میدان های نفتی مشترک تهران و ریاض
جهان صنعت نوشت: دولت سیزدهم به هر دلیل میانجیگری چین برای ترک دوران تنشزا با عربستان سعودی را قبول کرد و حالا سفارتخانههای دو کشور در پایتختها بازگشایی شدهاند. دولت سیزدهم این رخداد را یک دستاورد عظیم دیپلماسی معرفی میکند و رسانههای هوادار دولت نیز به شهروندان توضیح میدهند این آشتی اتفاقافتاده به دلیل ترس از قدرت ایران است و باور دارند بنسلمان ضدآمریکایی شده است و…
علاقهمندان به اقتصاد سیاسی ایران حالا و پس از دستاوردسازی تبلیغاتی دولت انتظار دارند پیامدهای این وضعیت تازه را در عرصههای گوناگون و به ویژه در اقتصاد کشور ببینند. بدون تردید یکی از مسائلی که آگاهان و ناظران سیاسی و اقتصادی توجه ویژه به آن دارند چگونگی تعامل بر سر چگونگی استفاده از میدانهای مشترک نفتی با عربستان است.
ایران در میدانهای قابل اعتنایی مثل فرزاد B و A، آرش و فروزان با عربستان مشترک است و عربستان در سالهای تازهسپریشده این چاهها را برای خود توسعه داده و از آنها برداشت داشته است. آگاهان میگویند با وجودی که اولین چاههای اکتشافی را هم ما حفر کردیم امروز عربستان برداشت بیشتری دارد و ما کاری نکردهایم، مثلا در فرزاد A عربستان برداشت با برنامهای را پیش میبرد و ایران کاری نکرده، در فرزاد B ما یک دکل حفاری مستقر کرده بودیم، اما اکنون این دکل بیکار شده و به پهنه سرزمینی برگشته است. عربستان تعداد زیادی دکل دریایی در این منطقه مستقر کرده است. در گذشته چند دستگاه دکل شرکت آبان در ایران کار میکرد که متوقف شد، اکنون عربستان اکثر دستگاههای دریایی شرکت آبان را خریداری و در میادین مشترک با ما مستقر کرده و تقریبا در حال تخلیه میادین است.
آیا حالا که دیپلماسی ایران و عربستان به نقطه سازگاری و سازش رسیده است تهران نباید از ریاض بخواهد درباره استفاده از چاههای مشترک نفت با ایران همکاری گسترده و عادلانه و منصفانه داشته باشد؟ شاید عربستان به این درخواست پاسخهای غیرقابل پیشبینی بدهد و مثلا بگوید منابع بیاورید و مشارکت کنیم. آیا ایران میتواند منابع ارزی کافی برای برداشت از نفت میدانهای مشترک با عربستان را تامین کند؟ کارشناسان میگویند هر روز درنگ در تامین سرمایه برای این فعالیت به زیان ایران خواهد بود و شاید روزی برسد که به نیمه در حال مرگ چاههای مشترک نفت با عربستان برسیم. دیپلماسی خشک و خالی به چه دردی میخورد؟
انتهای
پیام