سیاست خاورمیانه ای فرانسه
ایرنا نوشت: امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه از زمان به دست گرفتن قدرت در ماه مه (اردیبهشت) امسال با وجود انبوه مسائل فراروی کشورش در اروپا و جهان، نقشی مهم و تعیین کننده را در پیشبرد سیاست خارجی پاریس در خاورمیانه و بویژه تعامل با جمهوری اسلامی ایران، به نمایش گذاشته است.
مکرون در کارزار انتخابات ریاست جمهوری موفق شد دولتمردان کهنه کار و وزنه های سنگین سیاسی را یکی پس از دیگری از دور رقابت خارج کند و در نهایت با حمایت قاطع 65 درصدی رای دهندگان موفق شد به عنوان جوانترین رئیس جمهوری تاریخ فرانسه به کاخ الیزه راه یابد.
معمولا چنین شکلی از جابجایی قدرت در کشوری چون فرانسه که با سنت سیاسی برجای مانده از دولتمردان بزرگ آن کشور اداره می شود، می تواند بروز برخی تغییرات مهم را در نگرش و همچنین شیوه های سیاسی به دنبال داشته باشد، تغییراتی که علاوه بر صحنه داخلی سیاست فرانسه در سطح روابط خارجی این کشور نیز قابل مشاهده خواهد بود.
از این رو، نگاهی به عملکرد ماههای اخیر سیاست خارجی فرانسه در خاورمیانه به عنوان یکی از مهمترین مناطق جهان، می تواند فهم و درک بیشتری از راهبرد پاریس در عرصه سیاست خارجی دوران امانوئل مکرون ارائه کند و از سویی دیگر به شناخت بهتر دیپلماسی فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران کمک کند.
در بعد تاریخی برای آگاهی به پیشینه حضوری استعماری فرانسه در خاورمیانه در عصر حاضر، باید به حدود 100 سال پیش و پایان جنگ جهانی اول نگاهی افکند. فرانسه و انگلستان پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، به عنوان دو دولت از دولت های فاتح در این جنگ به تقسیم مستعمرات این امپراتوری بین خود پرداختند و در برابر حضور انگلستان در اردن، عراق و فلسطین، فرانسوی ها نیز در سوریه و لبنان مستقر شدند. این اوضاع تا استقلال کشورهای منطقه در سالهای دهه 1930 میلادی پابرجا بود و پس از آن نیز در چارچوب تلاش برای حفظ نفوذ در این کشورها ادامه یافت.
در همان زمان بود که در سوریه و لبنان زبان و پول فرانسه رواج یافت و حتی پس از آن لبنان به عضویت سازمان کشورهای فرانسه زبان (فرانکوفونی) درآمد. در سال های پس از جنگ جهانی دوم فرانسوی ها روابطی بسیار نزدیک و دوستانه را با ایران تجربه کردند که در دهه 1970 میلادی به اوج خود رسید، بگونه ای که ژاک شیراک نخست وزیر وقت فرانسه در سفر به تهران و انعقاد قراردادهای بزرگ بازرگانی بین دو کشور در سال 1975، از میلیاردها دلار مبادلات بازرگانی جدید با ایران سخن گفت و قراردادهای تهران و پاریس را قراردادهای قرن نامید.
در همان سالها فرانسوی ها نگاهی نیز به عراق دیگر کشور دارای ذخایر عمده نفتی خاورمیانه داشتند و پس از حضور در بخش انرژی و صنایع این کشور برای نخستین بار موفق به انعقاد قراردادهای پرسود نظامی و فروش هواپیماهای پیشرفته به بغداد شدند.
شاید بی دلیل نباشد که این سالها دوران اوج رونق اقتصادی فرانسه و دورانی تکرارنشدنی در رشد اقتصاد این کشور پس از جنگ جهانی دوم محسوب می شوند.
با این همه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 (فوریه 1979) و حدود یک دهه پس از تهاجم نظامی عراق به کویت و جنگ دوم خلیج فارس به پایان دوران روابط طلایی پاریس با دو قدرت بزرگ اقتصادی و سیاسی منطقه یعنی ایران و عراق انجامید. علاوه بر آن در سایر کشورهای ثروتمند منطقه خلیج فارس نیز فرانسه، به دلیل حضور قدرتمند رقیبان انگلیسی و آمریکایی، هیچگاه در بهره مندی حداکثری از منافع کلان اقتصادی منطقه کامیاب نبود. بروز جنگ های داخلی در لبنان و بحران و تنش در صحنه سیاسی این کشور از نیمه دهه 1970 میلادی به بعد و همچنین روی کار آمدن حکومت حافظ اسد متمایل به مسکو، جایگاه سنتی پاریس را در دمشق و بیروت نیز بکلّی دگرگون ساخت و به پایینترین سطح خود در یک قرن گذشته رسانده است.
در چنین شرایطی سیاست خارجی پاریس در منطقه خاورمیانه در دهه های اخیر، به هیچ وجه به عنوان سیاستی پیشرو و دارای ابتکارعمل و بهره مندی از نفوذ و اقتدار شناخته نشده است و فرانسوی ها بسیاری اوقات گریزی به جز پیروی از سیاست های کلی غرب به رهبری آمریکا در منطقه نداشته اند و حتی زمانی که در دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک با عملیات یک جانبه آمریکا در عراق در سال 1991 میلادی مخالفت کردند، با مجازات های سنگین و البته نانوشته آمریکایی ها روبرو شدند. واشنگتن هیچ جایگاهی برای پاریس در عراق پس از صدام باقی نگذاشت و میلیاردها دلار سرمایه گذاری فرانسه در آن کشور توسط رقیبان قدرتمند به تاراج رفت.
حال با در نظر داشتن مجموع عوامل یادشده پرسش مطرح شده آن است که آیا مکرون جوان به ایجاد تغییر و چرخشی محسوس در دیپلماسی کشورش در خاورمیانه قادرخواهد بود و اینکه آیا فرانسه دوران ماکرون می تواند در میدان رقابت تنگاتنگ و بسیار فشرده حاکم بر منطقه برگ های برنده ای در دستان خود داشته باشد و آیا فرانسه قادر خواهد بود در تعاملی سازنده با جمهوری اسلامی ایران خطاهای راهبردی غرب را به کناری نهد و نگرشی نوین را در رابطه با تهران به نمایش گذارد؟
**برجام و فرصت نوینی برای حضور فرانسه در ایران و خاورمیانه
با امضای قرارداد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بین ایران و شش قدرت جهانی در 23 تیر 1394 تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد برنامه هسته ای تهران لغو و در پی آن بهانه تحریم به عنوان مانعی برای برقراری روابط متعارف اقتصادی و سیاسی بین کشورهای جهان و جمهوری اسلامی ایران به کناری گذارده شد.
آمار روابط بازرگانی فرانسه و ایران نشان می دهد که پاریس تا پیش از آغاز تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد بر ضد ایران در سال 2011 میلادی، سالانه بیش از یک میلیارد و 200 میلیون دلار نفت از ایران وارد می کرد. این رقم در سال 2013 میلادی به رقم باور نکردنی تنها یک میلیون و 700 هزار دلار در سال سقوط کرد. به همین نسبت مبادلات تجاری دو کشور از میزان 5/4 میلیارد دلار در سال به کمتر از 400 میلیون دلار در دوران تحریم ها سقوط کرد. در همین زمینه مجلس سنای فرانسه با انتشار گزارشی در آوریل سال 2014 با بر شمردن کاهش شدید مبادلات تجاری تهران پاریس، فرانسه را بازنده اصلی تحریم های بین المللی بر ضد جمهوری اسلامی ایران خواند.
شاید بدون دلیل نباشد که با وجود آنکه فرانسه در خلال مذاکرات هسته ای گاه مواضعی سرسختانه در قبال توافق نهایی گرفته بود، به عنوان نخستین کشوری بود که هیات های بزرگ اقتصادی خود را برای از سرگیری مراودات بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران روانه تهران کرد.
موریل بنیکاد نماینده فرانسه در سازمان سرمایه گذاری های بین المللی و مدیر عامل «بیزینس فرانس» در مارس (فروردین) امسال اعلام کرد پس از امضای توافق هسته ای با ایران، بیش از 300 شرکت فرانسوی نمایندگان خود را برای از سرگیری فعالیت های اقتصادی به تهران اعزام کرده اند و انتظار می رود شمار شرکت های فرانسوی علاقه مند برای حضور در بازار ایران به دوهزار شرکت برسد.
حجم مبادلات تجاری تهران و پاریس در دوران پسا برجام با رشدی 500 درصدی به 5/2 میلیارد دلار رسید که انتظار می رود این رقم در سال آتی به دو برابر افزایش یابد.
رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز در سفر به فرانسه در بهمن 1394 قراردادهای بزرگ بازرگانی به ارزش بیش از 37 میلیارد دلار با این کشور به امضا رساند، که بزرگترین رقم قراردادهای بسته شده بین ایران و کشوری اروپایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می رود.
با در نظر داشتن وزنه سنگین مراوادات بازرگانی در روابط دوجانبه ایران و فرانسه و بویژه نیازی که پاریس برای حضوری قدرتمندتر در خاورمیانه دارد، می توان انتظار داشت که فرانسه دوران امانوئل ماکرون با واقع بینی بیشتری به روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران نظر داشته باشد و در پی گسترش داد و ستدهای بازرگانی با تهران به دور از سایه تحریم های دوباره و بحران برآید.
امانوئل ماکرون تا کنون علاوه بر دیدار با حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک در شهریور گذشته، نخستین رهبر غربی بود که در باره تحولات منطقه ای و روابط دوجانبه تماس های تلفنی مستقیم با روحانی داشته است. فرانسه همچنین از زمان امضای قرارداد هسته ای تا کنون سه بار وزیر امور خارجه خود را روانه تهران کرده است.
کاخ ریاست جمهوری فرانسه الیزه نیز در 13 اکتبر (22 مهر) پارسال اعلام کرد که برای نخستین بار پس از 40 سال، امانوئل ماکرون به عنوان رئیس جمهوری این کشور برای دیدار و گفت و گو با مقام های ایرانی به تهران سفر می کند.
ماکرون علاوه بر آن در کنار دیگر رهبران اروپایی تاکنون بارها مخالفت خود را با اقدامات آمریکا در تضعیف برجام اعلام کرده و بر تعهد کشورش به حفظ توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران تاکید داشته است.
رئیس جمهوری فرانسه حتی در گامی فراتر از برجام، سیاست های ترامپ را در باره ایران نیز به نقد کشید و در مصاحبه ای با شبکه اول تلویزیون فرانسه در 14 اکتبر (22 مهر) امسال گفت «با آنکه متحد طبیعی آمریکا هستیم، اما در پاره ای از موارد با این کشور اختلاف نظر داریم. به نظر من روش برخورد ترامپ با ایران خوب نیست. من در خلال گفت وگوهایم با رئیس جمهوری آمریکا دائما این نکته را خاطرنشان می کنم که مواضع تند و سختگیرانه بر ضد ایران را درست نمی دانم. »
علاوه بر آن فرانسه در تمنای تجدد حضور سنتی خود در سوریه و لبنان از هر گونه همکاری با جمهوری اسلامی ایران برای نقش آفرینی در این دو کشور استقبال می کند. پاریس بخوبی آگاه است که نفوذ گسترده ایران در منطقه می تواند بهترین تضمین برای گشایش در روابط این کشور با سوریه و لبنان باشد.
امانوئل مکرون در همین زمینه، بر خلاف سیاست تند دو سلف پیشین خود در الیزه (نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند) اعلام کرده است باید راه تعامل و مدارا با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه را باز نگاه داشت. از سوی دیگر پاریس همواره دست همکاری خود را با تهران برای مشارکتی موثرتر در صحنه سیاسی لبنان گشوده است.
فرانسه دوران مکرون در شرایط حساس کنونی منطقه خاورمیانه، در حالی که پس از توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران فرصتی بسیار مناسب را برای گسترش روابط اقتصادی با تهران پیش روی خود می بیند و از سوی دیگر در مسائل سیاسی منطقه نیز بیش از هر زمانی به نقش مهم و تعیین کننده ایران واقف است، به طور طبیعی خواستار روابطی نزدیک تر با تهران است.
چنین نقشی به هیچ شکلی همسان با مواضع خصمانه کشورهایی چون آمریکا و انگلیس نخواهد بود و به پاریس به عنوان موتور محرک سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا امکان می دهد هم در گشودن بخت های جدید اقتصادی و سیاسی در تعامل با تهران و هم در موضعی اروپایی در حفظ توافق هسته ای برجام بتواند بکوشد.
در بعد مسائل امنیتی نیز فرانسه بخوبی می داند که در برابر گسترش امواج سهمگین افراط گرایی و تروریسم کور که امروزه نه تنها خاورمیانه بلکه اروپا و خاک فرانسه را نیز تهدید می کند، باید قدردان سیاست های قاطع و منطقی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریست ها باشد، چرا که مماشات و مدارا با مروجان مدارس تکفیری و ایدئولوژی وهابی تنها به گسترش خشونت و بحران در منطقه و جهان انجامیده است و این امر تجربه ای بوده که اروپا و فرانسه تا کنون بهای سنگینی برای آن پرداخته اند.
مکرون جوان در گذر از این دوران سخت، می تواند دوران جدیدی از سیاست خارجی فرانسه را رقم بزند، هر چند که نباید بگونه ای احساسی و غیر منطقی تغییرات راهبردی و بنیادین را در دیپلماسی فرانسه انتظار داشت اما بدون تردید تعاملی سازنده با جمهوری اسلامی ایران رهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات آینده پاریس در خاورمیانه خواهد بود.
انتهای پیام