خرید تور تابستان

«مردم صغیر نیستند و فیلترینگ مطلق، از نگاه فقهی و دینی مورد تایید نیست»

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید گفت: برخی تصور می‌کنند مردم مانند بچه صغیر هستند و اهل تشخیص نیستند ولی این درست نیست؛ بنابراین بنده معتقدم از منظر فقهی از جهت اولی و یا دست‌کم با عنوان ثانوی فیلترینگ در زمینه‌های معرفتی و علمی و فرهنگی درست نیست.

خبرگزاری ایکنا با محمدحسن موحدی ساوجی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید گفت‌وگو کرده تا نگاهی گذرا و مختصر از دریچه فقه به این موضوع داشته باشیم.

فیلترینگ فضای مجازی و ابزارهای اطلاع‌رسان وجوه مختلفی دارد و لازم است از زوایای گوناگون به آن پرداخت. برخی از زاویه فرهنگی و اجتماعی این مسئله را تحلیل می‌کنند و عده‌ای هم به ابعاد توسعه‌ای و علمی آن توجه دارند.

از آن رو که فیلترینگ به دغدغه و مانعی برای زندگی، تحصیل و اشتغال بسیاری از مردم تبدیل شده است؛ می‌توان از نگاه فقهی هم این مسئله را بررسی کرد که فقه اسلام چه نظری درباره این موضوع دارد.

ایکنا ـ اگر بخواهیم مسئله فیلترینگ را از منظر فقهی بررسی کنیم چه می‌توانیم بگوییم، این مسئله در کدام دسته از مطالب فقهی جای می‌گیرد؟

یک اصلی در فقه داریم که همه فقها آن را قبول دارند و آن اصل عدم ولایت یک انسان بر انسان دیگر است؛ یعنی یک نفر نمی‌تواند سلطه‌ای بر انسان دیگری داشته باشد و اختیارات او را محدود کند مگر در مواردی که دلیلی داشته باشیم که عقل و نقل و کلا ادله اربعه چنین اجازه‌ای داده باشد مانند ولایت پدر بر فرزند نابالغ خود؛ بنابراین اگر دلیلی نداشته باشیم کسی نمی‌تواند به جای فرد دیگری تصمیم بگیرد. در مورد ولایت پیامبر(ص) دلیل داریم؛ در مورد ائمه(ع) هم همچنین. پس کسانی که می‌خواهند به جای دیگران تصمیم بگیرند برای این دخالت خود باید دلیل بیاورند نه آنها که مخالف چنین سلطه‌ای هستند.

در مورد بحث فیلترینگ هم این موضوع وجود دارد یعنی من به عنوان یک انسان دوست دارم از برخی صفحات مجازی استفاده کنم ولی فرد دیگر و یا دولت اجازه نمیدهد؛ این یک نوع سلطه و ولایت بر من است لذا می‌پرسیم شما به چه دلیلی این کار را می‌کنید و از کجا حق دارید من را از فضای مجازی محروم کنید؛ طرف مقابل ممکن است جواب بدهد درست است که در مسائل فردی، کسی حق تصمیم‌گیری درباره دیگری را ندارد ولی در مسائل اجتماعی ما باید سلامت اجتماعی و عموم مردم را در نظر بگیریم. در مسئله سلامت اجتماعی اصل بر این است که ما باید احراز کنیم چیزی سلامت جامعه را به خطر نمی‌اندازد و بعد اقدام کنیم نه اینکه اصل برائت را جاری کنیم.

درست مانند ازدواج که ما اصل برائت جاری نمی‌کنیم بلکه عقل حکم می‌کند که کفویت و سلامت شریک زندگی خود را احراز کنیم. ما معتقدیم که بله این حرف درست است که باید سلامت فضای مجازی و سکوهای پیام‌رسان و … احراز شود ولی تشخیص سلامت این فضا بر دوش کیست؟

در ازدواج هم ما نمی‌توانیم به طرفین اجبار کنیم و فقط می‌توانیم توصیه داشته باشیم تا دختر و پسر تصمیم درستی بگیرند؛ در اینجا هم من باید تشخیص دهم که یک سایت به ضرر من هست یا نیست. البته بحث بنده معطوف به موارد اختلافی است نه مواردی که همه یا اکثریت جامعه می‌پذیرند که یک سایت با مطالب مثلا پورنو و… برای جامعه مضر است.

من تشخیص می‌دهم یک سایتی فرهنگی و علمی است و دوست دارم استفاده کنم. حال اگر فرض را بر اجتماعی بودن این مسئله بگیریم باز این پرسش مطرح است که به چه مجوزی عده خاصی می‌توانند برای دیگران تصمیم بگیرند؟ یعنی باید از طرف اکثر مردم مجوز داشته باشند.

ایکنا ـ در متون دینی و سیره ائمه(ع) هم مواردی که نظر شما را در عدم اجبار اثبات کند یافت می‌شود؟

برداشت بنده از متون این است که آموزه‌های دینی به ما اجازه نمی‌دهد یک فرد و یا افراد محدودی نظر خود را بر دیگران تحمیل کنند؛ اگر سراغ سیره حضرات معصومین(ع) برویم با توجه به اینکه ایشان نظرشان از پشتوانه عصمت برخوردار است و خطا در آن نیست خواهیم دید که آنها هم نظرشان را بر مردم تحمیل نکرده‌اند و فقط توصیه داشته‌اند و البته مذمت هم کرده‌اند.

در ماجرای جنگ احد پیامبر(ص) نظرشان این بود که از مدینه بیرون نرویم ولی اکثریت نظرشان خلاف پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) تسلیم نظر بقیه شد و اتفاقا در جنگ شکست خوردند. در جنگ خندق پیامبر(ص) با مردم مشورت کرد. در شعب ابیطالب(ع) هم همینطور مردم آزاد بودند. البته شنیدم برخی مسئولان گفته‌اند شرایط امروز کشور مانند شعب ابیطالب(ع) است و باید مردم تحمل کنند؛ بله مسلمین در شعب در بدترین شرایط و در تحریم شدیدی بودند که اصلا با تحریم امروز قابل قیاس نیست ولی سؤال این است که آیا مردم مجبور بودند در شعب بمانند یا اگر کسی می‌خواست می‌توانست بیرون برود.

هر کسی دوست داشت اسلام بیاورد تحریم می‌شد و هر کسی نمی‌خواست تحریم نمی‌شد و افراد مجبور به مسلمان شدن نبودند. پیامبر(ص) فرمودند دو راه پیش روی شماست اگر اسلام بیاورید خطرات و سختی زیادی دارد ولی در دنیا و آخرت عزت خواهید داشت و اگر اسلام نیاورید باید در برابر خدا پاسخگو باشید و به سعادت نخواهید رسید. افراد آزاد بودند خودشان این راه را انتخاب کنند. بنابراین اگر زمانی مردم چیزی را نخواستند نمی‌توان بر آنها تحمیل کرد.

نمونه دیگر جنگ جمل است؛ فردی خدمت امام علی(ع) آمد و گفت در یک طرف نبرد شما هستید با این جایگاه و مقامات و در طرف دیگر همسر پیامبر و طلحه و زبیر از صحابه نزدیک پیامبر(ص)؛ حضرت فرمودند برو هر وقت به تشخیص رسیدی بیا. یا در یکی از خطب نهج‌البلاغه بیان شده است که حضرت نامه‌ای به مردم نوشتند و فرمودند؛ خدا را به یاد کسی می‌آورم که این نامه به دست او می‌رسد؛ من از مدینه خارج شدم و در حال حرکت برای جنگ هستم؛ من از شما می‌خواهم نزد من بیایید، یا من خطاکارم یا درستکار؛ یا به من ظلم شده و یا ظلم می‌کنم؛ اگر به من ظلم شده است به من کمک کنید و اگر من ظلم می‌کنم مرا از این کار بازدارید. اینجا هم اجباری در کار نیست هر چند مذمت و سرزنش بوده است.

در سال آخر حکومت علی(ع)، حضرت بعد از سه جنگ مردم را دعوت کرد که سپاه تشکیل دهند زیرا معاویه به مناطق مختلف حمله کرده و شبیخون می‌زند ولی بخشی از مردم بهانه می‌تراشیدند و علی(ع) خطاب به آنان فرمود: یا اشباه الرجال و لا رجال؛ ای کسانی که شبیه مرد هستید ولی مرد نیستید…

در مورد امام مجتبی(ع) هم داریم که ایشان فرمودند نظر من جنگ با معاویه است و جنگ یعنی کشته‌شدن و تحمل سختی و مشقت و گرسنگی و تحریم و …؛ شما بقا را می‌خواهید یا جنگ و چون افراد زیادی فریاد زدند بقا، امام(ع) تن به آتش‌بس دادند؛ البته این افراد باید در قیامت در برابر خدا پاسخگو باشند و ما هم امروز وقتی موضع آنها را می‌بینیم شاید آنان را لعن هم بکنیم ولی امام(ع) تسلیم خواسته اکثریت شدند؛ البته در مورد امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) شاید کسی بگوید این بزرگواران قدرت نداشتند ولی امام علی(ع) در قدرت بودند و در عین حال افراد را مجبور نکردند و سیاستی را بر آنها تحمیل نکردند.

ایکنا ـ اگر این اجبار وجود نداشته باشد فکر می‌کنید راهکار مناسب برای مقابله با برخی مفاسد چیست؟

در کارهای فرهنگی باید راه فرهنگی پیشه کنیم و اگر بر فرض برخی از مردم در استفاده از فضای مجازی در اشتباه باشند باید با کار فرهنگی، آگاهی‌بخشی داشته باشیم. در داستان حجاب هم ما چند دهه است که کار فرهنگی نکرده‌ایم که هیچ، بلکه کارهای ضدفرهنگی هم انجام شده است.

بسیاری از کسانی که حجاب ندارند قصد مخالفت با دین را ندارند بلکه این کار را نوعی کلاس و به‌روز بودن می‌دانند؛ وقتی فیلمی ساخته می‌شود و در آن فرد با حجاب، متعلق به سطح پایین جامعه است یا کسی که اسم مذهبی دارد متعلق به طبقه پایین جامعه است، وقتی در سینما تایید و ترویج می‌کنیم که یک دختر حق دارد زیر گوش پدرش بزند در حقیقت کار ضدفرهنگی می‌کنیم و طوری هم جلوه می‌دهیم که حق با این دختر است. چرا باید همه امور را با بخشنامه و نیروی انتظامی بخواهیم پیشگیری کنیم؛ باید نیروهای فرهنگی خوبی تربیت کنیم که بتوانند با حوصله و با نظر کارشناسان فرهنگ‌سازی کنند.

نکته دیگر اینکه من نمی‌دانم چرا نسل‌های متعددی از ما گرفتار این مشکل بوده‌اند که عده‌ای در ابتدا با ابزارهای جدید مخالف بوده‌ و مبارزه می‌کردند؛ مثلا روزی رادیو آمد و گفتند حرام است؛ بعد تلویزیون و ویدئو و ماهواره و رفتن بانوان به استادیوم و… حرام شد ولی وقتی مقاومت صورت گرفت در نهایت نه تنها به آن تن دادیم بلکه خودمان هم رادیو و تلویزیون و… راه انداختیم؛ ما با ابزار و اینترنت نمی‌توانیم مبارزه کنیم و از جهت فقهی هم چنین حقی نداریم.

ایکنا ـ آزادی و اختیار در طرح مباحث اندیشه‌ای و فقهی هم باید وجود داشته باشد در حالی که خیلی سخت نظر مخالفان در این حوزه پذیرفته می‌شود.

بنده در کتاب «مناسبات انسانی در قرآن»، مسئله آزادی بیان را چهار قسم کرده‌ام؛ زمانی همه کارشناسان اسلامی یک چیزی را حق می‌دانند ولی در مواردی علما با هم مخالف هستند؛ مثلا عالمی شهید جاوید می‌نویسد و دیگری شهید آگاه؛ یا کسی مانند ملاصدرا حکمت متعالیه می‌نویسد و دیگری مانند میرزا مهدی اصفهانی قائل به مکتب تفکیک می‌شود ولی هر دو کارشناس اسلامی هستند و ابراز نظر آنان آزاد است.

اگر کارشناسان اسلامی اتفاق نظر دارند که موضوعی باطل است؛ مثلا کسی علیه خدا حرف می‌زند؛ اینجا هم دو ساحت وجود دارد اگر سخنان وی فقط در حد نظر باشد یک نوع مواجهه داریم و در حالت دیگر مواجهه دیگر. در بحث کتب ضاله، آیت‌الله منتظری در یکی از آثارش به مرحوم صاحب جواهر استناد کرده است؛ ایشان می‌گوید صاحب جواهر احتمال داده که هدم و از بین بردن کتب ضاله به این باشد که ما باید جواب مطالب گمراه‌کننده را بدهیم یعنی پاسخ دادن مصداق از بین‌بردن این کتب است؛ به خصوص در دوره ما که جلوگیری از بیان اندیشه دیگران، شدنی نیست و اگر هم بشود، حرص افراد برای شیندن آن را زیادتر کرده‌ایم و به نشر این اندیشه کمک می‌کنیم.

مثلا یکی از کسانی که علیه قرآن مطالب زیادی بیان کرده است اشکال کرده که در قرآن، تناقض وجود دارد و مثال زده که قرآن یک جا می‌گوید ما آسمان و زمین را در شش روز آفریدیم و در جای دیگر می‌گوید آن را در چهار روز آفریدیم و در آیه‌ای دیگر فرموده در دو روز؛ ابتدا انسان تصور می‌کند که تناقض وجود دارد ولی جواب روشن است زیرا او دقت نکرده است، قرآن فرموده است ما در شش روز آسمان و زمین را خلق کردیم و در جایی که اشاره به چهار روز دارد خلقت زمین به تنهایی را می‌فرماید و در جایی که می‌گوید در دو روز آفریدیم فقط به خلقت آسمان اشاره دارد. وقتی ما چنین جوابی بدهیم آن فرد دیگر مجالی برای تکرار این شبهه نخواهد داشت، چون پاسخش مشخص است. به خصوص که امروز ما نمی‌توانیم کتب ضاله را از بین ببریم.

ایکنا ـ اگر جمع‌بندی دارید بفرمایید.

برخی مسئولان تصور می‌کنند مردم مانند بچه صغیر هستند و اهل تشخیص نیستند ولی این درست نیست؛ ما تا مردم و نسل جوان را قانع نکنیم نمی‌توانیم در این امور موفق شویم؛ جوان امروز را اگر بخواهیم در امور عقیدتی و فرهنگی با فیلتر منع کنیم بدون اینکه او را قانع کنیم، بیشتر حریص خواهد شد؛ بنابراین بنده معتقدم از منظر فقهی از جهت اولی و یا دست‌کم با عنوان ثانوی فیلترینگ در زمینه‌های معرفتی و علمی و فرهنگی درست نیست.

البته این صرفاً برداشت من از متون دینی است و نمی‌گویم قطعا سخن خدا و دین است زیرا ما باید در محضر خداوند پاسخگو باشیم. وقتی امام زمان(عج) باشند چون معصوم هستند ما باید هرچه می‌فرمایند تسلیم باشیم و سمعا و طاعتا قبول کنیم ولی در دوره غیبت، چاره‌ای نداریم جز اینکه اجتهاد در متون داشته باشیم.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا