«خانه امن تمامیتخواهان باید ناامن شود»
گفتو گو با دکتر محبوب حضرتی، کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران
روزنامه اعتماد نوشت: «ناامنسازي خانه اقتدارگرايان و تماميتخواهها» پاسخي است كه محبوب حضرتي، نامزد كسب كرسي نمايندگي از حوزه انتخابيه تهران پيرامون چرايي حضورش در انتخابات ميدهد. او معتقد است كه گوهر انتخابات و پارلمان، متاعي است كه از خون دل خوردنها، چالشها و تضادهاي فراوان به دست مردم و جامعه مدني رسيده است و به همين سادگي نبايد سنگري كه ستارخانها، باقرخانها، مدرسها، مصدقها، بازرگانها، سحابيها و…براي ايجاد آن خونها داده و زمانها صرف كردهاند را از دست داده و در اختيار اقتدارگرايان و تماميتخواهها قرار داد.حضرتي در عين حال با شرح ابرچالشهاي كشور، راهكارهاي عملي براي برونرفت از آنها را نيز ارايه ميكند. به اعتقاد اين كانديدا، نسل جوان كشور ديگر حاضر نيستند متاع آزادي خود از دست داده و سبك زندگيشان را مخفي نگه دارند. نسلي كه از ظاهرسازيها و عدم شفافيتها و تبعيضها به تنگ آمده و تغيير و تحول و توسعه را طلب ميكند.
بسياري از تحليلگران معتقدند كه نامزدي در انتخابات 1402 جسارت بسياري ميخواهد. در شرايط فعلي كه نارضايتيهاي فراواني در فضاي عمومي جامعه موج ميزند، شما با چه دورنمايي وارد انتخابات شدهايد؟ نگران تهمتها، بهتانها، انگها و انگارهها نيستيد؟
بررسيهاي تحليلي حاكي از آن است كه دو گروه تلاش ميكنند انتخابات را در ايران مساوی تحريم كرده يا تا حد امكان مشاركت را در آن كاهش دهند. گروه نخست اپوزيسيون خارج از كشور هستند كه اصولا معتقدند هر اندازه كشور با چالشهاي بيشتري مواجه شود، اقبال به آنها بيشتر خواهد بود. براي اين گروه نيامدن مردم به صحنه انتخابات، زمينه بهتري را براي فعاليتهاي آنها فراهم ميسازد. گروه دوم هم گروههاي اقتدارگرا و تماميتخواه داخلي هستند. افراد و جرياناتي كه به صندليهاي قدرت تكيه كردهاند و به خوبي ميدانند در يك انتخابات مشاركتي و آزاد، شانسي براي پيروزي نخواهند داشت.ردصلاحيتهاي فزاينده در ميان گروههاي اصلاحطلب و ميانهرو اين طيفها را خوشحال كرد، چون ميدانستند ردصلاحيتها باعث عدم حضور اصلاحطلبان و نهايتا پيروزي تندروها در انتخابات ميشود. در ميان اين دو طيف، بيش از 80درصد مردم ايران قرار گرفتهاند كه ذيل گروههاي خاكستري دستهبندي ميشوند. اين طيف خاكستري اعتراض داشته و خواستار تغييراتي بنيادين در فضاي مديريتي و سياستگذاري كشور هستند. به نظرم با راي ندادن و غيبت در انتخابات، نميتوان اين تغييرات را تحقق بخشيد.
اما برخي از همين اقشار خاكستري ميگويند حضور آنها در انتخابات، تاثيري در سرنوشت آنها نخواهد داشت؟
ببينيد، مساله اين است كه خانه امن فعلي گروههاي تماميتخواه بايد ناامن شود. بايد صدايي در مجلس باشد كه بتوان يكدستي اقتدارگراها را از ميان برد. حداقل مردم بايد بدانند در خانه ملت و در پس جلسات كميسيونها و فراكسيونهاي مختلف چه ميگذرد. اگر مجلس يكدست در اختيار طيفهاي تندرو و تماميتخواه قرار بگيرد، شك نكنيد، تصميماتي ميگيرند و سياستهايي را اجرايي ميكنند كه برخلاف منافع مردم خواهد بود. در اين صورت ديگر نگراني از تصويب طرح صيانت و حجاب و عفاف و… نخواهند داشت، چون صداي متفاوتي نيست كه افكار عمومي را در جريان تصميمات و برنامههاي تماميتخواهها قرار دهد. از سوي ديگر براي اين شفافسازيها و دسترسي به اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات نيازمند برنامهريزيهاي دقيق هستيم، مردم بايد از مزاياي فضاي مجازي و فناوريهاي نو بهرهمند و از آفات آنها دور نگه داشته شوند. فيلتر كردن فضاي مجازي باعث گسترش فروش فيلترشكنها و سيطره سوداگران در اين حوزه ميشود نهايتا هم تاثيري در بهبود شاخصهاي استفاده از فضاي مجازي ندارد و فقط هزينههاي خانوادهها را افزايش ميدهد و اعتماد مردم به سيستم را از بين ميبرد.افزايش پهناي اينترنت و فرهنگسازي در اين حوزه نيازمند برنامهريزيهاي جامع است.
در صحبتهايتان اشاره كرديد، حدود 80درصد مردم معترض شرايط موجود هستند. در برخوردهايي كه با اين طيف خاكستري داريد، چه مطالباتي را مطرح ميكنند؟
بهطور كلي ميتوان مطالبات مردم را ذيل موضوعات اقتصادي، سياسي، اجتماعي، تفريحي و…دستهبندي كرد. در اين ميان موضوعات اقتصادي و اجتماعي براي مردم به اولويتهاي جدي بدل شده است. نميتوان انكار كرد كه عموم مردم اين روزها در سختي به سر برده و با چالشهاي اقتصادي و معيشتي دامنهدار دست به گريبانند. درآمدهاي مردم با تورم همخواني ندارد. هر سال دستمزد حقوقبگيران، كارگران و بازنشستگان بين 18تا 20درصد افزايش مييابد، اين در حالي است كه نرخ تورم در ايران در خوشبينانهترين حالت بالاي 40درصد است. حتي در برخي اقلام خوراكي نرخ تورم به بالاي 100درصد هم رسيده است. اين روند باعث شده تا قدرت خريد دهكهاي متوسط و محروم جامعه كاهش بسياري پيدا كند. مشكل مسكن و گراني اجارهبها، روح و روان اقشار مختلف را درگير ساخته است. به دليل گراني مسكن نظام طبقاتي كشور در حال تكانههاي پي در پي است. شهروندي كه قبلا در شمال شهر، خانه اجاره ميكرد، ناچار است به مركز شهر نقل مكان كند. سال بعد ناچار است به جنوب شهر، سال بعد به حاشيه شهر و…نقل مكان كند. از منظر طبقاتي هم اقشار برخوردار طبقه متوسط بدل به اقشار محروم اين طبقه ميشوند.
دهكهاي پاييني طبقه متوسط به دهك محروم و اقشار محروم دچار فقر مطلق ميشوند. اينها چرخههايي است كه مدام در حال تكرار هستند. در حوزههاي اجتماعي هم مردم خواستار به رسميت شناخته شدن سبك زندگيشان توسط مسوولان و حاكميت هستند. در حالي كه توجه و تمركز مسوولان و سياستگذاران بايد حول محور حل مسائل معيشتي و بهبود شاخصهاي اجتماعي باشد، اما مسوولان با رويكردهاي سلبي مثل قانون حجاب و عفاف و طرح صيانت، برخوردهاي تندي با مردم صورت ميدهند. در حوزه مسائل فرهنگي، مردم خواستار گردش آزاد اطلاعات و تامين نيازهاي متعارف فرهنگي هستند. اما هنوز در اين كشور با مشكلاتي چون لغو كنسرتها، عدم حضور زنان در برخي ورزشگاهها، توقيف فيلمها، محدودسازي اپليكيشنها و… روبهرو هستيم. اين رويكردهاي سلبي، مردم را آزار ميدهد. در كنار اين مشكلات، كشور با برخي ابرچالشها نيز روبهرو است؛ معضل صندوقهاي بازنشستگي، مهاجرت نخبگان، مشكل آب و محيط زيست و ناترازيهاي اقتصادي از جمله اين ابرچالشها هستند.
شما درباره ابرچالشها صحبت كرديد، يكي از اين ابرچالشهاي جدي، مهاجرت نخبگان و نيروي انساني متخصص است . براي مهار اين چالش چه بايد كرد؟
من در مركزي حضور دارم كه بسياري از پزشكان و پرستاران و فعالان حوزه بهداشت و درمان، براي مهاجرت به اين مركز مراجعه ميكنند. در گذشته، ميزان درخواستهاي مهاجرت در هر روز 10الي 20نفر بود، اما امروز اين آمار به بيش از 100نفر در هر روز رسيده است. بسياري از پزشكان، پرستاران و اقشار متخصص درخواست مهاجرت را پر ميكنند تا از كشور خارج شوند. هر چند موضوع اقتصاد، يكي از دلايل اصلي مهاجرتهاي نخبگان و نيروي انساني متخصص است، اما مسائل سياسي و اجتماعي و سبك زندگي هم در اقبال به مهاجرت اثرگذار است. اين اقشار ذيل نيروهاي نخبه كشور هستند و وقتي ميبينند در اين كشور افقگشايي نميشود، سبك زندگي مردم به رسميت شناخته نميشود، گردش آزاد اطلاعات وجود ندارد، فضاي مجازي فيلتر ميشود و بهطور كلي اميد به آينده در سطح مطلوبي نيست، ريسك مهاجرت را به جان ميخرند و جلاي وطن ميكنند. وقتي اميدواري در كشور افزايش يابد و افقهاي تازهاي به سوي اقشار مختلف گشوده شود، شك نكنيد، ايرانيان در اين كشور ميمانند تا كشور و آينده خود را بسازند.
بسياري معتقدند، مجلس از جايگاه واقعي خود خارج شده است. يعني حتي اگر افراد و احزاب توسعهخواه و اصلاحطلب در اين مجلس حاضر شوند، بستر لازم براي اثرگذاري و تحقق مطالبات مردم را ندارند، فكر ميكنيد چطور ميتوان مجلس را به جايگاه اصلي خود در راس امور قرار داد؟
ايرانيان انتخابات و پارلمان را به سادگي به دست نياوردهاند كه به سادگي بخواهند آن را از دست دهند و در اختيار تماميتخواهان قرار دهند. اين پروسهاي است كه از زمان انقلاب مشروطه آغاز شده و پس از طي كردن برهههاي حساسي مانند نهضت ملي شدن نفت، انقلاب اسلامي ايران در سال 57، نهضت اصلاحات و… به عنوان ميراث در اختيار نسل امروز قرار گرفته است. از دست دادن انتخابات و پارلمان، ايران را در مسير كره شمالي شدن قرار ميدهد. فراموش نكنيد از مجلسي كه رضاشاه تلاش ميكرد آن را تحت سيطره خود بگيرد، چهرههاي مصلحي چون مدرس و مصدق و…بيرون آمدند. منظورم اين است كه در بزنگاههاي فشار و تلاش اقتدارگرايان براي خالصسازي و يكدستسازي هم ميتوان دستاوردهايي به نفع مردم و كشور خلق كرد. من هم ميدانم نهادهاي انتصابي در اين كشور قدرت بيشتري دارند و ممكن است صداي رييسجمهور و وكلاي مردم چندان طنينانداز نباشد، اما بايد از ميراث انتخابات و پارلمان كه خون زيادي براي آن ريخته شده، حفاظت كرد. بايد تلاش كنيم صداي بيصدايان و قدرت بيقدرتان باشيم.
همانطور كه اشاره كرديد در ليست ابرچالشهاي كشور، موضوعات اقتصادي بخش اعظم را به خود اختصاص دادهاند. شما براي بهبود شاخصهاي اقتصادي چه ايدههايي داريد؟
بهطور كلي كشورهاي توسعه نيافته از چنان مديريتي برخوردار نيستند كه در حالت سختي هم بتوانند مديريت كرده و اقتصاد كشور را شكوفا كنند. ايران يك مشكل مضاعف هم دارد و آن تحريمهاي اقتصادي است. در شرايط تحريمي، هيچ كشوري نميتواند كمر راست كند. ايران بالاترين نرخ تورم را طي نيم قرن گذشته داشته است. نرخ تورم 6سال است كه در وضعيت فزاينده قرار دارد. توجه داشته باشيد تورم در سال اول با تورم در سال ششم، بسيار متفاوت است. قدرت خريد مردم كاهش يافته و فقر افزايش يافته است. مدتي قبل فوق تخصص يكي از رشتههاي پزشكي پيش من آمده بود و ميگفت60 ميليون تومان حقوق و 40ميليون تومان هم كارانه ميگيرد، اين يك دريافتي بالا در ايران است. اما 100ميليون، 2هزار دلار امريكاست كه نصف حقوق يك رفتگر و كارگر جزء در اروپاست. اين در حالي است كه نرخ اقلام مصرفي در ايران با نرخ اروپا و غرب يكي است. مثلا نرخ هر كيلو مرغ در ايران 1.5دلار است. در آلمان هم نرخ مرغ حدود 1.3دلار است. يعني مردم به ريال حقوق ميگيرند و بايد به دلار هزينه كنند!حالا شما تصور كنيد، كارگري كه 150دلار يا 200دلار حقوق ميگيرد چه بايد بكند؟در كنار اين مشكلات اقتصادي، برخي تصميمات هم گرفته ميشود كه با اعصاب و روح و روان مردم بازي ميكند. مثلا طرح صيانت از فضاي مجازي و فيلترينگ يا طرحي براي شناور شدن يا يكسانسازي ارز مطرح ميشود و بازارها را به هم ميريزد. در حوزه تقنيني بايد به سمت شفافيت و ثبات در قانونگذاري پيش برويم.
پس از رخدادهاي اعتراضي سال 1401، شاهد بركشيدن دهه هشتاديها در كشور بوديم كه از آنها با عنوان نسل z ياد ميشد. شما براي پاسخگويي به مطالبات اين نسل چه برنامهاي داريد و تا چه اندازه با اين نسل ارتباط داريد؟
من دو فرزند دانشجو دارم كه همگي در همين نسل هستند. اين نسل، نسلي آگاه، بيپروا و توسعهطلب هستند. اين نسل سبك زندگي خود را جستوجو ميكنند و حاضر نيستند از مطالبات خود بگذرند. زمان مجبور كردن مردم به پوشيدن پوششهاي خاص مثل كلاه پهلوي و كلاه شاپوي رضاشاهي گذشته است. با اصلاح قوانين و احترم به سبك زندگي نسلهاي جوان زمينه مشاركت آنها در توسعه كشور فراهم ميشود.
اولويتهاي شما براي چشمانداز آينده چيست؟
اكثر نمايندگان از دو جنبه وظايفي دارند؛ يكي اينكه بايد مطالبات مردم حوزه انتخابيه خود را پيگيري كنند و دوم هم مطابق اصل 84 نماينده كل كشور محسوب ميشوند. در شهر تهران مشكلاتي چون آلودگي هوا، مشكل ترافيك و حمل و نقل، مشكل مسكن و… به عنوان ابرچالشهاي اين شهر محسوب ميشوند. طبيعي است كه من در همه اين حوزهها تخصص ندارم، اما با به كارگيري مشاوران متخصص تلاش ميكنم در اين بخشها منشا تحولات تازهاي باشم. در حوزه مسائل ملي هم مجلس بايد به سمت حل ابرچالشها و چالشها حركت كند. جدا از شفافسازي امور و جلوگيري از تبعيضها و مفاسد كه از طريق گردش آزاد اطلاعات و آزادي رسانهها ايجاد ميشود، مشكلاتي چون صندوقهاي بازنشستگي، محيط زيست، آب، اشتغال و…بايد در دستور كار برنامهريزيها قرار بگيرد. از سوي ديگر بايد به ورزش و تفريح جوانان توجه ويژهاي شود.
باید صدایی در مجلس باشد که بتوان یکدستی اقتدارگراها را از میان برد. حداقل مردم، باید بدانند در خانه ملت و در پس جلسات کمیسیون ها و فراکسیون های مختلف چه می گذرد.
هر سال دستمزد حقوق بگیران، کارگران و بازنشستگان بین 18تا 20درصد افزایش می یابد، این در حالی است که نرخ تورم در ایران در خوش بینانه ترین حالت بالای 40درصد است.
در گذشته، میزان درخواست های مهاجرت در هر روز 10الی 20نفر بود، اما امروز این آمار به بیش از 100نفر در هر روز رسیده است.
فراموش نکنید از مجلسی که رضاشاه تلاش می کرد آن را تحت سیطره خود بگیرد، چهره های مصلحی چون مدرس و مصدق و…بیرون آمدند.
من دو فرزند دانشجو دارم که همگی در همین نسل هستند. این نسل، نسلی آگاه، بی پروا و توسعه طلب هستند. این نسل سبک زندگی خود را جستوجو می کنند و حاضر نیستند از مطالبات خود بگذرند.
جدا از شفاف سازی امور و جلوگیری از تبعیض ها و مفاسد که از طریق گردش آزاد اطلاعات و آزادی رسانهها ایجاد می شود، مشکلاتی چون صندوق های بازنشستگی، محیط زیست،آب، اشتغال و…باید در دستور کار برنامهریزی ها قرار بگیرد.»
انتهای پیام