خرید تور تابستان

«زاکربرگ»، سفرهای ایالتی و خیز احتمالی برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

زاکربرگ از آن دست افرادی است که شخصیت و وجهه عمومی اش با اغلب مدیران عامل در شرکت های دیجیتالی فرق دارد. برای نمونه در تایم لاین جک دورسی مدیرعامل توییتر قطعا حرف های خودمانی وی در مورد دوستانش و درس هایی که می توانند به او بدهند را نخواهید خواند. از آنطرف اما زاکربرگ و به طور مشخص صفحه شخصی اش در فیسبوک اینطور است.

به گزارش ترجمه ی دیجیاتو، ساتیا نادلا مدیرعامل مایکروسافت هم ترجیحش این است که در مورد جلسات کم اهمیتی که با اشخاص گوناگون دارد، روی صفحه لینکدینش حرفی به میان نیاورد. در مقابل اما زاکربرگ چنین عادتی دارد. حتی لری پیج مدیرعامل آلفابت هم که بعضا دلش می خواهد سری به بازار مال فروشان تگزاس بزند و حیوانات عرضه شده در این بازار را نوازش کند، ابدا عکس های مربوط به این نوع علاقمندی اش را در صفحه گوگل پلاس خود منتشر نمی کند، در حالی که زاکربرگ این کار را انجام می دهد.

اما باید در نظر داشت که این رفتار پیامد مدیریت وی بر بزرگ ترین شبکه اجتماعی اشتراک گذاری محتوا نیست؛ در مقابل نوعی استراتژی عمیقا فکر شده است که به واسطه کار تمام وقت ده ها نفر از کارکنان این شرکت پیاده سازی و اجرا می گردد.

تیمی که به آن اشاره شد حدوا دوازده نفر از کارکنان فیسبوک را شامل می شوند که مسوولیت تلطیف نظرات، نوشتن پست برای او و عکاسی از تعاملات کاری و شخصی اش را بر عهده دارند.

علیرغم آنکه صفحه فیسبوک او ترکیبی زیبا از نبوغ ارتباط سازمانی را به تصویر می کشد، باز هم زاکربرگ را قانع نکرده و همین چند وقت پیش بود که مدیرعامل جوان فیسبوک پای را یک گام دیگر فراتر نهاد و «چالش سالانه» 2017 خود را اعلام نمود.

جالب است بدانید که چالش امسال تفاوت زیادی با سال های قبل دارد و دیگر نه در رده شکار با تیر و کمان جای می گیرد و نه ساخت خانه ای هوشمند که از طریق یک دستیار صوتی کنترل می گردد. زاکربرگ ابراز امیدواری کرده که تا پایان امسال مردم آمریکا را در تمامی ایالت های این کشور ملاقات نماید.

وی در این باره روی صفحه شخصی اش اینطور نوشته:

حال که این چالش را آغاز کرده ام، به نظر تاریخ در نقطه عطف خود قرار دارد. دهه هاست که تکنولوژی و جهانی سازی به رشد بهره وری و ارتباط انسان با جهان کمک کرده اند. این دو مزایای بیشماری را با خود همراه داشته اند اما از طرفی چالش های پیش روی مردم را نیز در زندگی بالا برده اند. خود من شخصا بیشتر از هر دوران دیگری در زندگی ام احساس می کنم دنیا تقسیم بندی شده. ما باید راهی برای تغییر پیدا کنیم تا همه از شرایط خرسند باشند.

زاکربرگ در پست دیگری که اخیرا روی صفحه شخصی اش قرار داده اینطور آورده است:

بعد از چند روز اقامت در تگزاس به خانه باز می گردیم. امروز ما از Waco بازدید کردیم و توقفی هم در شهرهای کوچک تر موجود در مسیر داشتیم و با مقامات این شهرها ناهار صرف کردم. دیداری با مادران جوان در منطقه غرب داشتم که اخیرا به شهر و دیارشان باز گشته اند تا کودکان شان را با همان ارزش های قدیمی بزرگ کنند. علاوه بر این نشستی کوتاه هم با کشیش های Waco داشتم که تلاش دارند پیروان خود را در این دنیای متغیر با معانی عمیق تری آشنا نمایند. شاید ما پیشینه متفاوتی داشته باشیم اما همگی مان خواهان پیدا کردن اهداف مشخص در فضای پیرامونمان هستیم.

او همچنین اعلام کرد که صفحه تازه ای را در فیسبوک باز کرده و قصد دارد تصاویر مربوط به سفرهای ایالتی اش را در آن منتشر نماید که این حرکت نیز اندکی بوی سیاست می دهد.

چندی قبل در یکی از اسناد مربوط به کمیسیون بورس و اوراق بهادار نیز اینطور آمده بود: غیبت یا استعفای آقای زاکربرگ در صورتی که به فعالیت های وی در یک پست یا اداره دولتی مربوط باشد، استعفای داوطلبانه محسوب نمی شود.

البته برای درک هدف این مدیر جوان از چالش جدیدش نیازی نیست که به یک هوش مصنوعی بسیار قدرتمند دسترسی داشته باشید و با یک حساب سر انگشتی در خواهید یافت که این رفتار بسیار شبیه به فردی  است که سودای تصدی پست ریاست جمهوری را در سر دارد.

نیک بیلتون از شرکت ونیتی فِر با استناد به گفتگوهایی که با «شخصیت های تاثیرگذار» در سیلیون ولی داشته معتقد است این ایده که زاکربرگ چشم به انتخابات سال 2024 دوخته است. البته شاید شوک انتخاب شدن ترامپ برای این پست اندکی این تصور را در اذهان عمومی تقویت کرده باشد اما زاکربرگ در سال 2020 تنها کمی حداقل محدوده سنی برای شرکت در انتخابات آمریکا (یعنی 35 سال) را رد کرده و 36 ساله خواهد بود. لذا تصور بیلتون آن است که زاکربرگ چهارسال بعد وارد عمل می شود.

مساله دیگر سلطه بالای فیسبوک بر جریان اخبار و اطلاعات است؛ مهندسان این شرکت می توانند با دستکاری یک الگوریتم خاص توجه جمعیت انبوه کاربران آن را به خود جلب نمایند و چه فرصتی بهتر است انتخابات.

شاید اینطور استدلال نمایید که این مدیر جوان گذشته ای عاری از علاقمندی به سیاست داشته، اما در سال های اخیر می توان تغییراتی را در رویکرد وی در قبال این موضوع مشاهده نمود و واضح است که این همان تغییر مطلوب مد نظرش برای سال جدید میلادی است.

این تغییر نگرش اثرات واضح

ی را هم روی زندگی حرفه ای وی گذاشته تا جایی که چندی قبل زاکربرگ، کارکنانش را به خاطر پاک نکردن گرافیتی معارض با جنبش حمایت از سیاه پوستان آمریکا که روی یکی از دیوارهای این شرکت ترسیم شده بود مورد سرزنش قرار داد و اندکی بعد دستور داد تا تابلوی بزرگی برای حمایت از این قشر در داخل محوطه فیسبوک علم شود.

این دیدگاه سیاسی همچنین به شکل گیری طرح موسوم به Internet.org انجامید؛ پروژه ای که بازوی بشردوستانه فیسبوک با هدف فراهم نمودن دسترسی ساکنان کشورهای در حال توسعه (همان یک میلیارد جمعیت جدید فضای آنلاین) به اینترنت کلید زده بود.

عملکرد آن سازمان از جهاتی واقع گرایانه و همراه با فراست بود چراکه با اپراتورهای موبایلی کشورهایی نظیر آنگولا و هند وارد مذاکره شد تا دسترسی کاربران آنها به گزیده محدودی از وبسایت ها (از جمله خود فیسبوک) آن هم به صورت رایگان را فراهم نماید.

این شرکت در بخش های حساب شده دیگری نیز پول خرج می کند که از آن جمله می توان به پهپادهای خورشیدی و مجهز به لیزری اشاره کرد که بنا بود در استراتوسفر به حرکت در آیند و دیتای مورد نیاز ساکنان نواحی دور افتاده دنیا را فراهم نمایند.

جالب است بدانید علاقمندی زاکربرگ به سیاست بر زندگی خصوصی اش هم اثری شگرف نهاد. او و همسرش دکتر پریسیلا چِن خود را متعهد نمودند که 99 درصد از ارزش سهام فیسبوک شان را صرف امور خیریه نمایند و برای عملیاتی کردن این طرح تا آنجایی پیش رفتند که ساختار سازمانی این شرکت را بازنویسی نمودند، به نحوی که زاکربرگ می تواند میلیاردهای دلار از سهامش را به فروش برساند و همزمان بخش اعظمی از حقوق رای را نیز در اختیار داشته باشد.

روشن است که زاکربرگ با سفر به ایالات مختلف آمریکا و دیدار با مردمان آنها بهتر از ترامپ که به طرزی خستگی ناپذیر نظریه های نژادپرستانه اش را بر زبان می آورد، می تواند سوابق سیاسی اش را وسعت بدهد. البته نظرسنجی های محدودی در مورد شخصیت سیاسی و محبوبیت زاکربرگ انجام شده، اما با استناد به همان نظرسنجی ها هم شواهدی در دست است که نشان می دهد محبوبیت او به عنوان یک مدیرعامل میلیاردر بسیار بالاست.

طبق نظرسنجی مستقلی که در فوریه 2016 در همین رابطه انجام شد، میزان محبوبیت وی برابر با 22 درصد اعلام گردید در حالی که ترامپ (ریاست جمهوری کنونی آمریکا) امتیاز منفی هشت را از آن خود کرد.

اما اگر نگاه دقیق تری به وجهه عمومی زاکربرگ و طرز تفکر وی در رابطه با جایگاه فیسبوک در حیات عمومی آمریکا بیاندازیم در خواهیم یافت که احتمال دیگری هم وجود دارد: اگر این سفرهای ایالتی ارتباطی به انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشند و هدف زاکربرگ صرفا ایجاد تصویری مناسب از فیسبوک و تضمین بقای آن باشد چطور؟

فیسبوک تاثیر مستقیمی روی زندگی بیش از یک میلیارد انسان در سرتاسر دنیا دارد و ضمن فراهم آوردن امکان دسترسی افراد به دوستان و اعضای خانواده فرصت های بسیار خوبی را نیز برای فروش کالا و مقاصد تجاری ایجاد می کند و ابزاری مناسب در دست شرکت های تبلیغاتی است.

این شبکه نوعی کانال ارتباطی رمزگذاری شده را از طریق واتس اپ پیش روی یک میلیارد کاربر خود قرار می دهد (که بخشی از این جمعیت نیز در کشورهای در حال توسعه هستند) و اینترنت ارزان و بعضا رایگان را با استفاده از پروژه Internet.org به دست صدها میلیون نفر از مردم دنیا می رساند.

علاوه بر این روشن است خود فیسبوک نیز به شدت خواهان آن است که وجهه عمومی اش را به نحوی که در خدمت بازیگران دنیای سیاست باشد بهبود بدهد. برای مثال در آستانه انتخابات آمریکا، از کاربران این سایت سوال شد که آیا به باورشان وجود فیسبوک برای «دنیا خوب بوده است؟».

اگر پاسخ منفی بود آنگاه سوالات دیگری از آنها پرسیده می شود تا علت این گفته مشخص گردد و مثلا پرسیده می شد که آیا «وجود بیش از اندازه اطلاعات غلط در فیسبوک» یا «نگرانی از نقض حریم خصوصی و ناامن نبودن دیتا» و حتی «کاهش ارتباطات و تعاملات واقعی در زندگی» باعث شکل گیری چنین دیدگاهی در آنها شده است؟

نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که زاکربرگ به عنوان مدیرعامل فیسبوک اختیارات به مراتب بیشتری نسبت به یک مدیرعامل روی وبسایت خود دارد. در این شرکت نه خبری از تصمیم گیری های دموکراتیک است، نه کنگره ای که با تصمیمات غیرمعقول مدیرعامل مخالفت نماید و نه حتی رای گیری که احتمال شکست وی را بالا ببرند: با وجود آنکه این مدیر جوان تنها 28 درصد از کل سهام فیسبوک را در اختیار دارد، در جلسات هیئت مدیره حق رای 56 درصدی برای وی در نظر گرفته شده  که این نیز به خاطر ساختار سازمانی منحصر بفرد این شرکت ارتباط پیدا می کند..

از همین رو، کاملا منطقی است که فیسبوک و زاکربرگ به عنوان دو موجودیت جدایی ناپذیر از هم در نظر گرفته شوند. اگر او بخواهد چهره و وجهه فیسبوک را بهبود بدهد باید تصویر خود را نیز در نظر دیگران مطلوب جلوه دهد.

نرخ 22 درصدی محبوبیت برای یک سیاست مدار بسیار خوب است اما برای شرکتی که می خواهد یگانه میانجی عالم برای تبادل اطلاعات باشد این رقم باید به مراتب بیشتر از این میزان باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا