راهحلهای پیچیده برای مسائل اجتماعی بغرنج
محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «برخی مسایل اجتماعی، پیچیده، چندبعدی، چندسطحی و دارای ذینفعان و کنشگران متعدد است و نمیتوان نسخههای سریع و صریح برای آن تجویز کرد. آنها «واقعیتهایی ساختارنیافته» هستند. معمولا راهحلهای سریع، نادرستترین راهها برای حل آنها است. برای حل مسائلی از این دست، ابتدا باید شناخت درستی از مساله پیدا کرد و سپس با کمک ذینفعان، تلاش برای حل تدریجی مساله داشت.
تام ریچی، انسانشناس اجتماعی سوئدی، نمونههایی از مسائل اجتماعی بغرنج را ذکر میکنند که متناقض و در حال تغییر هستند و نسبت به راهحل مقاومت دارند، از جمله تغییرات اقلیمی، مهاجرت و پناهجویی، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، مدیریت بهداشت، و بحرانهای مالی. در ایران علاوه بر آنها، مساله افغانستانیها، مهاجرت، حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی، فساد اقتصادی سازمانیافته، اعتیاد و مساله حجاب نیز از این دست مسائل پیچیده است.
مسائل اجتماعی بغرنج، در جامعه ما، به دلیل مداخلات نادرست و تصمیمگیریهای نابجا، پیچیدهتر شده و حل آنها بسیار دشوارتر شده است. لذا جلوگیری از مداخلات نادرست در وهله اول ضرورت دارد. نکته دیگر تدریجی بودن حل مساله است و عدم انتظار راهحل سریع. همچنین مسائل اجتماعی راههای تکخطی ندارند و معمولا اصلاح یک بخش آن، پیامدهای ناخواستهای دارد که منجر به ایجاد مشکل در بخشهای دیگر میشود. به همین دلیل، برای حل مساله، مشارکت و حضور ذینفعان و تصمیم جمعی و مشترک با حضور ذینفعان ضرورت دارد.
یک مساله نسبتا ساده، یعنی دستفروشی در مترو را در نظر بگیرید. بر اساس نظرسنجیها، مردم از دستفروشی در مترو رضایت ندارند اما همزمان، با برخورد ماموران شهرداری با دستفروشان مترو هم مخالف هستند. در ضمن دستفروشان و مسافران، دو گروه مهم هستند که منافع متفاوتی دارند و جلب رضایت هر دو با هم ممکن نیست، اما نادرستترین تصمیم، تصمیمگیری برای این دو گروه، بدون مشارکت هیچ کدام از آنهاست. یک ویژگی مسائل پیچیده، آن است که ذینفعان متفاوت، رویکردهای متفاوت و گاه متناقضی درباره مساله دارند، و چیزی که از سوی یک طرف مساله شناخته میشود از سوی طرف دیگر، راه حل تعریف میشود. حجاب و طلاق دو نمونه از این مسائل هستند.
پیشنهاد ریچی برای حل این دسته از مسائل، سه بخش دارد، الف) تفکر سیستمی: یعنی نگاه کردن به مشکل به عنوان یک کل، در نظر گرفتن تعاملات میان بخشهای مختلف و شناخت این که تغییرات در یک بخش میتواند اثرات گستردهای در سراسر سیستم داشته باشد. ب) تحلیل مورفولوژیک و ریختشناسانه: که شامل نقشهبرداری از ابعاد مختلف یک مسئله، شناسایی راهحلهای ممکن و بررسی روابط میان آنها است. ج) رویکرد تعاملی: حل مسائل بغرنج، نیاز به همکاری میان ذینفعان دارد، زیرا این مسائل توسط یک نهاد واحد قابل حل نیستند. درک مشترک، گفتگوی میان ذینفعان و اقدام جمعی، میتواند دریچهای به سوی حل چنین مشکلاتی باشد.
میتوان بجز بایدهای حل مسائل بغرنج، بر نبایدها هم تاکید کرد. الف) دانستن اینکه این دست مسائل، راهحلهای تکخطی و صریح و روشن ندارد و نمیتوان همه چیز را حل کرد. ب) سریعترین پاسخها نادرستترین آنها هم هست. راهحلهای متکی به زور و با قوانین به سرعت تصویبشده، تنها منجر به پیچیده کردن و دشوارترکردن حل مساله خواهد شد. ج) احساسی کردن مسائل اجتماعی و پیوند زدن آن با خطابه و تحریک احساسات مردم، معمولا به نتایج دشوارتری ختم میشود.
پینوشت: کتاب Wicked Problems – Social Messes نوشته تام ریچی، با سه عنوان مسائل مخاطرهآمیز، آشفتگیهای اجتماعی (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۱۳۹۶)، مسائل بغرنج در خط مشی عمومی، ادراک و پاسخ به چالشهای پیچیده (دانشگاه دفاع ملی، ۱۴۰۳)، و مسائل بدخیم در خط مشی گذاری عمومی (چگونگی فهم و پاسخ به چالشهای پیچیده) (۱۴۰۳) ترجمه شده است.»
انتهای پیام
کتاب مسائل بدخیم در خط مشی گذاری عمومی متعلق به برایان وایت هد است. همین طور کتاب مربوط به دانشگاه دفاع ملی.