آموزههای اخلاقی شعر سایه
آیتالله دکترسیدمصطفیمحقق داماد در مراسم اهدای بیستوسومین جایزه تاریخی و ادبی محمود افشار به هوشنگ ابتهاج سخنانی ایراد کرد که متن کامل آن به نقل از روزنامه ی اطلاعات در پی می آید:
نقش ما گوننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من وتوست
سایه زآتشکده ماست فروغ مه ومهر
وه ازاین آتش روشن که به جام من وتست
امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به سایه در میان شخصیتهای فرهنگی و هنری برجستة عصر ما جایگاهی رفیع دارد. او علاوه بر شاعری که آن نیز خود به دو شاخة قوالب کهن بویژه غزل و قالبهای آزاد و نو قابل تقسیم است، در ترانهسرایی، ترجمه، تصحیح متون و مدیریت هنری هم فعالیتهایی قابل تقدیر داشته است. دربارة ساخت و صورت شعر سایه و تسلطِ او بر آیین سخنوری سخنها گفتهاند و خواهند گفت. اما آنچه در این مجال اندک قصد اشاره به آن را دارم جایگاه، عرفان، اخلاق و انسانیت در اندیشههای سایه است.
در زبان و موسیقی شعر شاید بتوان گفت سایه بیشتر به حافظ نظر داشته است اما در معنی و مضمون، او بهخوبی از سرچشمههای فیاض معنویت که در دل سخنان حکیمان و عارفان مسلمان نهفته است سود میبرد. کلام او گاه از این دید به کلام عارفانی چون مولوی شباهت پیدا میکند. چنانکه در بیت زیر افزون بر ارزش اخلاقیِ مناعت طبع و چشم فروبستن از نعیم دنیا، نکتة عرفانی رها کردن هر دو جهان برای وصال دوست را میبینیم:
مال دنیا مال دنیا ای کریم
با تو در دنیا و عقبا ننگریم
یا در این ابیات سایه بر برابری و برادری پای میفشارد و سخنش یادآور لحن حکیمانة شیخ اجل سعدی است:
ای برادر، عزیز چون تو بسیست
در جهان هر کسی عزیز کسیست
به حساب من و تو هم برسند
که به دیوان ماحسابرسیست
دو بیت زیر از غزل «همیشه در میان» جز با نگاه توحیدی عرضه شده در عرفان اسلامی قابل تبیین و تفسیر نیست:
نامدگان و رفتگان، از دو کرانة زمان
سوی تو میدوند، هان ای تو همیشه در میان
در چمن تو میچرد آهوی دشت آسمان
گرد سرِ تو میپرد بازِسپید کهکشان
از میان گوهرهای درخشان آموزههای اخلاقی که شاعران و نویسندگان در طول قرون از آنها بهره بردهاند شاید بتوان وفاداری را واسطهالعقد رشتة سخن سایه دانست. این تعهد و وفاداری هم جنبة فردی و شخصی دارد و هم جنبة اجتماعی. از همینرو هم در شعرهای عاشقانه ازجمله بیت زیر که شاعر آن را برای همسر خود سروده است آن را میبینیم:
به پایداری آن عشق سربلند قسم
که سایة تو به سر میبرد وفای تو را
و هم در شعرهای اجتماعی آنگاه که اینچنین پند میدهد:
یارا حقوق صحبت یاران نگاه دار
با همرهان وفا کن و پیمان نگاه دار
همین تعهد است که شاعر را به راه جانبازی مایل میکند:
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامَردم اگر زین راه خونآلود برگردم
و بهراستی شاید قویترین راه اثبات وفاداری جانبازی باشد:
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
همان راهی که شهیدان آن را برگزیدهاند و شأن والای آنان بدینگونه در شعر سایه (همراهِ گفتگویی که با شعر شاعر مورد علاقة خود، حافظ، برقرار میکند) بازتاب یافته است:
این لالهها که در سر کوی تو کِشتهاند
از اشک چشم و خون دل ما سرشتهاند
بنگر که سرگذشت شهیدان عشق را
بر برگ گل به خون شقایق نوشتهاند
در این مقام نقل شعری کمتر دیده شده از سایه (چون در دیوان ایشان نیست و در ضمن خاطراتشان آمده است) در ستایش سالار شهیدان، حضرت امام حسین(ع)، بجاست:
یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هر کجا باغ گلِ سرخی هست
آب ازین چشمة خون مینوشد
کربلاییست دلم
انتهای پیام
سلام ،
آرزو میکنم، سایهِ سایه ، بر سرِ ادبیات-پایمردی-انسانیت- عشق و درستیِ این مرز و بوم مستدام باشد !ظلمی از این بدتر در قاموس طبیعت نیست که عمر انگلی چون من و سروِ تناوری چون سایه در یک حدود باشد ! گرچه، یکروز از عمر او وزنی به اندازه هشتاد سال، چون من و کسانِ دیگری که (من) (من) میکنند،میباشد! کلام سایه سرشار از عشق است.مملو از انسان و درد اوست! عشق او انسانی و مالامال از فرزانگی است! حشمت این عشق از فرزانگی است / عشق بی فرزانگی دیوانگی است/ خدایا ! سایه را ، حالا حالاها برایمان حفظ کن ! آمین!
ابوالقاسم عزيز ،
اولاً : درود بر شما و تشخيص درستتان، منهم عاشق سايه و اشعار نابش هستم، خداوند دعاى شما را اجابت كند.
ثانياً: بنده افتخار شاگردى جناب محقق داماد را در دانشگاه تهران داشته ام ، ايشان يكى از اساتيد مسلم حقوق خصوصى و حقوق خانواده در ايرانند،من علاوه بر ابتهاج عزيز براى ايشان هم عمر طولانى و با عزت مسئلت دارم.
ثالثاً: از اظهار لطفى كه قبلاً به بنده داشتيد سپاسگزارم.