در نمود و ماهیت ایمان و جامعه دینی
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «در نمود و ماهیت ایمان و جامعه دینی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
وزیر ارشاد گفته جامعه ایران نسبت به 50 سال گذشته با ایمانتر شده است. شبیه این ادعاها را کم و بیش میتوان در اظهارات برخی دولتمردان و متولیان رسمی و غیر رسمی دینی دنبال کرد.
آنچه در رابطه با میزان و افزایش ایمان و دینباوری در جامعه بعد از انقلاب و از جانب دولتمردان اظهار و ادعا میشود، بیتردید واکنشی است در تقابل با واقعیت جاری و ساری دین در جامعه و به همان اندازه ناشی از دلواپسی و نگرانی بسیاری متولیان رسمی و غیر رسمی دین از بابت ظهور و تشدید پدیدههایی چون دگرباشی دینی و دینگریزی و فاجعهبارتر از این دو، دینستیزی آن هم در جامعهای که دولت خود را در دفاع از صیانت و حفظ و اشاعه دین و موجودیت و مشروعيت خود را اینچنین توجیه و تعریف می کند.
به زبان ساده ادعاهایی اینچنین از سر بی اطلاعی یا به تعبیر درستتر ناگزیرانه را میتوان واکنشی فرافکنانه و مسئولیتگریزانه در قبال بحران دینگریزی و دینستیزی تلقی کرد.
رویکردی واکنشی و البته کلیشهای مشابه آنچه در قبال تمامی بحرانهای موجود در جامعه که با توسل به پروپاگاندا همچون آمارسازی در حوزههای اقتصادی و جعل و تحریف در سایر حوزهها اکنون به پاسخی متوهمانه در واکنش به بحرانهای واقعی دنبال میشود.
با این توضیح و تفاوت که بهکار گرفتن الگوی آمارسازی و نعل وارونه زدن در موضوع حساسی چون دین موضوعی نیست که بتوان به سادگی و توسل به چنین سازوکارهایی جمع و جور و تحریف کرد.
این رویکرد نیز همچون ادعاهای بی پایه و اساس در خصوص معیشت و مدیریت و … در قبل از انقلاب، بیش از آن که دردی دوا کند، جز به تشدید بی اعتمادی و تعمیق هر چه بیشتر شکاف میان ملت و دولتمردان نخواهد انجامید.
در جامعهای که به تصریح مسئولین و متولیان دینی آن بین 50 تا 60 درصد مساجد آن تعطیل و درهای آن بسته است، چگونه میتوان مدعی افزایش نرخ ایمان و دینداری مردم بود. جامعه تحت حاکمیت دینی شاخصهایی دارد که بی عنایت به آنها نمیتوان مدعی دینداری جامعه و رشد نرخ ایمان آن بود.
این شاخصها دخلی به سیمای بزککردهی دینی جامعه ندارد. این شاخصها عبارتند از توزیع عادلانه فرصتها و ثروت در جامعه، آرامش روانی جامعه، نرخ امید به آینده.
آمار و ارقام واقعی و حتی آمارها و نظرسنجیهای سفارشی در همهی موارد نشان از ناکارآمدی و بدتر از آن فاجعهای میدهد که تنها نوک قلهی آن نمایان شده.
آمار وحشتناک خودکشی، شکاف وحشتناک طبقاتی، فقر مطلق، استرسی که سرتاپای جامعه را فراگرفته، اینها نشانههای واقعی برای سنجش واقعی میزان دینداری و ایمان مردم در دولتی است که همهی موجودیت و مشروعيت و موضوعيت خود را به دین و ایمان دولتمردان خود گره زده است.
آنچه در خوشبینانهترین فرض باعث توهم ایمانافزایی شده، تصویر جعلی از جامعهای است که با نگاه تنزلگرای کمی، هویت جامعه متکثر و متنوع ایران را به تجمعات پخش شده در مراسم و مناسبتهای دینی تنزل می دهد. هر چند بتواند بخشی از جامعهی دینی را نمایندگی کند.
تنها توصیهای که میشود به گردانندگان این نوع پروپاگاندا کرد، این است که اگر فارغ از وسوسههای قدرتطلبی و منافع حاصل از آن، و ایضن بهطور واقعی دغدغه و دردمندی دین و حفظ و صیانت از دین را در زمرهی مسئولیت وجدانی و اعتقاد قلبی بر خود تکلیف و الزام دینی میدانند، حداقل در این یک مورد واقع بینی پیشه کنند.
ما فرض را بر این میگذاریم که ادعاهایی از جنس آنچه وزیر ارشاد بیان میدارند معطوف به صورت ظاهری جامعه و بهطور واقعیتر سیمایی از جامعه است که رسانه ملی به نمایش میگذارد.
فرض دیگر صحت این ادعاها را به برگزاری کثرت مراسم و مناسبتهای تقویم دینی می گذاریم. همچنین به کثرت مراکز و نمادها و نشانههای جامعه دینی از جمله مساجد، امامزادهها و … و دیگر نمادهای مذهبی. و شاید در راس آنها رسانهای که واقعیت قلع و قمع شدهی جامعه را به نمایش میگذارد.
خطاب و توصیه ما اتفاقن به این بخش از مجریان این پروپاگاندا است. آن بقیه تکلیفشان روشن است. برای آنچه میکنند و میگویند لابد هزار توجیه شرعی و اخلاقی دارند. و همه را هم میاندازند گردن بزرگان دین و احادیث منتسب به آنها.
اما حقیقت این است با هر توجیه شرعی و غیر شرعی، آنچه در واقعیت جامعه جاری و ساری است، تفاوتی نمیکند. به مصداق مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید، بر این باورم چنین ادعاهایی نه تنها تاثير و تفاوتی در واقعيت جامعه نخواهد گذاشت، که بهطور مضاعف باعث تشدید روند غیردینی شدن جامعه خواهد شد.
شاید به این دلیل ساده که ذهنیت جامعه در قضاوت کردن اینگونه اظهارات درست شبیه سایر ادعاهای مسئولین در قبال معضلات و مشکلات و همچنین وعدههای دادهشده واکنش و قضاوت میکند.
بدتر از آن به تعبیری ذهنیت جامعه با هوشمندی و با الهام از برخی شوخیهای کلامی معتقدند مسئولین برای بیان حقایق از افعال معکوس استفاده میکنند. کمااینکه برای القای این پیام به مسئولین اغلب از سریال طنز «شبهای برره» و سریالهای مشابه الهام میگیرند.
آنچه به حفظ و موجودیت و بقای دین مربوط میشود به حکم وعدهی الهی تضمین شده است. اما آنچه به حفظ ایمان دینی مردم تحت حاکمیت دین مربوط میشود معطوف به نظام و حاکمیت دینی است.
از این منظر بدیهی است به درجات بسیاری ایمان مردم در گرو عملکرد کارگزاران دینی باشد. اما الزامن نه به این معنی و ادعا که دولتمردان و حاکمان اسلامی بر خود تکلیف بدانند مردم را به زور با ایمان و با همان جبر به بهشت ببرند.
انتهای پیام