اساس اندیشه امربه معروف در فرهنگ اسلامی و بررسی آن
دکتر مصطفی ملکیان در یک سخنرانی درباره ی حریم خصوصی که آبان ماه 95 انجام شده، اساس اندیشه امربه معروف در فرهنگ اسلامی را بررسی کرده است.
به گزارش انصاف نیوز، متن این بخش از سخنرانی به نقل از کانال تلگرامی استاد ملکیان در پی می آید:
🔻طرح مساله
آیا شما میتوانید قائل بشوید به اینکه من میفهمم در این طرز زندگی که این فرد/گروه در پیش گرفته است/گرفتهاند زیانهایی وجود دارد که خود او/آنها به آن آگاه نیست/نیستند و از این نظر میخواهم او/آنها را از این طرز زندگی باز بدارم؟ این زیربنای اندیشه امر به معروف و نهی از منکر است که در فرهنگ اسلامی و فرهنگ یهودی هست. لبّ اندیشه امر به معروف و نهی از منکر این است که من میبینم کسی دارد کاری میکند. ممکن است این کار به هیچ کس دیگری هم زیانی نرساند (اگر زیانی برساند داستان دیگری است) اما من میدانم که این شخص به دلیل کمبود آگاهی است که دارد این کار را با خودش میکند و اگر آگاهیاش به اندازه آگاهی من بود هیچ وقت این کار را با خودش نمیکرد. مثلاً اگر به اندازه من میدانست که استعمال دخانیات چه به سر ریه و دستگاه تنفسی و حتی دستگاه قلبش میآورَد هیچ وقت سیگار نمیکشید. من میدانم ولی او خودش نمیداند. آیا من میتوانم نقص معلومات این کس را به سود خود او جبران کنم و بگویم من تو را از این منکر نهی میکنم و نمیگذارم این منکر را انجام دهی؟ استدلالم این است که اگر مثل من بودی و آگاهیهای مرا داشتی یقین دارم که سیگار نمیکشیدی. الان که سیگار میکشی به دلیل فقدان یا کمبود معلوماتت است.
🔻حل مسأله
🔹در اینجا باید تفکیکی صورت داد و طبق آن تفکیک در واقع رأیی قائل شد. چیزهایی که من و شما در بابش با هم بهاصطلاح اختلاف پیدا میکنیم، چنانکه قبلاً در جاهای دیگر گفتهام، میشود به دو قسم تقسیم کرد. گاه من و شما بر سر امری عینی خارجی و آبجکتیو با هم اختلاف نظر داریم، و گاه بر سر امری سابجکتیو یا انفسی. امور انفسی اموری هستند که به ذوق و سلیقههای من و شما مربوط میشوند. اگر من فرضاً گفتم که غذای الف خوشمزهتر از غذای ب است و شما گفتید غذای ب خوشمزهتر از غذای الف است اینجا ما «بهاصطلاح» اختلافی که با هم داریم بر سر امری ذوقیسلیقهای، استحسانی و علمالجمالی است. این یک دسته است. امور سابجکتیو و انفسی، معنای انفسیبودنشان این است که اصلاً ترازوی مرضیالطرفینی برایشان قابل تصور نیست که اطراف نزاع به آن ترازو رجوع کنند و اختلاف خودشان را با توجه به آن ترازو فیصله دهند.
🔹اما گاهی هم اختلاف بین من و شما اختلاف آبجکتیو است؛ یعنی واقعاً بر سر امری ذوقیسلیقهای نیست بلکه بر سر امری است که یا صادق است یا کاذب. اگر من گفتم جمعیت ایران کمتر از هشتاد میلیون است و شما گفتید بیشتر از هشتاد میلیون است و نفر سومی گفت هشتاد میلیون است، اینجا ما دیگر بر سر امری ذوقیسلیقهای با هم اختلاف نداریم. اختلاف بر سر امری آبجکتیو است؛ یعنی امری که علیالقاعده برایش ترازو وجود دارد و با رجوع به آن محک و ترازو میتوانیم اختلاف خودمان را فیصله دهیم. امور آبجکتیو خودشان به دو دسته تقسیم میشوند. امور آبجکتیوی که من به آنها میگویم امور آبجکتیو بالقوه و اموری که به آنها میگوییم امور آبجکتیو بالفعل. امور آبجکتیو بالقوه وقتی محل بحث قرار میگیرند که من و شما بر سر چیزی اختلاف داریم که بیشک و شبهه در آن مسئله یا حق با شما است یا با من است، ولی هنوز علوم و معارف بشری ترازویی پیدا نکرده است که بفهمد حق با شما است یا با من.
🔹 اما گاهی هم ما بر سر آبجکتیوهای بالفعل اختلاف داریم. یعنی آبجکتیوهایی که حق یا با شما است یا با من و همین الان هم علوم و معارف بشری ترازویی در اختیار ما میگذارند. مثل اینکه من بگویم آب در صد درجه سانتیگراد به جوش میآید و شما بگویید در کمتر از صد درجه یا در بیشتر از صد درجه. اینجا ما وسیلهای داریم که میفهمیم حق با من است یا با شما. حالا سخن بر سر این بود که من میبینم کسی دارد کاری میکند؛ مثلاً دارد سیگار میکشد؛ و من میدانم اگر آگاهیهای مرا داشت هیچ وقت سیگار نمیکشید.
🔹آیا حق دارم مداخله کنم یا نه؟ جواب این است که اگر بر سر یک امر سابجکتیو یا آبجکتیو بالقوه ما با هم نزاع داریم اصلاً و ابداً من حق مداخله ندارم. چرا حق ندارم؟ چون اگر سابجکتیو باشد که در آن حق و باطل اصلاً وجود ندارد. بنابراین، نه او بر باطل است، نه تو بر حقی و اگر هم آبجکتیو بالقوه باشد حق و باطل معنا دارد ولی هنوز نمیفهمیم حق با او است یا با تو. حق با «یکی» از طرفین است ولی آن «یکی» قابل تشخیص نیست. بنابراین، حق نداریم در حریم خصوصیاش وارد شویم. اما اگر آبجکتیو بالفعل باشد، مثلاً دارد غذایی میخورد که من معتقدم این غذا سمی و مسمومکننده است و همین الان میشود در لابراتوار بیوفیزیک یا بیوشیمی یا لابراتوار زیستشناختی نشان داد که این غذا مسمومکننده است. اینجا اختلاف ما بر سر یک امر آبجکتیو بالفعل است. در اینجا هم بسیاری از فیلسوفان اخلاق گفتهاند با اینکه میتوانیم نشان دهیم حق با ما است ولی باز هم حق مداخله نداریم. چون او دارد به خودش لطمه میزند و ما حقی نداریم. ولی بعضی گفتهاند وقتی اختلافتان بر سر آبجکتیو بالفعل بود حتماً حق دارید مداخله کنید و نگذارید سیگار بکشد یا مثلاً از کمپوت یا کنسروی که طبق عقیده شما مسمومکننده است و میشود مسمومکنندگیاش را نشان داد بخورد.
انتهای پیام