خرید تور تابستان

«راه سوم علیه ایران»

«رضا نصری» کارشناس حقوق بین الملل، سه شنبه شب در یادداشتی تلگرامی نوشت:

دقایقی پیش، در زمانِ «پرسش و پاسخی» که بعد از سخنرانی خانم نیکی هیلی در موسسه AEI برگزار شد، خبرنگار نیویورک تایمز از او پرسید: چرا دولت ترامپ قصد دارد با اعلام «عدم پایبندی» ایران به برجام، عملاً مسئولیت خروج از برجام را به گردن کنگره بیاندازد؟

در سرمقاله روزنامه «شرق» به احتمالِ وقوع سناریوی سومی اشاره شده که در آن نه دولت ترامپ و نه کنگره عملاً مسوولیت خروج از برجام را به عهده می‌گیرد؛ بلکه زمینه‌چینی و تدابیری می‌اندیشند که طی آن ایران خود مسبب فروپاشی برجام شود.

جملات خانم هیلی در تشریح وضعیت بین‌المللیِ برجام در سخنرانی اخیرش – مانند اینکه تصمیم به خروج از برجام «هزینه سنگینی» برای آمریکا در پی دارد؛ یا «همه دنیا برجام را مصون می‌داند»، یا متحدین نمی‌خواهند از برجام خارج شویم یا ما مسوول امنیت ملی آمریکا هستیم و نه امنیت اروپا – نشان‌ می‌دهد احتمال پیش‌بُرد این راه سوم وجود دارد:

«راه سوم علیه ایران»
رضا نصری

پایبندی ایران به برجام، رئيس‌جمهور آمریکا و جمهوریخواهان را در موقعیت دشواری قرار داده است. از یک سو، شعارهای تند انتخاباتی آقای ترامپ علیه برجام و مخالفت چند سالهٔ جمهورخواهان کنگره علیه این توافق آن‌ها را به سمت «اقدام» علیه این سند بین‌المللی سوق داده است. اما از سوی دیگر، تحلیل‌گران امور بین‌الملل، کارشناسان دستگاه‌های امنیتی و همچنین عقلای دولت و حزب جمهوریخواه نیک می‌دانند که خروج یکجانبه و بی اساسِ آمریکا از برجام، لطمات راهبری و آسیب‌های سیاسی بسیار سنگینی برای این کشور در پی خواهد داشت. در نتیجه، استراتژیست‌های آمریکایی و اتاق‌فکرهای پیرامونی به طراحی یک «راه میانی» یا یک «راه سوم» مشغول شده‌اند.

اما این راه سوم چیست؟

همانطور که قانون کنگره (INARA 2015) مقرر کرده، رئیس‌جمهور موظف است هر ۹۰ روز یک بار پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تایید کند (که موعد بعدی آن ماه اکبتر میلادی است). اما عدم تایید پایبندی ایران توسط او یک روند قانونی را کلید می‌زند که مطابق آن کنگره می‌تواند در ظرف ۶۰ روز بخشی از تحریم‌های گذشتهٔ هسته‌ای آمریکا علیه ایران یا همه آن‌ها را احیاء، بازگردانده و علیه ایران مجدداً تحمیل نماید. ولی از آنجا که تحمیل مجدد تحریم‌های هسته‌ای – آن هم بدون دلیل و توجیه قانع‌کننده – نقض یکجانبهٔ برجام از جانب آمریکا تلقی خواهد شد – و به تبع، همانطور که ذکر شد عواقب راهبردی و سیاسی فراوانی برای واشنگتن به دنبال خواهد داشت – منادیان «راه سوم» راهکاری تحت عنوان «Decertify, waive and slap» (اعلام عدم پایبندی، تعلیق و ضربه) پیشنهاد داده‌اند.

مطابق این راهکار، رئيس‌جمهور در ماه اکتبر، برخلاف دو بار گذشته، «عدم پایبندی ایران» به تعهدات برجامی خود را اعلام خواهد کرد. اما – با هماهنگی کنگره و رهبریت حزب جمهوریخواه – از بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای و تحمیل مجدد آن به ایران در ظرف ۶۰ روز خودداری خواهند کرد. به عبارت دیگر، ایران را ناقض برجام خواهند خواند، اما تحریم‌های هسته‌ای یکجانبه کنگره را احیاء نخواهند کرد و وضعیت «تعلیق» را کمآکان نگه خواهد داشت. سپس، به بهانه‌های مختلف – از جمله برنامهٔ موشک‌های بالیستیک و عملکرد ایران در منطقه – فشارها و ضربات متنوع و متعددی را در طی زمان به ایران وارد خواهند آورد تا در نهایت مقامات تهران را به رفتارهای رادیکال، واکنشی و نهایتاً خروج از توافق به دست خود وادار کنند.

این راه سوم برای آمریکا دست‌کم دو فایده در بر دارد: اول اینکه اعلام عدم پایبندی ایران (ولو بدون احیاء مجدد تحریم‌ها) فضای «بلاتکلیفی» را برای سرمایه‌گذاران خارجی تداوم خواهد بخشید و ممکن است این امر در نهایت موجب دلسردی ایران و خروج داوطلبانه آن از برجام شود. دوم اینکه اعلام عدم پایبندی ایران این فرصت را به جریان متخاصم آمریکا و رسانه‌های همسو خواهد داد تا به منظور اثبات «عدم پایبندی» تدریجاً سیاهه‌ای از کوچک‌ترین تخلفات فنی ایران، اظهارات تند مقامات، فعالیت‌های موشکی و عملکرد «نامطلوب» ایران تهیه کرده و به واسطهٔ آن رفته‌رفته اجماع بین‌المللی مورد نظر خود را به منظور بازگرداندن فضای پیش از برجام ایجاد نماید. به عبارت دیگر، به جای جمع‌آوری مدرک و سند برای اثبات عدم پایبندی ایران به برجام، ابتدا «حکم عدم پایبندی» را پیشاپیش صادر می‌کنند و سپس برای تنفیذ و تصدیق آن، به دنبال گردآوری قرائن و شواهد خواهند رفت تا با سهولت بیشتری سایر کشورها و افکار عمومی را با خود همگام سازند!

البته لازم به ذکر است که اجرای این «راه سوم» – با توجه به دینامیسم حاکم میان دولت و گنگره و همچنین غیرقابل پیش‌بینی بودن رفتار بازیگران سیاسی – چندان هم آسان نیست. چرا که اجرای این سناریو مستلزم ایجاد و تداوم هماهنگی کامل میان قوهٔ مجریه و کنگره است و هر عامل بیرونی می‌تواند این همسویی را در کوتاه‌ترین زمان مختل نماید. به عبارت دیگر، محتمل است به محض اعلام «عدم پایبندی ایران» توسط رئيس‌جمهور، برخلاف انتظار استراتژیست‌های نامبرده، روند قانونی مورد اشاره بلافاصله در کنگره کلید خورده و منجر به احیاء تحریم‌های هسته‌ای در ظرف ۶۰ روز شود. امری که در عمل ایالات متحده را ناخواسته در موقعیت نقض فاحش برجام و انزوای بین‌المللی قرار خواهد داد. ضمن اینکه، صرف اعلام عدم پایبندی ایران (حتی بدون احیاء تحریم‌ها) – به دلیل تاثیر منفی آن بر روند عادی‌سازی روابط تجاری ایران – خود می‌تواند به نقض برجام تعبیر شده و کشورهای اروپایی را به اتخاذ اقدامات پیشگیرانه قانونی علیه تحریم‌ها ثانویه آمریکا سوق دهد و اجرای سناریوی «راه سوم» را با موانع متعددی روبرو سازد.

در هر صورت، آنچه در این میان اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند، کیفیت واکنش ایران، قابلیت یارگیری ایران در جامعهٔ بین‌المللی و میزان هشیاری دستگاه سیاسی کشور در قبال هریک از این سناریوهاست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا