نقد دیدگاه حجاریان درباره جدایی کردستان عراق
به گزارش انصاف نیوز، «عبدالله شهبازی» تاریخ پژوه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان رفراندوم اقلیم کردستان عراق و فرمول «دولت قومی برای خاورمیانه» نوشت:
در برخی اظهارات، که همزمان با برگزاری رفراندوم امروز (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷/ ۳ مهر ۱۳۹۶) در اقلیم کردستان عراق انتشار یافته، تحولات جاری کردستان فرایندی «تکاملی»، و طبیعی، تلقی شده و بر این اساس انگاره «دولت قومی» جایگزین مفهوم «دولت- ملت» شده است. آقای سعید حجاریان مینویسد:
«مادامی که یک جمعیت طایفه باشند، شیخ میخواهند مانند طوایف عرب جنوب کشور که هر کدام شیخی دارند و به آن شیخالطائفه میگویند. وقتی جمعیت رشد کند و ویژگی قومی ethnic پیدا کند افراد به دنبال رهبر هژمون یا با قول عربها سیادت میگردند و به دنبال یافتن سیدالقوم میروند. در مرحله بعد زمانی که تکامل جمعیت بیشتر شد و به مرحله ملت رسید، دولتخواهی مطرح میشود و ملت در پی برقراری دولت خود برمیآید چرا که گمشدهاش دولت خودش است… کردهای عراق فیالواقع فقط دولت ندارند و اگر دولتشان برقرار شود nation-state تشکیل میشود. این جمعیت قبلاً زبان، مذهب، نژاد، پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترکی داشتند اما با این حال قوم بودند و این پارامترها هنوز برای اطلاق واژه ملت کفایت نمیکرد، چرا که یک قوم زمانی ملت میشود و قوام stability پیدا میکند که دستگاه حاکمه establishment داشته باشد.» [۱]
به عبارت دیگر، «زبان»، «مذهب»، «نژاد»، «پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترک» به عنوان عناصر تشکیلدهنده «قوم» عنوان شده که با تأسیس «دولت» به «ملت» تبدیل میشود. از این منظر، کردها هماکنون، با رفراندوم ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷، در حال تأسیس «دولت- ملت» هستند.
تعریف فوق سادهسازی سطحی و مغلوطی از مفهوم «دولت- ملت» است که آن را به «دولت قومی» Ethnostate تقلیل داده است.
زبان و مذهب و نژاد واحد الزاماً عناصر تشکیلدهنده ملت نیستند. برای مثال، «ملت ایرانی» از نژاد و زبان و مذهب واحد برنخاسته و ایرانیان قومی واحد نبودند که در سیر «تکاملی» خود از «طایفه» به «قوم» و سپس «ملت» تبدیل شده باشند. ایران موزائیکی است از اقوام و فرهنگها و زبانهای مختلف که در طول تاریخ کهن در سرزمین مشترک پدید آمده. زبان فارسی، بهرغم اهمیت و گسترش تاریخی آن در سرزمینهای غیرایرانی، مانند هند و عثمانی، عامل تشکیلدهندهی واحد فرهنگی- سیاسی- جغرافیایی به نام «ایران» نبوده است. به این دلیل، کرد و بلوچ و ترک و عرب و سایر اقوام ساکن «ایران»، به دلیل سکونت و تعلق طولانی به این سرزمین، خود را «ایرانی» میدانند ولی انبوه کثیر «فارسیزبانان» سایر کشورها نه خود را «ایرانی» میدانند و نه به این نام شناخته میشوند. در تاریخ ۲۷۰۰ سالهی اخیر ایران، از مادها تا امروز، تنها دو دولت به سرزمین فارس تعلق داشتند (هخامنشیان و ساسانیان) و در بخش مهمی از این تاریخ حکمرانان ایران مغول و ترک بودند.
ملتهای کنونی اروپایی نیز در بستر «سیر تکاملی» از «قبیله» به «قوم» پدید نیامدند که در پیامد آن «دولت» تأسیس کنند و به «ملت» تبدیل شوند. برخی از مهمترین این دولت- ملتها، مانند ایتالیا و آلمان، در سده نوزدهم میلادی و به دلیل عوامل سیاسی ایجاد شدند. اگر، طبق تعریف فوق، در اروپا «ملت»ها بر بنیاد قومیت پدید میآمدند، جغرافیای سیاسی اروپا چهرهای بکلی دگرگون داشت. به شمارش نام و تاریخ و وضع کنونی اقوام اروپایی فاقد دولت نیاز نیست ولی حداقل توجه به سیر تکوین «ملت» در بریتانیا (پادشاهی متحده) و تعارض آن با فرمول ساده فوق یا وضع اقوامی چون فلاندرها روشنگر است. فلاندرها قریب به ۹ قرن دولت محلی واحد داشتند ولی امروزه سرزمین آنها در کشورهای بلژیک و هلند و فرانسه واقع است و از جنبش جداییطلبانه در میان آنها نشانی دیده نمیشود.
اگر برای درک جنبشهای اخیر جداییطلبانه قومی در اروپا، مانند کاتالانهای اسپانیا و فرانسه، باید عوامل متعدد تاریخی و فرهنگی را شناخت، در خاورمیانهی امروز، علاوه بر عوامل فوق، باید بر ژئوپلتیک منطقه و تحولات سالهای اخیر تأکید کرد. در این فضا، رفراندوم ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ کردستان عراق مهمترین تحولی است که میخواهد فرمول «دولت قومی» را به نیروی محرکه جدی برای بازتعریف جغرافیای سیاسی خاورمیانه تبدیل کند.
—-
۱- سعید حجاریان، «گمشده ما»، هفتهنامه سازندگی، شماره ۱۱. بنقل از: وبسایت زیتون، یکشنبه، ۲ مهر ۱۳۹۶
انتهای پیام