واکنش احمد زیدآبادی به مصاحبه مصطفی ملکیان: جا خوردم! / «دفاعم از انقلاب ۵۷ اشتباه بود»
دیدار نیوز نوشت:
استاد مصطفی ملکیان در برنامه اصل ۲۷ دیدارنیوز با اجرای نسرین نیکنام شرکت کرد و مصاحبه با ایشان در دو قسمت در دیدار منتشر شد.
این گفتوگو بازخورد زیادی در سطح رسانههای رسمی و مجازی داشت و جامعه و همچنین دنبال کنندگان همیشگی دیدارنیوز نظرات خود را برای ما ارسال کردند. اکثریت همراهان دیدار از این گفتوگو اعلام رضایت کردند و معتقدند سخنان این کارشناس به مطالبات مردم نزدیک است.
البته با توجه به اینکه طیفهای گسترده و متکثری از مردم از جمله همراهان و دنبال کنندگان برنامههای دیدار هستند، طبعا برنامههای مختلف دیدار معدود مخالفان و منتقدانی هم دارد.
در همین رابطه احمد زیدآبادی روزنامه نگار نسبت به سخنان و مواضع استاد مصطفی ملکیان که در برنامه اصل ۲۷ دیدار مطرح کرد، واکنش نشان داد و گفت: «مصاحبهٔ استاد مصطفی ملکیان را که با دیدارنیوز دیدم، یکّه خوردم!»
آنچه میخوانید یادداشت کوتاه احمد زیدآبادی در همین رابطه است:
مصاحبهٔ استاد مصطفی ملکیان را که با دیدارنیوز دیدم، یکّه خوردم
استاد ملکیان و ایدئولوژیک کردن سیاست!
راستش به کارگیری این نوع واژهها و عبارات برای صورتبندی امر سیاسی، هیچ نامی جز ایدئولوژیک کردن سیاست ندارد. ایدئولوژی چیزی جز سادهسازی و مطلقانگاری از پدیدههای پیچیده و نسبی نیست و این درست همان کاری است که جناب استاد در این مصاحبه در مورد سیاست انجام داده است.
اگر ایدئولوژیک کردن دین که به زندهیاد مرحوم دکتر شریعتی نسبت داده میشود، امری مذموم و با پیامدهای منفی بوده است، ایدئولوژیک کردن سیاست به طریق اُولی مذمومتر و با پیامدهای منفیتر است.
من احترام بسیار زیادی برای استاد ملکیان قائلم و به صفا و صداقت او اطمینان دارم، اما به نظرم این نوع صورتبندی از امور سیاسی به همان نقطهای میرسد که او در اوایل انقلاب تجربه کرده و از آن اظهار پشیمانی میکند.
این انتقادات از ارادت من به استاد ملکیان چیزی نمیکاهد.
——
نسرین نیکنام در دیدار نیوز نوشت: گفتوگو با استاد مصطفی ملیکان در یکی از روزهای گرم تابستان و پیش از تدوین لایحه حجاب انجام شد؛ او در بخش اول این گفتوگو صراحتا اعلام کرد که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهد کرد و اینکه مردم در سال ۱۴۰۱ پیروز میدان بودند.
ملکیان در آغاز این گفتوگو در پاسخ به برخی از انتقادات نسبت به عملکردش پس از اتفاقهای ۹۶ و ۹۸ میگوید: «هیچ وقت از دغدغه مردم خالی نبودهام. آن چیزی که در سال ۷۷ در مصاحبه با آقای اکبر گنجی گفتم واقعا عقیدهام بود؛ من دغدغهام سنت و مدرنیته و هیچ دین و مذهبی نیست، بلکه همواره نگرانی ام درد و رنج مردم است و مطمئن باشید اینها شعار نبوده و نیست.»
او ادامه میدهد: شاید در شرایط و بحرانهایی مانند سالهای ۹۶ و ۹۸ حضور فیزیکی نداشتم، اما این به معنی آن نیست که ذهن و روانم از دغدغه و نگرانیهای مردم خالی باشد و هیچ وقت یاد ندارم حساسیتم نسبت به این موضوع کم شده باشد.
این متفکر معاصر تاکید میکند: «این را هم در نظر داشته باشید که من طرفدار هیچ حزب و جناحی نیستم، زیرا در واقع من کنشگر سیاسی نیستم که بخواهم به اقتضای اتفاقهای سیاسی موضع گیری کنم، اما هر جا که وظیفه اخلاقیام حکم کند حتما ورود میکنم و حرف میزنم.»
به گفته ملکیان “این اظهار نظر زمانی شکل میگیرد که همه جوانب اتفاق و ماجرا برایم روشن باشد یعنی باید بدانم به چه دلایلی آن اتفاق رخ داده، آن وقت بعد از بررسی اگر متوجه شوم که باید برای دفاع از حق ورود کنم، این کار را انجام خواهم داد، زیرا همیشه وضعیت مردم برایم مهم بوده است.”
این فیلسوف با اشاره به اینکه زمانی که از انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع میکردم استنباطم این بود که این دفاع مخالف مصالح مردم نیست تاکید میکند که البته دیگر آن عقاید را ندارم و آن دفاع اشتباه بود.
او درباره واژه وسطبازی و افرادی که اظهارنظرهایی در این باره دارند، میگوید: «کسی که وسط بازی میکند هم میخواهد منافع حاکمیت را حفظ کند هم منافع مردم را، یعنی تلاش برای اینکه نه دولت ضرر کند و نه ملت؛ اما من این عقیده را ندارم در شرایط کنونی باید کاری کرد که منافع مردم محفوظ بماند، زیرا با افراطگری و وسط بازی مشکلات حل نمیشود.»
ملکیان در توضیح بیشتر میگوید: «یک زمانی هست که بین دو طرف دعوا قرار میگیرید و فکر میکنید بهترین کار این است که دو طرف نزاع را با هم آشتی دهید و بین آنها صلح برقرار کنید از این رو به یکی میگویید که کمی کوتاه بیاید و به دیگری هم همین را میگویید، تنها با هدف صلح دادن، اما گاهی نمیشود این روش را اجرایی کرد، زیرا منافع و اندیشه طرفین از هم خیلی دور است.»
او این را هم اضافه میکند: «این تصمیم که بین دولت و مردم صلح ایجاد کنیم را من نمیپسندم و این کنشگران سیاسی هستند که میخواهند این کار را انجام دهند؛ هم به دولت میگویند از مواضع خودت کوتاه بیا و هم به مردم. این خطا است.»
این متفکر معاصر با تاکید بر اینکه من طرفدار حق هستم، میافزاید:« بنا نیست که همیشه بخواهم دو طرف را آشتی دهم. باید ببینم کدام بر حق است کدام بر باطل و من همیشه کنار حق و در برابر باطل میایستم، یعنی از ظالم حمایت نمیکنم و کنار مظلوم میایستم و در شرایط کنونی کاملا مشخص است کدام طرف حق و کدام طرف باطل است.»
عکسها: آرش راهبر
ملکیان ادامه میدهد: «باید به ملت بگوییم کنار شماییم و حقتان را میگیریم، اما با خشونت نه؛ این هم به معنی این نیست که مردم باید از مواضع خود کوتاه بیایند، اما باید برای رسیدن به حق باید راه حل پیدا کنیم.»
او با اشاره به اینکه باید فعالیت سیاسی را جدی بگیریم میافزاید: «اما متوجه این موضوع هم باشیم که بیشترین ضربه را از فرهنگ نادرست خودمان میخوریم؛ ما مشکلات فرهنگی داشتیم که به این نتیجه رسیدیم باید انقلاب کنیم و بعد کسی را روی کار میآوریم که از قبلی بدتر است، از این رو بهتر است فرهنگ ما مرمت شود.»
این فیلسوف همچنان مردم را به خشونتپرهیزی دعوت میکند و میگوید: «ما نفود کلام داریم و باید رو این موضوع کار کنیم، زیرا خشونت عقلانی نیست و در نهایت باید همه به یک فصل مشترک و اجماع برسند و ببینید که چه میخواهند.»
ملکیان ادامه میدهد: «زبان حال هر گروه سیاسی این است که اول تضمین کنید که جانشین این حکومت من هستم، آن وقت من همه کار میکنم، این خیلی غلط است، این خود مردم هستند که با انتخابات آزاد و تکیه بر اعتماد انتخاب میکنند که چه میخواهند.»
به گفته او “ما ایرانیها عادت کردهایم نسبت به زیر دست خود مستبد باشیم و برای بالا دستی چاپلوسی کنیم و این یک مسئله فرهنگی است و ربطی به حکومت ندارد.»
این متفکر معاصر در پاسخ به این پرسش که آیا در انتخابات بعدی مانند سال ۱۴۰۰ و دورههای قبل، از فردی برای ریاست جمهوری حمایت میکنید یا خیر، تاکید میکند: «من دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد و این را هم صریحا گفتهام که دلیل این عدم مشارکت هم این است که ساختار ما اصلاح پذیر نیست. البته تا ۱۴۰۰ فکر میکردم اصلاح میشود از این رو باید در انتخابات شرکت کرد، اما دیگر آن دیدگاه را ندارم.»
او درباره حوادث سال ۱۴۰۱ هم میگوید: «پیروزی و شکست در اتفاقهای سال گذشته را باید اینطور تعریف کرد که بببینیم دو طرف به دنبال چه بودهاند و اگر به هدف رسیدند قطعا همان طرف پیروز است، اینکه تعبیر کنیم که یک طرف تعداد زیادی کشته داده و طرف دیگر کشته کمتری داشته پس آن یکی شکست خورده و دیگری پیروز شده معیار اشتباهی است، رسیدن به هدف مهمتر از چگونگی گذراندن مسیر است، با این تعبیر من فکر کنم مردم پیروز میدان بودند.»
انتهای پیام