برندههای اصلیِ سیاست خارجی ترامپ
زمانی که دونالد ترامپ با شعار “اول آمریکا” در مبارزات انتخاباتی غوغا به پا میکرد، متوجه نبود که روی نقطه حساسی دست میگذارد. این عبارت ماندگار، که از دل دوران دیگری از تاریخ آمریکا بیرون کشیده شده، معنای “بازنگری روابط با کل دنیا” را به خود گرفته است.
به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، چرا آمریکا هفتادسال پس از پایان جنگ جهانی دوم باید هنوز هم امنیت آلمان و ژاپن را تضمین کند؟ آیا افزایش تولید در مکزیک از طریق قرارداد “تجارت آزاد آمریکای شمالی” واقعاً به نفعِ کارگران آمریکا بود؟ چرا 23 عضو ناتو (از 28 عضو) اجازه دارند به قوانین این سازمان در رابطه با هزینههای دفاعی بیتوجهی کنند؟ چرا آمریکا باید کمکاری دیگر کشورها را جبران کند؟
باگذشت شش ماه از ریاست جمهوری ترامپ، شواهد کافی در دست داریم که میزان تحقق وعدههایش را بررسی کنیم. آیا شعار “اول آمریکا” گُلی به سر آمریکا زد؟
نه. ترامپ قطعاً تکان سختی به قواعد قدیمی روابط جهانی داد. اما به نفع چه کسی؟ هنوز کسی نمیداند بمباران سوریه چه سودی برای آمریکا داشت؟ هنوز نیروهای آمریکا به دلایلی نامعلوم در افغانستان حضور دارند. موضع نامعلومش در حمایت از ناتو اعضای این سازمان را وادار به ارائه تعهدات جدید کرد، اما همزمان اعلام کرد از “مونته نگرو” در برابر تهاجمات خارجی دفاع خواهد کرد که مطمئناً در اولویت رأی دهنگان ترامپ قرار نداشت. اگر فکر میکنید پیمان اقلیمی پاریس برای آمریکا بد بود، پس حتماً از خروج آمریکا از این پیمان خوشحالید. اما شاید هم معتقد باشید این کار تنها برای منحرف کردن اذهان عمومی از وعدههای تحققنیافته مبارزات انتخاباتی بود. اگر فکر میکنید کشورهای اروپایی باید بدون دخالت واشنگتن به برنامههای دفاعی خود بپردازند، پس حتماً از عملکرد ترامپ رضایت دارید. شاید هم برعکس، تصور میکنید برهم خوردن اتحادها آمریکا را ناامنتر میکند.
اگر سیاست خارجی ترامپ به نفع آمریکا نیست، پس چه کسی از آن سود میبرد؟ شش ماه اخیر را بهدقت بررسی کردیم تا ببینیم برندگان اصلیِ سیاست “اول آمریکا” چه کسانی هستند. روشمان بسیار ساده است: 1. احتمال نفع برد از سیاستهای ترامپ، 2. دامنه و میزان آن، 3. چه زمانی به این نفع دست خواهند یافت.
بیایید بحث را با اسمهای مطرحِ لیست آغاز کنیم: روسیه و چین. احتمالاً پوتین انتظار داشت ریاست جمهوری ترامپ موانع موجود بر سر راه کشورش را هموار کند، اما اینطور نشد. گمانهزنیها درباره دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، گرایشهای ضد روس در واشنگتن را افزایش داد. تحریمهای آمریکا علیه روسیه لغو نشد. ترامپ دست پنتاگون ر سیاستهای سوریه را باز گذاشت که مقامات دفاعی دو کشور را در تقابل مستقیم با یکدیگر قرار داد. هرچقدر هم که ترامپ از پوتین و دولتش تعریف کند، باز هم مقامات زیادی در آمریکا حضور دارند (دیپلماتها و مقامات پنتاگون) که رویکرد و دیدگاه متفاوتی دارند. پوتین خوشحال است که هیلاری کلینتون به کاخ سفید راه نیافت، اما ترامپ و تیمش چیزی جز ناامیدی مداوم برای او نخواهند بود.
چه کسی تحت سیاست “اول آمریکا” اول میشود؟
“ایان برمر” رئیس سازمان تحلیل مخاطرات سیاسیِ در گروه اوراسیا، درباره شش ماه اول ریاست جمهوری ترامپ با پولیتیکو گفتگو کرد.
چین در این فهرست قرار نمیگیرد. رئیسجمهور “شی جینگپینگ” از فرصتهای جهانیای که رویکرد “اول آمریکا” در اختیارش گذاشته قدردانی میکند. این رویکرد به چین اجازه داد افسار هدایت مجمع جهانی اقتصاد در “داوو” را در دست بگیرد و درزمینهٔ تغییرات آب و هوایی با اروپا متحد شود. توانایی ترامپ در ایجاد مشکلات در زمینهٔ کاستیهای تجاری و کره شمالی، سبب ایجاد اضطراب در پکن شده که پاییز آینده انتقال قدرت مهمی را پیش رو دارد و بیش از هرزمانی نیازمندِ صلح و ثبات است.
درهم آمیختن مسائل چین و کره شمالی توسط ترامپ، باعث میشود ژاپنِ آسیبپذیر نیز از فهرست برندگان حذف شود. انگلیس درنهایت به معامله تجاری جدیدی با آمریکا میرسد، اما تنها پس از اجرای برکسیت. داعش هم در لیست برندگان نیست، زیرا شاهرگهای حیاتی این گروه به اقتصاد و رهبری ضعیف در مناطق اطرافش وابسته است، نه به تمایل به تنبیه ترامپ.
10 برنده برتر از سیاست خارجی دونالد ترامپ ازاینقرارند:
1. شاهزادگان سعودی ( و دیگر دوستان قدیمی در خاورمیانه)
آمریکا متحدان قدیمی زیادی در خاورمیانه دارد: روسای جمهور و شاهزادگان سعودی در گذشته مشکلات بزرگ را با مذاکرات آرام حل میکردند، اسرائیل بزرگترین گیرنده کمکهای نظامی از ایالاتمتحده در جهان بود و مصر در جایگاه دوم قرار داشت. باراک اوباما در تلاش برای ایجاد تعادل جدید در منطقه، تمام این روابط را برهم زد. انقلاب تولید انرژی در آمریکا بیاعتنایی به شکایتهای عربستان را آسانتر کرد و همزمان مذاکرات هستهای با ایران آغاز شد. روابط اوباما با نخستوزیر اسرائیل “بنیامین نتانیاهو” تعریف جدیدی به کلمه “یخبندان” داد. در جریان بهار عربی، اوباما از “حسنی مبارک” حمایت نکرد و روابط با ارتش مصر نیز سرد شد.
ترامپ همهچیز را تغییر داد. هنوز قرارداد هستهای با ایران را پاره نکرده، اما نشان داده همانند سعودیها ایران را یک خطر میداند و هیچ توجهی به سابقه ترسناک عربستان درزمینهٔ نقض حقوق بشر ندارد. ترامپ دامادش “جرارد کوشنر” را مسئول ایجاد صلح در خاورمیانه کرد که خشم فلسطینیها را برانگیخت، اما سبب نگرانی اسرائیل نشد. ترامپ با “عبدالفتاح سیسی” رئیسجمهور مصر توافق نظر کامل دارد. باید امارات متحده عربی را اضافه کنیم که سرمایهگذاریهای ترامپ نشان داده بیش از هر رئیسجمهور دیگری به این کشور علاقهمند است. در حقیقت، فرم افشای مالی ترامپ در سال گذشته نشان داد با این چهار کشور روابط تجاری دارد. همه آنها خوشحالاند که ترامپ وقت در اولویت قرار دادن آمریکا را ندارد و در منزوی کردن دشمنان به آنها کمک میکند.
2. مرکل و مکرون
برای رهبران آلمان و فرانسه اشک نریزید. بله، آنها به تداوم اتحاد “ترانس- آتلانتیک” اهمیت میدهند، اما عدم محبوبیت ترامپ در اروپای غربی صدای مخالفانش را رساتر میکرد.
دولتهای فرانسه و آلمان مشکلات زیادی را باید میان خود حل کنند، مخصوصاً بر سر مسائلی چون اتحادیه اروپا و منطقه یورو. اما “امانوئل مکرون” رئیسجمهور جدید فرانسه، و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان (که احتمالاً بهزودی مجدداً صدراعظم میشود)، دیدگاههای بسیار مشابهی نسبت به ترامپ دارند. هر دو معتقدند سیاست خارجی آمریکا بهگونهای است که اروپا مجبور میشود مسئولیت بیشتری برای فراهم کردن امنیت خود بر عهده بگیرد. حتی ممکن است در خلوت به این نتیجه رسیده باشند که ترامپ و سیاست خارجیاش فرصتهای بزرگی در اختیارشان قرار میدهد.
هر دو رهبر دو دوران ریاست جمهوری ترامپ به پیروزیهای بزرگی دست یافتند، هم در سطح ملی و هم در عرصه جهانی. آیا اگر ترامپ بسیاری از فرانسویها را نسبت به پوپولیسم ملیگرا بدبین نکرده بود، باز هم مکرون در برابر مارین لوپن پیروز میشد؟ مخالفت با ترامپ به قدرت گیری یک رهبر بسیار جوان کمک کرد. روش و رفتارهای ترامپ ارزشِ مرکل بهعنوان یک رهبر ثابتقدم و باتجربه برای اروپا و آلمان را برجستهتر میکند. در ماههای آینده، این دو رهبر موج انتظارات و توقعات رأیدهندگانشان روبرو خواهند شد، اما میدانند مردی در واشنگتن حضور دارد که با اعمالش بهانههای خوبی در اختیارشان میگذارد و میتوانند از جانب خود و کشورشان این اقدامات را محکوم کنند. بدین ترتیب میتوانند در مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، تجارت و افراطِ خودکامهها نفوذ و تأثیر بیشتری داشته باشند.
3. گروههای اپوزیسیون در مکزیک
ترامپ که میدانست رأیدهندگان مکزیک و مکزیکیها را تهدیدی برای خود میدانند، از روز اول مبارزات حملات به همسایه جنوبی خود را آغاز کرد. در مقام رئیسجمهور هم به این روند ادامه داد. دیوار مرزی که به قول خودش مکزیک هزینهاش را پرداخت خواهد کرد، اخراج مهاجران غیرقانونی (که اکثراً مکزیکی هستند)، و وعده به پاره کردن پیمان آتلانتیک شمالی تشویق و حمایت حامیانش را در پی داشت.
اما در اینجا بزرگترین برنده یک چپگرای مکزیکی است: “آندرس مانوئل لوپز اوبرادور” رهبر جذاب و باتجربه حزب اپوزیسیون مکزیک. با اینکه احزاب چپ در اکثر کشورهای بزرگ آمریکای لاتین شکستخوردهاند، اما لوپز اوبرادور یکی از نامزدهای اصلی برای انتخاب ریاست جمهوری در سال 2018 است. زیر سؤال بردن حزب حاکم بر کشور بسیار آسان است و آنها را به چالش میکشد که در برابر حملات و بیاحترامیهای ترامپ چه کردهاند. دیوار ترامپ هرگز ساخته نخواهد شد و تغییرات در پیمان “نفتا” خیلی عمیق نخواهد بود. اما لفاظی های ترامپ، لوپز اوبرادور را بالا خواهد برد و بر تعداد دشمنان واشنگتن افزوده خواهد شد، اما این بار در مرزهایش.
4. هند
بااینکه هند بزرگترین دموکراسی جهان است، اما این ارزش مشترک هرگز منجر به بهبود روابط با آمریکا نشد. البته تا حدی به این دلیل است که رهبران آمریکا و هند هیچگاه ارتباطات شخصی نداشتهاند. اما اکنون شرایط در حال تغییر است. احتمالاً هیلاری کلینتون از “نارندرا مودی” و ملیگرایی سرسختانهاش فاصله میگرفت. اما روابط بهینه میان ترامپ و مودی از تمام دیدارهایشان آشکار است. تمرکز ترامپ بر مسائل ضد تروریستی، عدم علاقه به حفظ تعادل روابط با هند و پاکستان باعث شده مودی نگرش جدیدی نسبت به آمریکا پیدا کند.
البته آنها بر سر همهچیز اتفاقنظر ندارند: تلاش ترامپ برای مبارزه با مهاجرین، دریافتکنندههای ویزای H1B (کارگران خارجی ماهر) را محدود میکند، حال اینکه 47 درصد از دریافتکنندگان این ویزا هندی هستند. اما این دو رهبر موضوعات امنیتی را در رأس برنامههای مشترک خود و مسائل اقتصادی را در درجه دوم قرار دادهاند. نگرانی از نزول مستمر چین به نگرانی مشترک ترامپ و مودی تبدیلشده است. خروج ترامپ از توافق اقلیمی بهاندازه فرانسه و کانادا، بر روابط آمریکا با چین تأثیر منفی نداشت. مدتها است که رهبران هند آرزو دارند آمریکا درباره خطرات ناشی از جاهطلبیهای چین و ستیزه جویان پاکستان با آنها همعقیده شود. مودی بالاخره به خواستهاش رسید.
5. کردهای عراق و سوریه
کردها همیشه در واشنگتن را در خطر انداخته و هم فرصتهایی برایش ایجاد کردهاند. کردها با دهها میلیون جمعیت، نیروهای مسلح قدرتمند و اراده قوی برای رسیدن به سرزمین مستقل، همیشه متحدی مفید در برابر ستیزهگرانی مانند صدام حسین بودهاند. اما شورشهای کردها سبب خشم ترکیه (متحد ناتو) شده است. همچنین، میتوانند ناآرامیهایی در عراق ایجاد کنند موج بعدی افراطگرایی در منطقه را به دنبال داشته باشد.
“دیوید ایگناسیوس” خبرنگار واشنگتنپست پس از سفر به مناطق تحت کنترل کردها در سوریه گفت هر بار که نام رئیسجمهور ترامپ برده میشد، صدای تشویق تماشاچیان برمی خواست.
گروههای کرد در سوریه و عراق از سلاحها و پشتیبانیهای دولت ترامپ بسیار خوشنود هستند. در سوریه، کردها قویترین سلاح علیه داعش محسوب میشوند و پس از شکست داعش، سلاحهای آمریکا اهرم خوبی برای افزایش قدرتشان خواهد بود. ترامپ برخلاف پیشینیان خود چندان نگرانِ تمامیت ارضی عراق نیست. اگر کردهای عراق خواستار استقلال شوند، ترامپ اهمیتی به دیدگاه بغداد نخواهد داد زیرا او نیز همانند سعودیها معتقد است عراق یکی از متحدان ایران است. همچنین نگران خشم ترکیه هم نخواهد بود. کردها برنامههای بزرگی در سر دارند و ترامپ برخلاف روسای جمهوری قبلی مانعی بر سر راهشان نخواهد بود.
6. شهرها و ایالات آمریکا
در سیستم فدرال آمریکا، شهرها و ایالات دارای قدرت واقعی هستند و برخی از فرمانداران و شهرداران ایالات آبی (دموکراتها) از این قدرت برای دخالت در جنبههای مختلف سیاست خارجی استفاده میکنند. در برخی موارد خیلی راحت دستورات ترامپ را خنثی میکنند. مثلاً بسیاری از دولتهای محلی در برابر فرمان ممنوعیت سفر شهروندان چندین کشور مسلمان به آمریکا قد علم کردند.
سپس نوبت به برنامه اقلیمی رسید. فردای روزی که ترامپ تصمیم به خروج از توافق اقلیمی پاریس را اعلام کرد و گفت “نماینده مردم پیتسبرگ است نه پاریس”، شهردار پیتسبرگ برای گفتگو درباره مسائل اقلیمی با وزیر راه و ارتباطات کانادا دیدار کرد. شهردارها و فرماندارها (بهویژه در مناطقی که ترامپ نامحبوب است)، میتوانند با نافرمانی از ترامپ برای خود شهرت و محبوبیت ایجاد کنند. همچنین میتوانند با جذب سرمایهگذاری، دانشجویان خارجی و گردشگران بیشتر ایالت و شهر خود را شکوفاتر کنند.
7. مبارزه آفریقا با تروریسم
تأکید ترامپ در مبارزه با تروریستها، دوستیِ جدیدی برایش به ارمغان آورده. طبق بودجه پیشنهادی دولت ترامپ، میزان زیادی از کمکهای آمریکا از خدمات بشردوستانه به مسائل امنیتی منتقل میشود. کشورهای منطقه ساحل (ازجمله نیجریه) و شاخ آفریقا (بهویژه اتیوپی) در حال مبارزه با ستیزه جویان الشباب هستند. ازاینپس کمکهای مستقیم و غیرمستقیم بیشتری از آمریکا دریافت میکنند و فعالیتهای بشردوستانه به میزان چشمگیری کاهش خواهد یافت.
8. رودریگو دوترته
ترامپ در مبارزات انتخاباتی گفت: “حتی اگر در وسط خیابان پنجم بایستم و به مردم شلیک کنم، باز هم هوادارانم را از دست نمیدهم.” تعجبی ندارد که ترامپ با مردی که به همکلاسی دانشگاهش تیراندازی کرده احساس نزدیکی کند. این مرد رودریگو دوترته رئیسجمهور فیلیپین است. او در ماه اوت به قاچاقچیان مواد مخدر هشدار داد: “دستور دادهام تا بهقصد کشت به شما شلیک کنند، اهمیتی به حقوق بشر نمیدهم، بهتر است حرفم را باور کنید.” اما او تنها به دنبال قاچاقچیان نیست. ماه سپتامبر گذشته گفت: “هیتلر سه میلیون یهودی را قتلعام کرد. اکنون سه میلیون معتاد داریم. خوشحال میشوم همه آنها را قتلعام کنم. اگر آلمان هیتلر داشت، فیلیپین هم من را دارد.” پلیس ملی و نیروهای مخفی این کشور بیش از هزاران نفر را کشتهاند.
غیرممکن بود که روسای جمهور سابق آمریکا این سخنان را تحسین کنند. اما ترامپ متفاوت است: او جدیت دوترته را ستایش میکند. ترامپ در تماسی تلفنی به دوترته در آوریل 2017 گفت: “تو هم دقیقاً مثل من هستی. زیاد نمیخوابی. فقط میخواستم به خاطر اقدامهای باورنکردنیات در حل مشکل مواد مخدر تبریک بگویم.”
9. ژنرال خلیفه حفتر
این هم یکی دیگر از افراد موردعلاقه ترامپ. لیبی اهمیت ویژهای بهخصوص برای اروپا دارد. زیرا صادرکننده نفت و پناهنده است. لیبی در حال حاضر دو دولت دارد. در شهر غربی طرابلس دولت “فائز السراج” حاکم است. ژنرال خلیفه حفتر نیز قسمت شرقی شهر را در دست دارد.
تقریباً نیمقرن پیش، حفتر به قذافی کمک کرد تا به قدرت برسد. رهبر جدید کنترل ارتش لیبی را به او سپرد، اما پس از شکستی تحقیرآمیز در برابر “چاد”، قذافی او را برکنار کرد. پس از تبعید به ویرجینیا، حفتر سالها تلاش کرد قذافی را سرنگون کند. با فوران بهار عربی، حفتر در سال 2011 به لیبی بازگشت. ابتدا با قذافی مبارزه کرد و سپس با ستیزه جویان اسلامی.
امروزه نیروهای تحت فرمان او بزرگترین میدانهای نفتی لیبی را کنترل میکنند. دولت تحت حمایت سازمان ملل در طرابلس هیچ راهی برای شکست او ندارد. ترامپ علاقهای به واردکردن آمریکا به جنگ لیبی نشان نداده، اما دوستانش در مصر و امارات از حفتر حمایت میکنند. مشخص نیست حفتر چقدر قدرت میخواهد، اما معلوم است که حمایت ترامپ از متحدان حفتر او را به چهره برتر لیبی تبدیل کرده است.
10. گروه ویزگراد
زمانی که ترامپ در مسیر نشست گروه بیست برای سفر به لهستان برنامهریزی میکرد، میدانست رفتار دوستانهتری نسبت به پاریس و لندن دریافت خواهد کرد، زیرا مسئولان حزب حاکم افرادی را با اتوبوس به آنجا بردند که با دیدن ترامپ همهمه شادی سر دهند و همهچیز آرام و بی حاشیه برگزار شود. اما جای تعجب ندارد که ترامپ با رهبران منتخب کشورهای ویزگراد رابطه خوبی داشته باشد: لهستان، مجارستان، جمهوری چک و اسلواکی؛ کشورهایی با ملیگرایی فزاینده و نگرانیهای شدید از پذیرش مهاجران مسلمان.
مجارستان موانعی در بالکان ایجاد کرد تا مهاجران سوری نتوانند ازآنجا به اروپای مرکزی سفر کنند. “رابرت فیکو” نخستوزیر اسلواکی برای آنگلا مرکل و دیگر رهبران اروپایی روشن ساخت که اتحادیه اروپا نمیتواند کشورش را وادار به پذیرش مهاجران کند. طبق سیستم سهمیهبندی اتحادیه اروپا، این چهار کشور باید 11069 مهاجر بپذیرند. اسلواکی 16 نفر، جمهوری چک 12 نفر را پذیرفتند. لهستان و مجارستان نیز هیچ مهاجری قبول نکردند.
ترامپ نمیتواند از آنها در برابر فشارهای اتحادیه اروپا حفاظت کند. اما منع ورود مسافران کشورهای مسلمان به آنها جرئت و مشروعیت میدهد. بدین ترتیب گروههای مخالف دموکراسی، حاکمیت قانون، حقوق بشر و تجارت آزاد کالا در اتحادیه اروپا جسارت بیشتری مییابند. این جدیدترین تأثیر آمریکا در اروپا است.
انتهای پیام