این پرونده همچنان مفتوح است | سعید رضوی فقیه

انصاف نیوز – سعید رضوی فقیه:
روز سیزدهم آبان 1358 جمعی پرشمار از دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی دفتر تحکیم وحدت سفارتخانۀ آمریکا در تهران را اشغال، و با این اقدام خود فضای سیاسی کشور را یکسره دگرگون کردند. این دانشجویان در نخستین اعلامیۀ صادره پس از این اقدام، خود را «جمعی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نامیدند.
عنوانی که بلافاصله به یک «اسم خاص» و در عین حال ویژه و ممتاز بدل شد و شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم همین نام نوپدید در فرهنگ سیاسی ایران، چون هالهای از عصمت و قداست شد و این جمع جوانان ناآشنا برای عموم مردم را فرا گرفت. چندتنی از آنان گاه در جایگاه سخنگو بر صفحۀ تلویزیون یا پشت تریبونهای مختلف در تهران و شهرستانها حضور و ظهور مییافتند اما از دیگران نه نامی به گوش میرسید و نه چهرهای به چشم میآمد.
اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در اشغال سفارتخانۀ آمریکا که بلافاصله جاسوسخانه و لانۀ جاسوسی نام گرفت چونان زلزلهای زمین سیاست در ایران را زیر و زبر کرد و موازنۀ قوا را در رقابتهای پرچالش آن روزها بر هم زد.
میانهروهای مذهبی که شاکلۀ دولت موقت را تشکیل میدادند دچار انفعال شده و آرام آرام کنار کشیدند یا کنار گذاشته شدند. ملیگراها عملا به پایان تاریخ مصرف تاثیرگذاری خود در صحنۀ سیاسی ایران نزدیک شدند. مارکسیستهای افراطی و نیز سازمان مجاهدین خلق در برابر جریان مذهبی حاکم خلع سلاح شدند و چپهای میانهرو اعم از مذهبی و مارکسیست در دفاع و حمایت از آنچه «خط امام» نامیدهمیشد انگیزۀ بیشتری یافتند.
هر روز هزاران تن از اقشار مختلف مردم در برابر «لانۀ جاسوسی» تجمع کرده و با شعار مرگ بر آمریکا از اسطورههای نوظهور مبارزه با شیطان بزرگ مشتاقانه حمایت میکردند. گروههای سیاسی نیز بیانیه پشت بیانیه و مقاله از پس مقاله، با آب و تاب این طلیعۀ فرخنده را گرامی داشته و ارج مینهادند.
این شور و حماسه اما تمام ماجرا نبود. از 13 آبان 58 که جاسوسخانه فتح شد تا 30 دی 59 که این ماجرای 444 روزه پایان یافت و آخرین گروگانها آزاد شده به کشورشان بازگشتند رخدادهای بزرگ و مهمی در ایران به وقوع پیوست، همه با تاثیرگذاری ماندگار. گروگانگیران خود گروگان حادثهای شدند که گستره و دامنهای بیش از انتظارات نخستین داشت و هم از این رو پای دولت جمهوری اسلامی به میان آمد.
از سوی دیگر گروگانگیری نیز از سوی طیفهای مختلف جناح حاکم به گروگان گرفته شد تا در رقابتها به عنوان برگی برای تقویت خود یا تضعیف رقیب به کار گرفته شود. این فقره هم در انتشار عمومی یا به اصطلاح افشای اسناد مصداق داشت و هم در سنگاندازی در برابر تلاشهایی که از سوی افراد مختلف برای حل و فصل ماجرا میشد.
خلاصه آنکه رخداد 13 آبان تیری بود رها شده از چلّۀ کمان. تا بر زمین بنشیند هر روز پیچ و تابی تازه خورد و نقشی تازه زد بر لوح تاریخ انقلاب. آنچه امروز همچنان اهمیت دارد خواندن این نقش است و کشف اسرار و رموز پوشیده و پنهانش.
شناخت رویدادهای پس از انقلاب اسلامی بدون شناخت ماجرای گروگانگیری امکانپذیر نیست. امری که همین امروز نیز پس از چهل و شش سال ناتمام مانده و همچنان هم ضرورت دارد و هم تازگی. در این چهل و شش سال به رغم انتشار اطلاعات بسیار، هنوز زوایای متعددی از این رویداد ناشناخته و مبهم باقی مانده است.
در اینجا سخن بر سر نیک و بد این رخداد یا بررسی سود و زیانهای مترتب بر آن نیست. همچنانکه سخن بر سر ستایش یا نکوهش کنشگران این کنش تاریخی نیست. اصل مطلب این است که اشغال لانۀ جاسوسی آمریکا در تهران و ماجرای گروگانگیری 444 روزه بر روند رویدادهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران از سال 58 به بعد تاثیر بسیار داشته و یکی از کلیدهای فهم تحولات ایران در قریب نیم قرن گذشته یا دست کم نخستین دهه پس از انقلاب است.
ما برای فهم وضعیت امروزمان لامحاله محتاج فهم تاریخ معاصرمانیم. این نه فقط حق ما، نه فقط تکلیف ما، بلکه لازمۀ عاملیت آگاهانۀ ما بمثابه یک ضرورت برخاسته از وضعیت انسانیمان است که درک و دریافتی دقیق و عمیق از گذشتهای داشته باشیم که ما را به وضعیت کنونی رسانده.
برای رسیدن به درک و دریافتی واقعبینانه و عاری از هرگونه پیشداوری باید مطالعهای جامع، همهجانبه و بیطرفانه در این باره صورت گیرد و آن نیز از طریق پالایش، نقادی و بررسی تطبیقی گزارشهای مختلف میسر خواهد بود. از این رهگذر شاید تصویری از رویداد اشغال سفارتخانۀ آمریکا و زنجیرۀ رویدادهای پس از آن شکار ذهن شود که روشنتر و نزدیکتر به واقعیت باشد نسبت به آنچه در گزارشهای متعارف، اعم از رسمی و غیر رسمی، نمایان میشود.
گر چه دست یافتن به هستۀ سخت واقعیت خام و عریان، چه در مورد این رویداد و چه در مورد رویدادهای مشابه، شاید برای همیشه رویایی دستنیافتنی باقی بماند، اما امید به فهم انگیزهها، کشف برخی زوایای پنهان ماجرا و تبیین کلیت آن در حدود مقدورات علمی امروز، چندان هم واهی نیست.
انتهای پیام





