خرید تور تابستان

خون خورشید؛ روضه‌ی باز بهرام و سورنا در خاک زیرزمین

مجله موسیقی «بیلبورد» – «خون خورشید» یک موضع‌گیری دیرهنگام است درباره‌ی وضعیتی که پس از شکست جنبش زن‌، زندگی، آزادی بر کشور حاکم شد؛ اما از آنجا که شرایط سیاسی ایران از سال ۱۴۰۱ تا کنون تغییر زیادی کرده، نمی‌توان کارکردی فراتر از مستندسازیِ حوادث گذشته برای آن قائل شد.

به گزارش بیلبورد، در شب استثنایی هیپ‌هاپ همه منتظرِ لحظه‌ی به هم رسیدن دو صدای محبوب و ماندگار بودند. از ساعت‌ها قبل، دنبال‌کنندگان رپ‌فارسی ثانیه‌شماری خود را به شکل‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند. اما بعد از شنیده شدن آلبوم، قضاوت‌ها درباره‌ی ترکیب علی سورنا و بهرام نورایی تا حدود زیادی تغییر کرد و کیفیت «خون خورشید» به محل بحث جدی و تخصصی تبدیل شد.

شمار زیادی از مخاطبان معتقد نیستند که همکاری سورنا و بهرام به اندازه‌ی کافی موفقیت‌آمیز بوده؛ بویژه از نقطه‌نظر انسجام در معنا، خلاقیت در فُرم و گوش‌نوازی. ضعف‌های مفرط بهرام در شعر و تکنیک رپ کردن، نشان می‌دهد که رپ، هنری فَرّار است و رپ‌کُن صرفا با تمرین منظم و حضور مستمر در میدان، می‌تواند آمادگی خود را برای درخشش حفظ کند. شکاف کیفیت میان سورنا و بهرام چیزی‌ نبود که از گوش‌های تیز مخاطبان پنهان بماند. خون خورشید اگرچه به مدد مانورهای سورنا خالی از لحظاتِ نابِ هیپ‌هاپی نیست اما فلوهای آماتور بهرام و ناتوانی او از پرداخت مضمون، بارها به تصاویر تراژیک آلبوم، حال و هوای کمدی بخشید.

از زاویه سیاست، «خون خورشید» یک موضع دیرهنگام است درباره‌ی وضعیتی که پس از شکست جنبش زن‌، زندگی، آزادی بر کشور حاکم شد؛ اما از آنجا که شرایط سیاسی ایران از سال ۱۴۰۱ تا کنون تغییر زیادی کرده، نمی‌توان کارکردی فراتر از مستندسازیِ حوادث گذشته برای آن قائل شد. از سقوط بالگرد رئیس‌جمهور تا تجاوز اسرائیل به خاک ایران، سیبِ زردِ زندگی در خاورمیانه میلیون‌ها بار چرخیده. بدون هیچ تعارفی باید گفت تصاویر نسل‌کشی در غزه و بیروت، حماسه‌ی مقاومت «نسل ضد» را در خیابان‌های تهران کاملا نرمال کرده است. از همین رو «خون خورشید» به شدت دچار «زمان‌پریشی» است و نمی‌تواند توقعات را برآورده کند.

از استان سمنان تا اتحادیه اروپا فاصله زیادی‌ست و نباید سهمِ بُعد مسافت را در ضعف‌های آشکار «خون خورشید» نادیده گرفت. به هر حال علی سورنا و بهرام نورایی از راه دور و به شکل تلگرامی آلبوم جمع کرده‌اند. از این نظر «خون خورشید» به «زمین‌پریشی» هم مبتلاست. شاید به همین خاطر مواضع دو هنرمند پیرامون مسائل ایران، در فرازهایی از آلبوم متناقض به نظر می‌رسد و بعضا رنگ و بوی «ضدایرانی» هم پیدا می‌کند. نگاه ضدایرانی بهرام به خصوص در جایی اوج می‌گیرد که مردم ایران را «بی‌شعور» خطاب می‌کند. نگاه از بالا به پایین او به مردم ایران به هیچ وجه قابل دفاع نیست. توسری زدن به مردمی که ۱۵ سال از زندگی‌شان تحت شدیدترین تحریم‌ها سپری شده، نسبتی با جوانمردی ندارد.

سورنا و بهرام در میان ارزشی‌‌ها مخاطبی ندارند و آن‌جا شنیده نمی‌شوند؛ از این رو دیس‌های‌شان به‌ جمهوری اسلامی بدون واکنش می‌ماند و جنجال نمی‌سازد. در عوض رفتار تحقیر آمیز «گرگ» و «گوزن» با «رضا پهلوی»، سلطنت‌طلبان را برای فحاشی ناموسی حسابی به زحمت انداخته است. نفرت پراکنی علیه مردان محترم زیرزمین، در‌ نوع خود شگفت‌انگیز و تا حدودی مضحک به نظر می‌رسد.

عده‌ای می‌گویند سورنا چپ کرده و بهرام به دست راست فمینیسم تبدیل شده. اما کمتر کسی به این فکر می‌کند که چرا «نسل ضد» تا این حد به تفکر چپ، فمینیسم و هر آنچه رنگ و بوی ایدئولوژی بدهد، آلرژی دارد.‌ کمرنگ شدن مرز «رپ‌کردن» و «روضه‌خوانی» مُهر تاییدی‌ست بر این ادعا که ما ملت امام حسین (ع) هستیم؛ تا جایی که حتی هیپ‌هاپ‌مان هم فُرم هیاتی دارد. گوش مردم پر از «روضه‌های باز» است. با احترام به تمام تلاش‌ها و پیشرفت‌های سورنا در تصویرسازی شعری، فُرمِ مرثیه‌های او بیش از این‌که برانگیزنده باشد، به درد سوگواری‌ می‌خورد؛ در حالی که شتاب تحولات، فرصتی برای مداحی باقی نمی‌گذارد.

اما در حالی که رپ‌فارسی به انتقاد از علی سورنا عادت ندارد، این چهره‌ی تحسین شده‌ برای نخستین‌بار توسط مخاطبان خودش نقد شد. اکنون در قبال همکاری سورنا و بهرام، بدبینانه‌ترین سناریو محقق شده است؛ عقب‌گرد هنری. علی سورنا باید فکری به حال نمایشنامه‌زدگیِ ترک‌هایش بکند. در این میان، ایده‌های کهنه‌‌ی بهرام، محتوازدگیِ سورنا را تشدید کرده است. با این حال «خون خورشید» تصاویرِ زشتِ زیادی را به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر کشیده و ترکِ تلخِ «سنگسار» از این نظر بالاترین امتیاز را بدست می‌آورد.

به نظر می‌رسد که سطح توقعات از علی سورنا و بهرام نورایی فراتر از تصور آن‌ها بود. اگر سورنا و بهرام جهانی نیاندیشند، از چه کسی می‌توان این مولفه‌ی مهم را توقع داشت؟! فشار دادن جای هزار ضربه‌ی چاقو رویکردی سازنده به مسائل ایران محسوب نمی‌شود. با این حال به رغم همه انتقادها و کاستی‌ها، همکاری «درخت» و «آهن» را همچنان باید یک «اشتباه خوب» در خاک زیرزمین تلقی کرد.

منبع: اختصاصی «بیلبورد»/ نویسنده: محمدحسین حیدری

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا