چرا بعضی از کسانی که ۱۴۰۰ رای ندادند، میخواهند رای بدهند؟
علیاصغر سیدآبادی، فرهنگپژوه، در تلگرام نوشت: «دیروز پیامکی از همکار سابقی دریافت کردم که حالا بازنشسته شده است. اصولگرا بود و آن زمانها که کار اداری میکردم مراقبم بود و اگر دستش میرسید این طرف و آن طرف چیزهایی هم میگفت. طبیعی بود که فلانی دعوت به حضور در انتخابات کند، اما وقتی پیامش را باز کردم و خواندم، دیدم ابراز خوشحالی از تایید صلاحیت پزشکیان است.
تشکری کردم و تمام. برایم نوشت که این قدر تحقیر شدم در این دو سه سال آخر کارم که حاضرم هر کاری بکنم تا این جماعت متوهم بی ادب دیگر سر کار نباشند! نوشتم داری به رییس جمهور شهید توهین میکنیها و علامت لبخند گذاشتم. گفت: به آن خدا بیامرز کار ندارم، اما مدیران… بقیهاش را نمینویسم که به جرم استفاده از کلمات مستهجن گرفتار نشوم.
چند ساعت بعد دوستی دیگر که درست نقطه مقابل او بود، پیام داد که استاد انتخابات شرکت کنیم یا نه؟ گفتم برای آنها که اهل فقه و شرعیاتند، در انتخابات تقلید جایز نیست، تو که اهل این حرفها هم نیستی. جواب داد که حالا جدی چه کار کنیم؟ گفتم: نمیدانم!
گفت: راستش من زنگ زدم که بگم که اگر ارتباطی با ستاد پزشکیان داری من میخوام کمک کنم!
گفتم: ندارم، اما چی شده تو که رای دادن دفعهی پیش برخی دوستانت را (دوستان نزدیک خودش را) خونشویی میدانستی حالا میخواهی بروی ستاد کمک کنی؟
جوابش را که خواندم دیدم هر دو از یک چیز میگویند: احساس تحقیر!
اولی چند سال پیش امیدوار بود که با آمدن دولت رئیسی ایران بهشتی شود که وعده داده شده بود و دومی دورهی قبل معتقد بود که کار اینها تمام است. هر دو ناامید از بهشتی که قرار بود محقق شود، مستاصل و تحقیر شده بودند. اولی اگر تحقیر نشده بود، شاید میتوانست با همکاران سابقش ادامه دهد، اما دومی نه.
پیامهای شرکت نکردن در انتخابات هم زیاد گرفتهام، اما هم شواهد نشان میدهد و هم نظرسنجیها که شرکت کنندگان در این انتخابات تا همین حالا ۱۰ درصد از انتخابات قبلی بیشتر است.
چه اتفاقی افتاده است که این ۱۰ درصد میخواهند رای بدهند؟ اوضاع بهتر شده است؟ نه! [دولت] اصلاحپذیرتر شده است؟ نه! چیزی تغییر کرده است؟ نه! […]
بسیاری از استادان دانشگاه، معلمان، کارمندان دولت و هرکسی که مزهی مدیریت مدیران جوان انقلابی دولت فعلی را چشیدهاند، تحقیری را تجربه کردهاند که ادامهاش برایشان تحملناپذیر است.
بسیاری از آنان توان کندن از کار دولتی را ندارند، بسیاریشان توان رفتن از ایران را ندارند، بسیاری شان صبر و تحمل عملی شدن وعدههای بزرگ را ندارند. برخی آنان دستکم میخواهند، مدیر بالای سرشان عوض شود. رای اینها برای حمایت از نظام و به عشق اصلاح طلبان و با امید به اصلاح جدی نیست. اعتراض به تحقیر است، تنها کاری که فکر میکنند، از دستشان ساخته است و البته هزینهای هم ندارد.
البته که دیگرانی هم دلایل دیگری دارند و باید منتظر روزهای آینده بود و بعد دربارهشان صحبت کرد.»
انتهای پیام
چقدر جالب واقعا!
من اولین بار سال 92 به روحانی رای دادم، سال 96 هم همینطور… اتفاقا از اون زمان به خاطر حس ناامیدی و تحقیری که تجربه کردم دیگه 1400 رای ندادم الانم رای نمیدم!
منم خودم اصلاح طلب میدونم ولی نه از جنس این بازی ها و بازیگرهای قدرت طلب…. درسته که اصولگرا ها در بسیاری از موارد ترسناک اند، اما اصلاح طلب هایی مثل روحانی راه رو برای چنین شرایطی باز میکنند و گناهشون کمتر از اونها نیست، و اصلا قابل دفاع نیستند! – الان به این نتیجه رسیدم، همه سر یک سفره نشستند و این نمایش برای ماهاست، حتی اگر در ظاهر اختلاف جدی داشته باشند، محل اختلاف نحوه حکمرانی و منافع مردم نیست، بلکه سهم خواهی از این سفره پربرکته! …. انصاف نیوز، انصافی باشه سانسور نیست… هرچند که میدونم هست! متاسفم، این مقاله از حق و انصاف به دور، و صرفا جهت پیشبرد منافع جبهه خودش، حقایقی رو نادیده گرفته که خودش چندسال پیش درگیرش شده: تحقیر!
برای تغییر لازم است ساختارها دگرگون شوند و گرنه با امدن و رفتن ادمها تغییر زیربنایی صورت نمی گیرد