راههایی برای دست برداشتن از حسرت
روزنامه جام جم نوشت: حسرت و حسادت تقریبا شبیه به هم نوشته میشوند. در معنا نیز این دو شباهتهایی به هم دارند، به طوری که حسرتخوردن را احساسی دانستهاند که ناشی از نارضایتی از خود و حاصل یک ناکامی است که حس حسادتی نیز در آن نهفته است. درواقع حسرتخوردن صورت بهتری از حسادت کردن است اما هر دو شامل حس نارضایتی نسبت به خویشتن و مقایسه خود با دیگران است؛ آن هم مقایسهای ناعادلانه. در حسرتخوردن، رویکردی منفی وجود دارد که باعث میشود فردبه عوارضی همچون بیانگیزگی، ناامیدی و نادیده گرفتن خود دچار شود. معمولا کسانی که از احساس خود کمبینی رنج میبرند و نسبت به خودشان احساس خوبی ندارند بیشتر از سایر افراد حسرت میخورند؛ بیتوجه به این واقعیت که هر انسانی تواناییها، ویژگیها و شرایط خاص خودش را دارد و هیچکس نمیتواند عینا در موقعیت شخص دیگری قرار بگیرد. بنابراین با عنایت به این واقعیت باید برای دوری از حسرتورزیدن تلاش کنیم. توصیه کارشناسان این است که با تمرکز بر خود و به کمک تقویت اعتماد بهنفس و عزتنفس میتوانیم به زندگی خودمان مشغول شویم و از شرایطی که داریم راضی باشیم. اگر از شرایطمان ناراضی هستیم، راهش حسرتخوردن نیست. برای داشتن یک زندگی رضایتبخش ابتدا باید اشکالات فردیمان را برطرف کنیم.
انتهای پیام
سلام علیکم
حسرررررررت را قشنگ میشناسم و البته قدر و ارزش خودم و خانواده ام را دیگر چشم به هیچ مساله ایی پوچ و بیهوده ندارم خداروشکر سلامت عقل دارم و دیگر باعث آزار و اذیت دیگران و خانواده نمیشوم چون میدانم یک بدی و یک خوبی از آدم جا میماند و تا میتوانم سعی میکنم از خودم و خانواده و اطرافیانم نقش خوبی بماند و از آدم های منفی نگر دوری جویم آنهایی که همیشه مینالند و وقتی بخواهم برایشان خوب هم باشم هنوز از نالیدن حرف میزنم و حسادتش دروغ هایشان و کلک هایشان بخودم و خانواده ام مشکل ساز میشوند پس نتیجه میگیرم وقتی مرگ حقه غصه چرا و وقتی خدا رزق میدهد و آنچه نصیب هست غم چرا بهه امید نهادینه شدن چنین تفکری در جامعه