«در عصر ابراهیم اگر مشکلی هم باشد تقصیر مخالفان خواصالدولههاست؛ حسن و اسحاق و..»
دیدار نیوز هر هفته یادداشتی طنز با نگاه به حوادث هفته را منتشر می کند که نویسنده ای خیالی با نام عوام الملک آن را یادداشت می کند, این یادداشت در پی می آید.
قبل از خواب متوجه شدم که گزارشگر مسابقه فوتبال تیمهای سپاهان اصفهان و تراکتورسازی تبریز را بین دو نیمه عوض کردهاند. گویا گزارشگر نیمه اول روی آنتن زنده برای نسوانی که در ورزشگاه نبودند ابراز دلتنگی کرده بوده. به هر حال تعویض حق مربیان است و نیمه دوم هم همیشه نیمه مربیان بوده است. پیمان و دستیارانش هم تشخیص دادهاند در نیمه دوم با گزارشگر متفاوتی به میدان بیایند. بالاخره تلویزیون بودجهبگیر خودشان هست و مختارند آنطوری که دلشان میخواهد همه چیزش را اداره کنند.
قبل از ظهر سخنان احمد، بزرگوار مشهدی را درباره خدمات دکتر ابراهیم خواندم. ظاهرا جریانهای ناهمسو با خواصالدولهها عامل اصلی گرانیها هستند. قطعا راست میگوید. در عصر ابراهیم اگر مشکلی هم باشد تقصیر مخالفان خواصالدولههاست. آن دوره حسن بود که خودش و اسحاق و بقیه خواصالدولهها عامل گرانیها بودند.
عصر خیلی بیکار بودم و به همین خاطر سعی کردم لایحهای که خواصالمله برای باحجاب کردن نسوان و حتی کل ذکور نوشتهاند بخوانم. در مجموع خیلی خوب و اثرگذار نوشته شده اما هنوز نواقصی دارد. مثلا خوب است به طور صریح بنویسند که لازم است همه ذکور بالغ موی سرشان را با ماشین شماره ۴ یا کمتر بتراشند. البته تراشیدن سر با تیغ باید ممنوع شود چون قرار نیست عوام با دیدن سرهای با تیغ تراشیده همدیگر یاد عموهای خارجی بیفتند. برای نسوان هم خوب است مشوقهایی در قبال برخورداری از سبیل مدل کلارک گیبل یا ابروهای پاچهبزی لحاظ شود. بالاخره محمدباقر و خیلی از اعضای خواصالمله با قواعد پادگان آشنا هستند و میدانند که همانقدر که تنبیه برای همه لازم است گاهی هم تشویق برای یک نفر میتواند خوب باشد.
شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
در رسانههای همه دنیا دستاورد بزرگ دکتر ابراهیم و خواصالدولهاش در پس گرفتن هفت میلیارد دلار پولهای ایران همچنان مورد توجه است. غربیها و اذناب داخلیشان که معمولا یا از اصلاحیون هستند یا با اینکه از اصلاحیون نیستند مخالف دکتر ابراهیم هستند سعی دارند طوری وانمود کنند که انگار قرار شده یک سری جاسوس و مجرم و عناصر خطرناک دوتابعیتی آمریکایی و ایرانی از زندان آزاد بشوند تا ما به پولهایمان برسیم. در حالیکه اصل ماجرا این است که آمریکاییها به التماس افتادهاند و از کرهجنوبی خواستهاند پولهای ایران را بدهد تا شاید آنها بتوانند ما را راضی کنند که زندانیهایشان را آزاد کنیم. تا این لحظه هم معلوم شده که برنده این ماجرا قطعا ما بودهایم چون خبر آزادسازی پولهای ما آمده ولی خبری از آزادسازی زندانیهای آنها نیست. البته چون پولها آنقدر زیاد است که اگر درجا باعث رونق اقتصاد و تولید نشود ممکن است تورم ایجاد کند قرار شده قطریها پولها را یک جایی نگهداری کنند و هر وقت که ما گفتیم معادل آن پولها یک سری کالاها را برایمان بخرند و مثل آقاها بیاورند درِ خانه تحویلمان بدهند. البته محمدرضا، رییس خزانهداری کل گفت که به خاطر تغییر ارزش پول در کرهجنوبی از هفت میلیارد دلاری که آنجا داشتیم یک میلیارد دلارش نیست. نشان میدهد کرهایها چطور گرفتار تورم هستند. باید روی این مساله خیلی تبلیغ کنیم تا غربیها بفهمند اقتصاد کره چطور مثل اقتصاد خودشان ممکن است دچار فروپاشی شود.
یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
یادداشت حسین در روزنامه بودجهبگیرش درباره سکوهای مجازی را خواندم. منظورش از سکوی مجازی این کسب و کارهاییست که به عوام به شکل مجازی کالا و خدمات میفروشند. حسین پیشنهاد داده چون کارکنان این سکوها مخصوصا نسوانشان خیلی به چیزهایی که باید با میل و اراده خودشان توجه کنند توجه نمیکنند خوب است که مدیریت سکوها به دست افراد مورد تایید خواص سپرده شود تا بعد از آن کارکنان این سکوها مجبور شوند با میل و اراده خودشان به خیلی چیزها توجه کنند. پیشنهاد خیلی خوب و درستیست. نمیشود وقتی در کل مملکت سعی میشود عوام مجبور باشند با میل و اراده خودشان همانطوری که خواص میگویند زندگی کنند در سکوهای مجازی این اتفاق نیفتد.
تصاویری از عدهای از عوام که به شکل خودجوش در اطراف میدان بهارستان جمع شدهاند تا لایحه حجاب زودتر تصویب شود به دستم رسید. در اخبار آمده که عوام تجمعکننده از ایلام و مازندران و خراسان و قم هستند. این نوع تجمعات خودجوش نشانه وجود آزادی در کشور است. عوام بدون هیچ مشکلی جمع میشوند و خواستههایشان را به گوش خواص میرسانند و خواص هم به حرفهایشان گوش میکنند و هر چیزی که همین عوام میخواهند را انجام میدهند و خون هم از دماغ کسی نمیآید. حالا اگر همین تجمع در فرانسه و آمریکا میخواست برگزار شود اول که اجازه نمیدادند و بعد هم کلی زخمی و کشته و بازداشتی روی دست عوامشان میماند. این تجمعات در ضمن نشان میدهد که عوام نه نگران شغلشان هستند و نه مشکل معیشت دارند. با خیال راحت در روز کاری برای بیان دغدغههایشان جمع میشوند و میتوانند ساعتها و روزها پیگیر این مسائل باشند. این اتفاقات خوب همه نتیجه دستاوردهای اقتصادی و معیشتی عصر ابراهیم است.
امروز در شهر تهران بیلبوردهایی دیدم که نشان میداد علیرضا توجه خاصی به ادبیات نوین و به خصوص اشعار هایکو دارد. روی بیلبوردها نوشته بود: “بحرین، دست گل بر آبداده پهلوی”. شاعرش معلوم نبود اما حدس میزنم شاعر، معشوقش را بحرین خطاب کرده وخودش را به گلی تشبیه کرده که پهلوی او در بحر عشقش در حال غرق شدن بوده و دستش از آب بیرون مانده بوده. همین عبارت چند کلمهای سرشار از ایهامات و استعارهها بود. چقدر خوب است که ریاست بلدیه تهران در عصر ابراهیم به علیرضا رسیده است. هم موفق شده ۴۰۰ نفر را برای مراقبت از حجاب عوام در مترو سر کار بگذارد. هم اصول تخریب ساختمان را به شکل عملی به دانشجویان و اساتید عمران و ساختمانسازی آموزش میدهد. هم به ادبیات فارسی به شکل مستقیم اهمیت میدهد و مطمئن است در تهران زلزله نمیآید. ترافیک و آلودگی تهران هم تقصیر علیرضا نیست. از قدیم بوده و جزو دستهگلهای بر آبداده اصلاحیون در آن چهار سالیست که بعد از چهارده سال ریاست محمود و محمدباقر بر بلدیه تهران مسئول شهر شده بودند. البته امروز علیاصغر، عضو خواصالبلد تهران درباره دخالتهای مکرر داماد علیرضا در اداره امور شهر تذکر داد که به نظرم مساله مهمی نیست. مثل این است که کسی به احمد، بزرگوار مشهدی به خاطر دخالتهای مکرر دامادش در اداره امور کشور تذکر بدهد.
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
یکی از روزنامههای بودجهبگیر پیشنهاد داد برای ادب کردن کرهجنوبی که هفت میلیارد دلار از پولهایمان را چند سال نگه داشت و حتی نتوانست تورمش را کنترل کند که ارزش پول حفظ شود و الان قرار است شش میلیارد دلار پول ما را به قطر بدهد برای یک دهه واردات لوارم خانگی یا گوشی تلفن کرهای را ممنوع کنیم و جلوی پخش سریالهای کرهای هم از تلویزیون بودجهبگیر گرفته شود. پیشنهادهای انقلابی خوبیست. ولی به نظرم از اول با این قاطعیت و شدت با کرهایها برخورد نکنیم. بالاخره الان معلوم شده آنها گرفتار تورماند و ممکن است کارگران کرهای روی این یک لقمه نانی که از فروش کالا به ما سر سفره زن و بچههایشان میبرند حساب کرده باشند. تحریم سریالهای کرهای هم کار را برای پیمان و تلویزیون بودجهبگیر سخت میکند. بالاخره پخش همزمان مختارنامه از چند کانال ممکن است روی کیفیت تصویر سریال تاثیر بگذارد. بهتر است فعلا همین یادداشت روزنامه بودجهبگیر را به عنوان اخطار اول به سفارت کره جنوبی در تهران تحویل بدهیم.
شب متن حکم صادر شده برای سعید، به اصطلاح کارگردان را به خاطر ساخت و پخش به اصطلاح فیلمی به نام “برادران لیلا” خواندم. مثل همه حکمهای مشابه خیلی دقیق و درست و منطقی بود. این احکام، برای عوام کلاس درس حقوق هستند اگر دل به کار بدهند البته. به نظرم میتوان در مرحله تجدیدنظر، سعید را محکوم به ده سال اقامت و فیلمسازی در کرهجنوبی کرد. چون اینطوری هر فیلمی که بسازد توسط تلویزیون بودجهبگیر ما تحریم شده و پخش نمیشود. تنبیه خوبیست.
سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
در خبرها آمده بود که صدور مجوز تولید و واردات کیتهای غربالگری سه ماهه اول بارداری متوقف شده است. عدهای گویا سر و صدا راه انداختهاند که این کار بد است. اصلا چنین نیست. خیلی هم خوب است. مگر مثلا صد سال پیش که نسوان خیلی سریع و زیاد و راحت باردار میشدند و اولاد زیادی به دنیا میآوردند از این چیزها وجود داشت. آن موقعها حتی تخصص نسوان و زایمان هم در میان اطبا نبود و یک قابله در هر محله و روستا وجود داشت که کار را درمیآورد. این تبلیغات غربیهاست که باعث شده بعضیها فکر کنند که هر کسی که باردار است باید یک سری چیزها را کنترل کند. به نظرم خوب است خواصالمله بعد از تصویب طرح حجاب، طرح حذف رشته نسوان و زایمان از تخصصهای طبابت را هم تصویب کنند.
فیلمهای جدیدی از سخنرانی محمد، معاون اول دکتر ابراهیم دیدم. حقائق عجیبی را افشا کرد. گفت که به مسی پول دادهاند که علیه ما توئیت بزند. درد نان با این سلبریتیها چه میکند واقعا؟ تازه فهمیدم چرا برای مثلا ادامه فوتبال به آمریکا رفته است؟ احتمالا آمریکاییها در پرداخت پول توئیت دبه کردهاند و مجبور شده برایشان بازی هم بکند. در این اتفاقات عبرتیست برای سلبریتیهای داخلی.
عصر از دفتر تا نزدیک منزل حدود یک ساعت و چهل دقیقه در ترافیک بودم. اصولا خودروها در تهران خیلی وقتها نیاز به گاز و کلاچ و دنده ندارند و میتوان به جای پدال گاز از رکاب و ترمز دستی استفاده کرد. حدود یک ساعت هم در صف بنزین منتظر ماندم. شلوغی خیابانها و پمپ بنزینها نشان میدهد عوام از حالا خریدهای شب عیدشان را شروع کردهاند. باید حواسمان باشد تصویر و فیلمی از این شور و نشاط عمومی به دست عوام کرهجنوبی و فرانسه و بقیه کشورهای غربی نرسد. چون با مشکلات اقتصادی و معیشتی فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و تماشای این حال خوب عوام ما ممکن است آثار مخرب روحی و روانی برایشان داشته باشد.
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
علیرضا با حکم دکتر ابراهیم به عنوان دستیار ویژه رییس خواصالدوله در امور مدیریت آسیبهای اجتماعی در شهر تهران منصوب شد. خبر خوبیست. باید از همه تواناییهای علیرضا به طور جدی استفاده کرد. گزارش مرکز آمار درباره سرانه مصرف سالانه گوشت قرمز در کشور را دیدم. خوشبختانه هر ایرانی در سال ممکن است چهار کیلوگرم گوشت قرمز مصرف کند. کافیست. بیشترش برای سلامتی مضر و ممکن است موجب ابتلا به نقرس یا افزایش کلسترول و چربی بشود. خوشبختانه در جدول مقایسهای کشورها فهمیدم هیچکدام مثل ما مراقب سلامتی عوامشان نیستند. حتی سرانه مصرف گوشت در جیبوتی پانزده کیلوگرم است که جای نگرانی دارد. در کویت و امارات و عربستان این رقم به ترتیب شصت و هفت، شصت و دو و پنجاه و چهار کیلوگرم بود. عاقبت گاو شیرده شدن برای آمریکاییها همین است که همان گاو را باید بخوری و سلامتت دچار خطر بشود. خوش به حال خودمان که کم میخوریم به این امید که همیشه بخوریم.
پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
فیلم بازدید سرزده محمد، معاون اول دکتر ابراهیم از پمپبنزینها را دیدم. خوشبختانه مثل همه بازدیدهای سرزده تصاویر خوبی ضبط شده بود و مثل همیشه مشکل خاصی از نظر عوام وجود نداشت و همه از دیدن یکی از خواص خیلی خوشحال و متشکر بودند. خود من هم پریشب که یک ساعت در صف بنزین معطل بودم اگر یکی از خواص سرزده به آنجا سر میزد از شدت سرگرمی خوشحال میشدم و فکر میکردم تازه وارد صف شدهام. بقیه روز را مجله خواندم اما برای اینکه تبلیغ نشود اسم مجله را نمینویسم. مگر این که خود مجلهها دوست داشته باشند اسمشان را در خاطراتم بیاورم که برای آیندگان بماند.