موضع گیری جامجم علیه رضا کیانیان و دیگر سلبریتیها
روزنامهی جام جم، رسانهی وابسته به صداوسیما، نوشت:
موضوع صورتک از موجودیت رباتیک یک روشنفکر غربگرا تا یک بازیگر غربگرا تا یک سیاستپیشه و رفرمیست غربگرا تا یک استاد بیسواد و اهل شوآف غربگرا و… و بالاخره کشوری ساختگی شیطانگرا، اسرائیل، امارات، حراج کریستی، پولشویی سرمایه جهانی یهود موضوعیت دارد و بیشتر هم با ماجرای میانی طهماسب و سهرابی موضوعیت مییابد. ویژگی این همه بر ساختگی برای ایفای نقش اپوزیسیون خدمتگزار شیطان بزرگ است. مطمئنا منظورم این نیست که کیانیان همان سلبریتی برساختهاست. سلبریتیهای ایرانی در این لشکرکشی بنیاسرائیلی جای خود را دارند، اما بدانند یا نه، نظام وانمودهها کارش را میکند. انقلاب ایران در محاصره پرسوناهای شیطانی اقتصاد، سینما و سیاست سرمایهداری متأخر جهانی است که پشتش یهودیت صهیونی نهان است.
پدیده ریا
همه انقلابها با صورتک و نقاب نمایش از یکسو و از سویی هم با پدیده ریا سروکار دارند. این دو، ریا و پرسونا یکی نیستند و در هر انقلاب بنا به وضع وجودی آن انقلاب نیروهای نقابدار و ریاکار اشکال گوناگون به خود میگیرند. شناخت این دو پدیده و نفی عملی آن، از ضرورتهای هر انقلاب اصیل و زنده است. هرچند که ریاکار بس پوچتر است. صورتک ریاکار که برداشته شود دیگر هیچ نمیماند. ما با هیچی نداری و تهیبودن روبهرو میشویم. وقتی پرسونای ریاکار بر میافتد.
تاریخ پرسونا
پرسونا از انقلاب کبیر فرانسه به پدیدهای در ادبیات انقلاب تبدیل شد و از تئاتر آمد و به استعارهای رسا بدل شد. در جنگهای پلوپونزی و انقلابهای آن دوره هر دو وجود داشت و توسیدید از آن به بدی یاد میکند. اما در انقلاب فرانسه پرسونا به مفهومی ویژه در ادبیات انقلاب کبیر بدل شد. در فصل مسأله اجتماعی از کتاب انقلاب آرنت آمدهاست: «کسانی که در انقلاب فرانسه دست داشتند و عاملان آن بودند، در تشبیه به زبان تئاتر متوسل میشدند. شاید بهترین گواه معنای عمیق استعارات فراوانی که از تئاتر گرفته شدهاست، واژه لاتین پرسونا و سابقه کاربرد آن باشد. این لفظ در اصل به معنای ماسکی بود که در روزگار باستان بازیگران تئاتر به چهره میزدند. اصطلاح «دراماتیس پرسونای»، معادل عبارت یونانی ta tou dramatos. prosopa است، این ماسک میبایست چهره بازیگر را بپوشاند و به عبارت بهتر، جای چهره او را بگیرد. ولی در عین حال باشد که صدای او شنیده شود.»
مشوقین جو مغشوش
اگر در ایران و انقلاب اسلامی مهار انقلاب دست امام زمان (عج) نبود و از هدایت قرآن و عترت بیبهره بودیم و ولایتفقیه با عقل و تقوای دینی به خشونت، خیانت و ریاکاری درون حاکمیت از زمان بنیصدر تا جریانهای انقلاب رنگی و رفرمیسم غربگرا و اغتشاشات ابزار دشمن، عاقلانه برخورد نمیکرد که حتی تحت لوای ریاکارانه اصلاح و اعتدال با راه امام (ره) مخالفت میکردند و رویاهای سکولاریستی دشمنان انقلاب را به اجرا درمیآوردند در آن صورت ما هم انقلابی گرفتار نفسانیت قدرت و خونریزی بیمهار و تهاجمی داشتیم. در برابر نمایش بیشرمانه و آشکارا ریاکارانه سلبریتیهای سیاسی و سینمایی، بهنام آزادی دروغین و در نهان کنش رباتیک فاسد و بیآزرم در خدمت پروژه شیطانترین فرعونهای هستی و قدرت سرمایه جهانی، ولیفقیه و انقلاب اسلامی صبر زینبی و عقل الهی و عطوفت محمدی و عفت فاطمی و تحمل حسنی و مهربانی حسینی نشان داد تا چهره سرپرستان این سلبریتیها و اغتشاشگران نیابتی فاش شود و وجود دوزخی اربابانشان آمریکا و اروپای وحشی و حرامزاده جنی و عقدهایشان بهنام اسرائیل علنی شود، اما دیدیم حتی در این وضع هم سلبریتیهای وقیح حیا نمیکنند و نهتنها در کن نقش کلید زدن اغتشاش برنامهریزیشده را ایفا میکنند؛ بلکه در زمان عریانسازی اند بهوسیله ایثار غزه با ترفندهای کودن و کنایه و آزار و نیش راه دوزخی و پر روگریشان را ادامه میدهند. باید پرسید طهماسب در گردن نهادن به تحریم شیطانی گناهکار بود که به مردهاش نیش میزنند؟ یا نیشزنندگان ریاکار باید شرم کنند که با وقاحت نمیکنند و حامی قاتل کودککششان، سرافکندهشان نمیکند. تحفظ جمهوری اسلامی در عدم نقاب براندازی از باطن و نهان زندگیشان را ضعف بهشمار آورده و با سپیدچشمی به ایجاد رعب و ترس و فشار میپردازند تا از کار همکارانشان و همراهی با انقلاب رهایی بخش و آسمانی و اصلاح فسادها جلوگیری کنند و مشوق جو مغشوش باشند.
درد فسادزایی بزرگ
من رضا کیانیان را درست نمیشناسم، همانطور که مهدی نصیری و زیبا کلام و فرخنژاد و کریمی و. را. نمیدانم او از سلبریتیهای همجنس آنهاست یا نه. اما همانقدر که لغزشهایش حیرتانگیز است، خدمتش به سینمای جمهوری اسلامی تحسینبرانگیز است. من نمیدانم این خدمت از سرصدق بوده یا پرسونای ریا.
شاهدم پرسونای ریا، چون یک شخصیت ذاتا ناصادق، تحفظ جمهوری اسلامی را در عدم نقاب براندازی از باطن و نهان زندگی ریاکارانه را ضعف بهشمار آورده و با سپیدچشمی به ایجاد رعب و ترس و فشار در میان اهالی هنر علیه کار مفید هنرمندان دیگر در این کشور میپردازد و جوسازی میکند تا از کار همکارانشان و همراهی با انقلاب رهاییبخش و آسمانی و اصلاح فسادها جلوگیری کنند و مشوق جو مغشوش و بحرانزدهای که شیطان بزرگ آفریده باشند. این دستورالعمل شیطان بزرگ است و اینان در همین بندگی و فرمانبری میکوشند. مشکل ضرورت نقد فساد و خیرخواهی نیست. درد فسادزایی بزرگ و همدستی با دشمنان خدا و اسلام و عترت است.
روشنفکری تراریخته
نیاز به سوگند ندارم این سطور را با دلی گریان و چشمی ابری و نم اشک مینویسم. در هجوم شیاطین جنی و انسی، ابالسه خارجی و داخلی، نفس اسیرعصر ظلمات و ظلمت خویش و سیطره عصر شیطانی تکنولوژیک و قدرت جهانی دجالی و شیطان بزرگ متفرعن، بله این چنین روزهایی، روزهای گمگشتگی دو سه بازیگری است که امید داشتم به خدای تواب پناه ببرند و دستکم بتوانند وقار و خرد و هنر انتظامی را بیاموزند و بدام نفس و وانموده شیطان بزرگ در نغلتند. امید بازگشتشان به حقیقت متعال و همه لوازم و نشانههای حقپرستی و پذیرش هدایت قرآن و عترت و بازیگر بازیچه عصر نشدن میرفت، اما درست زیر پرسونای بازیگری که مدافع حقیقت است، جهان کفر (بدانند یا ندانند) آنها را ربوده، خطایشان مبارزه با فساد نبود، اینکه خطا نیست، شرف است. حتی اگر به فرض محال یک رهبری و مرجعیت الهی دچار کژی شود، ایستادگی برابر کژیاش دستور امیرالمومنین (ع) است. گناهشان تن دادن به بازی جهانی شیطان بزرگ، جهل و عمل به آن چه نمیدانند و تاج فریبنده رهبری افکار عمومی گمگشتهتر از خود را بر عهده گرفتن است. در حالی که نیازمند پیروی از فقیهی آگاه به وانمودههای شیطان بزرگ هستیم، اسیر شیطانیم و وساوس خناسان. آنان پیرو افرادی فریبندهتر و ساده لوحتر و جاهطلبتر از خود شدهاند که عناوین فریبای نخستوزیر امام و رئیسجمهور سابق و اسبق، جهلشان را نسبت به عصر و قدرت جهانی سرمایه صهیونی و متبع ریاکاری نولیبرالیسم جهانی صهیونی، نهان داشتهاست و از جاده قران و عترت و عدم اعتماد به کافران و مشرکان تبدیلشان کرده به مبلغان مدرنیت اسلامستیز و بیایمان به ا…، قرآن و عترتستیزان جهانی و گمراه کردن انبوه بیمعرفتان به اعتبار نام برساخته و به قول مکث روشنفکری و روشنفکر دینی تراریخته ـ هرکس میداند چه کرد و چه پیمانی داشت و چه راه توجیه و فریب نفس میپیماید و معنای تراریختگی و حمله به اسلام و مداخله شیطانی زیر نقاب آزادی یعنیچه.
دردم آن است که چگونه با بدیهیترین اغوای شیطانی جهان وانمودگی، میکوشند حقانیت کسب کنند. اگر هالیوود فیلمهایی استادانه برای انتشار دروغ، ظلمت، فساد، فجور و جنایت ساخت به سبب ساختارماهرانهاش حق به جانب اوست؟ اگر کسانی برحق بودند و نیروی ساختن فیلم خوب نداشتند، پس نامحقان باید حق جلوه کنند، چون خوب فیلم میسازند؟ اگر گلشیفته فراهانی با سینه عریان پشت جلد مجله دشمن اسلام، اسلام را، چون فاحشگان فرستاده شده به سیاهچال حبس معصوم به استهزا میگیرد، به سبب بازیگری درخشان باید در مقام لیدر سلبریتیها ستایش شود؟ این توجیه، آویختن به هر پرکاهی است که مرا از فراموشی کیانیانی متأسف میکند که با خدایش پیمان بسته بود تا راه شیاطین را نپیماید و امروز بیرحمانه و با قساوت و ترفند نخنما به مردی به رحمت خدا رفته و شریف در شغلش که حاضر نشد به فرمان آمریکا، سینمای جمهوری اسلامی و هنر گریزان از فحشا را تحریم کند و بازیگر سناریوی شیاطین در جنگ با انقلاب اسلامی باشد، به شیوه ریاکارانه، کی بود کی بود، من نبودم کنایه زند؟ این است معنای وفاداری به حق؟ تحریم جمهوری اسلامی و همسوی این همه اغتشاش مسجل آمریکایی موضع حضرات چه بود؟
جوابی پر از خطا
میخواهم صرفا رها از هر اتهام و گذشتهای به همین پاسخش به سهرابی بپردازم. من نه این آقا را دیدهام و تا قبل از نامه کیانیان نامش را شنیدهام و همه میدانند خاک پای مدیر متقی و از همه بیشتر از مدیران ریاکار و در اصل شیطانی آمریکایی نفوذ کرده در نظام منزهم؛ ولو نقاب شیدای جمهوری اسلامی و ولایت فقیه به چهره داشته باشند، اما جواب کیانیان به آقای سهرابی پر از خطاهای بزرگ است.
اگر تفکر و عمل یک سلبریتی آشکارا یا ریاکارانه، محاکمه یک مرده به سبب عدم تحریم جمهوری اسلامی باشد این خط با خط آمریکا، اسراییل، داعش، منافقان، قاتلان حاج قاسم و منفجرکنندگان زوار مرقد او و کشتارگران کودکان غزه ماهوا چه فرقی دارد؟
کیانیان چگونه از این مواضع خود دفاع میکند:
۱_آقای سهرابی به شما نصیحت میکنم قبل از این که مطلبی بنویسید یا بگویید، با یک حقوقدان مشورت کنید؛ این مطالبی که از شما نقل شده متضمن جرم «نشر اکاذیب» است که میشود بابت آن از شما شکایت کرد.
☆البته نشر اکاذیب عملی نامشروع، غیرقانونی، حرام، گناه و جرم است. اما در این جواب چیزی است که میتواند یک روح ریاکارانه نهفته محسوب شود. زیرا سخن و هدف روشن کردن مخاطب و بیرون آوردن او از ورطه اشتباه نیست بلکه تهدید برای بستن دهان او از ترس جرمی است که اگر گوینده در نشر آن صداقت داشته باشد و آن را حقیقت بپندارد، نگفتنش جرم بزرگتری است.
۲-، اما بدتر، واپس ماندن کیانیان فرسنگها از شفافیت این قومی است که آنان را با لحن تحقیرآمیز و مبهم شما همفکران شما خطاب میکند؛ اینها چه کسانی هستند. دولتی که اکنون بر سر کار است؟ تمام نیروهای انقلاب اسلامی و اسلام و ملت نظام جمهوری اسلامی که بنا به احکام و واجبات و منکرات دین موظفاند در صورت وجود تصویر یا کلام نامشروع هر فیلمی را سانسور کنند تا بفرمان ا… سینما، مدرنیت، کفر، انسان خودبنیاد، مدعیات دروغین آزادی که در اصل آزادی میل در غیاب خداست، کار ایران را به جامعه کنونی مدرن و تصویب همجنسبازی و زنا با محارم نکشاند که اگر هم تصویب نمیکردند به سبب همه لقمههای حرام و همه دوری از پرستش، حق یگانه خود میدانند بنا به روشنگری کلام وحی اینان در باطنشان چیزی از عفن روح کم نداشتند.
۳_شکست اخلاقی کیانیان در این تهدید همین بس که در میان کسانی که سهرابی همفکر آنان است شهید بهشتیها قرار دارد، رجاییها، آقای خامنهایها و هزاران شهید و رزمنده با شیاطین اروپایی و آمریکا ودشمنان انسانیت که هزار تهمت شنودند و نه تنها تهدید به شکایت در دادگاه نکردند بلکه حتی پاسخ دروغهای لیبرالها و روشنفکران بیمار دل کافرکیش و حامی جنایت غرب و تروریستهای نوکر صدام را ندادند که ندادند.
کیانیان میپرسد شما به من خرده گرفتهاید که فیلمها و سریالهایی بازی کردهام با بودجه دولتی آیا این جرم است؟ ولی بدانید که سالهاست با تلویزیون همکاری نمیکنم، چون مثل شما فکر میکنند.
نه قطعا بازی در آثار دولت شرافتمند و آزاده و مستقل و مقاوم جمهوری اسلامی جرم نیست، اما امروز سیاست شیطانی و بیشرافت و وحشی تحریم آمریکایی، دنبالهاش شده جرم دانستن بازی در این آثار بهوسیله سلبریتیهای نوکر و گوش بهفرمان آمریکا و این مسلما جرم است. این تحریم مستقیم از زرادخانه اغتشاش سیا و موساد دیکته شدهاست. چرا افتخار میکنید در تلویزیون دیگر کار نمیکنید برای کدام گناه تلویزیون؟ دفاع از استقلال ایران برابر توطئه آمریکا وغرب؟ این جمله همکاری نمیکنم هم ندانی که مخاطبش سهرابی نیست. چون مسلما او که میداند. بهنظر شما دارید پیش چه کسانی عذر تقصیر میبرید؟
اقای سهرابی درباره بودجه مشکوک فیلمها و سریالها صحبت کرده و شما به حق گفتهاید بودجه مشکوک را دستگاههای مسئول باید بررسی کنند. نه شما، ظاهرا درست است، اما خودتان میدانید در ایران به سبب آزادی دستگاه دولت دست به دست میشود و جریان سیاسی غربگرا در ایران بارها امکان پیروزی در انتخابات پیدا کرده و بسیاری از امور مشکوک در دولتهای نولیبرال رخ داده که یا صلاح مردم و انقلاب و نظام محاکمات مستمر مسئولان خطاها و رؤسای خاطی این دولتهای غربگرا بوده یا تهاجمات انبوه و بیوقفه تکالیف مهمتر مرگ و زندگی پیش پای حکومت نهاده بوده که آسیاب به نوبت!
اما ممکن نیست که یک اهل حرفه متوجه موارد مشکوک در کارش نباشد و یک اهل تقوی به لقمه مشکوک رضایت دهد. چه کس نمیداند بازی حراج کریستی در دبی چقدر به بازیهای حرام مالی و پولشویی و اهداف مالی مشکوک پشت پرده سرمایه و سیاست خاورمیانهای مناسبات قدرت سلطه، در نشر افق فرهنگی غرب وابسته است. مسلما آدم محتاط وارد این بازیهای مشکوک نمیشود.
سفسطه آلوده به ابهام
اما دزدیهای نجومی مثل چای دبش در ایران که کیانیان از سهرابی میپرسد آیا شما و مسئولان و دوستان هماندیشتان تا به حال عکس العملی در برابر این دزدیهای آشکار از جیب ملت داشتهاید؟
آقای کیانیان که نشر اکاذیب در این اعتراضیه، دستاویز تهدید شماست، آیا این سخنان جرم نیست؟ سخن سفسطه آمیز ابهام آلود چه میگوید. مگر توطئه رواج دزدی، فساد و اختلاس را جز مسئولان کار در نهادهای امنیتی و سیاسی و قضایی، چه کسانی کشف و بررسی و دادرسی و حبس کردند؟ آیا آقای سهرابی از اختلاسگران بوده که دوستان مسئولش مانع رسیدگی بودهاند؟ اگر مسئولانی، قضاتی و مجلسیانی برابر وسوسه پول تاب نیاوردند یعنی مسئولان و دوستان سهرابی کلا عکسالعملی برابر دزدی نداشتند؟ علم غیب میدانید؟ اما کسانی که تقوا در همین علم شهاده دارند شهادت میدهند بیشترین تلاش ضد فساد در قضاییه و مجریه از سوی آقای رئیسی تحقق یافت که مسئول کل و اولی قوه مجریه و قضاییه بودند و از نظر فکری هماندیشی آقای سهرابی و وزیر آقای سهرابی با ایشان آشکار است و دوست فکری او به حساب میآیند و کدام دوست مسئول و هماندیش ایشان در این خیانت دست داشتهاست؟
اگر اطلاعی دارید مکلف هستید که مدارکتان را به دادگاه ارائه دهید. همه میدانند فساد و تروریسم اقتصادی در ایران دشمن نظام است و سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارد. پرسونای ریا، تنها در قلمرو ایدئولوژیک و سیاست و سینما عمل نمیکند. در قلمرو فساد اقتصادی هم همکاری و همپایی و با هم بودن مسئول نقابدار و فعال و دلال نقابدار اقتصادی و بانکی و قضایی کار ویرانگر ضدانقلابیاش را پیش میبرد. این دزدان که به نظرم باید با انقلاب ساختاری و سازوکار کنترل از ریشه خشکاندشان چه ربطی به دوستان آقای سهرابی و همفکرانش دارد؟ اتفاقا دزدان در آن سوی نقاب و پرسونا، علیرغم هر چهره ریاکار و ماسک و ظاهرسازی، ماهیتا با رفرمیستهای غربگرا و اپوزیسیون آمریکایی سنخیت دارند و نه با اهل ایمان و قرارگاه باطنی و فرارگاه ظاهریشان غرب است.
عامل مرض
اما باید ابله بود که متوجه سوگیری و سفسطه ظالمانه کیانیان نشد. غربگراها از کابینه ضدسلطه غرب و آزاده رئیسی نفرت دارند. درست به سبب استقلالخواهی و انقلابی بودن و آزادگیاش برابر سلطه.
این دوستان دوستان و همفکر کردنها، به چیزی جز جریان اصیل و ضد بهایم و ضد نظام نولیبرال و ضد سرمایهسالاری غربی و … اشاره ندارد. جریانی بهشدت ضدفساد و کوشا برای سالمسازی نظامی که تباهیها و بحرانش محصول عمل خائنانه شیاطین فاسد داخلی و همراه با ندانمکاریهای بیلیاقتان کاهل و قدرتدوست در اقتصاد و سیاست است و نیز نقشه دامنهدار شیطان بزرگ و همدستانش و تمهیدات جنونبارش در ویرانی ایران و اقتصاد ایران.
حال این ماجرا و دزدی و خرابکاری را به پای مؤمنان آرمانخواه نوشتن نامش چیست. درد را گفتن و در عامل مرض تشخیص دروغین و غیظآلود و غرضورزانه دادن چه باطن و نیت و علتی دارد؟
متن جسورانه کیانیان چه چیز را نهان میکند و با پرسونای ریاکارانه حقوقی، چه حقیقت و امر دیگری را نهان مینماید؟ خود میداند و خدایش. قدرمسلم هیچکس بیشتر از وفاداران صدیق به راه امام (ره) و آرمانهای عادلانه و آزادیخواهانه اسلام و انقلاب اسلامی از فساد و بلبشو و فقدان کنترل و ظلم به مردم رنج نمیکشد، اما هیچکس بیشتر از غربگرایان مسئول عدم اصلاح امور نیست.
اصلاحطلبان دلسوز و انقلابیون دلسوز و متقی با هم در نفی فساد و سالمسازی جامعه متفقالقولند. در عوض دشمنان انقلاب و غربگرایان و متحجران تنها ماسک ریا را، ریاکارانه به نام مردمدوستی و سلامت اجتماعی به چهره میزنند، ولی در صف مقدم فسادانگیزی و رویای بازگشت نظام جهانی بردگی جا دارند. به دوستی و آمد و شد و بستگیشان نگاه کنید. به سبک زندگی و افکار و عملشان بنگرید. در راه پیشرفت مستقل و رهایی از سلطه دشمن چه قدمی برداشتهاند؟ ببینید چه کسانی برای رهایی ایران جان دادند و چه کسانی در سور دشمن هورا کشیدند.
رسم کیانی
آقای کیانیان آخرین سؤال: شما در مجلس تسلای بازماندگان خدایناکرده عزیزان ازدسترفتهتان هم رسم دارید دو استوری میگذارید و یکیاش استوری انتقادی است؟ انتقاد از شرف آنهاست و طعنه که میارزید؟ یعنی میارزید شریف زیستید و آدم بودید و نوکروار و فاسدالروح مثل سلبریتیهای مزدور جایزهبگیر نبودید و با دشمن غدار و کودککش و جانی دوستی و همگرایی نکردید، میارزید خود را به سوژههای پروژههای آمریکایی نفروختید و صدای حقطلبی و مظلومیت و مقاومت ایران برابر فرعونیت عصر و نوکرانش شدید؟!
این هم شد حرف؟ آن هم در روز مرگ آدمی که نفروخت، که خیانت نکرد؛ که بازی شیطان را پشتیبان نشد!
خوب آقای بازیگر! این همه توجیه حقوقی چرا؟ در جهانی که حقوق اسیر دست لفاظی است و پول میگیرند تا حق را ناحق جلوه دهند (کار وکلا در سیستم حقوقی و دادگاه مدرن و آمریکایی و در وتوی شورای امنیت جز این است؟) و باز چرا؟ گذاشتن این اظهارنظر نفرتانگیز با محتوای سرشار از پلشتی علیه اغتشاشات آمریکایی قابل دفاع است؟ طهماسب باید شرمنده باشد یا سلبریتیهای پادوی سفارتخانههای دوزخی و جشنوارههای فحشا و زشتکاری علیه خدا؟ امروز پس از خونخواری و کودککشی همان شیاطین در غزه و لبنان دیگر آدم باید خیلی پلشت و ابلیسی باشد تا به ماهیت آن آشوب و تحریم پشتیبانانه سلبریتیهای جن زده از آن بازی ابلیس، اظهار نفرت نکند و پیش خدای توبهپذیر دست کم از جهلش اگر نگوییم خیانت و ابلوکیش شرمنده نباشد، آه این زبان نمایش و بازی و ابهام چه معنای ریاکارانهای که ندارد!
بازی مبتذل
آقای کیانیان من خدا را گواه میگیرم که دوست نداشتم اینها را خطاب به شما بنویسم. اصلا دوست نداشتم وارد این بازی مبتذل شوم. بر نفسم و میلم پا گذاشم. میدانم به دلایل گوناگون باور دارید و میبینید که آزاد نیستید حرف دلتان را بزنید. حرف حق باشد یا نباشد ـ هر چند اگر منصف باشید معترف خواهید بود، منتقدان جمهوری اسلامی بههمین دست و دلبازی کفر پردهپوش جهانی به اندازه آزادی استکباری یک دنیا تریبون آزاد برای پرده برافکنی و عقدهگشایی دارند و پاسخ به آنان فقط در محدوده ایران و آن هم در محاصره دهها تحفظ قانونی و نظام به سود شما مقدور است.
من از پاسخ به آن تعرضتان به موضوع سانسور در میگذرم. میدانید چقدر عوامفریبانه و دست کم نادقیق و ذهنی است. بدترین سانسور سیستماتیزه و نهانروشانه در سینمای آمریکایی و اروپایی صورت میگیرد که اصلا امکان فیلمسازی خطر خیز خارج از روال نظم حکمرانی موجود نیست و کل مواضع ظاهرا اعتراضی فیلم جزیی از طراحی حکمرانی تحت پروژه قدرت عمل میکند و در عوض در مقیاس جهانی سینمای در خدمت فرهنگ و نظم گفتار قدرت است از ترویج فساد زنا و لواط و جنایت و شهوات و میل به سود سیطره قدرت مستکبر تا زمینهچینی جنایت جهانی و قتل و کشتار و حتی تا موافقت با تظاهرات ضد صهیونی بنام آزادی جهت ایفای نقش سوپاپ و تداوم مدیریت کشتار حکومت. چرا که این تظاهرات برخلاف کشورهای پیرامونی با خطر مداخله همهجانبه حکومت اجنبی و چیرگی قدرت رقیب و دشمن همراه نیست. زیرا اساسا حتی تصور این وابستگی در نطفه خفه شدهاست. فریب دموکراسی سرمایهسالارانه نولیبرالی همینجاست. اما در کشور تحت توطئه جهانی حتی اقشاری از مردم به سبب جهل و تزریق فرهنگ دشمنانه و لاقید غربی و سنخیت در نفسانیت اهل بیایمانی و لذات حرام و شهوات، پل تبدیل یک اعتراض صنفی به شورش براندازانه و ایفای نقش اسب تروا برای اربابان جنایت و آماده گاو شیرده شدن هستند و پیشاپیش در موطن دشمن سند بردگی امضا کرده و امتحان خیانت دادهاند. پس اصل ناگزیر سانسور، نه سانسور دلبخواه مدیران رنگارنگ مقام پرست چهلساله، در ایران بر عکس دروغ نولیبرالی و آمریکایی است و تحت راستگویی نظام اسلامی و قانون اساسی ممیزی پردهپوشی نمیشود و امر ضروری اسلام و قانون اساسی ماست و مثل آمریکا با تزویر و نظم وانمودگی همراه نیست. البته هر جامعه به حق یا ناحق بسته به ماهیتش سانسور روا میدارد. در ایران مشکل فاصله سانسور بروکراتیک و افراط و تفریط و حتی نشر ابتذال بهوسیله نظام سانسور است نه دروغ حرام بودن سانسور که کیانیان وانمود میکند و در فریب استکبار نولیبرال شریک میشود. آنچه سینمای امروز غرب آزاد است و آن همان آزادی فحشاست وگرنه بروید تاریخ سانسور فیلم در آمریکا را مطالعه کنید تا جاهلانه مردم را گمراه نسازید. بی شک اذعان به مشکلات غیر اسلامی در جمهوری اسلامی را از منظر اسلام و نگاه مسلط آگاه بر واقعیت، کسی از، ولی فقیه بهتر بیان نکرده و نمیداند و اجبارهای طی طریق طولانی تا جامعه سالم اسلامی را واقعگرایانه و مشروح نیاندیشیده است.
به هرحال همه امید و دفاعم ار حیات جمهوری اسلامی و استقلال آن از نظام قدرت کافرانه و ظالمانه جهانی برای این یقین است که علما و عینا تنها امکان رشد ایران را در رهایی از چنگال دیکتاتوری متفرعن استکباری، اسلام، اسلام انقلابی و انقلاب اسلام تا ظهور عدل جهانی موعود (عج) میدانم. رشدی که تو شجاعت بیواهمه سخن و نصیحت کامل داشتهباشی و امروز مطلقا در وانموده دموکراسی نو لیبرال و دولتی غرب وشرق ناممکن است و هر روز با سیطره موحش علم و فناوری منحصر در دست قدرت سیاه غربی و شرقی ناممکنتر میشود.
حرف آخر
آقای کیانیان شرافت حکم میکند لجنزار عفن نظام ظالم جهانی سلطه را نظاره کنیم و به جای همگرایی با غرب و شرق بکوشیم جمهوری اسلامی، این روزنهای به سوی نور و امید را در مسیر رشد و سلامت یاری کنیم و برابر نیروهای قهار شیطانی دنیا و اذناب شومسر داخلیشان ایستادگی کنیم. از منافع نام و مال و جلوهگری نزد خلقا… شهیدوار بگذریم و به خالق یکتا بگرویم. تجربه گرانبهای پرت شدن در وانمودههای پیکار با نور و حق و سرنوشت شوم این پرتگاه و نجات خدایی و مجال با حقیقت متعال زیستن را از کف ندهیم. چه کسی نسبت به فساد روشنبینتر و در ضدیت با آن پایمردتر از حاج اسماعیل و عبدی غرق بهجت و در کار حکمرانی خصوصا عالم عامل ربانی، سیدی روح اللهی و، ولی فقیه و نشانه زنده هدایت استوار و علیوار الهی، آقای خامنهای میان ما؟ چه کس میگوید تکلیف قطعی مخالفت درست با فساد (و نه همراهی با شیاطین را) ترک کنیم. نه خدا، نه عقل، نه قرآن و نه عترت این را نمیخواهد؛ اما کیست نداند این پاکان عقل و عبودیت حق را به بوش، کلینتون، اوباما، ترامپ و بایدن یزید فروختن، به خدا ناسپاسی هولناک بنیاسرائیلی و سنخیت ماهوی با اسرائیل است. این طور نیست؟ من از ظلمات درونم و از خطوات مدام شیاطین، اجنه کافر، مدرنیته ظلمات و شیطان انسی آمریکا به خدا پناه میبرم. تو، این روزها با اینها چه میکنی؟
آقای کیانیان؛ حالا رابطه جنایت ترور حاج قاسم و جنایت در غزه و جنایت در کرمان و جنایت در جهان و علیه اسلام با دعوای شما و سهرابی بر سر واکنش به مرگ او و آن میارزید، شاید برایتان روشن شده باشد. هبچ کافی نیست پرسونای ریاکارانه سلبریتیها را تبعیت کنیم. وقتی استریبتیز جنایت نظام جهانی مدرن و سردمداران آن پیش چشم بشریت است. وقتی مدرنیته، قدرت مدرن و فیلسوف مدرنی مثل هابرماس عریان میشوند، وقتی معاون بایدن استعفا میکند وقتی سیل نفرت در جهان به راه میافتد کافی نیست ابراز اندوه و تسلیت. سلبریتیها بزهکارتر از این حرفها هستند. آنان بر اذهان میلیونها نفر در جهان اثر مینهند. در ایران سلبریتیها یا مثل اسرائیل عریان عمل میکنند و مزدورانه از کشتار مردم و قهرمانان مردم ابراز رضایت قلبی و حتی علنی دارند که این فاشیسم بی رو دربایستیشان بهتر از آن است که آدم ظاهرا ابراز همدردی کند، اما به ریشه کژی خود ننگرد و انحرافش را ادامه دهد؛ و تسلیت را وسیلهای برای فرار از فضای رسوایی نماید. اگر از راستی و فطرت انسانی و جوانمردی چیزی مانده باشد باید از مردم برای خطای معوفتی و سوق دادنشان به سمت نظام جهانی مستکبر و نولیبرالیسم وحشی و غرب جنایتکار و افکار غلط خود عذرخواهی کند. سیاستبازان قاتل سلیمانی هم از ترور سلیمانی یا انفجار زوار مرقدش ابراز اسف میکند، باورکنیم؟ خوب از سیاستشان، تفکر استکباریشان دست بردارند، حمایت از سگهای زنجیریشان نظیر اسرائیل و مناففین و حکومتهای نفتی چشم بپوشند و نگاه سلطهگر و عملشان را در جنگ با عدالتخواهی و آزادیخواهی تغییر دهند. توبه کند از قرنها جنایت استعماری عصرجدید. نه آن که هر روز بیشتر از دیروز در رذالت و جنایت و ستیز با حق فرو روند. حالا تو این روزها واقعا چه میکنی خوابی یا بیدار؟
انتهای پیام