«بعید نیست اطلاعات دولت را به رقبای روحانی بدهند!»
مریم علیزاده منصوری و سیدعلیرضا کریمی در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی آفتاب یزد با عبدالله رمضان زاده نوشتند: «افتخار میکنم در دوران سخنگویی ام به عنوان سخنگوی دولت یک کلمه دروغ به مردم نگفته ام».
این گزاره را عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات، زمانی که با او پیرامون عملکرد تیم اطلاعرسانی دولت یازدهم به گفتگو نشستیم، بر زبان خود ساری و جاری ساخت. دکتر رمضان زاده را میتوان در زمره منتقدان جدی تیم اطلاعرسانی دولت یازدهم دانست با وجود آنکه به وضوح به حمایت از حسن روحانی میپردازد و بر این باور است که باید بدون هیچ قید و شرطی از رئیس دولت یازدهم در اردیبهشت 96حمایت کرد.دکتر رمضان زاده این روزها هم همچنان به اطلاعرسانی میپردازد، اما از آنجا که همچون سایر اصلاحطلبان فاقد تریبونی رسمی و ملی برای بیان نقطه نظراتش است، از شبکه اجتماعی اینستاگرام بهره میبرد. نکته جالب توجه آن جایی است که سخنگوی دولت اصلاحات بر آن است تا با دنبال کنندگان صفحه شخصی اش، ارتباطی دیالوگ گونه برقرار کند از همین روی به اکثر قریب به اتفاق کامنتها و نظرات مردم در ذیل پستهایش پاسخ میدهد.در یک صبح پاییزی به دفتر او واقع در خیابان آفریقا رفتیم و او صمیمانه در گفتگویی یک ساعته با ما پیرامون مسائل روز کشور سخن گفت. البته دکتر رمضانزاده ترجیح داد در مورد جابهجاییهای اخیر در کابینه سکوت پیشه کند. متن ذیل مشروح گفتگوی عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات است که در ادامه میخوانید:
** از خبر حذف احمدینژاد از کارزار انتخابات 96 خوشحال شدید؟
من در چند مصاحبه خود، آقای احمدینژاد را تشویق کردم که بیاید و از همین روی خوشحال میشدم که بیاید و پاسخگوی مجموع عملکرد خود و همفکرانش باشد. فکر میکردم فرصت بسیار مناسبی است برای بازخوانی یک پرونده سیاه در تاریخ کشور. اما حالا از اینکه نیامده ناراحت نیستم و فکر میکنم به مصلحت خود او تمام شد.
** موضوعی که در اینجا مطرح میشود این است که در شرایطی که احمدینژاد نمیتواند در انتخابات حضور یابد، اصولگرایان از این موضوع سود میبرند یا آنکه متضرر میشوند؟
من این پیش فرض شما را نمیپذیرم، چرا که بر این باورم احمدینژاد شجاعت شرکت در انتخابات را نداشت و فقط نمایش شرکت در انتخابات را بازی میکرد برای اینکه پایگاه خودش را گسترش دهد یا امتیازاتی بگیرد. چون خودش بیش از دیگران به عملکرد خود و تیمش و همینطور ضربهای که با هم به کشور به خصوص اقتصاد ملی وارد ساختند، واقف است. بنابراین احمدینژاد جرات ورود به انتخابات را نداشت اما در مورد اصولگرایان باید بگویم که من نمیدانم جریان اصولگرایی به چه معناست.
اصولگرایی آن چیزی است که احمد توکلی میگوید یا آن تعریفی است که آقای مصباح از آن ارائه میدهد یا حرفهای مرتضی تمدن است یا سخنان محمدرضا باهنر. اصولگرایی حرف دیروز آقای علم الهدی در مورد قمه زنی است یا سخن پریروز او. چون خاستگاه فکری خاصی در میان اصولگرایان وجود ندارد، من نمیدانم اصولگرا یعنی چه کسی؟ جمعی بودند زمانی در راس قدرت قرار داشتند و با اتکا به قدرت دست به یکسری اقداماتی میزدند، اما امروز در قدرت نیستند و برای ماندن در قدرت دست و پا میزنند. من شاخصه ای به عنوان اصولگرایی نمییابم که بگویم مبنای اصولگرایی چیست آقای حسینیان جبهه پایداری است؟ آقای سعید جلیلی است؟یا آقای احمدینژاد، آقای قالیباف یا آقای محسن رضایی است؟کدام یک از اینهاست؟ من تحلیلی از وضعیت اصولگرایان امروز ندارم و مفهومی به نام اصولگرایی برایم قابل تحلیل نیست.
** چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ اگر منظورتان این است که این جریان سیاسی دارای تعاریف مختلف است که بعضا ما شاهد بوده ایم که این موضوع در جریان اصلاحطلبی نیز صادق است و تعاریف نسبت به این جریان متفاوت است. میتوان گفت که در میان اصولگرایان هم چنین است. طیف خاص دارند، طیف معتدل دارند…
شما وجه مشترک اصولگرایان را برای من نام ببرید تا من بتوانم شرایط را تحلیل کنم. وجه مشترک اصولگرایان دقیقا چیست؟اصلا یک نفر از میان خودشان بیاید و بگوید که وجه مشترکشان چیست؟ ما اصلاحطلبان تکلیفمان روشن است. درست است که مواضع متفاوتی داریم ولی شاخصه مان معلوم است. بازگشت به قانون اساسی، اجرای بدون تنازل قانون اساسی، تنش زدایی در سیاست خارجی و روابط خوب با دنیا و گسترش اقتصاد ملی از طریق مکانیزمهای عقلانی و مدرن. اینها همگی مشخص است. ممکن است در مورد اشخاص با یکدیگر اختلافنظر داشته باشیم، اما اصولگرایان بیایند و نظرشان در مورد اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی را به ما توضیح دهند. بنای ما گسترش آزادیهای مدنی است، آنها چه؟ بنای ما اجرای کامل قانون اساسی است. آنها چه؟ اگر این موارد را مشخص کنند تکلیفشان معلوم میشود. من به همین دلیل که خودشان هم نمیدانند مواضعشان در مورد مسائل اساسی و کلیدی فکری و اجرایی کشور چیست نمیتوانم بگویم که اصولگرایان چه کسانی هستند. در این جریان اشخاص ملاک قرار میگیرند یا این فکر است که در این جریان حرف اول را میزند؟ میتوانیم بگوییم افرادی که خود را اصولگرا میدانند، وجود دارند. اما شاخصه فکری و نحله فکری به نام اصولگرایی را من نمیشناسم.
** یعنی باید منظورشان را از اصولگرایی مشخص کنند.
دقیقا. به هر حال باید تکلیف مشخص شود که آقای مهدوی کنی که سالها در زندانهای نظام گذشته بود، اصولگرا نام داشت یا کسی که مبارزه امام خمینی را تخطئه میکرد، کدام اصولگرایی بود. یا اینکه مثلا امام جمعه در اردبیل نظرش به اصولگرایان نزدیک تر است یا امام جمعه مشهد؟ ما پاسخ این سوالات را نمیدانیم ما نمیدانیم ملاک اصولگرایی از نظر آنها چیست. اگر تکلیف این موضوع را با خودشان روشن کنند بعد میتوانند بیایند در چارچوب رقابتهای سیاسی با اصلاحطلبان به رقابت بپردازند.
** پیش بینی تان از آینده سیاسی احمدینژاد چیست؟ فکر میکنید برای انتخابات 96 بهطور کامل از صحنه خارج میشود یا اینکه گزینهای را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی میکند و به طرفداری از او میپردازد یا نقشه برای انتخابات شوراها در سر دارد.
هر چی بگویید از احمدینژاد برمی آید. احمدینژاد رفتار قابل پیش بینی ندارد. او بسته به اینکه موازنه قدرت را چگونه ببیند چرخشهای سیاسی انجام میدهد و پیامهای مختلفی را هم به جامعه و هم برای نخبگان سیاسی میفرستد. ما دوستانی داریم که از آنها شنیده ایم آقای احمدینژاد از یکی از سران اصلاحات به شدت تعریف کرده است. پیامهایی که احمدینژاد برای افراد مختلف میفرستد متفاوت است. احمدینژاد فرد قابل پیش بینی نیست.
** یعنی بیشتر به سمت جلب توجه کردن میرود….
این توصیف شماست. توصیف من نیست. آقای احمدینژاد به نظر من قابل پیش بینی نیست و کسی است که در حال حذف شدن از صحنه سیاست است و خیلی نباید به او فکر کرد.
** فکر میکنید اگر احمدینژاد گزینه ای را به عنوان کاندیدا معرفی کند اصولگرایان از این گزینه استفاده میکنند؟
یک بار آقای احمدینژاد این کار را امتحان کرد و مشخص شد که تعداد رای اش چقدر است.
** حالا که احمدینژاد از انتخابات حذف شده است نوع حمایت اصلاحطلبان از روحانی چه تغییری کرده است؟ این حمایت جدی تر شده یا ضعیف تر و توام با برخی شرط و شروط؟
موضع اصلاحطلبان با آقای روحانی از آغاز کاملا روشن و شفاف بود. آقای روحانی هیچ گاه ادعای اصلاحطلبی نکرد. ما در برخی از مواضع به آقای روحانی نزدیک هستیم، چرا که آقای روحانی حرف ما را میزند، بنابراین در آن مواضع از آقای روحانی حمایت کردهایم. در میان کاندیداهای دور گذشته انتخابات، نزدیکترین افکار و نزدیک ترین روشها و برنامهها به اصلاحطلبان را آقای روحانی داشت بدین سان ما از ایشان حمایت کردیم آقای روحانی از آن برنامهها عدول نکرده است و دلیلی برای عدول ما از مواضعمان وجود ندارد. ما انتقاداتی به شیوه عملکرد دستگاههای اجرایی کشور، رفتار استانداران و رفتار فرمانداران داریم منتها در مجموع ما آقای روحانی را در چارچوب مسیری که اعلام کرده بود، میبینیم. وقتی در همان مسیر است و در حال پیش روی در آن است دلیلی ندارد از او حمایت نکنیم.این حمایت از آقای روحانی وجود دارد در عین حال که انتقادات جدی هم به برخی وزرا، استانداران و بسیاری از فرمانداران آقای روحانی وجود دارد.
** اگر روحانی درصدد برطرف کردن این انتقادات برنیاید و به یکی از وعدههای اصلی اش در سیاست داخلی جامه عمل نپوشاند باز هم اصلاحطلبان از او حمایت خواهند کرد؟
آنچه میتوانم در این باره بگویم این است که آقای روحانی در مسیر اجرای وعدههایش قرار دارد و کارهای عمده ای هم در کشور کرده است. مخصوصا در حوزه ای که به او انتقاداتی وارد میشود، یعنی حوزه اقتصاد. روحانی در این زمینه کارهای معجزهآسایی صورت داده است. اگر برنامههای اقتصادی آقای دکتر روحانی اکنون در کشور پیاده نمیشد، وضعیتمان از ونزوئلا بدتر
بود. نرخ تورمی که زمانی ماهیانه افزایش مییافت امروز به زیر 10درصد رسیده است.
درست است که مردم هنوز در فشار قرار دارند و این فشار باید به طریقی برطرف شود. منتها باید در نظر گرفت که فشار اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت آنقدر سنگین بود که عربستان ناچار به تسلیم در اوپک شد. عربستانی که استراتژیاش را نابودی ما در اوپک قرار داده بود، در مقابل فشار اقتصادی که به خودش وارد شده بود، ناچار به تسلیم شدن و کوتاه آمدن شد، لذا مسیری که ما میرویم، مسیر خوبی است.
در همان عربستان حقوق کارمندان 20 تا 25درصد کاهش یافته است. فشار اقتصادی تا این حد بالا رفته است. در کشور ما چنین نبوده است. آقای روحانی مطابق نرخ تورم افزایش حقوق کارمندان و کارگران را داشته است. شاید هم بیشتر از میزان تورم. یعنی قدرت خرید مردم را حفظ کرده است.
درست است که فشار اقتصادی وجود دارد و ما هنوز به رشد اقتصادی مطلوب دست نیافته ایم ولی اتفاقات بسیار خوبی در اقتصاد ما افتاده است همین که جلو رشد اقتصادی منفی گرفته شده است و جلو آن سیل ویرانگری که اقتصاد کشور را که درحال نابود شدن بود، گرفتند، یعنی کارهای اساسی روی داده است و ما به آنها احترام میگذاریم. اینکه آبروی ایران در سطح
بینالمللی خریداری شده است و کشورهای بزرگ دنیا قصد ملاقات با رئیس جمهور ایران را دارند، برای مردم ما مهم است، بنابراین آقای روحانی در پیگیریهای وعدههایی که به مردم داده است خوب پیش میرود. اگرچه حرکتش کند است که البته این کندی هم با این قیمت نفت قابل درک است. قیمت نفت، وضع درآمدی و فروریزی ساختارهای اقتصادی که در دوران 8 ساله آقای احمدینژاد اتفاق افتاد و فشارهای بیرونی با در نظر گرفتن همه اینها در کنار هم، به نظر میرسد که مجموعه ساختار نظام خوب عمل میکند. علیرغم همه کاستیهایی که وجود دارد.
** آقای دکتر! اگر در آستانه انتخابات 96 باشیم و شما بخواهید به عنوان یک سخنران در یک مراسمِ مردمی، نطق کنید تا مخاطبان مجاب شوند که مجددا به آقای روحانی رای دهند چه میگویید؟
می گویم یک سیلی در حال آمدن بود تا تمام کشور را ببرد آقای روحانی سد در مقابل این سیل شده است. این ویرانیهایی که این سیل به وجود آورده پشت سد جمع شده است و پاک کردن آنها زمانبر است و این برنامه ای که برای جلوگیری از وقوع سیل ریخته شده، برنامه درستی است. اگر آقای روحانی در مقابل این سیل نمیایستاد وضعیت ما از ونزوئلا بدتر بود. آقای روحانی جلو این اتفاقات را گرفته است و این امر ارزشمندی است. برای بازسازی اقتصاد ویران شده کشور نیازمند زمان هستیم و باید این زمان را به آقای روحانی بدهیم و گزینهای بهتر از آقای روحانی در اختیار نداریم. یادمان نرود که در سال 88 آقای محسن رضایی گفت مملکت در آستانه سقوط است.
ببینید جلو مملکت در آستانه سقوط را گرفتن و آن را روی ریل انداختن خیلی زمانبر است و ما امیدواریم این اتفاق بیفتد و ما نیازمند زمان هستیم. این را هم بگویم که تجربه کسانی را که پول نقد به مردم داده اند را داشته ایم که چگونه اقتصاد ملی را نابود کرده اند.
** آقای دکتر! فکر نمیکنید تبلیغات مخالفان دولت در سه سال گذشته روی مردم تاثیری گذاشته و آنها را گرفتار ناامیدی کرده باشد؟
من بیش از تبلیغات مخالفان دولت، ناامیدی مردم را در ضعف تیم اطلاعرسانی دولت میبینم. یعنی ضعف تیم اطلاعرسانی دولت کاملا مشهود است. بعضا تیم اطلاعرسانی دولت در اختیار مخالفان آقای روحانی است و قطعا این اتفاق موثر بوده است در ذهنیتی که برای مردم ایجاد شده است. منتها ببینید مجبور هستم به بعضیها که ادعای اقتصاددان بودن دارند، طعنه ای بزنم. یک آقایی گفته بود 100 روز از برجام گذشت هنوز اتفاقی در اقتصاد ملی نیفتاده است. من واقعا تعجب کردم که این آقا در کجا اقتصاد خوانده است و چگونه سرکلاس میرود و به تدریس اقتصاد میپردازد. شما تصور کنید در نتیجه برجام هزار میلیارد دلار دست دولت ایران را بگیرد. شما یک اقتصاددان بیاورید که صد روزه از این میزان پولِ نقد بهره کافی ببرد.
زیرساختهای اقتصاد ما در حال نابودی بود. این پول اگر به طور مستقیم وارد اقتصاد ما میشد، تورم وحشتناکی ایجاد میکرد، بنابراین هزینه این پولها، مکانیزمهای اقتصادی خاص زمانبری دارد در عین حال که فشارها هم مانع میشود ما همه دستاوردهای برجام را داشته باشیم. ببینید همین قضیه عضویت ایران در سازمان مبارزه با پولشویی (FATF) دلیل اصلی همکاری نکردن بانکهای بینالمللی با ایران است. وقتی از حضور در این سازمان ممانعت میکنید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که بانکهای بینالمللی با شما کار کنند. اینها باید برای مردم توضیح داده شود ولی متاسفانه تیم اطلاعرسانی دولت قادر به انجام چنین کاری نیست و من قبول دارم که شبهاتی در مورد عملکرد دولت آقای روحانی وجود دارد که تیم اطلاعرسانی دولت باید در مورد آنها توضیح دهد.
** بسیاری از بزرگان نظام و حتی خود اعضای دولت به تیم اطلاعرسانی انتقاد کردهاند، چرا تغییری در ترکیب تیم اطلاعرسانی حاصل نمیشود و آقای روحانی اقدام به ترمیم این تیم نمیکند؟
پاسخ این سوال را از خود آقای روحانی بگیرید. آقای روحانی کسی را به عنوان مشاور رسانهای خود برگزیده است که فرد مذکور رئیس ستاد تبلیغاتی رقیب ایشان بوده است. رقیبی که هنوز هم در حال تبلیغات علیه آقای روحانی است اصلا هم مشخص نیست که این تیم اطلاعرسانی آقای رئیسجمهور اطلاعات در اختیار آن رقیب نگذارد. من تعجب میکنم از این عملکرد آقای روحانی.
** اگر اصلاحطلبان از خواستههای خود مثل ایجاد گشایشهای داخلی عبور کنند و در دولت هم تیم اطلاعرسانی تا زمان انتخابات تغییری نکند، این دو اتفاق در میزان رای مردم به دکتر روحانی تاثیری ندارد؟
حتما بر میزان رایشان تاثیرگذار است. آن چیزی که من در این باره میدانم این است که با وجود مجموع انتقاداتی که به آقای روحانی وارد شده، تغییری در مسیر او ایجاد نشده است.
** این موضوع را ضعف آقای دکتر روحانی تلقی نمیکنید؟
این را باید از آقای روحانی و تیم اطلاعرسانیاش پرسید. آقای روحانی در نهایت باید تکلیفش را با این پرسشها روشن کند و مواضعش را مشخص نماید. اما در مورد حمایت از آقای روحانی باید بگویم آن اصولی که آقای روحانی در وعدههایش به آنها پایبند مانده است آن قدر ارزش دارد که از این مسائل چشمپوشی کنیم.
** دکتر! به هر حال در زمان دولت اصلاحات نیز از طرف مخالفان هجمههایی صورت میگرفت. آن زمان شما و همکارانتان چه رویکردی اتخاذ میکردید؟
ببینید هجمهها الان بیشتر شده است، تشکیلاتی تر، قدرتمندتر و منسجم تر شده است. منتها مشکل آقای روحانی در مورد نبود تیم مدافع است. یعنی در دولت اصلاحات اکثریت وزرا در دفاع از عملکرد کلی دولت فعال شده بودند. در مورد مکانیزم اطلاعرسانی هم باید بگویم که ما یک شورای اطلاعرسانی دولت داشتیم که مرکب از تعدادی از وزرا بود. مسئولیت آن هم با من بود. هر وقت لازم میشد با حدود 10نفر از وزیران ماهانه جلسه میگذاشتیم و سیاستهای تبلیغاتی را با یکدیگر هماهنگ میکردیم. به طور هفتگی با معاونان آن وزرا من خودم جلسه میگذاشتم و چگونگی برنامه سخنگویی دولت را هماهنگ میکردیم یعنی من اگر به عنوان سخنگو موضعی میگرفتم موضع شخصی ام نبود. سوالات قابل پیش بینی و یک تیم کارشناسی جمع آوری میکردند. در شورای اطلاعرسانی دولت آن را هماهنگ میکردیم آنها را که چه پاسخهایی برای سوالات احتمالی آماده داشته باشیم بعد که به جمع بندی میرسیدیم من با وزرای ذی ربط مشورت میکردم و در نهایت هم با رئیس جمهوری هماهنگ میکردم و بعد به سوالات پاسخ میدادیم. سوالاتی را هم که نمیتوانستیم جواب دهیم، میگفتیم پاسخ نمیدهیم و من هم این را افتخار خود میدانم که در دوران سخنگویی ام به عنوان سخنگوی دولت یک کلمه دروغ به مردم نگفتم. خیلی از سوالات را جواب نمیدادم با این حال هنوز هم من اعتراف میکنم که ضعف دولت اصلاحات در اطلاعرسانی اش بود علی رغم همه این کارهایی که میکردیم ضعیف ترین بخش دولت اصلاحات بخش اطلاعرسانی آن بود که من متصدی آن بودم وگرنه عملکردها و دستاوردهای دولت بسیار بیشتر از آنچه رسانه ای شد، بود.
** چرا نتوانستید به درستی انعکاس دهید؟
یکی از دلایل آن صدا و سیما بود. ما ابزارهای جدیدی که امروز در اختیار تیمهای اطلاعرسانی است را نداشتیم.
** یعنی الان تیم اطلاعرسانی دولت راحتتر میتواند دستاوردهای دولت را انعکاس دهد؟
بله کاملا. در آن زمان فضای مجازی در کشور وجود نداشت تازه اوایل کار فضای مجازی بود که من اولین سایت را در کشور راهاندازی کردم. رسانههای خارجی یک گزارش نوشتند مبنی بر اینکه دولت ایران سایت پاسخگویی راهاندازی کرده است.
من الان از مکانیزمهای پاسخگویی دولت اطلاعی ندارم فقط میدانم در دولت چند جزیره وجود دارد که هر کدام به کار خاصی مشغول هستند، اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، این است که دولت اصلاحات از یک پشتوانه تشکیلاتی ویژه برخوردار بود و ما ارتباطات گستردهای با روزنامهها داشتیم. احزاب اصلاحطلب از ما حمایت میکردند و پشتوانه فکری داشتیم. تیم دولت اصلاحات یک تیم منسجم بود که همه با هم فکر میکردند و هر کدامشان یک بخشی از پاسخگویی و دفاع از عملکرد دولت را برعهده میگرفتند. آقای روحانی به دلیل عدم برخورداری از عقبه تشکیلاتی اعضای دولت خود را موظف به دفاع از دولت نمیکند. نکته آخر این است که سخنگویی دولت یک کار تمام وقت است و آقای نوبخت کاملا برای این کار مناسب است در صورتی که وقت بگذارد ولی ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی کار بیش از یک نفر را میطلبد و این دو کار با هم قابل جمع نیستند. اینها نکاتی است که در مجموعه اطلاعرسانی دولت میتوان به آنها اشاره کرد.
** در مورد رابطه با رسانههای حامی دولت در زمان اصلاحات بیشتر توضیح دهید.
ما هیچ ارتباطی با آنها نداشتیم. من همان قدر که با خبرنگار فارس رفیق بودم،در همان حد با فردی چون اکبر منتجبی رفیق بودم. ما هیچ تبعیضی بین نمایندگان مطبوعات در شورای اطلاعرسانی دولت نمیگذاشتیم و ارتباطات نزدیکی با همه افراد داشتیم و همیشه هم در دسترس خبرنگاران بودیم. یعنی تقریبا شیوه کار ما به این صورت بود که همه خبرنگاران هر لحظه که میخواستند سوالی بپرسند، سوال خود را از سخنگوی دولت مطرح میکردند. من یک لوح تقدیر هم از خبرنگاران دولت دارم. این را به شما بگویم که همه از دست مقامات لوح تقدیر میگیرند من از دست خبرنگاران. (باخنده)
** هم اکنون یک جوی در رسانههای حامی دولت وجود دارد که میگویند چرا تیم اطلاعرسانی دولت یا یک مقام دولتی، با رسانههای حامی دولت جلسهای نمیگذارد و خط مشی را مشخص نمیکند.
در دولت اصلاحات که چنین نبود. البته گاهی وقتها هماهنگ میکردیم مثلا من برای روزنامه دولتی ایران سرمقاله مینوشتم. ما هیچ ارتباط غیرشفافی با هیچ نشریهای نداشتیم.
** آقای دکتر! گروهی بر این باورند که دولت اصلاحات مظلومترین دولت تاریخ ایران است، در مقابل، گروهی هم میگویند این دولت روحانی است که مورد ظلم قرار گرفته است، نظر شما در این باره چیست؟
به نظر من هجمهها به دولت آقای روحانی منسجمتر و تشکیلاتیتر است. از این نظر میگویند. دولت آقای روحانی در درون دولت خود حامی کمتری دارد درحالی که ما اجازه نمیدادیم به شخص رئیسجمهور حمله شود و فضا به گونهای بود که همه دوستان، خود را موظف میدانستند از مجموع عملکرد دولت دفاع کنند. این اتفاق در دولت اصلاحات میافتاد که همه از عملکرد دولت دفاع میکردند ولی در دولت آقای روحانی کسی را نمیبینیم که از عملکرد مجموعه دولت دفاع کند. شخص من مراقب بودم که وزرا یک وقت برعلیه یکدیگر مطالبی نگویند.
** چگونه از تقابل وزرا جلوگیری میکردید؟ این تقابل در دولت آقای روحانی اتفاق افتاده است مثلا آقای ترکان به تلویزیون میرود و خیلی راحت علیه آقای نعمت زاده صحبت میکند.
ما از قبل، اصطکاکها را پیش بینی میکردیم و در جلسات هیئت دولت از وقوع آنها پیشگیری میکردیم. در کار اطلاعرسانی یکی دیگر از کارهایی که میکردیم این بود که من مجموعه مدیران استانی را فعال میکردم به این صورت که هرماه به یک استان سفر میکردم و در جلسه شورای اداری، برنامههای سیاسی و تبلیغاتی دولت را اعلام مینمودم و گزارش عملکرد میدادم که مدیران استانی هم در جریان باشند و آنها برنامهها را به مردم اعلام کنند. از هیچ کدام از این مکانیزمها در دولت آقای روحانی استفاده نمیشود.
** پیش بینی تان از رای آقای روحانی در انتخابات 96 چیست؟
آقای روحانی رئیس جمهور میشوند این را مطمئن هستم.
** برویم سراغ مجلس دهم، ارزیابی تان از عملکرد فراکسیون امید چیست؟
ببینید انتظار ما از انتخابات 94 این بود که اقلیت خاص را از مجلس حذف کنیم و این کار را کردیم یعنی دستاورد انتخابات 94 کامل به دست آمد. حذف کردن آنها به معنای این است که قدرت مسلط در مجلس نباشد. من معتقد به حذف هیچ نیروی سیاسی در کشور نیستم و معتقدم همه باید در چارچوب ساختارهای نظام در کشور فعال باشند. ما توانستیم قدرت مسلط آنها را از مجلس بگیریم و مجلس را به مجلسی معتدل تبدیل کنیم. این مهم ترین دستاورد ما بود. با توجه به نحوه بستن لیستها این انتظار وجود داشت که برخی در میانه راه کنار بکشند و در ادامه راه با ما همراهی نکنند. من در ستاد انتخابات مجلس در میدان انقلاب، پیش بینی میکردم که این اتفاق خواهد افتاد و عده ای از ما جدا خواهند شد، علیرغم اینکه در لیست ما هستند. با توجه به رد صلاحیتهایی که اتفاق افتاده بود و سخت بودن بستن لیستها، به نظر من فراکسیون امید فراکسیون بسیار خوبی است و دستاوردهای بهتری هم خواهد داشت، علیرغم همه ضعفها. یکی از دلایل ضعف فراکسیون این است که بسیاری از کسانی که اکنون در درون فراکسیون امید قرار گرفته اند، سابقه نمایندگی ندارند و تا با ساز و کارهای مجلس آشنا شوند زمان میبرد.
** ریاست شخص آقای دکتر عارف بر فراکسیون امید چگونه است؟گروهی ایشان را منفعل مینامند.
نه، به نظر من ایشان بسیار خوب عمل کرده است. ببینید انتظاراتی که از فراکسیون امید وجود دارد، با توجه به تعداد اعضای فراکسیون و نحوه عملکردش و همینطور با در نظر گرفتن کم تجربه بودن اعضای آن بیش از حد است. به نظر من فراکسیون امید در سالهای آتی نقش گسترده تر و بهتری ایفا خواهد کرد.
** در مورد وضعیت شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان کمی توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که 7 حزب اصلاحطلب برعلیه شورای سیاستگذاری بیانیه منتشر کردند؟
ببینید ضمن احترام به همه افرادی که در زمره دوستان خود من به شمار میروند، باید بگویم که یک سوء برداشتی در مورد نقش احزاب در حوزه سیاست ایران شده است و برخی دوستان میخواهند نقش شخصیتهای سیاسی را نادیده بگیرند. یعنی میگویند فقط احزاب موثرند نه شخصیتهای سیاسی. واقعیت این است که ما به دلیل شکل نگرفتن احزاب قدرتمند حالا هر دلیلی که دارد، هنوز شخصیتهای سیاسی مان در زمینه جمع کردن رای مردم، تاثیرگذار هستند. اختلاف نظری که این دوستان دارند این است که میگونید همه کارها را به احزاب واگذار کنیم. برخی دیگر از دوستان اما معتقدند که پس شخصیتهای سیاسی را چکار کنیم.
شورای سیاستگذاری شامل احزاب و شخصیتها بوده است. به نظر من معنای این تعریف از شورای سیاستگذاری کامل تر و جامع تر همه طیفهای اصلاحطلبی را پوشش میدهد. باید توجه داشت که اکثریت مردم جامعه ما عضو حزب نیستند و از احزاب تبعیت نمیکنند بلکه از شخصیتهای سیاسی پیروی میکنند. اگر ما نگاه منتقدان را بپذیریم، این شخصیتها را در کجا قرار دهیم. یعنی به این شخصیتها بگوییم هر چه این احزاب تصمیم گرفتند شما اجرا کنید؟
** برخی از احزاب معتقدند که محور قراردادن شخصیتهای سیاسی دهن کجی به جامعه مدنی است.
خب اگر این افراد راه جایگزینی دارند به ما بگویند. فرض کنید ما الان 15 تا 20 شخصیت تاثیرگذار را کنار بگذاریم. آیا این احزابی که برخی از آنها در نصف استانهای کشور حتی یک عضو هم ندارند، قدرت بسیج نیروهای طرفدار را دارند؟خودشان پاسخ این سوال را بدهند. ما هنوز تا زمان شکل گیری جامعه مدنی فاصله زیادی داریم. قدرتمندترین احزاب ما فعلا در محاق تعطیلی هستند. این دوستان خودشان متوجه خواهند شد که نمیشود بدون وجود شخصیتهای سیاسی فعلا در شرایط حاضر کشور فعالیت سیاسی گسترده انجام داد، ولی در هر صورت این مسئله قابل حل است فقط سوال من این است که به هر حال در این مکانیزمی که این دوستان از آن سخن میگویند نقش این شخصیتهای سیاسی تاثیرگذار را در کجا ببینیم.
اگر پاسخی برای این موضوع دارند ارائه دهند. اگر نظرشان بر این است که آن شخصیتها کناری بروند و هر چه احزاب تصویر کردند همان شود که این موضوع توهین است به آن چهرهها ولی اگر قبول دارند که ما در جامعهمان هم دارای احزاب هستیم و هم چهرههای تاثیرگذار سیاسی، مجبوریم در چارچوب یک مکانیزمی همچون شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حرکت کنیم.
** پس پیش بینی میکنید در نهایت ائتلافی صورت میگیرد و داستان انتخابات ریاست جمهور 84 تکرار نمیشود.
بله، این ائتلاف شکل خواهد گرفت و من مطمئنم 84 به تاریخ پیوسته است.
** پیرامون این اختلاف نظرها رسانههای اصولگرا به شدت روی آن مانور دادند و بر تشتت میان اصلاحطلبان اصرار میورزیدند.
این اختلاف نظرها وجود دارد و طبیعی هم هست، نمیتوانیم بگوییم که وجود ندارد. نباید آن را لاپوشانی کرد و در مورد مکانیزم عمل برای انتخابات هم هست. اگر دوستانمان در احزاب راه حلی برای پذیرش تاثیرگذاری شخصیتهای سیاسی فراهم کنند، مشکل قابل حل است.
** آیا شما قائل به حمایت بی قید و شرط از آقای دکتر روحانی هستید یا اینکه معتقدید باید اصلاحطلبان برای حمایت از آقای روحانی شرط و شروطی را تعیین کنند؟
من معتقدم برای آقای روحانی شرط نگذاریم ولی انتقاداتمان به او را مطرح کنیم.
** طرح شرط و شروط آسیب زاست؟
نه شرط و شروط گذاشتن به این معناست که اگر به وعدهها جامهعمل نپوشاند از او حمایت نکنیم. من بر این باورم نیستم. من معتقدم آقای روحانی مسیری را شروع کرده است که علیرغم کاستیها باید ادامه یابد.
انتهای پیام