!!!