خرید تور تابستان

اثر دینی یا لس آنجلسی؟ | عبدالجواد موسوی

عبدالجواد موسوی در هم میهن نوشت: در اوایل دهه 70، مرتضی آوینی کتابی چاپ کرد با نام (آینه جادو). کتاب خیلی زود به اثری قابل‌تأمل و موردبحث تبدیل شد؛ به‌دلیل فقدان مباحث تئوریک و نظری در حوزه هنر. امید روحانی همان روزها گفت‌وگوی مفصلی در مجله فیلم ترتیب داد با آوینی درباره مباحث همان کتاب. چند‌صباحی پس از چاپ کتاب که تازه داشت پخش می‌شد، مرتضی آوینی در تفحص شهدا در منطقه فکه به شهادت رسید. شهادت مرتضی آوینی که بعد از آن واقعه آقا مرتضی و سید شهیدان اهل‌قلم لقب گرفت، اگرچه باعث شد کتاب به چاپ‌های متعدد برسد اما متأسفانه این ایراد را هم داشت که بلافاصله مردی صاحب‌فکر و قلم را به شمایل و پوستر تبدیل کند. کافی است در این سرزمین آدم‌ها به نماد و سمبل تبدیل شوند تا دیگر کسی با ایشان مواجهه منتقدانه و متفکرانه نداشته باشد یا اگر هم داشته باشد، هر حرف و سخنی درباره ایشان به انحراف کشیده شود. بگذریم. غرض از یادکرد آن شهید بزرگوار، مبحثی بود که او در کتاب آینه جادو طرح کرده است. ازجمله مباحثی که در آن کتاب بسیار زود درگرفت و به جامعه مطبوعاتی و فرهنگی راه پیدا کرد، بحث ظرف و مظروف بود. بحثی که از فرط تکرار اگرچه امروز بدیهی و نخ‌نما به‌نظر می‌رسد، اما ظاهراً دوران آن به‌سر نیامده و اتفاقاتی که این روزها دارد دوروبر ما رخ می‌دهد، نشان می‌دهد این موضوع هنوز هم خوب فهم نشده است.
مختصر و مفید سخن آقای آوینی در بحث ظرف و مظروف این بود که نمی‌توان به‌راحتی دم از رسانه و سینمای دینی زد. فکر نکنید همین‌که در این ظروف، محتوای به‌اصطلاح دینی ریختید کار تمام است. تولید محتوای دینی و ارائه آن از رسانه به همین سادگی‌ها هم نیست و خلاصه آنکه هر مظروفی را نمی‌توان داخل هر ظرفی ریخت. شناخت ظرف و مظروف اگر عمیق و دقیق انجام نپذیرد، به تولید آثاری سطحی و مبتذل ختم می‌شود که درنهایت مصداق سخن سعدی واقع خواهد شد که به قاری بدصدا گفت:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی
تازه به‌نظرم آقای آوینی خدا بیامرز اگر تولیدات رسانه‌ای امروز را می‌دید، از اساس چیز دیگری می‌نوشت و قطعاً با ادبیات تندتری در این‌باره حرف می‌زد. باز هم بگذریم.
این روزها دو کلیپ یا نماهنگ در تلویزیون بسیار محل بحث واقع شده است. اغلب هم از حیث سیاسی به آنها نگاه شده که ایرادی هم ندارد، چراکه از ظاهر و باطن ماجرا بوی سیاسی کاملاً به مشام می‌رسد و گمان نکنم حتی سازندگان و مروجان آن کلیپ‌ها چنین چیزی را منکر شوند. اما چیزی که به‌نظرم می‌توان بر سر آن چندوچون کرد، همان بحث ظرف و مظروف است. این را از این بابت می‌گویم که دست‌اندرکاران این روزهای صداوسیما به‌شدت دعوی آوینی‌گرایی و آوینی‌مداری دارند؛ وگرنه اگر این سازمان توسط عده‌ای دیگر اداره می‌شد، شاید طرح این بحث چندان ضروری نمی‌نمود.
در یکی از این کلیپ‌ها که برای امام حسین علیه‌السلام تدارک دیده‌شده، دو مداح حضور دارند. دو مداح که در بین مخاطبان‌شان ایستاده‌اند و ترانه‌ای را اجرا می‌کنند. ابتدای کلیپ هم صدای یکی از مداحان به گوش می‌رسد که می‌گوید: دست دست دست. اگر این کلمات را صرفاً بشنوید و تصاویر را نبینید، ممکن است حدس بزنید الآن قرار است ترانه‌ای لس‌آنجلسی بشنوید. حدس‌تان خیلی هم بیراه نیست. بقیه ترانه هم به‌جز ترجیع آن و دو، سه کلمه، یادآور همان ترانه‌های لس‌آنجلسی است. یعنی هیچ فرقی با آنها ندارد. کل ترانه اظهار عشق و دوستی به یک شخص است. شخصی که دوست‌داشتنی است. چرا دوست‌داشتنی است یا اینکه چه فضائلی دارد، ظاهراً به ما مربوط نیست. واقعاً می‌شود این اثر و آثاری از این دست را دینی یا حتی معنوی خواند؟ به چه اعتباری؟ نه آهنگ، نه ترانه و نه صدای خوانندگان هیچ تفاوتی با ترانه‌های لس‌آنجلسی ندارند. اینجا همان بحث ظرف و مظروف به یادمان می‌آید. تنها تفاوت در پوشش بچه‌هایی است که دوروبر خواننده‌ها را گرفته‌اند که احتمالاً آن‌هم به معذوریت و محدودیت‌های روزگار ما و قوانین سازمان برمی‌گردد، وگرنه می‌شد آن را هم به شکل دیگری تدارک دید. البته قیافه مداحان که قیافه استاندارد حرفه مداحی است. یعنی تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان این اثر فکر کرده‌اند همین‌که به ترانه‌شان یک امام حسین اضافه کنند و این دو بزرگوار آن وسط با آن تیپ، قیافه و پیراهنِ روی شلوار بایستند و آن را اجرا کنند، در ماهیت رسانه تصرف کرده‌اند و توانسته‌اند یک اثر ممتاز دینی خلق کنند.
جالب اینکه در کنار این اثر غیرایدئولوژیک، اثر سر تا پا ایدئولوژیک سلام فرمانده «2» ساخته شده. متأسفانه نقد این سرود یا ترانه به دلایلی برای نگارنده میسر نیست. دوستانی که در زمره شاعران انقلابی محسوب می‌شوند، نقدهایی درباره سلام فرمانده «1» نوشته‌اند و هنوز از تبعات آن خلاصی نیافته‌اند؛ به همین دلیل ترجیح می‌دهم دراین‌باره چیزی نگویم اما دراین‌باره نیز همان بحث بدیهی ظرف و مظروف را کماکان می‌توان طرح کرد. فتامل.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا