حائری شیرازی: اگر مردم تحلیل ندارند انتخابات را تعطیل کنید / به حسن خمینی گفتم قدرت دست شما بود چه میکردید
دیدار نیوز نوشت: شهاب الدین حائری شیرازی را بیشتر به دلیل شهرت پدرش میشناسند، او سالها لباس روحانیت بر تن داشت و پس از تحصیل به درجه اجتهاد رسید، اما حالا او عصبانیت مردم از حاکمیت و روحانیون را دلیل اصلی خلع لباس کردن خود میداند.
حائری شیرازی در روزی که مهمان دیدارنیوز بود، هم از بحث حجاب اجباری یا اختیاری و برخورد حاکمیت با این موضوع گفت هم نقد جدی به مسئولان و تصمیمگیرانی داشت که به نام دین و اسلام مردم را میترسانند با آنها برخورد خشن میکنند و برای مقابله از تفنگ ساچمهای استفاده میکنند.
او در این گفتوگو که قرار است در دو بخش منتشر شود، ابتدا به این سوال پاسخ داد که نوه مادربزرگی که در زمان رضا شاه به دلیل کشف حجاب ۲۵ سال در خانه مانده چه نظری درباره حجاب اجباری یا اختیاری دارد.
مادربزرگ پدر من بخاطر اینکه رضا شاه کشف را اجباری کرد بیش از ۲۰ سال از خانه خارج نشد، اما نکته قابل تامل این است که حجاب یک مقوله فرهنگی است و نمیتوان حجاب و بی حجابی را با اجبار و زور به مردم تحمیل کرد و این حجاب اجباری که حکومت در این روزها با آن درگیر است هیچ بنیان فقهی ندارد.”
او با اشاره به این موضوع که حجاب واجب است و نماز هم واجب است، میگوید: حالا که برای کسانی که حجاب را رعایت نمیکنند گشت ارشاد داریم آیا برای کسانی که نماز نمیخوانند هم گشت داریم؟ در دین اسلام چارچوبهای خاصی وجود دارد، اما جمهوری اسلامی از خود چارچوب جدید و دین جدید میسازد.
عکسها: آرش راهبر
حائری شیرازی این را هم اضافه میکند که اگر کسی که در نقش آمر تشخیص دهد که تذکر به رعایت حجاب به فردی با استقبال او روبرو میشود بهتر است که این کار را انجام دهد، اما اگر متوجه شود که این تذکر ممکن است باعث دینزدگی فرد شود نه تنها واجب نیست، بلکه حرام است.
این دین پژوه معتقد است: با اینکه برای عمل زنا اشد مجازات در نظر گرفته شده و بدترین برخورد با این آدمها انجام میشود، اما برای غیبت که تخریب بیشتری دارد هیچ مجازاتی وجود ندارد. ما در همه موضوعات اینچنینی به سراغ سنت پیامبر و ائمه میرویم و به احکام شرعی استناد میکنیم، اما این را بیان نمیکنیم که در زمان پیامبر حتی یک نفر را به خاطر حجاب اذیت نکردند و تذکر ندادند، اما در شرایط کنونی همه این موضوعات را با رفتار پیامبر و ائمه میسنجند و به نام دین اسلام کارها را جلو میبرند.
حائری شیرازی با تاکید بر اینکه رفتارهای اشتباه باعث نفرت مردم از دین و روحانیت شده است، میافزاید: مردم رابطهشان با لباس روحانیت خراب شد و دلیل این اتفاق هم رفتار حاکمیت و تزریق دین جدید به مردم بود. مغز ما مانند دستگاه پردازش عمل میکند و هر دادهای وارد آن شود تحلیل و خروجی خاص آن فرد را دارد. مثلا یک روایت واحد را آیتالله سیستانی یک نوع بیان میکند، آقای خامنهای به یک شکل دیگر و حتی آیت الله خمینی هم برداشت خودش را داشت، اما موضوع زمانی مهم میشود که این تحلیل توسط چه کسی بیان میشود، کسانی که در راس قدرت و تصمیم گیری هستند آن روایت را طوری بیان میکنند به نفع قدرت خودشان باشد.
به اعتقاد این دین پژوه، جمهوری اسلامی خود را به دین میچسباند در حالیکه ملاک دینداری، فقط رفتن به مراسم اعتکاف و زیارت اربعین و حضور در مراسمهای دینی نیست بلکه معیار فقر و فلاکت و زندانهای پر شده از زندانی است که کسی به آنها توجه نمیکند.
او در بخش دیگری از این گفتوگو به نظر رهبری در مورد حجاب اشاره میکند و میگوید: «از نظر ایشان حجاب واجب سیاسی است یعنی حرفی که ما زدیم نباید زمین بماند و این بیشتر به تعصب و لجاجت شبیه است. از سوی دیگر مردم در تمام سالهای گذشته مدام تحقیر شدند و همین باعث شده که مردم ترس داشته باشند و عزت نفس خود را از دست بدهند و همه این عوامل دست به دست هم داد که واژه مردمسالاری به دست فراموشی سپرده شود.»
حائری شیرازی این را هم اضافه کرد که اگر مردم قدرت تحلیل ندارند و نمیتوانند در رفراندوم و اصلاح قانون اساسی شرکت کنند پس صلاحیت شرکت در انتخابات مجلس را هم ندارند.
حائری شیرازی در قسمت اول این گفتوگو با تاکید بر اینکه رفتارهای اشتباه، باعث نفرت مردم از دین و روحانیت شده است، گفت: مردم رابطهشان با لباس روحانیت خراب شد و دلیل این اتفاق هم رفتار حاکمیت و تزریق دین جدید به مردم بود. مغز ما مانند دستگاه پردازش عمل میکند و هر دادهای وارد آن شود تحلیل و خروجی خاص آن فرد را دارد. مثلا یک روایت واحد را آیتالله سیستانی یک نوع بیان میکند، آقای خامنهای به یک شکل دیگر و حتی آیت الله خمینی هم برداشت خودش را داشت، اما موضوع زمانی مهم میشود که این تحلیل توسط چه کسی بیان میشود، کسانی که در راس قدرت و تصمیم گیری هستند آن روایت را طوری بیان میکنند به نفع قدرت خودشان باشد.
این دین پژوه این را هم اضافه میکند که اگر کسی که در نقش آمر تشخیص دهد که تذکر به رعایت حجاب به فردی با استقبال او روبرو میشود بهتر است که این کار را انجام دهد، اما اگر متوجه شود که این تذکر ممکن است باعث دینزدگی فرد شود نه تنها واجب نیست، بلکه حرام است
او در قسمت دوم این گفتوگو با تاکید بر اینکه نقد جدی به عملکرد حاکمیت دارد به دلایل جنگ ایران و عراق و موضوع تسخیر سفارت آمریکا و … پرداخت.
حائری شیرازی گفت: به هر دلیل یک عده جوان رفتند سفارت را گرفتند، شش ما قبل از آن هم کمونیستها آنجا را تصرف کرده بودند. ممکن است در همه کشورها اتفاق بیفتد، اگر در کشوری این اتفاق بیفتد، تصرف کنندگان را بیرون میکنند و اگر جاسوسی اتفاق افتاده، ۴۸ ساعت فرصت میدهند که سفارتخانه را ترک کنند و قطع رابطه. اما هیچ کشوری دیپلماتهای کشور دیگر را گروگان نمیگیرد. اطلاق انقلاب دوم به تسخیر سفارت آمریکا خطا بود و بحث آمریکا ستیزی دارد ما را نابود میکند. ما که قصد ازدواج با کشوری را نداریم، بلکه بر اساس منافع ملی روابط ایجاد و در این مسئله تفاوتی بین روسیه، چین و آمریکا نباید باشد.
عکسها: آرش راهبر
این دینپژوه اظهار کرد: میگویند قطع رابطه ما با آمریکا از تسخیر سفارت نبوده، بلکه ریشه در کوتادی ۲۸ مرداد ۳۲ دارد. از سال ۳۲، هشت سال عقبتر برویم، سال ۱۳۲۴ روسیه (شوروی)، زمان استالین، آذربایجان و قسمتی از کردستان را بلعید، اما بعد از جنگ جهانی دوم، تفاهم شد که سه کشور درگیر جنگ، ایران را تخلیه کنند. همه تخیله کردند، شوروی تخلیه نکرد و قسمت بالا را دست جمهوری دموکراتیک پیشهوری داد. چطور برای کوتادی ۲۸ مرداد رگ گردنت کلفت میشود، اما برای بلعیده شدن کشور توسط روشها، نباید رگ گردنت کلفت شود؟
وی به اسناد جاسوسی حزب توده در سال ۶۲ اشاره میکند و میافزاید: «چندین هزار نفر از اعضای این حزب دستگیر و تعدادی هم اعدام شدند. جاسوسی محرز شد، چون یکی از کارکنان سفارت روس در ایران به انگلیس پناهنده شد و اسنادی را مبنی بر جاسوسی حزب توده برای شوروی، در اختیار آنها، قرار داده بود. با وجود این همه سند و قطعی بودن جاسوسی، آیا آن زمان کسی از دیوار سفارت روسیه بالا رفت؟
حائری شیرازی با تاکید بر اینکه یک جاسوس هم در رابطه با سفارت آمریکا دستگیر نشد، خاطرنشان کرد: «عباس امیر انتظام مظلوم هم سخنگوی دولت بود و مهندس بازرگان گفت، هر کاری کرده با هماهنگی من بوده. او را زندانی کردند که سناریو بدون مجرم نباشد، به گونهای که بعد از سالها بازرپرس پرونده آمد و از او حلالیت طلبید».
وی با اشاره به اذعان صادق خرازی مبنی اینکه مهمترین عامل جنگ ۸ ساله تسخیر سفارت آمریکا بوده، یادآور میشود: «این سخن خرازی یک واقعیت است. در خاطراتی که از محمدرضا شاه منتشر شده است، چند جا میگوید این بعثیها هر وقت بتوانند به ما حمله میکنند. اما چون شاه موازنه را حفظ کرده بود، حزب بعث توان حمله نداشت. اگر حزب بعث به ما حمله میکرد، همان بلایی که بعد از حمله به کویت سرشان آمد، در ایران سرشان میآمد».
این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: «در خاطرات اسدالله علم آمده که در سال ۴۸ با شاه در سویس، تعطیلات زمستانی را سپری میکردیم، شبی متوجه شدم که یک آجودان به صورت محرمانه با شاه ارتباط گرفته است، در حالی که طبیعتا باید از مسیر من اقدام میشد. بعد متوجه شدم که تاکید شاه بوده که در مورد یک خبر خاص، مستقیم ارتباط بگیرند. علم میگوید؛ بعد متوجه شدیم که شاه برای کودتا در عراق برنامهریزی کرده بود و البته کودتا موفق نمیشود، اما جالب اینجا است که شاه تعطیلات زمستانه خود در سویس را نیمهکاره نمیگذارد و با وجودی که ایران پشت کودتا است، اما صدام جرات نمیکند در ایامی که شاه خارج از کشور است، به کشور ما حمله کند».
وی گفت: «با تسخیر سفارت آمریکا یک کشور دوست را به دشمن تبدیل و تحقیرش کردیم و این باعث شد که کسی مثل صدام به کشور حمله کند و این همه خسارت انسانی، زیر ساختی و اقتصادی به ما تحمیل شود. آمریکا حامی ما بود و ذات دیپلماسی سالم این است که ما نباید برای خود در دنیا معارض بتراشیم. اما ما قدرت اول دنیا در چندین حوزه را دشمن خود کردیم و “خود را کیسه بوکس آنها کردیم و مدام فریاد زدیم بیا روی ما تمرین کن و هی ما را بزن، از ما شعار دادن و از آنها تمرین کردن روی ما به عنوان کیسه بوکس”».
مهمان ویژه دیدارنیوز گفت: در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن، مسئولان مدام اعلام کردند که در جنگ ما یک طرف بودیم و کل دنیا طرف دیگر، اگر اینطور بود چرا بعد از آن با عربستان ارتباط برقرار کردید، مگر این کشورها جبهه مقابل شما نبودند. دلیلش روشن است و آن اینکه تسخیر و جنگ ۸ ساله عقلانی نبود. دشمنی با آمریکا یا همان آمریکاستیزی کشور را نابود کرده است.
حائری با اشاره به حمله پهپادهای ایرانی به زیرساختهای نفت عربستان (آرامکو)، گفت: «همان روز باید نگران هم پیمانی اعراب با اسرائیل به خاطر احساس خطر از یک دشمن مشترک به نام ایران، میشدیم».
این دین پژوه با بیان اینکه همه مسئولین جز امام (ره) با تسخیر سفارت آمریکا مخالف بودند، ادامه داد: «ایشان از آن به عنوان انقلاب دوم یاد میکنند، به هم دلیل دیگر آقایان کوتاه میآیند و کسی جرات انتقاد از ایشان را نداشت، چون فرهنگ فرمان حاکم است. امروز هم به همین صورت است. اگر آقای خامنهای اعلام کند که در مورد یک موضوع نظرش عوض شده اطرافیانش به سرعت از نظر قبلی خود برمیگردند و نظریه جدید را میپذیرند و آن را تئوریزه میکنند. این نوع برخوردها مصداق بارز فرهنگ فرمان است همان فرهنگی که در زمان شاه هم وجود داشت، زیرا در آن زمان هم کسی جرات نقد به رفتار و عملکرد شاه را نداشت.».
حائری شیرازی به نقل یک خاطره در این خصوص میپردازد، میگوید: چندی پیش من نامهای خطاب به آقای خامنهای نوشتم و در ابتدای نامه هم نوشتم “آقای خامنهای” و همین موضوع سبب شد هجمهای به من وارد کنند و بگویند تو اهانت کردی؛ آیا نوشتن کلمه “آقای خامنهای” بیاحترامی و اهانت است؟ هر کس حرفی مخالف حرف رهبری بزند این اصولگرایان آن را مصداق بیاحترامی میدانند. حتی این گروه به مهدی نصیری هم رحم نمیکنند و با کوچکترین نقد به او حمله میکنند و این را هم بدانید که احترام باید دو طرفه باشد».
او در ادامه این گفتگو دوباره به موضوع حجاب اشاره میکند و میافزاید: حاکمیت حق ندارد به خاطر حجاب مردم را تحقیر کند. در اصل برای اذیت مردم از حجاب استفاده ابزاری میکنند؛ در حالیکه برای رفع مشکلات اقتصادی مردم هیچ کاری نمیکنند.
این دین پژوه تنها راهحل برونرفت از این شرایط را این میداند که حاکمیت بپذیرد حجاب یک امر اختیاری است، اما مسئولان نمیخواهند این را بپذیرند و حتی اعلام میکنند اگر سختگیری نشود مردم با وضعیت بدتری به خیابان میآیند.
انتهای پیام
ریشه “فرهنگ فرمان” چیست؟ شما باید درباره آن بگویید و مستندا آنرا مردود اعلام کنید…از شما انتظار این است تعویض لباس روحانیت کفایت نمیکند… والا با به قدرت رسیدن خود شما نیز مشکل تکرار خواهد شد…
ریشه این فرهنگ معصومیت است…برداشت اشتباه تاریخی از آیه اطاعت…
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾ النساء
این آیه حتی توسط بزرگترین مفسر ما نیز بطور ناقص خوانده میشود…ایشان در قسمت اول آیه توقف میکنند و نتیجه میگیرند اطاعت از اولی الامر علی الاطلاق و همسنگ اطاعت از الله و الرسول است…
ایشان در آیه با “فان تنازعتم” همچون “وان تنازعتم” برخورد میکنند در صورتیکه در ادامه آیه تنازع با اولی الامر ممکن اعلام میشود…
حاکمان ما خود را جای اولی الامر معصوم پنداشته شده می نشانند و اختیار و قدرتی بسیار برای خود قائل میشوند…اختیارات و قدرتی همچون قدرت خدا و رسول…