مداحان سیاسی؛ یار شاطر اصولگرایان یا بار خاطر آنها؟
«ابراهیم بهشتی» در یادداشتی با عنوان «مداحان سیاسی؛یار شاطر اصولگرایان یا بار خاطر آنها؟» در روزنامهی «ایران» نوشت:
«حاج منصور ارضی» از مداحان سرشناس کشور در دعای کمیل شانزدهم بهمن 94 در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و در آستانه انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی پیشبینی کرد که «پیروزی اصولگراها قطعی است چون هیأتها برای حمایت از کاندیداهای آنها بسیج شدهاند.» این پیشبینی ارضی اگرچه محقق نشد و اتفاقاً اصولگرایان در تهران یک نفر را هم نتوانستند راهی بهارستان کنند، اما چسبندگی مداحان سیاسی با اصولگرایان را بیش از پیش به رخ کشید. پدیده سیاسی که البته بعدتر هم ادامه یافت و این روزها حاشیهسازی یکی دیگر از هممسلکان و شاگردان منصور ارضی در مراسم روز عید فطر، یک بار دیگر نگاهها را به ارتباط این دو مجموعه جلب کرده است.
شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارد که مداحان چند سالی است خود را به عنوان یکی از گروههای تأثیرگذار بر پیکره تشکیلاتی و جریانی اصولگرایان نشان دادهاند. مداحی و ذکر مصیبت اهل بیت علیهمالسلام اگر چه سابقه دیرینهای در تاریخ مذهبی ایران دارد، اما بعد از انقلاب و بخصوص در دو دهه گذشته، مداحان به عنوان یکی از گروههای مرجع نمود یافتهاند.
دکتر محمد امین قانعی راد، جامعهشناس در این باره به «ایران» گفته است: «طیفی از روحانیت همواره میکوشد به گروه مرجع انحصاری تبدیل شود اما در این میان اتفاق ویژهای افتاد و گروهی تحت عنوان مداحان، جایگاه روحانیت را در بین قشرهایی از مذهبیها پر کرد و اکنون شاهد تبدیل گروهی از مداحان به گروه مرجع در بین قشرهایی از جامعه هستیم. در واقع نقش مداح به عنوان یک گروه مرجع در میان برخی از طیفهای مذهبی طرفدار پیدا میکند.»
این استاد دانشگاه افزوده است: «مداحان قبل از انقلاب هم بودند، ولی همیشه در حاشیه فعالیت روحانیون قرار داشتند وآن کسی که بر صحنه حاکم بود، سخنران اصلی یک مجلس مذهبی بود، یک روحانی بود. مداح در حاشیه او بود؛ مداح قبل از اینکه آقا به منبر برود یا بعد از اینکه از منبر پایین بیاید، چند دقیقهای مداحی میکرد ولی اکنون با شرایطی مواجه میشویم که گاه مداحها صحنهگردان اغلب هیأتهای مذهبی شدهاند.»
قانعی راد برجسته کردن مداحان را سیاست مورد تأیید حاکمیت میداند و اشاره دارد که بر همین اساس صدا و سیما در نمایش برجسته مداحان و معرفی آنها به جامعه نقش تأثیرگذاری داشته است: «بخشی از عرصه سیاسی به دنبال ایجاد و دامن زدن به یک نوع سیاست پوپولیستی همراه با احساسات و عواطف و شور و شوق و همچنین عجین کردن آن با حال و هوای جوانی است و طبیعی است که چنین آدمهایی در عرصه سیاسی حضور داشته باشند. بنابراین یک نوع مردمگرایی مذهبی هم به میدان میآید که مرکزیت آن مداحان هستند که زمینه را برای برانگیختن و تجهیز و به میدان آمدن برخی از جوانان فراهم میکند تا پر و بال دادن به چنین وضعیتی به آنجا بینجامد که شما به جای آموزههای مذهبی، بیشتر احساسات دینی را رواج دهید.»
طبیعی است که با نقشآفرینی مداحان، علقههای سیاسی آنها نیز بتدریج نمایان شود. نگاهی به تحولات سیاسی دو دهه گذشته ایران بخوبی نشان از آن دارد که این علقههای سیاسی با گفتمان اصولگرایی بسیار نزدیک و همسان است. این نزدیکی خود را در قالبهای متفاوتی نشان داده که مهمترین آن انتقادهای سیاسی مداحان از اصلاحطلبان و تحولخواهان است ،موضوعی که همواره دغدغه بخشهای مهمی از جریان سیاسی اصولگرا هم بوده است. همین رویه انتقادی و گاهی تخریبی علیه دولت یازدهم هم کم و بیش ادامه داشته است.
حاج منصور ارضی، سعید حدادیان، محمود کریمی، اسماعیل هلالی و نمونه جدیدتر آن میثم مطیعی چهرههای برجسته مداحان هستند که در این مسیر یاریرسان اصولگرایان بودهاند. نامبردگان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هر کدام از یکی از نامزدهای اصولگرایان حمایت میکردند. با این حال مصداق بارز این به هم تنیدگی در آستانه انتخابات مجلس دهم رؤیت شد آنجا که سعید حدادیان به اصولگرایان هشدار داد که اگر متحد نشوند، مداحان لیست مورد حمایت خود را منتشر میکنند. نمونه برجسته دیگر، قرار گرفتن «سیدعلی قریشی»، یکی از شاگردان منصور ارضی در لیست مورد حمایت اصولگرایان تهران بود که برخی سایتها از آن به عنوان سهمخواهی یاد کردند.
با وجود این نکتهای که به نظر میرسد اتاق فکرها یا بزرگان اصولگرا در آسیبشناسیهای درون گروهی خود باید در آن تأمل کنند، پاسخ به این پرسش است که این درهم تنیدگی مداحان سیاسی و اصولگرایان چه آورده مشخصی برای این مجموعه سیاسی با سابقه و پرنفوذ در کشور داشته است؟
آنچه مشهود است، اینکه محور انتقادهای مداحان سیاسی از دولتمردان و اصلاحطلبان، با مشی سیاسی و مواضع منتقدان سیاسی دولت تفاوت آشکاری ندارد و گاه بسیار صریحتر و پرحجمتر از آنها تریبونهای اصولگرا و چهرههای تندروتر این جریان نسبتهای نادرستی به دولت داده و به زعم خود افشاگریهایی علیه کابینه و اصلاحطلبان داشتهاند که اتفاقاً در این رهگذر از صدا و سیما گرفته تا برخی نهادهای رسمی هم به مدد آنها شتافتهاند. اما این همه جد و جهد در مسیر تخریب دولت و اتهامزنیهای مختلف به اصلاحطلبان در روز واقعه که انتخابات و صندوق رأی است، منجر به «رأیسازی» نشده است.
به تعبیر دیگر، به نظر میرسد مداحان سیاسی جز آنکه هزینههای جریان اصولگرا را افزایش داده باشند، دستاورد چندان قابل اعتنایی برای آنها نداشتهاند. در غیر این صورت این به اصطلاح روشنگریها که از تریبون هیأتهای مختلف علیه رقبای اصولگرا مطرح میشود، باید منجر به افزایش سبد رأی آنها شده باشد، اتفاقی که نشانههایی دال بر حادث شدن آن وجود ندارد. در حقیقت میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا مداحان سیاسی یار شاطر اصولگرایان بودهاند یا بار خاطر آنها؟ ناگفته پیداست که مصداق هزینهسازان برای اصولگرایان، عموم مداحانی نیست که در چارچوبهای عرفی و مورد تأیید علما و مراجع تقلید انجام وظیفه میکنند، بلکه مواردی را شامل میشود که تریبونهای مذهبی را دستمایه تسویه حسابهای سیاسی و تخریب جریانها یا شخصیتهای سیاسی میکنند.
انتهای پیام