خرید تور تابستان

پرسش زیدآبادی از ملکیان درباره‌ی آموزش به زبان مادری

احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار، در واکنش به انتشار سخنان استاد مصطفی ملکیان فیلسوف، با موضوع «حق آموزش به زبان مادری» ، پرسشی را با منطق مطرح شده در سخنان ملکیان اما درباره‌ی امکان آموزش به زبان فارسی در فرانسه مطرح کرده است.

به گزارش انصاف نیوز، آقای زیدآبادی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

«یکی از نزدیکان ما برای پذیرش از یک دانشگاه اروپایی اقدام کرده است. دانشگاه مذکور شرط پذیرش او را قبولی در آزمون فراگیرِ رشتۀ زبان انگلیسی دانسته است. فرد آشنای ما در خانواده‌ای فارسی‌زبان به دنیا آمده و کمترین علاقه‌ای هم به یادگیری زبان انگلیسی ندارد. او این مطلب را به اطلاع دانشگاه اروپایی رسانده و شرط آنها را مغایر آزادی و عدالت دانسته است. با این حال، دانشگاه اروپایی از شرط خود کوتاه نمی‌آید و بر فراگیری زبان انگلیسی از طرف او اصرار ‌‌می‌ورزد.

حال خوب است استاد ملکیان بفرمایند آیا شرط دانشگاه اروپایی مغایر آزادی و عدالت است و آنها اخلاقاً موظفند آشنای ما را بدون هرگونه تسلط به زبان انگلیسی در دانشگاهشان بپذیرند و دپارتمانی به او و همزبانانش اختصاص دهند یا اینکه آشنای ما لازم است علاوه بر زبان مادری خود، بر حسب ضرورت زبان دیگری را هم بیاموزد؟»


«حق آموزش به زبان مادری»

کانال تلگرامی مصطفی ملکیان سخنان او با عنوان «زبان مادری» در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب کردستان را منتشر کرده بود که متن آن در پی می‌آید:

حق آموزش و ترویج زبان مادری یکی از مباحث حقوقی و اخلاقی است. به چند دلیل اشاره می کنم که این دلایل مؤید این است که باید حق زبان مادری را به رسمیت بشناسیم و در مقام عمل هم پاس بداریم.

۱. قابل تحدید نبودن آزادی انسان ها

دلیل اول از منظر اخلاقی محل بحث است؛ و آن این است که به لحاظ اخلاقی، آزادی هیچ کسی در هیچ حوزه ای قابل تحدید کردن و محدودسازی نیست مگر اینکه آزادی آن شخص به آزادی دیگری خدشه ای وارد کند.

 تا وقتی به آزادی دیگران  تعرض  نشده  شخص  آزاد است و  فقط وقتی آزاد نیست که از آزادی خود سوء استفاده کند و متعرض آزادی دیگران  شود دیگرانی که درست به اندازه دیگری حق آزادی دارند. این سخن یک دلیل اخلاقی  است و در همه جا شمول دارد و یکی از موارد شمول آن آزادی سخن گفتن و  آموزش دادن به زبان مادری و آزادی ترویج زبان مادری است.

این آزادی هم مانند هر آزادی دیگری هرگز تحدید بردار نیست و نمی‌شود حدی برای آن قائل شد مگر اینکه این آزادی متعرض آزادی نظیر خودش بشود، بر اساس این استدلال ما حق نداریم زبان مادری هیچ قوم و گروه اجتماعی را محدود کنیم مگر اینکه آزادی زبانی این گروه به آزادی زبانی گروه دیگر لطمه وارد کند و طبعا دانسته است و معلوم و مشهود است که این آزادی؛  آزادی زبانی هیچ گروه دیگری را تهدید نمی کند.

۲. اینکه با چه زبانی به دنیا بیاییم در اختیار ما نیست پس نمی تواند مبنای مزیت یا محرومت باشد.

دلیل دوم که باز دلیل اخلاقی و تا حدودی حقوقی است دلیلی است که نه از راه مفهوم آزادی که از راه مفهوم عدالت مورد بحث است، تکیه ما در این بحث بر عدالت است. یکی از خصیصه های هر مفهوم و هر برداشتی از عدالت این است، داشتن یا نداشتن ویژگی که خود من هیچ اراده و اختیار و دخل و تصرف و امکان تغییری در آن نداشته باشم نمی‌شود به واسطه داشتن آن ویژگی یا بواسطه نداشتن آن ویژگی من دارای مزیت بشوم یا داری محرومیتی گردم. با این ویژگی من به دنیا آمده‌ام و این نمی‌تواند مبنای محرومیت یا مزیتی برای من در قیاس من نسبت شما باشد.

 اینکه من پسر یا دختر به دنیا بیاییم در اختیار من نیست و وقتی به اراده خودم نیست هرگز نمی تواند مبنای مزیتی برای من نسبت به دیگران باشد. اگر در جایی مزیتی پیدا کنم محرومیت و مزیتی که مبنایش را به اراده آزاد خودم به وجود آوردم می تواند مبنای مزیت باشد مثل سخت کوشی یا تبنلی. چون فرض بر این این است که این سخت کوشی ارادی است ولی وقتی چیزی در اراده  شخص نباشد نمی تواند مبنای مزیت یا محرومیت باشد.

این نکته که از مفهوم عدالت توزیعی نشات می گیرد؛ به این معنا است: خود صاحب ویژگی وقتی دخالتی در خلق آن ندارد نباید به خاطر آن دارای مزیت و محرومیت شود و  بر این مبنا اینکه با چه زبانی به دنیا بیاییم در اختیار ما نیست پس نمی تواند مبنای مزیت یا محرومت باشد. زبان امر غیر اختیاری است، زبان اقلیت زبانی نمی تواند مبنای محرومیت باشد و بر همین اساس هم آن اقلیت نباید محروم شوند از ترویج و آموزش آن زبان.

 همان طور که در عالم زیستی هر چه تنوع زیستی بیشتر باشد محیط زیست سالم ترخواهد بود و  سلامت به این نیست تعداد گیاهان را بیشتر کنیم بلکه  باید متنوع  شوند. محیطی که در آن هزاران درخت از یک نوع وجود داشته باشد با محیطی که  از آن ۱۰  نوع درخت هزار اصله وجود داشته محیط دوم پرنشاط تر است و نتیجه اینکه سلامت اکوسیستم های زیستی با تنوع افزایش می یابد.

همین سخن در اکوسیستم‌های اجتماعی و فرهنگی  هم صادق است. در جامعه ای که مکتب های مختلف، مشرب های مختلف، مرام های مختلف ادیان مختلف، کیش های مختلف، آیین های مختلف و.. وجود داشته باشد در این مکان به سلامت اجتماعی و فرهنگی می رسیم و جوامعی که فقط با یک مکتب و مسلک و کیش اداره می شوند هرگز به آن سلامت نمی رسند سلامت به تنوع است و همین سخن در باب زبان صحیح است هر چه متنوع تر باشد حیات زبانی آن جامعه با نشاط تر می ماند اگر همه ما به انگلیسی یا فارسی سخن بگوییم دیر یا زود خسارت عظیم آن معلوم می شود و مصلحت اندیشانه است که از تنوع پشتیانی کنیم و این پشتیبانی این است که نگذاریم زبان های مادری دچار  انقراض شود و این امر هم با آموزش امکانپذیر است.

 اقوام و ملل و قوم‌ها زندگی در جامعه‌ای را می‌پسندند که همه نیازهای آنان در آن جامعه پاسخ داده شود و اگر از مرکزگریزی اقوام می‌ترسیم راهش این است کاری کنیم که همه این احساس و استنباط را داشته باشند که همه نیازهای آنان برآورده می‌شود، یکی از مهم‌ترین نیازهای اقوام این است که زبان مادری آنان قدر ببیند و بر صدر بنشیند و اهانت و توهین تحقیری در این باره شاهد نباشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. زید ابادی هم قاطی کرده ها.خب آشنای شما که وطنش فرانسه نیست .حق تدریس به زمان مادری در سرزمین و وطن خویش نه در اون ور دنیا.

    4
    1
  2. با سلام
    سوال آقای زیدآبادی یاید اینگونه می بود
    گروهی از جایی دیگر آمده‌اند تهران، آنجا با پول مردم تهران و در خاک مردم تهران دانشگاهی به زبان انگلیسی احداث کرده‌اند و مردم تهران را مجبور می کنند که اگر علم می خواهید باید زبان انگلیسی را یاد بگیرید
    حال سوال این است که این خواسته چقدر با عدالت منطبق هست

  3. سلام‌آقای‌زید‌آبادی‌احیانا‌اگر‌
    شما‌درمثلا‌نمیگویم‌درتبریز‌و
    مراغه‌میگویم‌درسقز‌ومهاباد
    به‌دنیا‌میآمدی‌وهمینگونه‌اهل
    پرسش‌گری‌بودیدهمین‌نظر
    کنونی‌را‌داشتید‌فرانسه‌که‌درجنگ
    جهانی‌دوم‌از‌دست‌اشغالگری
    هیتلر‌در‌رنج‌بود‌ودم‌ازآزادی
    ومبارزه‌میزد‌درالجزایر‌مسلمانان
    را‌سلاخی‌میکرد‌‌عدالت‌که‌سیاه
    وسفید‌داشته‌باشدمانند‌عدالت
    یانکی‌هاست

    4
    1
  4. جناب دکتر زیدآبادی با وجود اشراف و نکته‌بینی‌ها و سلامت نفس و اندیشه، در این مورد خاص انگار مغلطه می‌کند! دچار نوعی منطق سمبلیک شده و وضعیتی را مثال زده که با وضعیتی که بحث محروم کردن از حق آموزش به زبان مادری، تفاوت دارد: دانشگاه فرضی انگلستان را اصلاً نمی‌توان با کشوری با چندین قوم و ملیت با زبان‌های گوناگون مقایسه کرد. اگر آن دانشگاه از اول اعلام کرده بود که دانشگاهی چند زبانه است آن‌وقت مثال جناب زیدآبادی وارد بود. بنابراین جناب زیدآبادی نخست باید اثبات کند در کشور ما زبان فارسی تنها زبان کشور است آن‌گاه چنین مقایسه‌ای بکند!

    2
    1
  5. جناب زیدآبادی، «آشنای» شما در آن کشور مهمان است و با آگاهی از قواعد آن دانشگاه، تحصیل در آن را انتخاب کرده است و بنابراین نمیتواند چیزی غیر از قواعد موجود انتظار داشته باشد، اگرچه حتماً میتواند برای کسب بیشترین حقوق در تلاش نماید

    شما که ماشاالله از علم منطق و استدلال بهره مند هستید چگونه مسائل زبانی برخاسته از ادامه تحصیل در یک کشور بیگانه را، به کسانی تعمیم میدهید که بدون اینکه خودشان انتخاب کرده باشند، از مادری متولد شده اند که زبانش غیر از زبان رسمی کشورشان است!؟

  6. بنظر من نه تنها باید آشنای این آقای از ما بهتر را باید در دانشگاه بپذیرند بلکه باید آموزش زبان فارسی را در فرانسه اجباری کنند و در مرحله بعد آموزش به زبان مادری فرانسه را هم برای پاس زبان فارسی ممنوع کنند. تا خدا راضی باشد که رضای خدا در رضای پارس زبانان است، و خلق خدا هم به درک.

    5
    4
  7. جناب زید آبادی شعری هست از قدیم که میگه این کجا و آن کجا… حتما خوانده و شنیده ای؟

  8. واقعا که گل گفتی. به نظر من محدودیت سازی و عدم امکان آموزش زبانهای مادری در مدارس نه تنها کشیشی بسوی زبان مشترک و رسمی در افراد ایجاد نمی کند بلکه به ایجاد تنفر هم خواهد انجامید.نابودی هر زبانی در واقع نابودی بخشی از تمدن و فرهنگ بشریست و به قول استاد لطمه به تنوع است و پویایی زبانی و فرهنگی جامعه را ضعیف یا نابود می کند. از سوی دیگر ما باید عملا بسوی عدالت اجتماعی گام برداریم و این برابریست که تضمین اتحاد و برادری واقعی است. انسان واقعی چیزی را که برای خود می پسندد برای دیگران هم می پسندد و برعکس.

    6
    1
  9. آقای پروفسور بفرمایند اگر در آذرباییجان تدریس با زبان آذری اجباری شد بچه های بلوچی که در این استان هستند حتما باید این زبان را یاد بگیرند و بر عکس بچه های ترک که در بلوچستان هستند بهمراه دانش آموزان بلوچ باید بلوچی یاد بگیرند و در دیگر استانها هم همینطور تسری خواهد یافت و تدریس آَ ش شله قلم کار در خواهد امد پس باید چکار کنند

    2
    3
  10. آموزش بزبان مادری حق همه انسانها ست و محدود و ممنوع کردن به هر بهانه ای قابل قبول نیست.
    اسفناک است در ایران شوونیستها ی به ظاهر تحصیل کرده و روشنفکر بیشترین مخالفت‌ها را با آموزش بزبان مادری دارند اما اینها نیز با هدر دادن وقت و البته انسجام ملی این شوونیستها تسلیم خواهند شد

    5
    4
  11. تادیروز آموزش زبان مامانی بود،حالا پررو شدن آموزش به زبان مامانی میخوان!!!که باعث عقب ماندگی،تجزیه وتباهی آینده ی همان مردم مناطق ایران خواهد شد،در اروپا براساس یک قانون نانوشته دارند پس از رفتن بسمت زبانهای ملی به زبان منطقه ای که همان انگلیسیست میروند ولی به مامی آموزند که زبانهای محلی مهم اند!!!چرا؟!!!هدف آزادی این مردمان نیست،ابتدا ارتباط زبان محلی را بازبان ریشه ای هرمنطقه دراینجا فارسی قطع میکنندپس از مدتی چون زبان محلی ظرفیت دانشی ندارد ناگزیر بسمت زبان انگلیسی وروسی وفرانسوی میروند،نمونه اردو درپاکستان،سانسگریت پس ازحذف پارسی درهند که عنگلیسی جای آنراگرفت،روسی هم جای فارسی را درآسیای میانه وقفقاز گرفت،اینها بازیهای استعمار است

    3
    6
  12. درباره درختان گونه های مختلف درصدد این نیستند که برتری خواهانه اقدام کنند، و ظاهرا فقط در تلاش برای رسیدن به منابع بیشتر ( نور، آب و غذا) هستند؛ ولی گروه ها و جوامع انسانی تمایل زیادی به برتری جویی و اثبات رجحان خویش دارند و این منجر به تضعیف می شود، و جالبتر اینکه در ظاهر جوامعی که همگونی فرهنگی بیشتری دارند موفق تر جلوه میکنند.

  13. جناب روزنامه نگار،آموزش به زبان‌مادری در کنار زبان رسمی کشور هست.آموزش به زبان مادری یعنی من همانند تو در این کشور بتوانم ادبیات کرد و ترک و…را خودم بخوانم ،تحلیل کنم.بتوانم شعر کردی یا ترکی بخوانم و…اگر در این کشور مغول بر سرکار بود و زبان مغولی رایج بودشما حق آموزش به زبان فارسی را مردود می دانستید؟همه زبان های اقوام این کشور همانند فارسی غنی هستند لکن به مرور زمان بخاطر همین سیاست ها ناشناخته شدند.درمورد سوال هم غلط هست شما وارد یک کشور دیگر شدید مسلما باید زبان رسمی آن کشور را بپذیرید همانند کشور خودمان که همه اقوام باید زبان رسمی کشور را بپذیرند و این ها باهم مغایر نیستند مگر اینکه بخواهید توجیه کنید که الحمدالله استاد هستید.

    3
    1
  14. آقای زیدآبادی ایشان می‌خواهند در خانه خودشان به زبان خودشان تعلیم ببینند به در خانه کسی نرفته اند که برایشان شرط تعیین میکنید از این استدلال شما تعجب میکنم

    5
    1
  15. خوش به حالتون که این قدر می‌تونید الكى خوش باشید
    فرانسه داره میلیارد ها دلار سلاح به عربستان می فروشه که بریزن رو سر مرد و زن و بچه اون وقت شما چقدر خوش خیال از حقوق و آزادی و اینها صحبت می‌کنید

    1
    3
  16. اگر قرار باشد در هر منطقه مرزی مخصوصا زبان هر قومی تدریس شود 1.باعث میشود آن دانش آموزان که فردا و پس فردا جهت تحصیلات عالیه به تهران یا استانهای بزرگ مسافرت میکنند در ساده ترین ارتباطگیریها دچار مشکل بشوند چه برسد ادامه تحصیل 2.ثانیا گناه خانواده و فرزندان کسانی که علل گوناگون از تهران یا شهرهای بزرگ جهت خدمت رسانی در شهرهای مرزی و کوچک کار میکنند… چیست که باید در مدارس مجبور شوند زبان یک قوم دیگر را بخوانند

    1
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا