مشرق نیوز: محمدرضا تاجیک مثل یک فعال توییتری کم سن و سال به سطحینگری مبتلا شده!
سایت اصولگرای مشرق نیوز در متنی با تیتر «دلضعفه یک رجل سیاسی برای آنها که با بدنشان حرف میزنند!» در واکنش به یادداشتی از محمدرضا تاجیک، نظریهپرداز و استاد دانشگاه که چندی قبل با عنوان «معلمهای نادان» در انصاف نیوز منتشر شدهبود، نوشت:
«محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب اخیرا و در یادداشتی که انصافنیوز آنرا منتشر کرد؛ بر سیاق کینتوزی همیشگی خود با مردم و نظام اسلامی نوشت: تمام کودکانی که در سطلهای زبالۀ کوچهها و خیابانهای شهر بهدنبال روزی خویش میگردند، با زبان نگاههای معصوم و خستهشان، با زبان لباسهای پاره و چرکینشان، با زبان کمر خمیده زیر بار کیسههای سنگینشان، با زبان دهان خشک و شکم گرسنهشان، بهما میگویند که در جامعه عدالتی و مدیریتی حاکم نیست. آنها با کلام بیکلام ما را از کژکارکردها و ناکارکردها و بدکارکردهای مدیریت کلان جامعه آگاه میسازند و تصویری از آیندۀ پر از کین و نفرت و نفرین ترسیم میکنند.
او تصریح میکند: در نمونهای دیگر، میتوان به دختران و پسرانی اشاره کرد که امروز اعتراض و نارضامندی خویش را با زبان بدن خود فریاد میکنند و با خم ابرو و پیچش موی خویش با ما از نوعی بحران مقبولیت و مشروعیت و کارآمدی و نیز، از بحران گفتمان مسلط و گروههای مرجع سنتی، سخن میگویند. در این حالت، جامعه مدرسۀ بزرگی است که بر سر هر کوی و کوچه و خیابان آن کلاسی برپاست و عدهای همچون این کودکان و جوانان، بیآنکه زبان دیگران را بدانند، در حال تدریس و تعلیم هستند.
تاجیک با تشبیه این افراد به معلمانی که دانایی درس میدهند، مینویسد: این مدرسه در واقع، برساختۀ خودِ قدرت مسلط و کژکارکردیهای آن است و این معلمان نیز، بهواسطۀ وجود آن است که امکان معلمی و تعلیم و تدریس یافتهاند. پس، تعطیل چنین مدرسهای جز از رهگذر تصحیح چنین قدرت و مدیریتی، و اخراج چنین معلمانی جز از رهگذر تغییر حال و احوال و رفتار و کردار چنین صاحبان قدرت و تدبیری، ممکن نمیگردد. اما امروز اندیشیدن به تعطیل جهان و اخراج مهر و ماه و ستارگان از آسمان سهلتر از اندیشیدن به تعطیل چنین قدرتی و اخراج چنین مدیرانی است.
*مبتذل شدن سیاستورزی و سقوط بیشتر در دره کمخردی توسط مردانی که باید چکیده نخبگی و خرد یک جامعه باشند اثر پیری یا نومیدی نیست! بلکه اثر آشکار شدن نفسانیت در سنین بالا برای افرادی است که نفس خود را در مسیر عقلانیت قرار ندادهاند و مطالعات فراوان و دانشگاه و سوابق اجرایی متعدد نتواسته تأثیری در هدایت و رشاد آنها داشته باشد.
البته از آقای تاجیک که حتی اغتشاشگران 1401 را به شکارچیان نظام تشبیه میکرد هیچ بعید نبود که مروّجان رفتارهای جنسی و بیحجابی را به معلمان جامعه و قاضیان مشروعیت و کارآمدی و عدالت بدل کند. ولی اینکه او چطور توانسته رفتارهای جزئی و نه فراگیر اینان را منشاء اثر بداند؛ محل تأمل و مصداق دوغ و دوشاب است!
در بحث کودکان کار نیز متأسفانه آقای تاجیک همچون یک فعال توییتری کمسن و سال و البته ناآگاه، به سطحینگری مبتلی شده و نمیداند که اولا در بحث کودکان کار؛ بیشتر از آنکه با فقر مواجه باشیم با شبکههای سازماندهی شده استثمار کودکان مواجهیم، ثانیا فرض بر وجود فقر؛ وظیفه جامعه در قبال فقرا بیشتر از وظیفه حکومت است و ثالثا مقوله فقر مطلق (به معنای گرسنگی) هرگز در ایران دارای شیوع نیست و اگرچه مشکلات اقتصادی بزرگی داریم لکن مبتلای فقر مطلق بصورت گسترده هم نیستیم.
فلذا نباید با خوردن یک غوره دچار سردی شد و با دیدن یک عکس یا یک لحظه؛ حرف از لزوم تغییر حکومتی زد که رفتارهای کلان آن تماما و بصورت اثبات شدهای عقلانی هستند»
انتهای پیام
جواب منطقی و مستدلی بود به جناب تاجیک. واقعا سقوط رو در مطلب آقای تاجیک دیدم و ابتذال. به کجا رسیدید آقای تاجیک؟