تقدیم به منابع مطلع و ذی ربط
حسام الدین آشنا، مشاور فرهنگی رییس جمهور دو بخش از صحیفه ی امام خمینی را با عناوین «تقدیم به مراجع ذی ربط» و «تقدیم به منابع مطلع» یادآوری کرده که توصیه به مرور آنها بسیار پرمعناست.
به گزارش انصاف نیوز، به نظر می رسد که مخاطب آقای آشنا مانند همیشه مخاطبی خاص است و به مسایل و اتفاقات روز ارتباط دارد.
متن اول: تقدیم به مراجع ذی ربط:
صحیفه امام ج 14 صص 92 – 93: از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست این است که یک مطلبی را که القا میکند، بعدش نمیتواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی که القاکرده است اگر خلاف مصلحت است، اگر خلاف مصالح، فرض کنید، کشور خودش هم هست، خلاف مصلحت ارتش هم هست، نمیتواند که از قولش برگردد؛ میگوید: گفتم، و باید بشود! این بزرگترین دیکتاتوریهاست که انسان به آن مبتلا هست که «چیزی که گفتم باید بشود» ولو اینکه یک کشور به تباهی کشیده بشود. این دیکتاتوری هیتلر و امثال اینها از این قماش دیکتاتوری بود که وقتی مثلاً مشاهده این معنا را میکند که خطا کرده است و نباید اینطور حمله را به مثلاً شوروی بکند، این را اظهار نمیکند؛ عقیدهاش این است که «باید این کار بشود» «گفتم و باید بکنم». دیدید که این شخص که گفت «باید بشود» آن طور به مذلت کشیده شد.
شماها که ان شاء الله بعدها یک چهرههای فعّالی برای این مملکت میشوید و یک چهرههای اسلامی برای این مملکت میشوید بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی که در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور از کار در میآیید. اینطور نباشد که آن قدر خودتان را ببینید که هرچه میگویید همان درست است؛ و آن قدر خودبین باشید که اگر نادرستی را فهمیدید هم، حاضر به تسلیم نباشید.
متن دوم: تقدیم به منابع مطلع:
صحیفه امام ج 14 صص 90 – 91: و یک نکتهای را که باید به شما آقایان و همه ارتشیها و همه قوای مسلّح و همه کسانی که دست اندرکار هستند در این کشور تذکر بدهم؛ این است که هیچ چیز، هیچ صفتی در انسان از آن وقتی که متولد شده است، این صفاتی که بعدها بروز میکند، آن وقت نبوده.
هیچ فردی از افراد انسان، – مگر آنهایی که [از] خدای تبارک و تعالی [هستند] مثل انبیا – اول که متولد شدند عالِم نبودند. بعد برای مجاهدت خودشان کم کم تحصیل کردند، و هر کسی یک علمی را انتخاب کرد. دیکتاتوری هم از آن اموری است که بچه وقتی متولد شد دیکتاتور نیست. وقتی هم که بزرگ میشود کم کم، آنطور نیست که آن دیکتاتوریهای بزرگ را داشته باشد. لکن با تربیتهای اعوجاجی، در همان محیط کوچکی که خودش دارد، کم کم دیکتاتوری در او ظهور میکند. اگر تربیت صحیح باشد برای این بچه، آن دیکتاتوریش رو به ضعف میرود. و اگر تربیت فاسد باشد، آن دیکتاتوری که کم بود رشد میکند. آنهایی هم که در قوای مسلّح و دست [اندرکارند در] کارهایی که در مملکت ما یا سایر ممالک هستند اینطور نیست که ابتدائاً؛ اینها دیکتاتور بودند. دیکتاتوری کم کم بروز میکند در انسان. از اول خیال میکند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است. لکن بعضی وقتها که اتفاق میافتد، در آراء و در اقوال شروع میکند تحمیل کردن. رأی خودش را میخواهد تحمیل کند بر دیگری. نه اینکه با برهان ثابت کند؛ تحمیل میخواهد بکند بر دیگران.
این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است دیگران از او بیجهت قبول بکنند. یک وقت یک آدم مُنْصِفی است که میگوید بیایید بنشینیم با هم صحبت کنیم، بدانیم حرف شما درست است، یا حرف من درست است.
یک وقت اینطور است که در روحش چون یک دیکتاتوری هست و خودش آگاه نیست، میخواهد که آن مطلبی را که میفهمد به همه تحمیل کند و دیگران را وادار کند به اینکه قبول بکنند. از اینجا شروع میشود. بعد کم کم یک قدرت وقتی برایش پیدا شد، از اینجا یک قدمی بالاتر میگذارد و نسبت به مثلاً آن محیطی که دارد، نسبت به آن مقداری از قدرتی که دارد، کم کم شروع میکند دیکتاتوری کردن. کم کم وقتی که انسان وارد جامعه شد، وارد نظام شد، یک نظامی شد، یک سر کرده نظامی شد، یک فرمانده نظامی شد، کم کم آن خویی که در باطنش بوده است رو به رشد میرود. اول هم خودش ناآگاه است از مطلب، نمیداند که این رویّه رویّه دیکتاتوری است؛ خیال میکند که رویّه رویّه انسانی و اسلامی است. لکن هِی جلو میرود. هرچه جلو میرود، این خو در او زیاد میشود.
انتهای پیام
روحت شاد امام ، كاش مى بودى و مى ديدى بعد از چهل سال كه از انقلاب تو گذشت چه انسانهاى حقيرى در حوزه مسؤليتهاى خود استكبار ورزيدند، ديكتاتورى كردند و …
البته خيلى ساده ميتوان حرف هاى امام را به كس يا كسانيكه حرف اول و اخر را ميزند را فهميد و حتما شما هم مصداق حرف هاى امام را ميدانيد كه حرف حرف خودشان است و از اول با نيت خاص و خيرخواهى مصدر كار شدند اما همينكه متملق ها دور طرف را ميگيرند كه فلانى اگر شما يا شما ها نبوديد الان مملكت چنين ميشد و چنان ايكاش همه ما نصاحياى امام را ملكه گوش خود قرار دهيم و به نظر اكثريت باصطلاح صاحبان اين مملكت كه همان مردم باشند گوش فرا دهيم و اول از هر چيزى بفكر منافع مردم خويش باشيم و اگر چيزى باقى ماند بديگران هم بدهيم البته اگر ان ديگران نفعى بحال منافع ملى ما داشته باشند و در موارد ضرورى كمكمان كنند نه اينكه از جيب مردم مستضعف خودمان خرج ساخت پارلمان براى جيبوتى بكنيم و بعد با دشمن ما همدست شوند و حتى حماس كه مستند شده از خون اهدائى ايرانيهاى مسلمان شيعه استفاده نكردند چونكه نجس ميداندش
اقای اشنا جدا دستتان درد نکند جه بجا نوشتید مخصوصا حالا که ابرهای ابهام وسئوال همه جارا پوشانده است.