این جمعه مثل 2 خرداد 76 یا 3 تیر 84؟
«کورش چهاردوری» روزنامهنگار در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «میرود، وز سر حسرت به قفا مینگرد!» نوشت:
شهردار 56 ساله پایتخت، با رکود سه بار نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر از رسیدن به پاستور باز ماند. مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و ایضا، سه دوره نام نویسی در انتخابات ریاست جمهوری، نشان داد که «قدرت» در منظومه فکری محمدباقر قالیباف، نه تنها مذموم نیست، بلکه بنا بر سنت فکری توماس هابز، کاملا طبیعی است! هابز در اثر ارزندهاش «لویاتان» مینویسد: «یکی از تمایلات عمومی همه آدمیان را خواست و آرزوی مداوم و سیری ناپذیری برای کسب قدرتی پس از قدرت دیگر میدانم که تنها با مرگ به پایان میرسد. و علت این امر، همواره آن نیست که آدمی در آرزوی کسب شادی و لذتی بیشتر از شادی فعلی است و یا اینکه نمیتواند بدون کسب قدرت بیشتر، قدرت فعلی خود را که لازمه بهزیستی است، تضمین کند». (لویاتان، 138) نکته مهم آن است که به زعم هابز، قدرت در معنای اجتماعی آن، صرفا به معنای سلطه نیست بلکه به عنوان مفهومی موسع، با مفهومی نظیر شهوت مترداف است. (مفهوم قدرت در اندیشه سیاسی هابز، علی اشرف نظری، 271)
بله، قالیباف در سراسر تبلیغات انتخاباتی خود نشان داد که آنچه در او زبانه میکشد، شوق خدمت نیست، بلکه آتش شهوت قدرت است. قالیباف در این دور از انتخابات، نه تنها بی مهابا لب به سخنان خلاف واقع میگشود، بلکه تلاش میکرد با نشان دادن چهرهای هتاک نسبت به دولت یازدهم، محبوبیتی برای خود دست و پا کند. بنا بر اخبار واصله از ستاد قالیباف، او در مناظرههای اول و دوم، چنان دست خود را به حریف نشان داده بود که برای روحانی و جهانگیری اظهر من الشمس بود که چه برگههایی در دست شهردار تهران باقی مانده است که قصد دارد در مناظره سوم، رو کند. اما حرکت پایانی حسن روحانی، نه تنها او را کیش و مات کرد، بلکه از همان نقطه به فرمانده سابق نیروی انتظامی ضربه زد که در سال 92 هیبت او را شکسته بود. قالیباف با همان ضربتی «لوله» شد که سال 92 با حرکتی «گاز انبری» از رسیدن به ریاست جمهوری باز مانده بود.
واقعیت آن است که تصمیم محمدباقر قالیباف به کناره گیری از عرصه انتخابات، برای جناح اصولگرا، منطقی ترین تصمیم موجود بود. اصولگرایان می دانند که در جناح مقابل، روحانی اصلی ترین چهره است و بزرگترین سبد رای را دارد. اما بدیهی بود که در رقابت روحانی – قالیباف – رییسی، بازنده اصولگرایان خواهند بود؛ حتی اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود!
ضمن اینکه پیام تصویری سید محمد خاتمی که عصر روز یکشنبه در فضای مجازی منتشر شد، چنان شوقی برای «تکرار رای به روحانی عزیز» ایجاد کرد که برای اردوگاه مقابل، هیچ تاکتیک دیگری باقی نمانده بود.
اما سوال این است که چه کسی و با چه قدرتی، توانست شعله سرکش شهوت قدرت را در قالیباف خاموش کرده و او را وادار کند که به انصراف رضا دهد؟! می توان احتمالاتی را در این خصوص مطرح کرد اما به ظن عدم وثوق، نگارنده از ذکر آن گذر میکند. با این حال، تردیدی نیست که آنچه در مناظره روز جمعه بر قالیباف گذشت، چنان زهرآگین بود که او پذیرفت بجای آنکه شاهد فرو رفتن خنجر مسمومی بر پیکر شخصیت سیاسی خود باشد، دست به اتانازی سیاسی بزند و دست کم، در صورت پیروزی سید ابراهیم رئیسی، بجای خرقه ریاست جمهوری، جبه معاون اولی بر تن کند. هرچند آرزوی 12 ساله مستاجر بهشت برای عزیمت به پاستور، به حسرت بدل شد.
نکته دیگری که مطرح می شود این است که به نظر می رسد رقابت رئیسی و روحانی، همان تقابلی است که رهبری از آن ابا داشتند. گرچه این تقابل تن به تن، می تواند در نهایت به سود رییس جمهور مستقر تمام شود. چرا که تجربه یازده دوره انتخابات نشان داده سبد رای جناح اصولگرا همواره ثابت است. این آراء خاکستری است که معمولا به سمت نامزد تحول خواه انتخابات حرکت کرده است. متاسفانه در حال حاضر، تخمین دقیقی از میزان مشارکت در انتخابات 29 اردیبهشت وجود ندارد اما روشن است که آنچه می تواند نصف به علاوه یک آراء را نصیب حسن روحانی کند، حضور پرشمار مردمی است که خواهان بازگشت به عقب نیستند. جمعه این هفته، پتانسیل آن را دارد که هم 2 خرداد 76 باشد و هم 3 تیر 84! انتخاب با ماست.
انتهای پیام
اصولگرایان برای بازنده بودن نیازی به این رقابتها ندارند ، بازنده به دنیا آمده اند . اگر چنین نبود دنیا را نه ، حداقل جامعه ای که در آن زندگی میکنند را میشناختند !