یاد باد آن صنوبر همیشه سرفراز را | سعید رضوی فقیه
سعید رضوی فقیه، نویسنده و مترجم، در یادداشتی با عنوان «یاد باد آن صنوبر همیشه سرفراز را» که برای انتشار در اختیار انصاف نیوز قرار دادن است، به مناسبت سالروز درگذشت فردوس وزیری نوشت:
آسمان فرهنگ و ادب ایران به گواهی تاریخ همیشه پر از ستارههای درخشان بوده است. حتی در روزگار فلاکت و انحطاط نیز بودهاند نویسندگان و سرایندگانی بزرگ که محنت و رنج مردم سرزمین خود را در قالبهای مختلف ادبی روایت کنند. این تلاش پیوسته که ریشه در اعماق تاریخ و فرهنگ و مدنیت کشورمان دارد از دیرباز تا به امروز از جنبش باز نایستاده است. گاه در قالب نهادهایی که نگاهبان میراث فرهنگی و متولی تداوم و توسعه آن بودهاند و گاه در سایه همت و انگیزه فردی استعدادهایی که خود را وقف حوزههای مختلف این میراث گرانسنگ کردهاند.
در حوزه ادبیات کلاسیک ویژۀ بزرگسالان، از دوران پیش از اسلام تا به امروز آثار بسیاری به نظم و نثر و در قالب های مختلف پدید آمده که برخی در تندباد حادثهها به یغما رفته و برخی دیگر نیز از دستبرد حوادث روزگار جان به در برده است. همچنانکه در میان پدیدآورندگان نیز برخی نامها بخت ماندگاری نیافته.
ادبیات کودکان و نوجوانان اما به خلاف ادبیات ویژه بزرگسالان، تا یک قرن پیش منحصر بود در میراث شفاهی که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل میشد و بنابراین بیش از ادبیات مکتوب در معرض خاموشی و فراموشی قرار داشت؛ تا آنکه در نخستین دهههای قرن چهاردهم شمسی و به موازات تاسیس و توسعه مدارس جدید و اجباری و عمومی شدن آموزش کودکان، ادبیات کلاسیک ویژه کودکان و نوجوانان نیز پدید آمد و پا گرفت و آثار بسیار در این حوزه پدید آمد. به واقع رشد ادبیات کودکان و نوجوانان چنان پرشتاب بود که به زودی نهادهای فرهنگی متولی این ساحت نیز تاسیس شد و استعدادهای درخشانی را شکوفا کرد. تاسیس نهادهایی چون شورای کتاب کودک (1341)، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1344) و انتشار مجلات پیک برای سنین مختلف دانشآموزان مدارس (1343) گواه این مدعاست.
ادبیات کودک و نوجوان در ایران طی عمر کوتاه خود (کمتر از یک قرن) آثار و چهرههای درخشان و نهادهای ماندگار و تاثیرگذاری را به خود دیده است که درباره هرکدام میتوان مفصلا و به استقلال گفت و نوشت. از جمله سه نهاد یاد شده در بالا و نیز چهرههایی نظیر مهدی آذر یزدی، توران میرهادی، عباس یمینی شریف، ثمین باغچهبان، صمد بهرنگی، محمود کیانوش، پروین دولتآبادی، هوشنگ مرادی کرمانی و بسیاری دیگر.
اما در این میان جا دارد از صنوبر همیشه سربلند و سرافراز ادبیات کودک و نوجوان نیز یاد کنیم که با صد افسوس شمع وجودش زودهنگام خاموش و نامش نیز به سرعت فراموش شد. فردوس وزیری که به تعبیر دوست و همکارش زندهیاد پروین دولتآبادی “بانوی شکوهمند قصهها” بود، در دهههای چهل و پنجاه شمسی از نویسندگان و کوشندگان پرکار و تاثیرگذار در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان بود و در آن سالهای دور نامش برای بسیاری از کودکان و نوجوانان خوانندۀ نشریات پیک و نیز برای دستاندرکاران ادبیات کودک و نوجوان نامی آشنا بود.
او در سال 1308 شمسی در بافت کرمان به دنیا آمد و تحصیلات آغازین را در محل تولد پشت سر گذاشت. با گذراندن کلاسهای شبانۀ دانشسرای مقدماتی در تهران از 18 سالگی در کسوت آموزگار رسمی به خدمت وزارت فرهنگ (بعدها آموزش و پرورش) درآمد و همزمان با تدریس در مدارس ابتدایی تهران مدیریت کتابفروشیهای سخن و ایران را در سالهای 1342 تا 1344 به عهده داشت و در همین سالها توانست پیشرفتهترین روش کتابفروشی را در کشور پایهگذاری کند. از سال 1344 همزمان با انتشار مجلات پیک یه شورای نویسندگان این مجلات پیوست و طی 14 سال کار بیوقفه در مجلههای پیک نوآموز، پیک دانشآموز و پیک نوجوانان، بیش از 500 قصه برای کودکان سنین مختلف نوشت یا بازنویسی کرد. او در سال 1348 نیز به سردبیری پیک کودک منصوب شد.
در این دوران فردوس وزیری گاه با نام مستعار مینو دستور (مینو به معنای فردوس و دستور به معنای وزیر) آثار خود را منتشر میکرد. او تنها در سال 1345 سه مجموعه داستان تحت عنوان کره اسب سیاه، قصه نخودی و قصه های پیک منتشر کرد که دو مجموعه اول از سوی شورای کتاب کودک به عنوان کتابهای برگزیده شناخته شدند.
داستانهای فردوس وزیری یا مینو دستور سه بخش عمده را در بر میگرفت: بخش نخست قصههایی که خود ساخت و پرداخت، بخش دوم بازنویسی قصههای کهن مردمی برگرفته از ادبیات شفاهی کودکان و نوجوانان، و بخش سوم نیز قصههایی که با اهداف آموزشی و تربیتی برای مجلههای پیک آفریده شدند.
خلاقیت وزیری در قصه نویسی و نیز بازنویسی قصههای مردمی کم نظیر است بهویژه اگر شمار بسیار 500 قصه در مدت کمتر از 15 سال در نظر گرفته شود.
فردوس وزیری در حوزه ادبیات بزرگسال نیز فعال بود و با شاعران بزرگ معاصر نظیر مهدی اخوان ثالث و اسماعیل خویی و دیگران درباره اشعارشان گفت و گوهایی پر مغز انجام داد و در پیک جوانان به چاپ رساند. بعدها مجموعه این مصاحبهها در کتابی تحت عنوان “گفت و گو با شاعران امروز” منتشر شد که برای پژوهشگران شعر معاصر ایران بسیار راهگشاست، هر چند که این کتاب ارزشمند نیز همچون نویسنده پرکار و نقادش به فراموشی سپرده شد.
وی در حوزه نقد ادبیات کودک رسالهای کوتاه با نام “معیارهای سنجش قصه کودکان” فراهم آورد که به گفته صاحبنظران هنوز هم میتواند راهنمای خوبی برای دستاندرکاران این حوزه باشد.
در سال 1357 و در هنگامۀ بالا گرفتن دامنه امواج انقلاب، فردوس وزیری گرفتار بیماری بیرحم و کشندۀ سرطان خون بود و عاقبت در 18 آذر 1358 مغلوب این درد لاعلاج شد و در یک سکوت خبری چشم بر این جهان فرو بست درحالی که بیش از 50 سال نداشت.
شتاب و عظمت رویدادهای پس از انقلاب بزرگ مردم ایران بر فقدان دوست بزرگ بچهها و راوی قصههای پر از امید و روشنایی سایه انداخت و شاید به همین سبب بود که نام بزرگ او از یادها رفت و آثار ماندگارش از دیدهها پنهان ماند.
پس از انقلاب 57 همچنان آثار او را در صدا و سیما میخواندند یا به صورت نمایشنامه اجرا میکردند بیآنکه نامی از صاحب اثر برده شود.
مینو دستور همچون بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات کودک و نوجوان مثل باغچهبان، آذر یزری و بهرنگی از طریق اثرگذاریاش بر نسلی که داستانها و شعرهای او را خواندهاند همچنان زنده است حتی اگر نامش از یادها رفته باشد.
او به واسطۀ تاثیرگذاریاش در توسعۀ نهادهایی همچون نشریات پیک (بعدها مجلات رشد) و شورای کتاب کودک؛ و نیز از طریق نوآوریهایش در قصه نویسی، در بستر پیشرفت ادبیات کودک جاریست.
همچنانکه خودش در آغاز رسالۀ “معیارهای سنجش قصه کودکان” آورده: “راست است که قصه نمیتواند جانشین زندگی شود ولی میتواند زندگی را پربارتر و شیرینتر کند.” به همین اعتبار میتوان گفت او طی 15 سال، زندگی شمار بسیاری از کودکان ایرانی را پربارتر و شیرینتر کرد.
امروز 44 سال پس از درگذشت “صنوبر همیشه سرفشان، قصهگوی روشنی، سرایندۀ نغمههای شاد، یار کودکان و بانوی شکوهمند قصهها”، جا دارد یادش را گرامی بداریم، در زنده کردن نامش بکوشیم و تلاش بیوقفهاش را برای اعتلای فرهنگ و ادب ملی و انسانی ارج نهیم.
انتهای پیام